eitaa logo
زلال معرفت
2.4هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
139 فایل
ارتباط با ما 👇 ✅️ انتشار و بهره‌بردارى با ذکر منبع موجب امتنان است. تبلیغ و تبادل نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🏴✿⃟‌‌ ۶ روز چهارم ماه است السلامُ علیک یا رحمه الله الواسعة و یا باب نجات الامّة سفینة النجاة و قُرَّةَ عین النبی المصطفی . یا مظلوم یا ‏اباعبدالله. ‏ ●•°حُرّ احساس کرد این صحنه صحنه ی حق و بال است .فهمید صحنه صحنه ی بهشت و جهنم است. لذا با ‏کمال شجاعت می لرزید، می لرزید اما از چی؟ از اینکه با علیه السلام بجنگد. این لرزش عین شجاعت است. ‏اونیکه در مقام گناه بدنش لرزه برمیدارد صحنه ی گناه را ترک می کند این شجاعت است ترس نیست. اگر ‏نترسید بی باکی است بی موالاتی است.‏ ❀•° سرش را انداخت پایین مقابل اباعبدالله . حَلّی من توبَه ؟ پسر زهرا من در این بیابانها اولین کسی بودم که راه ‏را برایت بستم اما پشیمان شدم . آیا توبه من پذیرفته هست؟ ✿•°جوانهای عزیز داستان حُر الگو است برای شما . ‏و برادران و خواهران داستان حر می گوید اسلام بن بست ندارد. داستان حر می گوید هرکجا هستی امکان ‏بازگشت هست. سیر صعودی برای انسان دارد همه جا ممکن است اسلام بن بست و نهایتی که یأس باشد ‏درش نیست. ‏ ❀•° اباعبدالله توبه اش را پذیرفت. اجازه گرفت به طرف میدان آمد خودش را معرفی کرد . صدا زد آی مردم کوفه ‏امیدوارم با ابرهای رحمت خدا از شما بازگشته شود. من که دعوت نکردم اما شما حسین را دعوت کردید و ‏اینگونه با او مبارزه کردید . ‏ خوشا جانی که جانانش حسین است خوشا آن دفتر که عنوانش ‏حسین است. ‏ خوشبحال آن نوکری که اربابش اباعبدالله است. خوشبحال آن غلامی که آقایش حسین است. ارباب حسین ‏باشد نوکری اش افتخار است.‏ ✿•°‏ به کجا رسید حُر؟ یک وقت چشمهایش را باز کرد دید سرش تو دامن حسین است. حسین دارد خون از ‏چشمهایش پاک می کند. خون از صورتش پاک می کند. حُر تو به چه مقامی رسیدی به چه توفیقی پیدا کردی ‏دیگر باریکلا. امام‌حسین بالا سرت آمد مرثیه خوانده شد. سرت رو دامن امام‌حسین جان دادی.‏ ❀•° ‏ اما دلها بسوزد برای آن آقایی که خودش سرش را رو خاک کربلا گذاشته جان داد. وضَعَ خَدَّهُ علی الرَّمل و ‏التُّراب و هو یُناجی ربِّه ‏ لا حول ولا قُوَّه الا بالله علی العظیم هدیه به لبخند امام زمان عج ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🏴✿⃟‌‌ ۷ شب پنجم ماه ●•°السلامُ علیک یا اباعبدالله وقتی از رو مرکب با صورت زمین خورد ، فَسَقَطَ الحسین فَرَسِه علی خَدِّ الایمن. ‏هنوز استقرار روی زمین کربلا پیدا نکرده بود ، فَحَملوا علیه من کلِّ جانب از چهار طرف محاصره اش کردند. ‏فِرقَتٌ بالسّیوف فِرقَتٌ بالرِّماء فِرقَتٌ بالنّبال تیراندازها هم آمدند فرقَتٌ بالحجارة سنگ اندازها هم آمدند. این ‏چهار گروه مشغول جسارت بودند ❀•° امام باقر علیه السلام فرمود : عده ی دیگری هم آمدند نزدیک، فِرقَت الخشَبَ و ‏العصَب حقِ یتیم امام حسن را امشب باید ادا کنی ها. کریم اهل بین جبران میکند برای همه تان. ‏ ✿•°تو همچین زمانی که ابی عبدالله زیر شمشیر و نیزه و تیر و سنگ قرار گرفت، شروع کرد استغاثه کردن هل من ناصر ینصرنی ؟ آیا کسی هست من را یاری کند؟ صدا ‏رسید به گوش این یتیم یازده ساله عبدالله بن حسن خودش را از عمه جدا کرد . ❀•° لشکریان خیره سر چند نفر به یک نفر؟ ‏فاطمه گشته خون جگر ، چند نفر به یک نفر ؟ خواهر دلشکسته اش ،همره دختران او زند به سینه و به سر ‏‏. چند نفر به یک نفر؟ یاد مدینه زنده شد روضه ی رنج فاطمه که ناله زد به پشت در چند نفر به یک نفر؟ ‏ ✿•°رسید کنار گودال دید یک ظالمی با شمشیر میخواهد عمو را بزند دستش را جلو آورد بی معطلی دست یتیم ‏امام حسن از بدن قطع شد. دیگر نتوانست طاقت بیاورد افتاد روی سینه ی عمو. یا صاحب الزمان. دیدند این ‏بچه مزاحم است ، دستشان به ابی عبدالله نمیرسد حرمله رسید فَرماح فَذُبِحَ فی حجرِ عمه آی حسین....‏ هدیه به لبخند عج ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🏴✿⃟‌‌ السَّلَامُ عَلَى الْقَاسِمِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ امشب شب ششم است ●•°ذکر مصیبت حضرت قاسم‌بن‌الحسن. مجلسی می‏نویسد: روز عاشورا امام حسین ایستاده بود. «فَبَرَزَ مِنَ الخَیمَةِ غُلامٌ لَم یَبلُغِ الحُلُمَ»؛ حضرت ایستاده بود، یک‏وقت دید نوجوانی از خیمه‏ها بیرون آمد. ✿•°بعضی‏ها دارند که: «وَجهُهُ کَانَ کَفَلقَةِ القَمَرِ»؛ چهره‏اش مثل ماه‏پاره بود. حق دارد (علیه السلام) اینها را نفرین کند. ❀•° یک ماه‏پاره بیرون آمد. خدمت امام‌حسین (علیه السلام) آمد و خواست که اجازه بگیرد تا به میدان برود. می‏نویسند: «فَلَمَّا نَظَرَ الحُسَینُ إلَیهِ قَد بَرَزَ»، وقتی امام حسین چشمش افتاد به این نوجوان که آمده، «إعتَنَقَهُ» او را در بغل گرفت، «وَ جَعَلَا یَبکِیَانِ حَتَّی غُشِیَ عَلَیهِمَا» این‌قدر حسین (علیه السلام) گریه کرد، این‌قدر قاسم گریه کرد... امام حسین اجازه میدان به او نداد. ✿•°می‏نویسند: «فَلَم یَزَل یُقَبِّل یَدَیهِ وَ رِجلَیهِ حَتَّی أذِنَ لَهُ» آن‌قدر دست و پای عمو را بوسه زد، تا عمو به او اجازه داد که به میدان برود. ●•°این صحنه از آن صحنه‏هایی است که امام حسین شدیداً متأثر شده است، و شدیداً نگران قاسم بود. حضرت نگران قاسم بود. حمید بن‏مسلم می‏گوید: وقتی این جوان آمد، دیدم عمر ابن سعد عضدی رو کرد به من و گفت: «والله لأشُدَّنَ عَلَیهِ»؛ قسم خورد که من می‏روم و کارش را تمام می‏کنم. به او گفتم: ❀•° «سبحان الله، ما ترید»؟ چه کار می‏خواهی بکنی؟ این همه دورش را گرفتند، آنها کافی نیستند که تو هم می‏خواهی بروی؟ می‏گوید: «فما ولّی وجهه حتی ضرب الغلام رأسه بالسیف»؛ می‏گوید قاسم رویش را برنگردانده بود که با شمشیر چنان به فرق قاسم زد، «فوقع بوجهه علی الأرض». قاسم به رو زمین افتاد... «فنادی یا عماه!» صدایش بلند شد، عمو را صدا کرد. ✿•°امام حسین (علیه السلام) مثل یک باز شکاری، خودش را به قاسم رساند، صدای او آمد، این‌طور سریع آمد اما چه دید؟ با چه صحنه‏ای روبه‏رو شد؟ اینجا جا داشت نفرین کند، چون دید قاسم پاهایش را روی زمین... هدیه به لبخند امام زمان عج ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🏴✿⃟‌‌ ۹ أَلسَّلامُ عَلَی الرَّضیعِ الصَّغیرِ ●•°شب هفتم است با چه حاجتی به مجلس اباعبدالله آمده ای؟ بعضی از علما و بزرگان ما هر وقت کارشان گره می خورد، روضه خوان دعوت می کردند و می گفتند: روضه ی علی اصغر بخوان. روضه ی علی اصغر گره گشاست. ✿•°شاید تنها جایی که خداوند به اباعبدالله تسلیت گفته است؛ "حسین دعه فانّ له مرضعا فی الجنة". معلوم می شود که اباعبدالله خیلی از شهادت علی اصغرمتأثر شد. ❀•° چه کردند با دل ابی عبدالله ؟ حرمله سه تا تیر زهر آلود رها کرد . تیرها سه شعبه بود ، بگویم این تیرها ‏چه کرد. ‏ ➖تیر اول مشک آب از هم درید میر لشکر شد امیدش ناامید ‏ ➖تیر دوم پشت پیغمبر شکست چون به چشم زاده ی حیدر نشست حسین ...