زلال معرفت
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 📒 #سه_دقیقه_در_قیامت 3⃣#قسمت_سوم 🔻ادامه#گذر_ایام 🔸یکباره یاد خواب دیشب افتادم..با خودم
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨
📒#سه_دقیقه_در_قیامت
4⃣#قسمت_چهارم
🔻#مجروح_عملیات
🔸سال ۱۳۹۰ بود و مزدوران و تروریست های وابسته به آمریکا، در شمال غرب کشور و در حوالی پیرانشهر، مردم مظلوم منطقه را به خاک و خون کشیده بودند.
🔹آن ها چند ارتفاع مهم من منطقه را تصرف کرده و از آنجا به خودروهای عبوری و نیروهای نظامی حمله می کردند، هر بار سپاه و نیروهای نظامی برای مقابله آماده می شدند،نیروهای این گروهک تروریستی به شمال عراق فرار می کردند.
🔸 شهریور سال ۱۳۹۰ و به دنبال شهادت سردار "جان نثاری" و جمعی از پرسنل توپخانه سپاه، نیرو های ویژه سپاه به منطقه آمده و عملیات بزرگی را برای پاکسازی کل منطقه تدارک دیدند.
➖ عملیات به خوبی انجام شد و با شهادت چند تن از نیروهای پاسدار، ارتفاعات جاسوسان و کل منطقه مرزی از وجود عناصر گروهک تروریستی پژاک پاکسازی شد.
🔹 من در آن عملیات حضور داشتم؛از اینکه پس از سالها، یک نبرد نظامی واقعی را از نزدیک تجربه میکردم ،حس خیلی خوبی داشتم؛آرزوی شهادت نیز مانند دیگر رفقایم داشتم،اما با خودم میگفتم: ما کجا و شهادت ؟!
➖ دیگر آن روحیات دوران جوانی و عشق به شهادت، در وجود ما کمرنگ شده بود.
🔸در آخرین مراحل عملیات، تروریست ها برای فرار از منطقه، از گاز های فسفری و اشک آور، استفاده کردند تا نتوانیم آن ها را تعقیب کنیم؛آلودگی محیط باعث سوزش چشمانم شده بود.
➖ دود اطراف ما را گرفت. رفقای من سریع از محل دور شدند اما من نتوانستم. چشمانم به شدت می سوخت.سوزش چشمانم حالت عادی نداشت.چون بقیه نیرو ها سریع جلو رفتند اما من حتی نمی توانستم چشمم را باز نگه دارم.
🔹به سختی و با کمک یکی از رفقا به عقب برگشتیم. پزشک واحد امداد،قطره ای را در چشمان من ریخت و گفت: تا یکساعت دیگه خوب می شوی.ساعتی گذشت اما همینطور درد چشم مرا اذیت می کرد.به پزشک بیمارستان صحرایی و سپس بیمارستان داخل شهر مراجعه کردم. به وسیله آرام بخش توانستم استراحت کنم، اما کماکان درد چشم مرا اذیت می کرد .
🔸چند ماه از آن ماجرا گذشت. عملیات موفق رزمندگان مدافع وطن، باعث شد که ارتفاعات شمال غربی به کلی پاکسازی شود.نیروها به واحدهای خود برگشتند اما من هنوز درگیر چشم هایم بودم. بیشتر، چشم چپ من اذیت می کرد.
🔹حدود ۳ سال با سختی روزگار گذراندم .در این مدت صدها بار به دکترهای مختلف مراجعه کردم اما جواب درستی نگرفتم.
🔸 تا اینکه یک روز صبح، احساس کردم که انگار چشم چپ من از حدقه بیرون زده است! در مقابل آینه که قرار گرفتم، دیدم چشم من از مکان خودش خارج شده! حالت عجیبی بود.واز طرفی درد بسیار شدیدی داشتم.
🔻همان روز به بیمارستان مراجعه کردم و التماس کردم که مرا عمل کنید دیگر قابل تحمل نیست.
🔹کمیسیون پزشکی تشکیل شد.عکس ها و آزمایش های متعدد ازمن گرفتند.در نهایت تیم پزشکی که متشکل از یک جراح مغز و یک جراح چشم و چند متخصص بود،اعلام کردند: یک غده نسبتاً بزرگ در پشت چشمم ایجاد شده،فشار این غده باعث جلو آمدن چشم گردیده؛ وبه علت چسبیدگی این غده به مغز کار جداسازی آن بسیار سخت است.
