فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❧🔆✧﷽✧🔆❧
🎞#فیلم_آموزشی
🔺معنی لغات و کلمات + شرح کوتاه صوتی و تصویری
#شرح_حکمتهای_نهج_البلاغه
🔻حکمت ۹ نهج البلاغه
▫️شناخت ره آورد اقبال و ادبار دنيا (اجتماعى، سياسى):
✨وَ قَالَ (علیه السلام):
إِذَا أَقْبَلَتِ الدُّنْيَا عَلَى أَحَدٍ، أَعَارَتْهُ مَحَاسِنَ غَيْرِهِ، وَ إِذَا أَدْبَرَتْ عَنْهُ، سَلَبَتْهُ مَحَاسِنَ نَفْسِه.
🔺و درود خدا بر او، فرمود: چون دنيا به كسى روى آورد، نيكى هاى ديگران را به او عاريت دهد، و چون از او روى برگرداند خوبى هاى او را نيز بربايد.
📌تیم حوزه مجازی مهندس طلبه
📚#نهج_البلاغه
#حکمت9
ڪانال زلال مــ💖ــعرفت
@ZolaleMarefat_f
┅═✧❁🔆❁✧═┅
❧🔆✧﷽✧🔆❧
⓼ #وظایف_منتظران
📔خواندن مداوم دعای غریق
🔻 درباره #امام_زمان علیه السلام دعاهای زیادی سفارش شده است که یکی از مهم ترینِ این ادعیه، دعای غریق است.
✨ امام صادق علیه السلام فرمودند :
به زودی شُبهه ای برای شما رخ می دهد و بدون نشانه ی هدایت و امامی که دیده شود می مانید. در این زمان کسی نجات پیدا نمی کند مگر این که "دعای غریق" را بخواند و فرمودند بگویید :
🤲 يَا اللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ، يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِكَ.
📚 کمال الدین ، ج۲ ، ص۳۵۲
🔖 سفارش شده در دوره #آخرالزمان ، برای در امان ماندن از #فتنه ها،
«دعای غریق» زیاد خوانده شود.
#وظایف_منتظران ۸
#اللهم_عجِّل_لِوَلیک_الفَرَج
ڪانال زلال مــ💖ــعرفت
@ZolaleMarefat_f
┅═✧❁🔆❁✧═┅
❧🔆✧﷽✧🔆❧
💢#حرف_حساب
🔻ما آرامش نداریم چون ❗️
➖کلید آرامشمان را دست دیگران و شرایط داده ایم
▫️اگر تاییدمان کنند...
➖اگر دوستمان داشته باشند ...
▫️اگر با ما موافق باشند ...
➖اگر مسائل مطابق خواسته های ما بگذرد
▫️اگر هیچ تنشی وجود نداشته باشد...
➖و بسیاری از اگرهای دیگر...
▫️اگر باشند آنگاه من آرامش دارم !
🔺به نظرتان چنین چیزی ممکن است ؟!
#پندانه
ڪانال زلال مــ💖ــعرفت
@ZolaleMarefat_f
┅═✧❁🔆❁✧═┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❧🔆✧﷽✧🔆❧
#دوشنبههای_امام_حسنی💚
🎬#کلیپتصویری
💢زیارت امام حسن روز دوشنبه
🎙با صدای مهدی صدقی
ڪانال زلال مــ💖ــعرفت
@ZolaleMarefat_f
┅═✧❁🔆❁✧═┅
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨
#سلام_بر_ابراهیم
⑮#قسمت_پانزدهم : ایام انقلاب
✍ راوی : امير ربيعی
🔸ابراهيم از دوران کودکي عشق و ارادت خاصي به امام خميني داشت.
هر چه بزرگتر ميشد اين علاقه نيز بيشتر ميشد.
🔹تا اينکه در سالهاي قبل از انقلاب به اوج خود رسيد.در سال ۱۳۵۶ بود. هنوز خبري از درگيريها و مسائل انقلاب نبود. صبح #جمعه از جلسه اي مذهبي در ميدان ژاله(شهدا)به سمت خانه برميگشتيم.
🔸از ميدان دور نشده بوديم که چند نفر از دوستان به ما ملحق شدند. #ابراهيم شروع کرد براي ما از امام خميني تعريف کردن.