‏ ➖تیر سوم را سه شعبه بُرد کار بهر حلقوم شریف شیرخوار ‏ هم سه شعبه هم به زهر آلوده بود چشم گیتی این ستم نادیده بود .‏ ✿•°تیرهای یک شعبه بدن را سوراخ میکرد . تیرهای سه شعبه اول سوراخ میکرد بعد بدن را پاره میکرد . ‏تیرهای زهر آلود هم سوراخ میکرد هم پاره میکرد هم مسموم میکرد . گلوی شیرخواره کجا تیر سه شعبه ‏کجا؟ ‏ اول گلو را سوراخ کرد . مِنَ الأُذُن إلَی الأُذُن گوش تا گوش علی را درید . ‏ هدیه به لبخند امام زمان عج گنه بیفکنیم ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🏴✿⃟‌‌ ۱۰ صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدلله ‏ تا از جگر سوخته دم زد اصغر آتش به دل اهل حرم زد اصغر تا خواست که با پدر به میدان برود ‏آرامش خیمه را بهم زد اصغر ؛ ●•°وقتی قنداقه ی علی را روی دست گرفت. علیه السلام ...‏ 《لَم تَرحَمونی فَرحَموها و الطِّفلَ ارَضیع أما تَرَونهُ کیفَ یتلذّی عطشا 》 تلذی را برایت معنا کنم.: ✿•°صیاد وقتی ‏ماهی را از آب میگیرد می اندازد کنار ساحل ماهی سه حالت دارد . اول بالا و پایین میپرد . دوم بدنش ‏میلرزد. تو این دوتا حالت اگر ماهی را به آب برسانی زنده میشود . حالت سوم این دهانش را از عطش وا ‏میکند و میبندد . ❀•° یعنی تلذی یعنی جگرش آتش گرفته از عطش. در این حالت اگر ماهی را به آب هم ‏برسانی دیگر زنده نمیشود. ابی عبدلله میگوید اگر آبش هم بدهید می میرد. ✿•°خدا رحمت کند مرحوم سقازاده را از منبری های آذریِ تهران، خیلی با سوز و گداز روضه می خواند. ❀•° می فرمودند : یک شبی می رفتم، کنار راه برخورد به مردی کردم دیدم یک پتو روی دستش است اما دارد غریبانه اشک می ریزد، رفتم جلو آقا مشکلی داری کمکت کنم؟ ✿•°گفت بچه ام مریض بوده بردمش نزد طبیب بین راه بچه ام جان داده ، این هم خانه ام است، یک ساعت است بچه را روی دستم نگه داشتم . می خواهم بروم تو رویم نمی شود . جواب مادرش را چی بدهم؟ ❀•°ارباب مقاتل می گویند : ابی عبدلله یک قدم می آمد دوباره می ایستاد ، بروم جواب رباب را چه بدهم؟ زبلبل چید گل شیری گلی را شنید از پس صدای بلبلی را که ای گلچین گلی چیدی و رفتی ندانستی که آزردی دلی را هدیه به لبخند امام زمان عج گنه بیفکنیم ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🏴✿⃟‌‌ ۱۱ اَلسَّلامُ عَلَی‌الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ‌ابْن‌ الْحُسَین.. ●•°شبِ هشتم ماه است دیگر نزدیک داریم میشویم به عاشورا . امیدواریم خدای متعال به ما توفیق ‏دهد خودمان را در این دوروز به کاروان امام‌حسین برسانیم. هرسال از نو دعوت میشویم راه باز میشود. ‏غروب عاشورا هم دیگر امسال پرونده اش بسته میشود مثل شب قدر دیگر ، وقتی شب بیست و سوم گذشت ‏پرونده‌ی شب قدر بسته میشود تا سال بعد. ✿•°گمان مدار که گفتم برو دل از تو بریدم گمان مدار که گفتم برو دل از تو بریدم مگر میشود از رسول خدا ‏دل کند؟ اشبهُ الناس خلقاً و خُلقاً و منطقاً برسوله. نفس شمرده زدم وز پی پیاده دویدم محاسنم کف ‏دست بودو اشک به چشمم گهی زپای فتادم گهی زجای پریدم دلم به پیش تو جان در قفات دیده به ‏قامت خدای داند و دل شاهد است من چه کشیدم ؟ ‏ ●•°یک نگاه به قد و بالای علی کرد ، فَستَأذَنَ أبا فأذِنَ لَهُ آمد محضر حضرت اجازه گرفت بی درنگ به او اجازه ‏داد فرمود علی جان برو .. ❀•° این ‏امام رحمت وقتی اشبهُ الناس به رسول خدا تو میدان رفت دیگر آنها را مستحق لعن میداند. آنهایی که با این ‏آقازاده وارد جنگ میشوند. عمر سعد قطعَ الله رحمکَ کما قطعکَ رحمی.‏ دو چشم خود بگشا و سوال کن ، تا که بگویم ز خیمه تا سر نعش تو من چگونه رسیدم ؟ ✿•° رفت میدان همه ‏شنیده اید ، جنگ نمایانی کرد دیگر توان جنگیدن ندارد . خسته شده تشنگی غلبه کرده متوجه شد امام ‏حسین هنوز اذن به شهادت ندادند. برگشت از حضرت اجازه بگیرد ، نمیدانم چرا حضرت اول این اسرار و ‏ودایع را به علی اکبر نداد من نمیدانم. برگشت به حضرت عرض کرد العطش قد قَتَلَنی ، و ثِقلُ الحدید ‏اجحدنی ، عرضه داشت آیا شربت و آبی در اختیار شما هست ؟ دیگر اینجوری توان جنگیدن ندارم. یا اجازه‌ی شهادت بدهید یا مرا سیراب کنید . ❀•° حضرت فرمود عزیزم هات لسانک.. بعد فرمود فرزندم برو دیگر امیدوارم به زودی از دست جدت ‏سیراب شوی. ✿•°لذا این بار دیگر طولی نکشید صدای علی از میدان آمد . أَبَتا علیکَ مِنِ السلام هذا جدّی رسول‌الله قد سقانی بِکأس الاَوفاء بابا رسول خدا آمده مرا سیراب کرد نگران تشنگی ِ من نباش ، تعبیر مقاتل این ‏است به سرعت خودش را رسانید سوی میدان. ●•°ولی یک وقتی رسید قَطّعوهُ بسیوف إرباً إرباً ای وای سَقَطَ عَن‌‏الفَرَس با دوزانو تا کنار بدن علی آمد ، فجلَسَ علی‌التُّراب فبَکاء بُکاءً عالیا ، رو خاکهای گرم کربلا نشست ‏بلند بلند گریه کرد . ‏ ❀•° ای پسر من پدرِ پیر تو هستم ، پدر پیر و زمینگیر تو هستم. ای جگر گوشه‌ی من لب وا کن ، شاد و خرسند ‏دلِ بابا کن. ‏ صلی الله علیک یا ابا عبدالله.‏ هدیه به لبخند امام زمان عج گنه بیفکنیم ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🏴✿⃟‌‌ ۱۲ السّلا علیک یا اباالفضل العباس، السّلام علیک ایّها العبد الصالح المطیع لله و لرسوله. ●•°شب نهم ،مجلسی می‏نویسد: «أنَّ العَبَّاسَ لَمَّا رَأى وَحدَتَهُ أتَى أخَاهُ وَ قَالَ يَا أخِي هَل مِن رُخصَةٍ» ابوالفضل وقتی دید حسین تک و تنها مانده، آمد خدمت برادر و عرض کرد حالا اجازه می‏دهی من به میدان بروم؟ «فَبَكَى الحُسَينُ بُكَاءً شَدِيداً»؛ امام حسین سخت شروع کرد به گریه کردن؛ بعد به او گفت: «أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِی»؛ تو علمدار منی؛ کجا می‏خواهی بروی؟ ❀•° حضرت عبّاس به برادر عرض کرد: «قَدْ ضَاقَ صَدْرِي وَ سَئِمْتُ مِنَ الْحَيَاةِ»؛ برادر، سینه‏ام تنگی می‏کند و از زندگی بیزارم. اجازه بده به میدان بروم. (علیه‏السلام) فرمود: «فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ»؛ حالا که چنین است، پس برو یک مقدار آب برای بچه‏ها تهیه کن... ✿•°حضرت ابوالفضل آماده شد؛ مشک را برداشت و سوار مَرکب شد. می‏نویسند چهار هزار مأمور اطراف شریعه را گرفته بودند. امّا عبّاس هر طور بود خودش را رساند و وارد شریعه فرات شد. کربلا کعبة عشق است و منم در احرام شد در این قبلة عشاق دو تا تقصیرم دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد چشم من داد از آن آبِ روان، تصویرم باید این دیده و این دست دهم قربانی تا که تکمیل شود، حجّ من و تقدیرم زین جهت دست به پای تو فشاندم بر خاک تا کنم دیده فدا، چشم به راه تیرم ای قد و قامت تو معنی «قدقامت» من ای که الهام عبادت ز وجودت گیرم وصل شد حال قیامم ز عمودی به سجود بی‌رکوع است نماز من و این تکبیرم ❀•° آقا حسین جان همه ی نمازها رکوع دارد اما نماز ابوالفضل رکوع ندارد . چرا رکوع ندارد ؟ دارد ‏آن چنان عمود آهنین بر فرق نازنینش زدند فَسَقَطَ العبّاسُ بِوَجهِ، دیگر عباس دست در بدن ندارد تا حائل ‏کند . عباس به رو به زمین افتاد . چه کردند نانجیبها ؟ نیزه دار با نیزه می زند ، شمشیر دار با شمشیر می زند.) ✿•°این جا بود که امام حسین را برادر صدا زد: یا اخا، ادرک اخاک بلافاصله اباعبدالله آمد.... دیده واکن که طبیب سر بالین آمد دیده بگشا که حسین با دل خونین آمد دیده بر هم منه ای سرو به خون غلتیده تا نگویند که حسین داغ برادر دیده ●•°صدا زد: برادرم، الآن انکسر ظهری و قلّت حیلتی. ❀•° تا دیشب بچه های من راحت می خوابیدند ولی دیگر آرام ندارند. هدیه به لبخند امام زمان عج ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🏴✿⃟‌‌ ۱۳ شب دهم السلامُ علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین . صلی الله علیک یا ‏اباعبدالله صلی الله علیک یا اباعبدالله صلی الله علیک یا اباعبدالله ساعَدَ الله قلبک یا صاحب الزمان . ‏ ✿•°مثل امشب فرصت گرفت سیدالشهدا شب قدر عالم است امشب، مهیا کرد عالم را برای فردا. می دانید امام ‏عالم است دیگر ، عاشورا روز خیلی با عظمتی است. آماده کرد امشب ، آنچه باید اتفاق بیفتد . اصحابش را آماده ‏کرد سر شب تو خیمه جمعشان کرد محیایشان کرد . اهل حرم را آماده کرد آرامشان کرد آماده شان ‏کرد برای فردا ، ❀•° میدان را صحنه ی میدان را آماده کرد حتی شنیدید انقدر ریز همه چیز را آماده کرد خارهای ‏جلوی خیمه ها را جمع کرد. که فردا بچه هایش وقتی از این راه فرار می کنند این خارها دامنشان را نگیرد. ‏ شد آسمان تاریک از این قلب پر آه و دود من نزدیک گردیده غروب ای طالعِ مسعود من تنها به میدان می روی گریان و عطشان می روی می سوزم و چشمان تو ریزد سرشک از دود من بگذار ‏بوسم پای تو چون سایه ی بالای تو باز آ در آغوشت کشم ای شاهد مقصود من ‏ ➖فرمود: یک جوری از ما جدا شد محو خدا بود گویا مارا نمیشناسد . از روح طوفانیِ تو بنیاد صبرم شد به باد ‏دامن مکش آخر چنین بگسست تار و پود من‏ ●•°آمدند بالای تَلِّ زینبیه . ای وای دریای خون و گوهر غلطان که دیده یا بقیه الله ، اگر شب عاشورا نبود ‏نمی خواندم این جمله را . ❀•° دریای خون و گوهر و غلطان که دیده؟ زانوی شمر و سینه قرآن که دیده؟ این ‏شاعر بزرگوار خیلی لطیف صحنه را تصویر کرده ، می گوید بی بی زینب ابتدا التماس اصحاب کرد . عباس ‏کجایی؟ سعید ابن عبدالله کجایی؟ علی ابن علی اکبر کجایی؟ بیایید این تیغ را از دست شمر بگیرید . ‏ ✿•°ای خفته در دریای خون از جای خیزید آخر شما مردان میدان ستیزید . سعید ابن عبدالله که می گفتی ‏حسین جان دشمن به تو نزدیک شده نمی توانم نزدیکیِ دشمن را ببینم پاشو، ببین شمر با چکمه رو سینه ی ‏حسین نشسته . ‏ ❀•° سپس خودش را به عمر سعد رسانید عمر سعد أیُقتَلُ ابو عبدالله ؟ و أنت تنظُرُ إلَیه ؟ اشاره کرد زودتر کار را ‏تمام کنید. اینجا بود علیه السلام دستور داد برگردید خیمه . ‏ هدیه به لبخند امام زمان عج ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🏴✿⃟‌‌ ۱۴ السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین. ‏ ●•°امشب سخت ترین شب برای اهل بیت بود . اولین شبی بود که بدون علیه السلام به سر میکردند. مصیبتهای ‏خیلی سختی بعد امام حسین پیش آمد . من همین چند بیت را میخوانم همین ابیات مصیبت امشب ما باشد. ‏ ✿•°صلی الله علیک یا اباعبدالله . صلی الله علیک یا اباعبدالله .صلی الله علیک یا اباعبدالله .‏ دلها سراسر آب شد حتی دل سنگ / بس کن دگر خاموش شو ای آتش جنگ .. چقدر شیطنت میکنی؟ ‏ از آل عصمت پرده ی حرمت دریدی / ریحانه ی ختم رُسل را سر بریدی ‏ دیگر چه میخواهی زجان اهل بیتش ؟ / آتش مزن بر آشیان اهل بیتش ‏ ظلم سقیفه کشتن مولا کمت بود ؟ / آتش زدن در خانه ی زهرا کمت بود؟ ‏ قرآن کجا و لانه ی آتش گرفته ؟ / عترت کجا و خانه ی آتش گرفته ؟ ‏ این شعله ها از لاله های گلشن کیست ؟/ دودی که بر گردون رود از دامن کیست؟ ‏ گفت دیدم طفلی میدود دامنش آتش گرفته . هرچه میدود آتش شعله ور تر میشود . ‏ دشمن به گلزار ولایت آتش افروخت / دودش به چشم عرش رفت و آسمان سوخت. ‏ اطفال را فکر فرار از آشیانه / بی بی زینب آمد محضر امام چهارم آقاجان بمانیم و بسوزیم ؟ فرمود نه علیکُنَّ ‏بالفرار .‏ ‏ اطفال را فکر فرار از آشیانه / دشمن به استقبالشان با تازیانه ‏ یک تن نمانده بود که سیلی نخورده بود / در بین دشمن بر فلک فریادشان رفت. ‏ با سوز آتش حرف آب از یادشان رفت / چون طائر بی بال و پر از جا پریدند / افتان و خیزان از حرم بیرون ‏دویدند. ‏ با آنکه دشمن گریه بر احوالشان کرد / از هر طرف با کعب نی دنبالشان کرد ‏ ایشان پیاده آن جفا جویان سواره / دنبالشان کردند ، خدا کند راست نباشد . دنبالشان کردند بهر گوشواره ‏ آثار کعب نیزه ها بر روی شانه / گشتن نیلی یاسها از تازیانه ‏ دو کودک از وحشت به صحرا روی کردند / لب تشنه زیر بوته های خار مردند. ‏ طفلی به زیر کعب نی از حال میرفت / طفلی سراسیمه سوی گودال میرفت. ‏ تا کعب نی در دست خصم خیره سر بود / بر حفظ جان کودکان زینب سپر بود ‏ زینب سپر شد تا که دین پاینده ماند / خط شهادت تا قیامت زنده مانَد ‏ ✿•°غوغا کرده بی بی زینب ، یک جمله امام حسین بهش فرمود . اینها امانت های خدا هستند اینها امانتهای من ‏هستند . هرکجا تازیانه ای بالا میرفت ، خودش را سپر میکرد . هرکجا دشمن فشار را زیاد میکرد او بود فشار ‏را تحمل میکرد . اگر یک جایی دشمن تحقیر میکرد صدقه می آورد او مراقبت میکرد مبادا طفلی لقمه در ‏دهان بگذارد . عزتشان را حفظ کرد . ‏ ❀•° شنیده اید امشب هم وقتی هجوم آوردند به طرف خیمه او بود همه را پاسبانی کرد . نقل شده دختر امام ‏حسین عرض کرد : به من حمله کرد با کعب نی من را هدف قرار دادند رو زمین افتادم وقتی به خود آمدم ‏دیدم سرم تو دامن عمه ام است . ‏ ●•°یک خیمه ی نیم سوخته به پا کرد ، همه را جمع کرد . خودش تو بیابانها گشت اطفال را از زیر خارها و ‏بوته ها پیدا کرد . ‏ ❀•° یا بقیه الله عمه جانتان امشب خیلی بارش سنگین بود . هم باید مواظب اهل حرم باشد هم پرستاری امام ‏سجاد را کند . هم نقل شده بعضی فرمودند اگر فرصت پیدا میکرد یک سَری می آمد قتلگاه. ‏... آجرک الله یا عج ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🏴✿⃟‌‌ ۱۵ السَّلامُ عَلَیْکَ یا زَیْنَ الْعابِدِینَ عزاداری امام سجاد علیه السلام برای امام حسین علیه السلام السّلام علیکم یا اهل بیت النّبوّة و موضع الرّسالة. ●•°من این دل های شما را روانه کنم قبرستان بقیع، قبوری که خاموش و بدون هیچ صحن و سرایی است. دو سه جمله از سیدالساجدین، علی بن حسین روضه بخوانم. آقایی که سی و پنج سال عزادار کربلا بود. دوران امامت امام از سال 61 هجری تا 94 یا 95 بوده است در این مدت عزادار پدر بزرگوارش اباعبدالله بود. ✿•°هر افطار که آب می آوردند همین که نگاهش به آب می افتاد اشک می ریخت، می فرمود: قتل ابن رسول الله عطشانا؛ من چطور با آب افطار کنم در حالی که پدرم را با لب تشنه شهید کردند. هر غذایی که برایش می آوردند همین که نگاه می کرد، می فرمود: قتل ابن رسول الله جائعا؛(1) پدرو را جلوی چشمم گرسنه سر بریدند مگر می شود فراموش کرد؟ ❀•° گفتند: آقا جان، خیلی خودتان را اذیت می کنید. فرمود: یعقوب یک یوسف داشت وقتی یوسف از مقابلش رفت با این که می دانست زنده است و می آید، آن قدر گریه کرد تا چشم هایش را از دست داد، چطور گریه نکنم؟! در یک روز چند یوسف مرا قطعه قطعه کردند! علی اصغر، علی اکبر، عمو جانم عباس، پدر بزرگوارم اباعبدالله. ●•°سیدالساجدین مظهر این مصائب و مشکلات و اشک هاست. در مدینه اجازه ی روضه خوانی نداشت اما به هر بهانه و زمینه ای برای پدر بزرگوارش اشک می ریخت. ✿•°امام سجاد سند زنده ی کربلا است، چون زینب کبری بعد از حادثه ی عاشورا زیاد زنده نماند. یکی دو سال بعد، از دنیا رفت. اما امام سجاد، سیدالساجدین سند زنده است. ❀•° امام سجاد همه ی حوادث و قضایا را دید. مصیبت هایی دید که مخصوص خودش هست؛ مصیبت شام، کوفه. سهل ساعدی می گوید: رفتم خدمت امام سجاد عرض کردم: آقا جان، سهلم، پیر غلام شما هستم، از بیت المقدس می آیم، خبر نداشتم. این سر های نورانی مال کیست؟ به ما گفتند افرادی که علیه حکومت کودتا کرده اند، آن ها را دارند می آورند. اما این که سر عباس است! این سر حسین است من این سر ها را می شناسم این سر شبیه پیغمبر است. ●•°رأس زهریّ قمریّ أشبه الخلق برسول الله(2) ✿•°امام فرمود: سهل ساعدی! عزیزان ما را در کربلا به شهادت رساندند. اما حالا تو یک کاری بکن اگر پول داری مقداری پول به این نیزه دارها بده تا این سرها را مقداری دور کنند که این مردم این به هوای این سرها به زن و بچه آل الله نظر نکنند.(3) -------------------------------------- 1- وسائل الشیعه،ج3،ص282؛ بحارالانوار،ج45، ص149؛ اللهوف، ص209. 2- بحارالانوار، ج45، ص114. 3- سوگنامه آل محمد، ص449-448. منبع: روضه های استاد رفیعی،ص56. آجرک الله یا عج تسلیت ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🏴✿⃟‌‌ ۱۶ السلام علیك یا رسول الله،السلام علیك یا نبی الله،السلام علیك یا رحمة الله الواسعه و یا باب نجاة الاُمة. ●•° رحلت پیامبر گرامی اسلام همان گونه كه امیر المؤمنین فرمود:اعظم مصائب است. یا رسول الله،در حال جان دادن شما حسن و حسین آمدند و خودشان را روی بدن شما انداختند، در نقل دارد پیغمبر دست هایش را باز كرد،یك دست امام حسن و یك دست امام حسین آن ها رابه سینه فشرد. ❀•°امیرالمؤمنین آمد حسن و حسین را بردارد،پیامبر تب داشت،حالش مساعد نبود،چشمانش را باز كرد و فرمود: نه علی جان، بگذار حسنم روی سینه ام باشد؛ بگذار حسینم روی سینه ام باشد؛بگذار آنها را ببویم؛بگذار آنها را ببوسم. علی جان، اینها بوی بهشت می دهند. اَتَزَوَّدُ مِنْهُما.۱ بگذار از آنها توشه بچینم. ✿•°یا رسول الله حاضر نشدی حسن و حسین را از روی سینه ات بردارند و روی زمین بگذارند،اما نبودی ببینی كه كنار قبرت تیرها بر بدن امام حسن....! ❀•° یا رسول الله،آنقدر حسین را دوست داشتی كه اگر صحبت می كردی و صدای گریه ی حسین را می شنیدی،صحبتت را قطع می كردی. اگر نماز می خواندی و صدای گریه اش را می شنیدی،صحبتت را قطع می كردی. ✿•°اگر نماز می خواندی وصدای گریه اش را می شنیدی، نماز را سریع تمام می كردی. اگر می آمد و روی پشت مباركت می نشست،آنقدر سجده را طولانی می كردی تا حسین پایین بیاید. ❀•° یا رسول الله،كربلا نبودی ببینی؛ یوم علی صدر المصطفی و یوم علی وجه الثری، حسینت روی نیزه شكسته؛یه عده با شمشیر،یه عده با سنگ،یه عده هم با نیزه....! 📚منبع كتاب مقتل" روضه های استاد رفیعی " ص17-15 ۱.بحارالانوارج22،ص50؛كشف الغمه،ج1،ص409 هدیه به لبخند امام زمان عج ۲۸ شهادت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و امام حسن مجتبی علیه السلام تسلیت گنه بیفکنیم ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🏴✿⃟‌‌ ۱۷ السّلامُ عََلَیكَ یَا اَبا مُحَمَّد ٍ یَا حَسَنَ بْنَ عَلی ●•°امروز می خواهم دو سه جمله، روضه ی امام مجتبی علیه السلام بخوانم. امام حسن علیه السلام خیلی مظلوم بود در مظلومیتش همین بس كه هنوز كودك بود،پنج سال بیشتر نداشت جلوی چشمش به زهرای مرضیه سلام الله علیها جسارت شد. ای كاش من حسن را با خود نبرده بودم در پیش چشم كودك سیلی نخورده بودم ❀•° خیلی سخت است فرزند نتواند عكس العمل انجام دهد و سن او اقتضا نكند،ببیند شخصی به مادرش جسارت می كند،سیلی می زند،نگاه كند و اشك در چشمانش حلقه بزند و گریه كند. سال ها این درد در سینه ی امام حسن علیه السلام بود. مظلومیت امام حسن علیه السلام از روزی كه مادرش بین در و دیوار قرار گرفت شروع شد. ✿•°یك روز آمد مسجد دید بابایش دارد میان خون خودش می غلطد،صدا زد یا ابتا! این چه حالتی است؟ یك روز هم به دهان طبیب چشم دوخته بود و طبیب گفت: پسر بزرگ آقا شما هستید؟ به بابایت بگو دیگر وصیت كند او توان ماندن ندارد. ❀•° یك روز هم وقتی صلح كرد در كوچه های مدینه به امام جسارت كردند و گفتند:« یا مذِّل المؤمنین» توهین ها كردند. خانه هم كه می آمد دختر اشعث در خانه بود،همان كسی كه به امام زهر نوشاند. وقتی امام مسموم شد. ۱ ✿•° بچه های صغیری داشت، عبدالله بن حسن شش ماهش بود، قاسم بن الحسن علیه السلام سه سالش بود، خیلی سخت است برای یك مرد كه بچه های كوچك دور بستر مرگش بنشینند؛ اما عزیزان من! برادران و خواهران! ❀•° كسی كه یك زندگی سخت داشته باشد،درد مریضی بكشد،مشكلات داشته باشد،وقتی از دنیا برود ، اگر با شكوه تشییع گردد و مردم احترام و عزتش كنند و مراسم خوبی برایش بگیرند یك مقدار بچه هایش آرام می شوند و می گویند: پدرمان سختی كشید اما بدنش با احترام دفن شد. ✿•° دل ها بسوزد برای امام حسن علیه السلام كه این قضیه هم اتفاق نیافتاد. جلوی چشم قاسم بن الحسن علیه السلام ، جلوی چشم عبدالله بن الحسن ، جلوی عباس و جلوی چشم امام حسین علیه السلام كه یك عمر با هم بزرگ شده بودند ، یك عمر با هم زندگی كرده بودند،یك وقت ببیند،چوبه های تیر بر بدن مقدس امام علیه السلام نشست ۲ غربت آن است كه بعد از مردن آتش تیر ببارد بر بدن آتش تیر چو افروخته شد كفن و جسم به هم دوخته شد ❀•° امام حسین علیه السلام كنار بدن نشست ، تیرها را از بدن بیرون آورد. برادرم! غارت زده آن نیست كه مالش را می برند، غارت زده منم كه با دست خودم داداشم را میان قبر گذاشتم.۳ وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ . ۴ ➖➖➖➖ ۱-مقتل فلسفی،ص47 ۲-سوگنامه آل محمد،ص 63 ۳-سوگنامه آل محمد ص 64 ۴-سوره ی شعراء،آ یه ی 277 📚 منبع كتاب مقتل" روضه های استاد رفیعی " ص53-51 هدیه به لبخند عج علیه السلام تسلیت ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🏴✿⃟‌‌ ۱۸ السلام علیک یا اباالحسن، یا علی بن موسی ایهاالرضا یا بن رسول الله. "السَّلَامُ عَلَى مَنْ أَمَرَ أَوْلَادَهُ وَ عِیَالَهُ بِالبکَاةِ عَلَیْهِ سلام بر اون آقایی که وقت رفتن از مدینه اهلبیتش و جمع کرد،فرمود پشت سر من گریه کنید،این مسافر دیگه بر نمیگرده ... (آماده ای یا نه؟!) وقت رفتن زشهر پیغمبر گفت باید به غربتم گریید دیگر این شهر را نمی بینم بر غم بی نهایتم گریید گریه بر من رواست،معصومه این مسافر که بر نمی‌گردد دیدن قبر مادرم زهرا روزی من دگر نمی گردد ... رفت و قسمت نشد که این خواهر همسفر با برادرش باشد ... رفت و قسمت نشد که برگردد زائر قبر مادرش باشد ... رفت و دور از مزار پیغمبر در غریبی ز زهر کین جان داد ... ❀•° امام عبا را به سرافکنده از خانه ی مأمون بیرون آمد، نمی دانم چه شده بود؟