➖بعد اعلام شد که اگر عمل صورت بگیرد ،یا چشمان بیمار از بین می رود و یا مغز ،او آسیب جدی خواهد دید.
🔸کمیسیون پزشکی، خطر عمل جراحی را بالای ۶۰ درصد میدانست و موافق عمل نبود؛ اما با اصرار من و با حضور یک جراح از تهران،کمیسیون بار دیگر تشکیل و تصمیم بر این شد که قسمتی از ابروی من را شکافته و با برداشتن استخوان بالای چشم،به سراغ غده در پشت چشم بروند.
🔹عمل جراحی من در اوایل اردیبهشت ماه ۱۳۹۴ در یکی از بیمارستانهای اصفهان انجام شد.عملی که شش ساعت به طول انجامید.
🔸تیم پزشکی قبل از عمل ،بار دیگر به من و همراهان اعلام کرد: به علت نزدیکی محل عمل به مغز و چشم، احتمال نابینایی و یا احتمال آسیب به مغز و مرگ وجود دارد.
برای همین احتمال موفقیت عمل،کمتر از پنجاه درصد است و فقط با اصرار بیمار، عمل انجام می شود.
🔹با همه دوستان و آشنایان و با همسرم که باردار بود و در این سال ها سختی های بسیار کشیده بود وداعدکردم.از همه حلالیت طلبیدم و راهی بیمارستانی در اصفهان شدم.
🔸وارد اتاق عمل شدم ،حس خاصی داشتم احساس می کردم که دیگر از اتاق عمل برنمیگردم.
تیم پزشکی کارش را شروع کرد و من در همان اول کار بیهوش شدم....
🔹عمل جراحی طولانی شد و برداشتن غده پشت چشم با مشکل مواجه شد.
پزشکان تلاش خود را مضاعف کردند. برداشتن غده همانطور که پیش بینی می شد با مشکل جدی همراه شد.آن ها کار را ادامه دادند و در آخرین مراحل عمل بود که یکباره همه چیز عوض شد....
✨ادامه دارد...
#یادمرگ
#اللهم_عجِّل_لِوَلیک_الفَرَج
ڪانال زلال مــ💖ــعرفت
@ZolaleMarefat_f
┅═✧❁🔆❁✧═┅
❧🔆✧﷽✧🔆❧
💢#حرف_حساب
🔻یوسف میدانست تمام درها بسته هستند
➖ اما بخاطر خدا حتی به سوی در های بسته دوید، و تمام در های بسته برایش باز شد
➖ اگر تمام در های دنیا هم برویت بسته بود،
🔺 بدو،چون خدای تو و یوسف یکیست..
#پندانه
ڪانال زلال مــ💖ــعرفت
@ZolaleMarefat_f
┅═✧❁🔆❁✧═┅
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨
#اخلاق_مهدوی
#بخش_دوم
🔖 ادامه تقسیم بندی ذکرها توسط ملا احمد نراقی :
3️⃣ ذکر سوم ذکری است که یاد خدا در قلب تو دائمی است. یعنی اگر ذکر زبانی تو هم قطع بشود زبانت هم یاد خدا نگوید قلبت یاد خدا هست! مثل مواردی که ما می خواهیم گناه بکنیم آن لحظه شاید ذکر نگوییم اما در قلبمان یاد خدا هست و کنار می کشیم می گوییم خدا دارد می بیند.
🔸این درجه بالاتری است اصلا نیاز به ذکر زبانی هم نداریم عالم را محضر خدا می بینیم و گناه نمی کنیم. این نوع ذکر مثل یک طناب کلفت است و تو را می تواند از سقوطی که داری می کنی نگه دارد ولی خُب شاید دو سه ساعت تو را نگه دارد، فشار که بیاید....
🔹مثل شیطان است یک مدت خودمان را نگه می داریم، مدتش که گذشت شیطان با لشکر خودش می آید تا ما را فریب بدهد، شاید دوام نیاوریم!!!
4️⃣ مرتبه ی چهارم، ذکری است که کل وجود انسان می شود یاد خدا طرف می شود آیت الله، طرف را می بینی یاد خدا می افتی! مثل آیت الله بهجت، مثل حضرت امام. مقام معظم رهبری تعریف می کند می فرمایند؛ ما وقتی بعد از ماه رمضان سراغ حضرت امام (ره) می رفتیم کامل متوجه می شدیم معنویت ایشان بیشتر شده. ″رنگ رخساره خبر می دهد از سر درون″.