بعد هم با صداي بلند فرياد زد :
«درود بر خميني»
ما هم به دنبال او ادامه داديم. چند نفر ديگر نيز با ما همراهي کردند.تا نزديک چهارراه شمس شعار داديم وحركت كرديم. دقايقي بعد چندين ماشين پليس به سمت ما آمد.ابراهيم سريع بچه ها را متفرق کرد. در کوچه ها پخش شديم.
🔹دو هفته گذشت. از همان جلسه صبح جمعه بيرون آمديم. ابراهيم درگوشه ميدان جلوي سينما ايستاد. بعد فرياد زد: درود بر خميني و ما ادامه داديم. جمعيت که از جلسه خارج ميشد همراه ما تکرار ميکرد. صحنه جالبي ايجاد شده بود.
🔸دقايقي بعد،قبل از اينکه مأمورها برسند ابراهيم جمعيت را متفرق کرد.
بعد با هم سوار تاکسي شديم و به سمت ميدان خراسان حرکت کرديم.
دو تا چهار راه جلوتر يکدفعه متوجه شدم جلوي ماشينها را ميگيرند و مسافران را تک تک بررسي ميکنند. چندين ماشين ساواک و حدود ۱۰ مأمور در اطراف خيابان ايستاده بودند. چهره مأموري که داخل ماشينها را نگاه ميکرد آشنا بود.او در ميدان همراه مردم بود!
🔹به ابراهيم اشاره کردم.متوجه ماجرا شد. قبل از اينکه به تاکسي ما برسند در را باز کرد و سريع به سمت پياده رو دويد. مأمور وسط خيابان يكدفعه سرش را بالا گرفت.ابراهيم را ديد و فرياد زد: خودشه خودشه، بگيرش..
🔸مأمورها دنبال ابراهيم دويدند. ابراهيم رفت داخل کوچه، آ نها هم به دنبالش بودند.حواس مأمورها که حسابي پرت شد کرايه را دادم.از ماشين خارج شدم. به آن سوي خيابان رفتم و راهم رو ادامه دادم...
ظهر بود که آمدم خانه,از ابراهيم خبري نداشتم. تا شب هم هيچ خبري از ابراهيم نبود. به چند نفر از رفقا هم زنگ زدم.آنها هم خبري نداشتند.
خيلي نگران بودم.ساعت حدود يازده شب بود.داخل حياط نشسته بودم.
🔹يکدفعه صدائي از توي کوچه شنيدم. دويدم دم در، باتعجب ديدم ابراهيم با همان چهره و لبخند هميشگي پشتِ در ايستاده,من هم پريدم تو بغلش.خيلي خوشحال بودم,نميدانستم
خوشحاليام را چطور ابراز کنم. گفتم:داش ابرام چطوري؟
نفس عميقي کشيد وگفت:خدا رو شکر، ميبيني که سالم و سر حال در خدمتيم.
گفتم:شام خوردي؟ گفت:نه،مهم نيست.
سريع رفتم توي خانه، سفره نان و مقداري از غذاي شام را برايش آوردم.
🔸رفتيم داخل ميدان غياثی بعد از خوردن چند لقمه گفت: بدن قوي همين جاها به درد ميخوره. خدا كمك كرد.
با اينکه آنها چند نفر بودند اما از دستشون فرار کردم.آن شب خيلي صحبت کرديم.از انقلاب،از امام و... بعد هم قرار گذاشتيم شبها با هم برويم مسجد لرزاده پاي صحبت حاج آقا چاووشي. شب بود که با ابراهيم و سه نفراز رفقا رفتيم مسجد لرزاده. حاج آقا چاووشي خيلي نترس بود.حرفهائي روي منبر ميزد که خيليها جرأت گفتنش را نداشتند.
🔹حديث امام موسي کاظم (ع)که ميفرمايد : «مردي از قم مردم را به حق فرا ميخواند. گروهي استوار چون پاره هاي آهن پيرامون او جمع ميشوند»
خيلي براي مردم عجيب بود. صحبتهاي انقلابي ايشان همينطور ادامه داشت.
🔸ناگهان از سمت درب مسجد سر و صدايي شنيدم. برگشتم عقب، ديدم نيروهاي ساواک با چوب و چماق ريختند جلوي درب مسجد و همه را ميزنند.
جمعيت براي خروج از مسجد هجوم آورد. مأمورها،هر کسي را که رد ميشد با ضربات محکم باتوم ميزدند. آنها حتي به زن و بچه ها رحم نميکردند.