1 اما بعد از هر چند قدمی یک لحظه می نشست، یک لحظه بلند می شد- اباصلت،جگرم پاره پاره شد. این سم چه کرد با بدن آقا؟! حضرت داخل منزل شد، در را بستم. صحنه جان دادن او روضه مستوره شد حُجره در بسته می داند چه آمد بر سرش ✿•° لحظه ای بعد دیدم آقا ضعف کرد.2 فرش ها را کنار زد و شکم را به زمین چسباند؛یَتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ السَّلیم؛ مثل مار گزیده به خود می پیچد، دائماً به در نگاه می کرد و انتظار می کشید.یه وقت دیدم سرش روی زانوی جواد الائمه است،از مدینه آمده بود. خودش به آن شخص فرمود: من دارم می روم سر بابام را به دامن بگیرم، و ودایع امامت را تحویل بگیرم. ❀•° یا بقیةالله،آقا جواد الائمه علیه السلام از مدینه با طی الارض خودش را کنار بدن بابا( علیه السلام ) رساند. اما دل ها بسوزد برای آقا امام سجاد که نتوانست از خیمه ها بیاید. مگر از خیمه ها چه قدر راه بود که امام سجاد نتوانست سر بابا را به دامن بگیرد؟! ✿•°هرچه اباعبدالله منتظر ماند،خبری نشد کسی نیست سرش را به دامن بگیرد. چه کرد؟ سرش را روی خاک های گرم کربلا گذاشت؛ فَوَضَعَ رأسَه عَلی الأرض ِ و التّراب؛ صورت را گذاشت روی خاک کربلا. مدارک: 1-منتهی الامال،ص1052؛ سوگنامه آل محمد،ص123 2-منتهی الامال،ص105؛ سوگنامه آل محمد،ص121 📚 منبع کتاب مقتل" روضه های استاد رفیعی " ص72-69 آجرک الله یا صاحب الزمان عج الله علیه السلام تسلیت ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🏴✿⃟‌‌ ۱۹ ●•°السلام علیک یاابامحمد یاحسن بن علی العسکری علیه السلام ای عزیز دل زهرا پسرم مهدی جان سوخت اززهرهلاهل جگرم مهدی جان دوست دارم که به دامان محبت بنهی ازره مهرومحبت توسرم مهدی جان معتصم دادبه من زهرکه باخوردن آن شمع سان سوخت زپاتابه سرم مهدی‌جان موقع دادن جان ازاثر زهر جفا روزشدتیره به پیش نظرم مهدی جان ✿•°امشب شب اندوه اهل البیت علیهم السلام . شبی است که دراین شب، دایره قطب عالم امکان حضرت بقیة الله الاعظم روحی وارواح العالمین له الفداه، به خاطرشهادت پدربزرگوارشان غم زده هستند شال عزا به گردن آقاست ،صاحب عزاخودحجةبن الحسن امشب بیایدماهم دل اربابمون تسلی بدیم همدردی کنیم ❀•° نقل می کنند که آنقدرحال امام عسکری علیه السلام نگران کننده بودکه دررختخواب مثل برگ گلی به خود می پیچید دارویی تهیه کردندوبه دست حضرت دادند روایت است آن چنان دست آقا می لرزید که لب کاسه به دندانهای مبارکش اصابت می کرد وصدای آن به گوش می رسید . ✿•°دراین موقعیت عج بربالین حضرت بودند سرپدربه دامن گرفتند وبه ناچار بادستان مبارک خودشان آب دردهان مبارک پدرشان ریختندوبعذاز ان امام عسکری علیه السلام نمازی خواندند ووصیتی کردندوبه شهادت رسیدند . ❀•° عرضه بداریم یاامام حسن عسکری علیه السلام این جالحظه شهادت شماپسربزگوارتان بالای سرتان بود به شما آب خورانید ،بدن شمارو کفن کرد، بربدن شمانماز خواند ،بدن شمارو بااحترام دفن کردند.مردم سامرا برای شما عزاگرفتن بازارهاروبستن. ✿•°( فَكَانَتْ سُرَّمَنْ‏ رَأَى يَوْمَئِذٍ شَبِيهاً بِالْقِيَامَة ) آن روزسامراهمانند روز قیامت بود . ( الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد ج‏2 ص 324 ) ❀•° امالا یوم کیومک یا ابا عبدالله بمیریم برای آقای غریبی که هیچ کس لحظه جون دادن بالا سرش نبود دلهاآتیش بگیره برای اقایی که هیچ کس نبودبه آقاجرعه آبی برسونه آقاروبالب تشنه شهیدکردندنه تنها اب به شماندادند نه تنها بدنتونو کفن نکردند نه تنها بدن شمارو دفن نکردند بلکه به بدن مبارک شما اسب دواندند پیکرشما روعریان زیرتابش خورشید رهاکردند. وبربالای سرشما پای کوبی وهلهله کردند وَ سَيَعْلَمُ الَّذينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ 🏴آجرک الله یا صاحب الزمان عج الله علیه السلام تسلیت ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🏴✿⃟‌‌ ۲۰ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَیْرِ الْبَرِیَّةِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا سَیِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ.. ❀•°خانــم حضــرت زهــرا سلام الله علیها آنقــدر مقــام دارد کــه اگــر شــفاعت کســی را پیــش پــدرش بکنـد امـکان نـدارد کـه رد بشـود؛ پیامبـر ا کـرم صلی الله علیه و آله طاقـت ناراحتـی زهـرای اطهـر سلام الله علیها را نداشـت؛ بـرای همیـن دائـم مـی فرمودنـد: ✿•°«فاطمـه بضعـه منـی مـن آذاهـا فقـد آذانی» فاطمـه پـاره تـن مـن اسـت هـر کـه او را اذیـت کنـد مـن را اذیـت کـرده اسـت. ❀•°رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دل نگران حضرت فاطمه سلام الله علیها بعد از خودش بود و به همین خاطر این حدیث را برای مردم میگفت، چون میدانست بعد او چه میکنند؛ ✿•°من میخوام بگویم معاذالله خدا هم نگران فاطمه سلام الله علیها بود که فرمود: 📖قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى مزد رسالت رو محبت به فاطمه قرار داد اما چگونه مزد رسالت را دادن لاله ها پژمرد بلبل را دگر آوا نبود هیچ کس در باغ ، مثل باغبان تنها نبود یک مدینه دشمن و یک خانه بی فاطمه بانوی آن خانه کس بجز زینب کبری نبود روی سیلی خورده زهرا شهادت میدهد از علی مظلوم تر مردی در این دنیا نبود نیست جایز خانه کفار را آتش ای مسلمانان مسلمان بود زهرا ، یا نبود ؟ ای جنایت کار ، ای بیدادگر ، رویت سیاه اجر و پاداش رسالت کشتن زهرا نبود مصطفی از تو مودت خواست تو سیلی زدی بی حیا سیلی زدن اجز ذوی القربی نبود ریخت دشمن بر سر زهرا ، ولایت را ببین بارها از پا فتاد و غافل از مولا نبود من نمی گویم چه شد گویند در چشم علی سیل دشمن بود پیدا فاطمه پیدا نبود ای مدینه آتش غیرت چرا آبت نکرد جای ناموس خدا در دامن صحرا نبود آنچه برآل علی در کربلا یکسر گذشت در سقیفه اتفاق افتاد ، عاشورا نبود شعر از غلامرضا سازگار 🏴آجرک الله یا صاحب الزمان عج الله تسلیت قصه گوي رنجهاست ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🏴✿⃟‌‌ ۲۱ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ خَیْرِ الْبَرِیَّةِ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا سَیِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ.. ❀•° لحظه وفات (سلام الله علیها ) ✿•°دل های شما را روانۀ مدینه کنار قبر مخفی زهرا سلام الله علیها کنم. آن هایی که مدینه مشرف شده اند از همان اول زمزمه شان این است. ❀•° یا حضرت فاطمه من عقده دل وا نکردم گشتم ولی قبر تو را پیدا نکردم ✿•°مخفی بودن قبر نیز نشانه و سند مظلومیت