🔸این ذکری است که همش یاد خدایی است، اصلا غذا خوردنت برای خداست، حرف زدن با همسر برای خداست، کنار همسر بودن برای خداست، درس خواندنت برای خداست.
🔹 به قول شهید بزرگوار حاج همت؛ کار می کنیم برای خدا، راه می رویم برای خدا، همه چیز برای خدا! اصلا وجودت شده برای خدا.
🔸 تمام حرف زدنت تمام راه رفتنت، دانشگاه رفتنت، مدرسه رفتنت، غذا پختنت در منزل، کار کردنت در بیرون همه یاد خدا می شود. این دیگر اعلی است، این دیگر مثل یک زنجیر کلفتی است که اگر از بلندی هم پرت بشوی زنجیره فوق العاده کلفت و فولادین است حتی از آهن هم بالاتر! به هیچ عنوان دیگر پاره نمی شود.
🔹اینجاست نمونه افرادی که شیطان به خدا می گوید : «لأَغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِین» خدایا من تمام اینها را گمراه می کنم «مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ» الا آن کسانی که مخلص هستند.
◽️دسته سوم هم خوب بود ولی خُب ممکن است با یک فشار.. اما دسته چهارم مخلصین هستند کسانی که کامل خالص هستند، وجودشان اصلا یاد خداست و این نمی شود مگر با تکرار و تمرین!
🔖 ادامه دارد ....
🎤استاد احسان عبادی
ڪانال زلال مــ💖ــعرفت
@ZolaleMarefat_f
┅═✧❁🔆❁✧═┅
❧🔆✧﷽✧🔆❧
#پندانه
✨ #خدا هيچ تعهدی براي آنکه تو همانی که هستی بمانی ، نداده است.
✨ می گويند ؛ خدا داستان #ابليس را تعريف کرد ، تا بدانی که نمی شود به عبادتت ، به تقربت و به جايگاهت اطمينان کنی !
✨ خدا هيچ تعهدی برای آنکه تو همانی که هستی بمانی ، نداده است.
✨ شايد به همين دليل است که سفارش شده وقتي حال خوبي داری و میخواهی #دعا کنی ، یادت نرود عافيت و عاقبت بخيری بطلبی.
✨ پس به خوب بودنت مغرور نشو
که شيطان روزی مقرّب درگاه الهی بود.
ڪانال زلال مــ💖ــعرفت
@ZolaleMarefat_f
┅═✧❁🔆❁✧═┅
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨
💢 انسانیت انسان را چگونه می سنجند؟
✨ امیر المؤمنین، علیه السلام به کمیل فرمود : «انّ هذه القلوب اوعیة فخیرها أوعاها»
◽️این دلها ظرفها هستند، هر دلى که گنجایش و ظرفیت آن بیشتر است او بهتر است.
◽️این کلام امام، یک ترازوى انسان سنج است، چنانکه معروض داشته ایم، هر میزانى با موزون خود (یعنى متاع و آنچه که بدان سنجیده مى شود) مناسبتى دارد، با ترازوى زنبیلى که نمى شود حرارت هوا را سنجید، هرچیز به مناسبت خودش ترازوئى دارد، انسان کامل براى انسانهاى دیگر میزان است.
✨امام صادق علیه السلام فرمود:
«نحن الموازین القسط» (1) ما ترازوهای قسط الهی برای سنجش انسان هستیم.
🔻توضیح :
◽️ میزان وزن و ارزش هر شیئی متناسب با همان شیء است، نمیشود با ترازوی ساده دمای هوا را سنجش کرد، همینطور نمی شود انسانیت انسان را با اینگونه ترازوهای مادی سنجید، زیرا انسان منحصر در جسم نیست، لذا امام صادق فرمود :
◽️ما ترازو های انسان سنج هستیم، هر چه به ما نزدیک تر شُدید، انسان تَرید و وزن و ارزش شما بیشتر است.
◽️ اما افرادی که از جنبه انسانی خوب بار نیامده اند، مورد خطاب قرآن قرار میگیرند که : "فلا نقیم لهم یوم القیامه وزنا" ( روز قیامت براى آنها وزن و ارزشى نخواهیم نهاد).