🔹ابراهيم خيلي عصباني شده بود. دويد به سمت در،با چند نفر از مأمورها درگير شد. نامردها چند نفري ابراهيم را ميزدند. توي اين فاصله راه باز شد.
خيلي از زن و بچه ها از مسجد خارج شدند. ابراهيم با شجاعت با آنها درگير شده بود. يکدفعه چند نفراز مأمورها را زد و بعد هم فرار کرد. ما هم به دنبال او از مسجد دور شديم. بعدها فهميديم که درآن شب حاج آقا راگرفتند. چندين نفر هم شهيد و مجروح شدند.
🔸ضرباتي که آن شب به کمر ابراهيم خورده بود، کمردرد شديدي براي او ايجاد کرد که تا پايان عمر همراهش بود. حتي در کشتي گرفتن او تأثير بسياري داشت.
با شروع حوادث سال ۵۷ همه ذهن و فکر ابراهيم به مسئله انقلاب و امام معطوف بود. پخش نوارها، اعلامي هها و...او خيلي شجاعانه کار خود را انجام ميداد.
🔹اواسط شهريور ماه بسياري از بچه ها را با خودش به تپه هاي قيطريه برد و در نماز عيد فطر شهيد مفتح شرکت کرد. بعد از نماز اعلام شد که راهپيمائي روز جمعه به سمت ميدان ژاله برگزار خواهد شد.
📚 سلام بر ابراهیم
ڪانال زلال مــ💖ــعرفت
@ZolaleMarefat_f
┅═✧❁🔆❁✧═┅
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨
⁉️ آیا میدانید «چرا امام صادق علیه السلام کتاب ننوشتند؟»
◽️مسیرِ انتقالِ دانش در مکتبِ اهل بیت علیهم السلام از طریق عالمِ ربّانیِ ثقه ی باتقوای دین شناس است و جز این نیست.
⁉️چرا؟ چون نگارش کتاب برای امام چالشها و خطرات زیادی داشت.( گرچه گاه گاهی مکتوبات مختصری از حضرت به دست اصحاب میرسید، اما بنای ایشان بر انتقال دانش به صورت مکتوب نبود)
توضیح این که چهار مانعِ جدّی پیش روی امام صادق علیه السلام برای تبلیغ وجود داشت :
1⃣ مانعِ اول حاکمیت بود.
ممکن است شما بگویید که همه ی اهل بیت علیهم السلام با حاکم جائر مواجه بودهاند. اما این تصور کاملی نیست، مثلا معاویه که خیلی ادّعا داشت و حتی مادرِ خود، هندِ جگرخوارِ بدکار را نمادِ پاکدامنی زنان جامعه معرّفی میکرد، اما هیچ وقت مدعی نشد که من عالِم هستم، ولی منصورِ دوانیقی مدعی بود :
اعلمِ امّت من هستم.
◽️ معنای این حرف چیست؟ معنای این حرف آن است که امام حق نداشت با او مخالفت کند، اگر فتوای حضرت( با تسامح) با فتوای منصور اختلاف پیدا میکرد و اظهار میگردید، به سراغِ ایشان میرفتند یا مشکلاتی به وجود میآمد. (مصادیق متعددی وجود دارد)
2⃣ دومین مانع این بود که درونِ خاندانِ بنی هاشم مدّعیانِ امامت بودند که برای تثبیت جایگاه خود با حضرت درگیر میشدند. لذا اگر به ایشان خبر میرسید که امام نظر خاصی راجع به مثلا سه طلاق در یک مجلس دارد، میگفتند که نستجیربالله امام صادق علیه السلام در حالِ دکّان داری هستند.
3⃣ گروه سوم که حضرت با این ها طرف هستند «عموم جامعه ی دیندارِ متعصّبِ به دین هستند که دین را از بنی امیّه گرفته اند». آنها آنچه از بنی امیه گرفته بودند را همان دین رسول الله ﷺ میپنداشتند، لذا مخالفت با فکرشان نیز بسیار دشوار بود.
4⃣ گروهِ چهارم : شیعیانِ غیر خوددار و غیر رازدار بودند.
شما شبیه به این افراد را دیده اید، همینکه چیزی به آن ها می گویید سریع پُست و استوری می گذارند! صبر کن! همه چیز را نباید علنی کرد! معارفِ دین طبقه بندی است، نباید همه چیز را در همه جا بگویید، بیان بعضی از مطالب شجاعت نیست بلکه تَهَوُّر است.