زهرا سلام الله علیها است. مصائب حضرت فاطمه نیز مثل قبر آن بی بی مخفی است. مصائب آن قدر عظیم است که 40 سال پس از شهادت حضرت، امام حسن علیه السلام همین که نگاهش به مغیره می افتاد شروع می کرد به اشک ریختن، و می فرمود: ▪️مغیره! تو جزء کسانی بودی که مادرم زهرا را کتک زدی: «أنتَ الَّذی ضربتَ فاطمة بِنْتَ رَسُول الله صلی الله علیه و آله و سلم حتّی أَدْمیتها»؛ 📓[الاحتجاج، ج1، ص 278.] آن قدر مصیبت بزرگ است که امیرالمؤمنین علیه السلام کنار قبر حضرت فاطمه مرگش را از خداوند خواست براساس روایت اول نوشته اند: ❀•° بعد از نماز مغرب حضرت فاطمه، جان به جان آفرین تسلیم کرد و خانه اش برای فرزندانش به عزا تبدیل شد. ✿•°صحبت هایش را کرد، گفت: علی جان! کسی را از محل دفنم با خبر نکن! بدنم را شب غسل بده، و شب کفن کن! راضی نیستم کسانی که به خانه ام حمله کرده اند، بر بدنم نماز بخوانند. علی جان! وقتی من را به خاک سپردی«اجْلِسْ عِنْدَ رَأْسِی قُبَالَةَ وَجْهِی»کنار قبرم بنشین و زود از کنار قبرم بلند نشو! ❀•° لحظۀ پس از دفن، لحظۀ تنهایی میت است و فرد متوفی انیس و مونس می خواهد. چه انیسی بالاتر از علی است؟ کنار قبر برایم قرآن بخوان!«فَأَکْثِرْ مِنْ تِلَاوَةِ الْقُرْآنِ»؛[1] علی جان! برایم دعا کن. ابْکِنِی وَ ابْکِ لِلْیَتَامَی وَلَاتَنْسَ قَتِیلَ الْعِدَی بِطَفِّ الْعِرَاق 📓[بحارالانوار، ج43، ص 178.] ✿•°هم برای خودم گریه کن هم برای بچه های یتیمم؛ زیرا خیلی سخت است که جلوی بچه ها مادرشان جان بدهد؛ آن هم بچه هایی که سنّشان زیر ده سال است و به سن بلوغ نرسیده اند. علی جان! خواهشی دارم، هوای همه بچه ها را داشته باش حسینم را که در کربلا به شهادت می رسد فراموش نکن! ❀•° پیراهن خود در غم من چاک مکن از حضرت فاطمه یادگار اگر می خواهی جز نیمه شب جسم مرا خاک مکن خون های مرا ز روی درب پاک مکن! اما علی چه کند با این در و دیوار؟ بی بی سفارش دیگری هم دارد: ✿•° مرا چو غسل نیمه شب به پیش کودکان دهی مبادا سینه مرا به زینبم نشان دهی ❀•° نگذار زینبم صورتم را ببیند! عجب وداع و خداحافظی بود! نوشته اند:«أَخْرَجَ مَنْ کَانَ فِی الْبَیْت»؛ امیرالمؤمنین، بچه ها را از اتاق بیرون کرد، نشست کنار بستر حضرت فاطمه. 📓[بحارالانوار، ج43، ص 191.] ای صفای خانه من الوداعگرمی کاشانه من الوداع فاطمه جان! چه زود علی را تنها گذاشتی! الوداع ای همدم و هم ناله ام خواهشی دارم ز تو ریحانه ام جان زهرا روز من را شب مکن الوداع ای یار هیجده ساله ام یک شب دیگر بمان در خانه ام چادرت را بر سر زینب مکن فاطمه جان! به این زودی از کنار علی نرو! «وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ» [شعراء، 227.] 🌿حجة الاسلام و المسلمین رفیعی [1]. بحارالانوار، ج79، ص 27؛ منتهی الامال، ص 192. 🏴آجرک الله یا صاحب الزمان عج الله ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🏴✿⃟‌‌ ۲۲ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدٍ النقی الْهَادِي ●•°شب علیه السلام . امام صادق (علیه السلام ) فرمودند: ما در مصائب مون پرده رو دل دوستانمون می اندازیم تا کُنه مصیبت ما رو درک نکنند. اگه درک کنند که با ما چه کردند این خلق خدا؛ همشون در دم جان میدن و می میرند...* ✿•°خيلي آقاي مارو متوكل اذيت كرد، مسعودي در مروج الذهب نوشته: اومدن پيشِ متوكلِ ملعون، گفتن: امامِ هادي اسلحه جمع ميكنه، ميخواد خروج كنه، مأمورش رو فرستاد خونه ي امامِ هادي، اينها خيلي قسي القلب بودن، ❀•°شما اگر با کسی کاری داشته باشید، هر مقدار هم که ضروری باشد، اگر وقت گذشته باشد می گویید، دیر وقت است. اگر در خانه را بزنم شاید زن و بچه اش بترسند، ❀•°اما بمیرم برای هادی (علیه السلام ) که نیمه شب مأمورهای متوکل ریختند، داخل خانه. دیدند امام هادی (علیه السلام ) میان حجره ی در بسته روی خاک ها نشسته و عبادت می کند، قرآن می خواند با همان وضع، پای برهنه، سر برهنه، امام را بیرون آوردند. ✿•°یا ایها النقی باید برای غربت تو بی امان گریست با ناله هاي حضرت صاحب زمان گریست شرمنده از قدوم تو چشمان جاده بود دشمن سواره آمد و پایت پیاده بود ❀•°دیگه چیکار کرد متوکل؟ امامِ ما رو به بَزم شراب کشوند، خودش شراب میخورد به حضرت هم ظرف شراب رو تعارف می کرد...*  توهین به ساحت تو برایش چه ساده بود ✿•°دیگه چکار کرد متوكل حضرت رو انداخت تويِ قفسِ شيرها، مطمئن بودن همه، درنده ها كارِ امامِ هادي رو تمام ميكنن، اما كار به جايي رسيد خودِ متوكل ملعون دستور داد: حضرت رو از توي قفس بيرون بيارن، يه وقت كسي نبينه اعتقادش به امام بيشتر بشه، همه ي شیرها دورِ حضرت حلقه زدن، صورت به پاي حضرت ميكِشيدن...* بارانی ست از غم تو چشم سامرا با دیدن تو اشک ملک بی اراده بود وقتی که آسمان ز غمت سینه چاک شد دیدی که عرش سر روی زانو نهاده بود زهر ستم چه با جگر پاره پاره کرد دیگر نفس ... نفس ... به شماره فتاده بود شکر خدا که دشمن تو خیزران نداشت هر چند دل ، شکسته از آن بزم باده بود الا لعنه علی القوم الظالمین ✿•°آجرک الله یا عج ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🏴✿⃟‌‌ ۲۳ السلام علیکم يا اَبا عَبْدِ اللّهِ يا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ اَيُّهَا الصّادِقُ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ ●•°شب علیه السلام . ❀•°از غربتت چشمان ما را اختیاری نیست بر رویِ قبرِ خاکی ات سنگ مزاری نیست ✿•°کاشانه ام آباد باشد ، قبرِ تو خاکی! جانم به قربانت مرا دیگر قراری نیست ❀•°با این همه شاگرد ماندم از چه در کوچه در شام فتنه عاشقی و جان نثاری نیست ✿•° اشرار یثرب ناسزا و هیزم و آتش این رسم رسمِ بردنِ پرهیزکاری نیست ❀•° افتاده ای بر خاک کوچه ، بهتر از صحراست حداقل در معبرت تیزیِ خاری نیست ✿•°خاکی شده پیشانی ات اما به رخسارت از ضربِ سنگی تیز خونِ تازه جاری نیست ❀•° عمامه ات افتاد از رویِ سرت اما دورت برایِ غارتت داد و هواری نیست  ✿•°گفت منصور دوانقی (لعنت الله علیه) بعد ازین هر کسی رو میخواستی بفرستی دنبالِ من هر ساعتی خواستی بفرست اما دو تا چیز و رعایت کن ... ❀•° یکی این که خانۀ من در داره اگه درب بزنید بیدارم .. چرا از دیوار اومدن .. ✿•° دوم ، این بد دهنُ دیگه نفرست سراغ من .. میخوام بگم یه نفر یه حرف زد ، خیلی ناراحت شدی .. بمیرم برا اون بچه هایی که از کربلا تا شام همش ناسزا شنیدن ...* . ✿•°آجرک الله یا عج ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
هدایت شده از زلال معرفت