📔 مقالات علامه حسن زاده ، ص ۱۳۸
ڪانال زلال مــ💖ــعرفت
@ZolaleMarefat_f
┅═✧❁🔆❁✧═┅
❧🔆✧﷽✧🔆❧
🌙#نمازشب
🔻نماز شب موجب تابش انوار ربوبي است.
💫تابش نور پروردگاري بر دل شبزندهداران نمازگزار، بر چهره آنان نيز تجلي ميكند، بهطوري كه بر همگان آشكار ميگردد.
➖گويي زيبايي، شادابي و نشاط خاصي بر چهره آنان ظاهر ميشود.
✨از امام سجاد علیه السلام پرسيدند:
➖«چرا مداومت كنندگان نماز شب از زيبايي خاصي برخوردارند؟
▫️آن حضرت در پاسخ فرمودند:
🔺 براي اينكه آنان با خدا خلوت كردهاند و خداوند پرتوي از نور خود را بر چهره آنان تابانيده است.»
#نماز_شب
ڪانال زلال مــ💖ــعرفت
@ZolaleMarefat_f
┅═✧❁🔆❁✧═┅
❧🔆✧﷽✧🔆❧
سلام مولای من ، مهدی جان
ببین چگونه منتظران در آتش هجرت می سوزند و چگونه در آرزوی دیدارت آه می کشند ...
ببین چگونه روزهایمان سرشار از چشم براهی است و شب هایمان پر از بیقراری ...
ببین چگونه دل های بیقرار در حسرت یک لحظه استشمام عطر تو لحظه شماره می کنند ...
آه ای آخرین امید ...
ای یگانه منجی ...
بازآی و روشن کن دیدگان بیفروغمان را ...
#اللهم_عجِّل_لِوَلیک_الفَرَج
ڪانال زلال مــ💖ــعرفت
@ZolaleMarefat_f
┅═✧❁🔆❁✧═┅
❧🔆✧﷽✧🔆❧
#اخلاق_مهدوی
#مقدمه
🔖دعوت نامه ای برای منتظران
◽️ بی شک رفتار ما شیعیان را، به پیشوایان و رهبران دینی ما نسبت میدهند. اگر ما مدعی پیروی از آنان هستیم، باید بدانیم بی ادبی و بی اخلاقی ما، به شخصیت پیشوایانمان لطمه وارد میکند.
◽️ کسی که پیرو امام زمان و منتظر اوست، باید الگوی خوبی، و ادب در گفتار و رفتار باشد؛ تا ادب او وسیله ای برای جذب دیگران به جمع هواداران و منتظران حضرت شود.
🔖 مجموعه پیام های «اخلاق مهدوی»، نوشته اسماعیل حاجیان تلاشی برای آشنایی منتظران امام زمان، با اخلاق حسنه مورد رضایت ایشان است.
✨ ان شاء الله با آموختن و عمل به اخلاق مهدوی، زینت و آبروی اهل بیت باشیم.
#اخلاق_مهدوی ⓵
ڪانال زلال مــ💖ــعرفت
@ZolaleMarefat_f
┅═✧❁🔆❁✧═┅
❧🔆✧﷽✧🔆❧
🔖#حدیث_روز
✨امام على عليه السلام :
《اللَّجاجَةُ تَسُلُّ الرَّأيَ 》.
🔺لجبازى ، خِرَد را به زنجير كشد
📚نهج البلاغة : الحكمة ۱۷۹
#حدیث
ڪانال زلال مــ💖ــعرفت
@ZolaleMarefat_f
┅═✧❁🔆❁✧═┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❧🔆✧﷽✧🔆❧
🎞#فیلم_آموزشی
🔺معنی لغات و کلمات + شرح کوتاه صوتی و تصویری
#شرح_حکمتهای_نهج_البلاغه
🔻حکمت 5 نهج البلاغه
▫️ارزش علم و آداب و تفکر
✨وَ قَالَ (علیه السلام):
《الْعِلْمُ وِرَاثَةٌ كَرِيمَةٌ، وَ الْآدَابُ حُلَلٌ مُجَدَّدَةٌ، وَ الْفِكْرُ مِرْآةٌ صَافِيَةٌ.》
➖شناخت ارزش هاى اخلاقى (اخلاقى، سياسى، اجتماعى):
🔺و درود خدا بر او، فرمود: دانش، ميراثى گرانبها، و آداب، زيورهاى هميشه تازه، و انديشه، آيينه اى شفّاف است.