◽️لذا حضرت برای ایجاد طبقه بندی معارف، حفظ جانها و سالم ماندن اندیشه ها از گزند حوادث با مراعات تقیه، معارف را به شاگردان خاص از شیعیان بیان میفرمودند. طبعا در جلسات عمومیتر طبقه بندی و تقیه لحاظ میشد و شیعیان برای تشخیص معاریض کلام به زرارهها مراجعه میکردند. در واقع کسانی چون زراره و محمد بن مسلم که با منظومه معارفی حضرت آشنا بودند، مراد جدی و استعمالی حضرت و صدور، دلالت و جهت صدور را میفهمیدند.
🔺این متن گوشه ای از گفتار اخیر بنده روسیاه درباره حضرت صادق علیه السلام است که بحث را به خطرات اخباریگری و عالم ستیزی جامعه امروز رسانده است.
✍ #حامد_کاشانی
ڪانال زلال مــ💖ــعرفت
@ZolaleMarefat_f
┅═✧❁🔆❁✧═┅
زلال معرفت
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 📒#سه_دقیقه_در_قیامت 1⃣1⃣#قسمت_یازدهم 🔻#آزار_مؤمن 🔸در دوران جوانی در پایگاه بسیج شهرستا
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨
📒#سه_دقیقه_در_قیامت
2⃣1⃣#قسمت_ دوازدهم
🔻#حسینیه
🔸می خواستم بشینم،همانجا زارزار گریه کنم؛برای یک شوخی بی مورد دو سال عبادت هایم را دادم؛ برای یک غیبت بیمورد، بهترین اعمال خوب من محو میشد،چقدر حساب خدا دقیق است،چقدر کارهای ناشایست را به حساب شوخی انجام دادیم و حالا باید افسوس بخوریم.
🔻 در این زمان جوان پشت میز گفت:
شخصی اینجاست که ۴ ساله منتظر شماست، این شخص اعمال خوبی داشته و باید به بهشت برزخی برود اما معطل شماست.
➖با تعجب گفتم:از کی حرف میزنی؟
🔹 یکی از پیرمردهای مسجد مان را دیدم که در مقابلم و در کنار همان جوان ایستاد.
➖خیلی ابراز ارادت کردوگفت:کجایی؟چند سال منتظرتون هستم.
🔻بعد از کمی صحبت پیرمرد ادامه داد:
زمانی که شما در مسجد و بسیج مشغول فعالیت فرهنگی بودید تهمتی را در جمع به شما زدم،برای همین آمدم که حلالم کنید.
🔸آن صحنه برایم یادآوری شد که مشغول فعالیت در مسجد بودم،کارهای فرهنگی بسیج و...این پیرمرد و چند نفر دیگر در گوشه ای نشسته بودند و پشت سر من حرفی زد که واقعیت نداشت،او به من تهمت زد ،البته حرف خاصی هم نبود او فقط نیت ما را از این کارها زیر سوال برد...
🔺عجیبت تر اینکه ،زمانی این تهمت را به من زد که من ابتدای حضورم در بسیج بود و نوجوان بودم!!
🔹آدم خوبی بود،اما من نامه اعمالم خیلی خالی شده بود،به جوان پشت میز گفتم: درسته ایشان آدم خوبی بوده اما من همینطوری از ایشان نمی گذرم،هرچه می توانی ازش بگیر،نامه اعمال من خالیه.
📖تازه معنای آیه ۳۷ سوره عبس را فهمیدم:
"هر کسی( در روز جزا برای خودش) گرفتاری دارد و همان گرفتاری خودش برایش بس است و مجال این نیست که به فکر کس دیگری باشد."
🔸جوان هم رو به من کرد و گفت:این بنده خدا یک #وقف انجام داده که خیلی با برکت بوده و ثواب زیادی برایش میآید.او یک حسینیه را در شهرستان شما خالصانه برای رضای خدا ساخته که مردم از آنجا استفاده می کنند،اگر بخواهی ثواب کل حسینیه اش را از اومی گیرم و در نامه عمل شما می گذارم تو او را ببخشی.