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🏴✿⃟‌‌ ۷ شب پنجم ماه ●•°السلامُ علیک یا اباعبدالله وقتی از رو مرکب با صورت زمین خورد ، فَسَقَطَ الحسین فَرَسِه علی خَدِّ الایمن. ‏هنوز استقرار روی زمین کربلا پیدا نکرده بود ، فَحَملوا علیه من کلِّ جانب از چهار طرف محاصره اش کردند. ‏فِرقَتٌ بالسّیوف فِرقَتٌ بالرِّماء فِرقَتٌ بالنّبال تیراندازها هم آمدند فرقَتٌ بالحجارة سنگ اندازها هم آمدند. این ‏چهار گروه مشغول جسارت بودند ❀•° امام باقر علیه السلام فرمود : عده ی دیگری هم آمدند نزدیک، فِرقَت الخشَبَ و ‏العصَب حقِ یتیم امام حسن را امشب باید ادا کنی ها. کریم اهل بین جبران میکند برای همه تان. ‏ ✿•°تو همچین زمانی که ابی عبدالله زیر شمشیر و نیزه و تیر و سنگ قرار گرفت، شروع کرد استغاثه کردن هل من ناصر ینصرنی ؟ آیا کسی هست من را یاری کند؟ صدا ‏رسید به گوش این یتیم یازده ساله عبدالله بن حسن خودش را از عمه جدا کرد . ❀•° لشکریان خیره سر چند نفر به یک نفر؟ ‏فاطمه گشته خون جگر ، چند نفر به یک نفر ؟ خواهر دلشکسته اش ،همره دختران او زند به سینه و به سر ‏‏. چند نفر به یک نفر؟ یاد مدینه زنده شد روضه ی رنج فاطمه که ناله زد به پشت در چند نفر به یک نفر؟ ‏ ✿•°رسید کنار گودال دید یک ظالمی با شمشیر میخواهد عمو را بزند دستش را جلو آورد بی معطلی دست یتیم ‏امام حسن از بدن قطع شد. دیگر نتوانست طاقت بیاورد افتاد روی سینه ی عمو. یا صاحب الزمان. دیدند این ‏بچه مزاحم است ، دستشان به ابی عبدالله نمیرسد حرمله رسید فَرماح فَذُبِحَ فی حجرِ عمه آی حسین....‏ هدیه به لبخند عج ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
هدایت شده از زلال معرفت
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🏴✿⃟‌‌ السَّلَامُ عَلَى الْقَاسِمِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ امشب شب ششم است ●•°ذکر مصیبت حضرت قاسم‌بن‌الحسن. مجلسی می‏نویسد: روز عاشورا امام حسین ایستاده بود. «فَبَرَزَ مِنَ الخَیمَةِ غُلامٌ لَم یَبلُغِ الحُلُمَ»؛ حضرت ایستاده بود، یک‏وقت دید نوجوانی از خیمه‏ها بیرون آمد. ✿•°بعضی‏ها دارند که: «وَجهُهُ کَانَ کَفَلقَةِ القَمَرِ»؛ چهره‏اش مثل ماه‏پاره بود. حق دارد (علیه السلام) اینها را نفرین کند. ❀•° یک ماه‏پاره بیرون آمد. خدمت امام‌حسین (علیه السلام) آمد و خواست که اجازه بگیرد تا به میدان برود. می‏نویسند: «فَلَمَّا نَظَرَ الحُسَینُ إلَیهِ قَد بَرَزَ»، وقتی امام حسین چشمش افتاد به این نوجوان که آمده، «إعتَنَقَهُ» او را در بغل گرفت، «وَ جَعَلَا یَبکِیَانِ حَتَّی غُشِیَ عَلَیهِمَا» این‌قدر حسین (علیه السلام) گریه کرد، این‌قدر قاسم گریه کرد... امام حسین اجازه میدان به او نداد. ✿•°می‏نویسند: «فَلَم یَزَل یُقَبِّل یَدَیهِ وَ رِجلَیهِ حَتَّی أذِنَ لَهُ» آن‌قدر دست و پای عمو را بوسه زد، تا عمو به او اجازه داد که به میدان برود. ●•°این صحنه از آن صحنه‏هایی است که امام حسین شدیداً متأثر شده است، و شدیداً نگران قاسم بود. حضرت نگران قاسم بود. حمید بن‏مسلم می‏گوید: وقتی این جوان آمد، دیدم عمر ابن سعد عضدی رو کرد به من و گفت: «والله لأشُدَّنَ عَلَیهِ»؛ قسم خورد که من می‏روم و کارش را تمام می‏کنم. به او گفتم: ❀•° «سبحان الله، ما ترید»؟ چه کار می‏خواهی بکنی؟ این همه دورش را گرفتند، آنها کافی نیستند که تو هم می‏خواهی بروی؟ می‏گوید: «فما ولّی وجهه حتی ضرب الغلام رأسه بالسیف»؛ می‏گوید قاسم رویش را برنگردانده بود که با شمشیر چنان به فرق قاسم زد، «فوقع بوجهه علی الأرض». قاسم به رو زمین افتاد... «فنادی یا عماه!» صدایش بلند شد، عمو را صدا کرد. ✿•°امام حسین (علیه السلام) مثل یک باز شکاری، خودش را به قاسم رساند، صدای او آمد، این‌طور سریع آمد اما چه دید؟ با چه صحنه‏ای روبه‏رو شد؟ اینجا جا داشت نفرین کند، چون دید قاسم پاهایش را روی زمین... هدیه به لبخند امام زمان عج ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
هدایت شده از زلال معرفت
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🏴✿⃟‌‌ ۹ أَلسَّلامُ عَلَی الرَّضیعِ الصَّغیرِ ●•°شب هفتم است با چه حاجتی به مجلس اباعبدالله آمده ای؟ بعضی از علما و بزرگان ما هر وقت کارشان گره می خورد، روضه خوان دعوت می کردند و می گفتند: روضه ی علی اصغر بخوان. روضه ی علی اصغر گره گشاست. ✿•°شاید تنها جایی که خداوند به اباعبدالله تسلیت گفته است؛ "حسین دعه فانّ له مرضعا فی الجنة". معلوم می شود که اباعبدالله خیلی از شهادت علی اصغرمتأثر شد. ❀•° چه کردند با دل ابی عبدالله ؟ حرمله سه تا تیر زهر آلود رها کرد . تیرها سه شعبه بود ، بگویم این تیرها ‏چه کرد. ‏ ➖تیر اول مشک آب از هم درید میر لشکر شد امیدش ناامید ‏ ➖تیر دوم پشت پیغمبر شکست چون به چشم زاده ی حیدر نشست حسین ...‏ ➖تیر سوم را سه شعبه بُرد کار بهر حلقوم شریف شیرخوار ‏ هم سه شعبه هم به زهر آلوده بود چشم گیتی این ستم نادیده بود .‏ ✿•°تیرهای یک شعبه بدن را سوراخ میکرد . تیرهای سه شعبه اول سوراخ میکرد بعد بدن را پاره میکرد . ‏تیرهای زهر آلود هم سوراخ میکرد هم پاره میکرد هم مسموم میکرد . گلوی شیرخواره کجا تیر سه شعبه ‏کجا؟ ‏ اول گلو را سوراخ کرد . مِنَ الأُذُن إلَی الأُذُن گوش تا گوش علی را درید . ‏ هدیه به لبخند امام زمان عج گنه بیفکنیم ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
هدایت شده از زلال معرفت
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🏴✿⃟‌‌ ۱۱ اَلسَّلامُ عَلَی‌الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ‌ابْن‌ الْحُسَین.. ●•°شبِ هشتم ماه است دیگر نزدیک داریم میشویم به عاشورا . امیدواریم خدای متعال به ما توفیق ‏دهد خودمان را در این دوروز به کاروان امام‌حسین برسانیم. هرسال از نو دعوت میشویم راه باز میشود. ‏غروب عاشورا هم دیگر امسال پرونده اش بسته میشود مثل شب قدر دیگر ، وقتی شب بیست و سوم گذشت ‏پرونده‌ی شب قدر بسته میشود تا سال بعد. ✿•°گمان مدار که گفتم برو دل از تو بریدم گمان مدار که گفتم برو دل از تو بریدم مگر میشود از رسول خدا ‏دل کند؟ اشبهُ الناس خلقاً و خُلقاً و منطقاً برسوله. نفس شمرده زدم وز پی پیاده دویدم محاسنم کف ‏دست بودو اشک به چشمم گهی زپای فتادم گهی زجای پریدم دلم به پیش تو جان در قفات دیده به ‏قامت خدای داند و دل شاهد است من چه کشیدم ؟ ‏ ●•°یک نگاه به قد و بالای علی کرد ، فَستَأذَنَ أبا فأذِنَ لَهُ آمد محضر حضرت اجازه گرفت بی درنگ به او اجازه ‏داد فرمود علی جان برو .. ❀•° این ‏امام رحمت وقتی اشبهُ الناس به رسول خدا تو میدان رفت دیگر آنها را مستحق لعن میداند. آنهایی که با این ‏آقازاده وارد جنگ میشوند. عمر سعد قطعَ الله رحمکَ کما قطعکَ رحمی.‏ دو چشم خود بگشا و سوال کن ، تا که بگویم ز خیمه تا سر نعش تو من چگونه رسیدم ؟ ✿•° رفت میدان همه ‏شنیده اید ، جنگ نمایانی کرد دیگر توان جنگیدن ندارد . خسته شده تشنگی غلبه کرده متوجه شد امام ‏حسین هنوز اذن به شهادت ندادند. برگشت از حضرت اجازه بگیرد ، نمیدانم چرا حضرت اول این اسرار و ‏ودایع را به علی اکبر نداد من نمیدانم. برگشت به حضرت عرض کرد العطش قد قَتَلَنی ، و ثِقلُ الحدید ‏اجحدنی ، عرضه داشت آیا شربت و آبی در اختیار شما هست ؟ دیگر اینجوری توان جنگیدن ندارم. یا اجازه‌ی شهادت بدهید یا مرا سیراب کنید . ❀•° حضرت فرمود عزیزم هات لسانک.. بعد فرمود فرزندم برو دیگر امیدوارم به زودی از دست جدت ‏سیراب شوی. ✿•°لذا این بار دیگر طولی نکشید صدای علی از میدان آمد . أَبَتا علیکَ مِنِ السلام هذا جدّی رسول‌الله قد سقانی بِکأس الاَوفاء بابا رسول خدا آمده مرا سیراب کرد نگران تشنگی ِ من نباش ، تعبیر مقاتل این ‏است به سرعت خودش را رسانید سوی میدان. ●•°ولی یک وقتی رسید قَطّعوهُ بسیوف إرباً إرباً ای وای سَقَطَ عَن‌‏الفَرَس با دوزانو تا کنار بدن علی آمد ، فجلَسَ علی‌التُّراب فبَکاء بُکاءً عالیا ، رو خاکهای گرم کربلا نشست ‏بلند بلند گریه کرد . ‏ ❀•° ای پسر من پدرِ پیر تو هستم ، پدر پیر و زمینگیر تو هستم. ای جگر گوشه‌ی من لب وا کن ، شاد و خرسند ‏دلِ بابا کن. ‏ صلی الله علیک یا ابا عبدالله.‏ هدیه به لبخند امام زمان عج گنه بیفکنیم ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