📌تیم حوزه مجازی مهندس طلبه
📚#نهج_البلاغه
#حکمت5
ڪانال زلال مــ💖ــعرفت
@ZolaleMarefat_f
┅═✧❁🔆❁✧═┅
❧🔆✧﷽✧🔆❧
🔖#حدیث_روز
اوخدایی بلد است
توبندگی ات را بکن
❓آیا درخواست و آرزوی مرگ از خدا جایز است؟
✨ روزی پیامبر صلی الله علیه وآله به عیادت #بیماری رفت؛ از او احوالپرسی کرد؛
😔 بیمار از درد و مشکلاتش نالید و #آرزوی_مرگ کرد.
✨ حضرت به او فرمود:
⛔️ «لَا تَتَمَنَّ الْمَوْتَ فَإِنَّکَ إِنْ تَکُ مُحْسِناً تَزْدَدْ إِحْسَاناً وَ إِنْ تَکُ مُسِیئاً فَتُؤَخَّرُ تُسْتَعْتَبُ فَلَا تَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ»؛
⛔️ آرزوی مرگ نداشته باش؛ زیرا اگر تو آدم خوب و نیکوکار باشی، با طولانیتر شدن عمرت بر کارهای نیک تو افزوده میشود، و اگر گناهکار باشی، فرصت پیدا میکنی و مورد رضایت خدا قرار مىگیرى، پس تمنای مرگ نکنید».
✨ از امام علی علیه السلام نیز نقل شده است:
❌ «آرزوی #مرگ نکنید؛ زیرا ترس و اضطراب لحظههای جان دادن و سکرات مرگ، بسیار شدید و سخت است. یکی از خوشبختیهای انسان، این است که عمرش طولانی باشد و در نتیجه، با #توبه و انابه به سوی #قیامت و سرای ابدی برود»
📚 امالی صدوق، ص ۳۸۵
ڪانال زلال مــ💖ــعرفت
@ZolaleMarefat_f
┅═✧❁🔆❁✧═┅
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨
⁉️ آیاشنونده #غیبت در #گناه غیبت کننده شریک است؟
📖 در #قرآن کریم به مسئولیّت شنوایی این گونه تصریح شده است :
«إِنَّ السَّمْع وَالْبَصَر وَالْفُؤَاد كُلّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولاً؛ گوش و چشم و قلب، همه مورد پرسش واقع خواهند شد».
( اسراء آیه ۳۶ )
📔 روایات بسیاری نیز در این زمینه وجود دارد که به برخی از آنها از کتاب غرر الحکم اشاره میشود :
✨ امیر المومنین علیه السلام :
❶ «السَّامِعُ شَرِیکُ الْقَائِلِ»؛شنونده غیبت در گناه غیبت کننده شریک است.
❷ «السَّامِعُ لِلْغِیبَةِ کَالْمُغْتَابِ»؛ شنونده غیبت مانند غیبت کننده است.
❸ «السَّامِعُ لِلْغِیبَةِ أَحَدُ الْمُغْتَابَیْنِ»؛ فردی که به غیبت گوش میسپارد یکی از غیبت کنندگان است.
❹ «سَامِعُ الْغِیبَةِ أَحَدُ الْمُغْتَابَیْنِ»؛ شنونده غیبت یکی از غیبت کنندگان است.
❺ «سَامِعُ الْغِیبَةِ شَرِیکُ الْمُغْتَابِ»؛ شنونده غیبت در گناه غیبت کننده شریک است.
❻ «مُسْتَمِعُ الْغِیبَةِ کَقَائِلِهَا»؛ شنونده غیبت مانند گوینده غیبت است.
📚 غرر الحكم و درر الكلم
ڪانال زلال مــ💖ــعرفت
@ZolaleMarefat_f
┅═✧❁🔆❁✧═┅
زلال معرفت
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 📒#سه_دقیقه_در_قیامت 4⃣#قسمت_چهارم 🔻#مجروح_عملیات 🔸سال ۱۳۹۰ بود و مزدوران و تروریست های
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨
📒#سه_دقیقه_در_قیامت
5⃣#قسمت_پنجم
🔻#پایان_عمل_جراحی
🔸احساس کردم که کار را به خوبی انجام دادند، دیگر هیچ مشکلی نداشتم، آرام و سبک شدم،چقدر حس زیبایی بود! درد از تمام بدنم جدا شد.