🔹با خودم گفتم: ثواب ساخت یک حسینیه به خاطر یک تهمت؟؟خیلی خوبه. بنده خدا پیرمرد خیلی ناراحت و افسرده شد اما چارهای نداشت.ثواب یک وقف بزرگ را به خاطر یک تهمت داد و رفت به سمت بهشت برزخی.برای تهمت به یک نوجوان،یک حسینیه را که با اخلاص وقف کرده بود،داد و رفت!
🔸 اما تمام حواس من در آن لحظه به این بود که وقتی کسی به خاطر تهمت به یک نوجوان یک چنین خیراتی را از دست می دهد (پس ما که هر روز و هر شب پشت سر دیگران مشغول قضاوت کردن و حرف زدن هستیم چه عاقبتی خواهیم داشت.. ما که به راحتی پشت سر افراد جامعه مسئولین و دوستان و آشنایان خودمان هر چه می خواهیم می گوییم)...
📖 باز جوان پشت میز به عظمت آبروی مومن اشاره کرد و آیه ۱۹ سوره نور را خواند:
"کسانی که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان رواج یابد برای آنان در دنیا و آخرت عذاب دردناکی است."
✨امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه میفرمایند:
هرکس آنچه را درباره مومنی ببیند یا بشنود برای دیگران بازگو کند از مصادیق این آیه است.
🔹ایستاده بودم و مات و مبهوت به کتاب اعمالم نگاه میکردم؛یکی آمد و دو سال نمازهای من را برد. دیگری آمد و قسمتی از کارهای خیر مرا برداشت؛ بلاتشبیه شبیه یک گوسفند که هیچ اراده ای ندارد و فقط نگاه می کند من هم نگاه میکردم. چون هیچ گونه دفاعی در مقابل دیگران نمی شد کرد.
🔸در دنیا انسان در دادگاه از خود دفاع میکند و خود را تا حدودی از اتهامات تبرئه میکند، اما اینجا مگر میشود چیزی گفت؟ حتی آنچه در فکر انسان بوده برای همه نمایان است چه برسد به اعمال...
🔹در کتاب اعمال خودم چقدر گناهانی را دیدم که مصداق این ضربالمثل بود آش نخورده و دهن سوخته!
شخصی در میان جمع غیبت کرده یا تهمت زده و من هم که غیبت را شنیده بودم در گناه او شریک شده بودم...چقدر گناهانی را دیدم که هیچ لذتی برایم نداشت و فقط برایم گناه ایجاد کرد،خیلی سخت بود خیلی...
🔸حساب و کتابم به دقت ادامه داشت،اما زمانی که نقایص کارهایم را میدیدم، گرمای چپ گرمای شدیدی از سمت چپ به سوی من می آمد حرارتی که نزدیک بود و تمام بدنم را میسوزاند!
🔻 همه جای بدنم می سوخت به جز صورت و سینه و کف دست هایم! برای من جای تعجب بود چرا این سمت بدنم نمیسوزد.. جواب سوالم را بلافاصله فهمیدم.
🔹از نوجوانی در جلسات فرهنگی مسجد حضور داشتم، پدرم به من توصیه میکرد که وقتی برای آقا امام حسین علیه السلام و یا حضرت زهرا و اهل بیت علیه السلام اشک میریزی،قدر این اشک را بدان و به سینه و صورت خود بکش من نیز وقتی در مجالس اهل بیت گریه میکردند اشک خود را به صورت و سینه می کشیدم؛
🔺حالا فهمیدم که چرا این سه عضو بدن نمیسوزد
✨ادامه دارد...
#یادمرگ
#اللهم_عجِّل_لِوَلیک_الفَرَج
ڪانال زلال مــ💖ــعرفت
@ZolaleMarefat_f
┅═✧❁🔆❁✧═┅
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨
🔎 #ترنم_وحی
💢دانستن همه چیز
🔻بسیاری از مردم گمان می کنند دانستن همه چيز براى همه كس، لازم است.در حالی که بعضى از چيزها را اگر ندانيم بهتر است.
📖 قرآن میفرمايد:
«لا تسئلوا عن أشياء اِن تُبدَ لكم تَسُؤكم»(مائده، ۱۰۱)
➖از چيزهايى كه اگر براى شما آشكار شود شما را ناراحت میكند، سؤال نكنيد.
📖 قرآن دانش ها را ۳ نوع میداند:
⓵ علمى كه مفيد است.