هدایت شده از زلال معرفت
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🏴✿⃟‌‌ ۱۲ السّلا علیک یا اباالفضل العباس، السّلام علیک ایّها العبد الصالح المطیع لله و لرسوله. ●•°شب نهم ،مجلسی می‏نویسد: «أنَّ العَبَّاسَ لَمَّا رَأى وَحدَتَهُ أتَى أخَاهُ وَ قَالَ يَا أخِي هَل مِن رُخصَةٍ» ابوالفضل وقتی دید حسین تک و تنها مانده، آمد خدمت برادر و عرض کرد حالا اجازه می‏دهی من به میدان بروم؟ «فَبَكَى الحُسَينُ بُكَاءً شَدِيداً»؛ امام حسین سخت شروع کرد به گریه کردن؛ بعد به او گفت: «أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِی»؛ تو علمدار منی؛ کجا می‏خواهی بروی؟ ❀•° حضرت عبّاس به برادر عرض کرد: «قَدْ ضَاقَ صَدْرِي وَ سَئِمْتُ مِنَ الْحَيَاةِ»؛ برادر، سینه‏ام تنگی می‏کند و از زندگی بیزارم. اجازه بده به میدان بروم. (علیه‏السلام) فرمود: «فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ»؛ حالا که چنین است، پس برو یک مقدار آب برای بچه‏ها تهیه کن... ✿•°حضرت ابوالفضل آماده شد؛ مشک را برداشت و سوار مَرکب شد. می‏نویسند چهار هزار مأمور اطراف شریعه را گرفته بودند. امّا عبّاس هر طور بود خودش را رساند و وارد شریعه فرات شد. کربلا کعبة عشق است و منم در احرام شد در این قبلة عشاق دو تا تقصیرم دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد چشم من داد از آن آبِ روان، تصویرم باید این دیده و این دست دهم قربانی تا که تکمیل شود، حجّ من و تقدیرم زین جهت دست به پای تو فشاندم بر خاک تا کنم دیده فدا، چشم به راه تیرم ای قد و قامت تو معنی «قدقامت» من ای که الهام عبادت ز وجودت گیرم وصل شد حال قیامم ز عمودی به سجود بی‌رکوع است نماز من و این تکبیرم ❀•° آقا حسین جان همه ی نمازها رکوع دارد اما نماز ابوالفضل رکوع ندارد . چرا رکوع ندارد ؟ دارد ‏آن چنان عمود آهنین بر فرق نازنینش زدند فَسَقَطَ العبّاسُ بِوَجهِ، دیگر عباس دست در بدن ندارد تا حائل ‏کند . عباس به رو به زمین افتاد . چه کردند نانجیبها ؟ نیزه دار با نیزه می زند ، شمشیر دار با شمشیر می زند.) ✿•°این جا بود که امام حسین را برادر صدا زد: یا اخا، ادرک اخاک بلافاصله اباعبدالله آمد.... دیده واکن که طبیب سر بالین آمد دیده بگشا که حسین با دل خونین آمد دیده بر هم منه ای سرو به خون غلتیده تا نگویند که حسین داغ برادر دیده ●•°صدا زد: برادرم، الآن انکسر ظهری و قلّت حیلتی. ❀•° تا دیشب بچه های من راحت می خوابیدند ولی دیگر آرام ندارند. هدیه به لبخند امام زمان عج ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🏴✿⃟‌‌ ۲۴ ♡خورشید در گودال (به مناسبت شام غریبان) ✿•°بنویسید که جز خون خبری نیست که نیست به تن این همه سردار، سری نیست که نیست   ❀•° بنویسید که خورشید به گودال افتاد و پس از شام غریبان سحری نیست که نیست   ✿•°آتش از بال و پر سوخته جان می‌گیرد زیر خاکستر ما بال و پری نیست که نیست   ❀•° یک نفر سمت مدینه خبرش را ببرد پس از این امِ‌بنین را پسری نیست که نیست   ✿•°یا به آن مادر سرگشته بگویید: «نگرد چون ز گهوارۀ اصغر اثری نیست که نیست»!   ❀•° تازیانه به تسلای یتیمی آمد تازه فهمید که دیگر پدری نیست که نیست ✍مهدی زنگنه نیزه‌ها اگر بلندند، ز سر تو سربلندند...🏴 آجرک الله یا عج تسلیت ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅
هدایت شده از زلال معرفت
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🏴✿⃟‌‌ ۱۵ السَّلامُ عَلَیْکَ یا زَیْنَ الْعابِدِینَ عزاداری امام سجاد علیه السلام برای امام حسین علیه السلام السّلام علیکم یا اهل بیت النّبوّة و موضع الرّسالة. ●•°من این دل های شما را روانه کنم قبرستان بقیع، قبوری که خاموش و بدون هیچ صحن و سرایی است. دو سه جمله از سیدالساجدین، علی بن حسین روضه بخوانم. آقایی که سی و پنج سال عزادار کربلا بود. دوران امامت امام از سال 61 هجری تا 94 یا 95 بوده است در این مدت عزادار پدر بزرگوارش اباعبدالله بود. ✿•°هر افطار که آب می آوردند همین که نگاهش به آب می افتاد اشک می ریخت، می فرمود: قتل ابن رسول الله عطشانا؛ من چطور با آب افطار کنم در حالی که پدرم را با لب تشنه شهید کردند. هر غذایی که برایش می آوردند همین که نگاه می کرد، می فرمود: قتل ابن رسول الله جائعا؛(1) پدرو را جلوی چشمم گرسنه سر بریدند مگر می شود فراموش کرد؟ ❀•° گفتند: آقا جان، خیلی خودتان را اذیت می کنید. فرمود: یعقوب یک یوسف داشت وقتی یوسف از مقابلش رفت با این که می دانست زنده است و می آید، آن قدر گریه کرد تا چشم هایش را از دست داد، چطور گریه نکنم؟! در یک روز چند یوسف مرا قطعه قطعه کردند! علی اصغر، علی اکبر، عمو جانم عباس، پدر بزرگوارم اباعبدالله. ●•°سیدالساجدین مظهر این مصائب و مشکلات و اشک هاست. در مدینه اجازه ی روضه خوانی نداشت اما به هر بهانه و زمینه ای برای پدر بزرگوارش اشک می ریخت. ✿•°امام سجاد سند زنده ی کربلا است، چون زینب کبری بعد از حادثه ی عاشورا زیاد زنده نماند. یکی دو سال بعد، از دنیا رفت. اما امام سجاد، سیدالساجدین سند زنده است. ❀•° امام سجاد همه ی حوادث و قضایا را دید. مصیبت هایی دید که مخصوص خودش هست؛ مصیبت شام، کوفه. سهل ساعدی می گوید: رفتم خدمت امام سجاد عرض کردم: آقا جان، سهلم، پیر غلام شما هستم، از بیت المقدس می آیم، خبر نداشتم. این سر های نورانی مال کیست؟ به ما گفتند افرادی که علیه حکومت کودتا کرده اند، آن ها را دارند می آورند. اما این که سر عباس است! این سر حسین است من این سر ها را می شناسم این سر شبیه پیغمبر است. ●•°رأس زهریّ قمریّ أشبه الخلق برسول الله(2) ✿•°امام فرمود: سهل ساعدی! عزیزان ما را در کربلا به شهادت رساندند. اما حالا تو یک کاری بکن اگر پول داری مقداری پول به این نیزه دارها بده تا این سرها را مقداری دور کنند که این مردم این به هوای این سرها به زن و بچه آل الله نظر نکنند.(3) -------------------------------------- 1- وسائل الشیعه،ج3،ص282؛ بحارالانوار،ج45، ص149؛ اللهوف، ص209. 2- بحارالانوار، ج45، ص114. 3- سوگنامه آل محمد، ص449-448. منبع: روضه های استاد رفیعی،ص56. آجرک الله یا عج تسلیت ڪانال زلال مــ💖ــعرفت @ZolaleMarefat_f ┅═✧❁🔆❁✧═┅