▫️یکباره احساس راحتی کردم و با خودم گفتم خدایا شکر ،از این همه درد چشم و سر درد راحت شدم.چقدر عمل خوبی انجام شد، با اینکه کلی دستگاه به سر و صورتم بسته بود اما روی تخت جراحی بلند شدم و نشستم.
🔹برای یک لحظه، زمانی که نوزاد و در آغوش مادر بودم را دیدم.
از لحظه های کودکی تا لحظهای که وارد بیمارستان شدم با همه جزئیات در مقابل من قرار گرفت!
چقدر حس و حال شیرینی داشتم در یک لحظه تمام زندگی و اعمالم را دیدم!
🔸در همین حال و هوا بودم که جوانی بسیار زیبا با لباس سفید و نورانی در سمت راست خودم دیدم؛او بسیار زیبا و دوست داشتنی بود؛نمی دانم چرا اینقدر او را دوست داشتم، می خواستم بلند شوم و او را در آغوش بگیرم؛او کنار من ایستاده بود و به صورت من لبخند می زد،محو چهره او بودم با خودم گفتم چقدر چهره اش زیباست !چقدر آشناست. من او را کجا دیده ام؟!
🔹سمت چپم را نگاه کردم.عمو و پسر عمه ام، آقاجان و پدربزرگم ایستاده بودند..عمویم مدتی قبل از دنیا رفته بود.
پسر عمه ام نیز از شهدای دوران دفاع مقدس بود؛از اینکه بعد از سال ها آن ها را می دیدم بسیار خوشحال شدم.
➖زیر چشمی به جوان زیبا رویی که کنارم بود دوباره نگاه کردم.....
➖یکباره یادم آمد حدود ۲۵ سال پیش... شب قبل از سفر مشهد...عالم خواب...حضرت عزراییل!
🔸با لبخندی به من گفت:برویم.
➖ با تعجب گفتم کجا؟
دوباره نگاهی به اطراف انداختم.
دکتر ماسک روی صورتش را درآورد و به اعضای تیم جراحی گفت:
➖مریض از دست رفت دیگر فایده ندارد....
بعد گفت خسته نباشید،شما تلاش خودتون رو کردین،اما بیمار نتونست تحمل کنه.
➖یکی دیگهاز پزشک ها گفت: دستگاه شوک رو بیآرین...
➖نگاهی به دستگاه ها و مانیتور اتاق عمل کردم،همه از حرکت ایستاده بودند!
🔹عجیب بود که دکتر جراح پشت به من قرار داشت ،اما من می توانستم صورتش را ببینم!حتی می فهمیدم که در فکرش چه میگذرد ،من افکار افرادی که داخل اتاق بودند را هم میفهمیدم.
🔸همان لحظه نگاهم به بیرون از اتاق عمل افتاد؛برادرم با یک تسبیح در دست نشسته بود و ذکر می گفت،خوب یاد دارم که چه ذکری می گفت؛اما عجیب تر اینکه ذهن او را می توانستم بخوانم!
➖ او با خودش میگفت:
خدا کند که برادرم برگردد..
دو فرزند کوچک دارد و سومی هم در راه است.
اگر اتفاقی برایش بیفتد ما با بچه هایش چه کنیم...
➖ یعنی بیشتر ناراحت خودش بود که با بچههای من چه کند!!
🔹کمی آن طرف تر داخل یکی از اتاق های بخش ،یک نفر در مورد من با خدا حرف میزد!
➖من او را هم می دیدم.داخل بخش آقایان،یک جانباز بود که روی تخت خوابیده بود ،و برایم دعا می کرد،
او را می شناختم؛ قبل از اینکه وارد اتاق عمل بشوم با او خداحافظی کردم و گفتم که شاید برنگردم.
▫️این جانباز خالصانه می گفت:خدایا من را ببر اما او را شفا بده، زن و بچه دارد اما من نه..
🔸ناگهان احساس کردم باطن تمام افراد را متوجه میشوم نیت ها و اعمال آن ها را می بینم .
🔺بار دیگر جوان خوش سیما (حضرت عزراییل )به من گفت: برویم...
✨ادامه دارد...
#یادمرگ
#اللهم_عجِّل_لِوَلیک_الفَرَج
ڪانال زلال مــ💖ــعرفت
@ZolaleMarefat_f
┅═✧❁🔆❁✧═┅