حضرت موسى عليه السلام به خضر گفت : آيا به من اجازه میدهى كه در سفر دنبال شما باشم تا از علمى كه به تو داده شده فرا گيرم و رشد كنم؟!
📖«هل أتّبعك على أن تُعلّمن ممّا عُملّتَ رُشداً» (كهف، ۶۶)
⓶ علمى كه ضرر دارد.
📖 «و يَتعلّمون ما يَضُرّهم و لا يَنفعُهم»(بقره، آيه ۱۰۲)
◽️گروهى به سراغ علم سحر و جادو و يا دانشى میرفتند كه ميان همسران را با فتنه انگيزى به هم زنند.
⓷ علمى كه نه مفيد است و نه مضرّ
◽️نظير دانستن تعداد نفرات اصحاب كهف كه آيا آنها سه نفر بودند يا چهار نفر يا كمتر و بيشتر.
📖«ثلاثة رابِعُهم كَلبُهم و يَقولون خَمسةٌ سادسُهم كلبهم»(كهف،۲۲)
◽️تعداد نفرات اصحاب كهف مهم نيست، آنچه مهم است آن است كه چگونه يك اقلّيت جوانمرد در جامعه پر از فساد، دين خود را حفظ كردند و براى حفظ عقيده و ايمان خود، از محيط گناه و شرك هجرت كرده و غارنشينى را بر شهرنشينى ترجيح دادند.
ڪانال زلال مــ💖ــعرفت
@ZolaleMarefat_f
┅═✧❁🔆❁✧═┅
❧🔆✧﷽✧🔆❧
🔺#وسعت_رزق
🔻معاویه بن عمار می گوید :
✨ امام صادق علیه السلام
برای زیاد شدن #رزق
این #دعا را به من یاد داد و من
بهتر از این دعا ندیدم .
ڪانال زلال مــ💖ــعرفت
@ZolaleMarefat_f
┅═✧❁🔆❁✧═┅
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨
🔻کلیدهای جذابیت
📍غالباً افراد به اشتباه برای این که جذابتر شوند، بیشتر شلوغ می کنند و با صحبت کردنِ زیاد و بی جا، به بی راه می روند.
📍#سکوت، یک تأثیرِ ذهنی و روانی بسیار قوی می گذارد.
📍در سکوت، فرد پیرامون خود خلاء ایجاد می کند و هر خلائی، جذب را سبب می شود.
📍آنها که بیشتر صحبت می کنند و کمتر می شنوند، از #جذابیتِ خود می کاهند.
📍حال آن که سکوت و گوش دادنِ بیشتر، به واقع شما را عاقلتر و قابل اطمینان تر معرفی می کند و این زمینه ای مساعد برای #صمیمیت و جذابیت بیشتر است.
ڪانال زلال مــ💖ــعرفت
@ZolaleMarefat_f
┅═✧❁🔆❁✧═┅
❧🔆✧﷽✧🔆❧
#استاد_میرباقری :
🔹شناخت و مقابله با #شیطان و نفس، نیاز به تفکر، تدبر و #ریاضت دارد.
🔸«گاهی اوقات میخواهیم #نماز_شب بخوانیم و دلتنگ سحر هستیم، ولی شیطان نمیگذارد این کار را انجام دهیم.
🔹شیطان در اینجا #نفس را زمینگیر میکند. این درگیری وقتی جدی شد و وقتی انسان با تمام وجود به میدان نفس آمد، میتواند این دشمن را دور کند و این نفس به طور کامل در اختیار شما قرار میگیرد.
🔸شناخت این دشمنان نیاز به تفکر، #تدبر، ریاضت دارد. در روایات داریم که ابلیس برای یک مؤمن به اندازه یک لشکر بزرگ قبیله درست میکند.
🔹خداوند میفرماید: شیطان با شما دشمنی میکند پس شما هم با او دشمنی کنید و از او غافل نباشید».
#نمازشبرابهنیتظهورمیخوانیم
ڪانال زلال مــ💖ــعرفت
@ZolaleMarefat_f
┅═✧❁🔆❁✧═┅
❧🔆✧﷽✧🔆❧
اِلهی
یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
یا عالیُ بِحَقِّ علی
یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
#اللهم_عجِّل_لِوَلیک_الفَرَج
ڪانال زلال مــ💖ــعرفت
@ZolaleMarefat_f
┅═✧❁🔆❁✧═┅