eitaa logo
منتظـࢪانہ🇵🇸³¹³ .
1هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
3.3هزار ویدیو
48 فایل
بسم ِ‌رب نور . ‌ اَزتَھ‌دل‌می‌نویسیم⬐ ‌-ولآیت‌ حیدر در سَر، عِشق‌ حُسَین‌ در سینه، حُب رضٰا در دِل، یآدمَهدی‌درجان♥🌿 ‌- ‹ـاز𝟐𝟖بهـمن𝟏𝟒𝟎𝟎؛خـٰاـدِم‌مهدۍِ‌فاطمہ‌هستیم!' - ڪپـ؟حلـالت‌رفـیق‌هـدف‌ماچیزدیگـریست(: ↲راھ‌ارتبـٰاط‌بامدیر🤝🏻✨️ @Marjanx20
مشاهده در ایتا
دانلود
زاشتیاق‌تو‌جانم‌بہ‌لب‌رسید🙂 بیاکہ‌‌دلتنگ‌روی‌توایم:)🌿💚
به‌چیزی‌وابسته‌باش‌که‌ِبَرات‌بِمونه‌🦋 ارزش‌داشته‌ِباشه‌کهِ‌وابسته‌ش‌بِشی! نه‌این‌دُنیا‌کهِ‌به‌هِیچی‌بَندنِیست...💔 یه‌ِچیزمِثل‌نِگاه‌های‌‌مهدی(عج)👀
🕊🌿 تا کسی شهید نباشد شهید نمی‌‌شود! شرط شهید شدن، شهید بودن است! 🌹
سیدِما،مولاۍ‌ما،دعابکن‌‌براۍ‌‌ما🙂🤲🏻💕
🖇🌸 مثلا‌ً خودت‌ ندونی‌ اما... یکی‌ توی‌ قنوت‌ نماز شبش‌ دعات‌ کنه! قشنگه‌ نه؟🌚🤲🏻 🌱
🌿🕊 بہ‌فڪࢪ‌مثݪ‌شهدا‌مࢪدن‌نبآش‌ . . . بہ‌فڪࢪ‌مثݪ‌شهدا‌‌زندگے‌ڪࢪدن‌بآش . . . ⇠شهید‌ابراهیم‌هادی
زمانہ‌عجیبے‌اسٺ‌‼️ بࢪخے‌مࢪدمان‌،امامان‌گذشٺہ‌ࢪا‌عاشقند نہ‌امام‌حاضࢪ‌ࢪا‌ ... میدانے‌چࢪا ؟! امام‌‌گذشٺہ‌ࢪا‌هࢪگونہ‌ڪہ‌بخواهند‌ٺفسیࢪ‌مےکنند💔🚶🏻‍♀ اما‌امام‌حاضࢪࢪا‌باید‌فࢪمان‌بࢪند ... ↶شهید‌مرتضی‌آوینی
و بر او که می گفت: «حضرت صاحب الزمان(عج) خدا به شما صبر دهد زیرا او منتظر ماست نه اینکه ما منتظر او باشیم هنگامی میشود گفت منتظریم که خود را اصلاح کنیم ولی اگر خود را اصلاح نکنیم هیچ گاه ظهور نخواهد کرد»  • احمد محمّد مشلب🕊•
پدرصورت‌پسـرش‌رآبوسیدوگفت: تاڪی‌میخوـٰاۍ‌برۍ‌جبھہ؟! پسـرباخنده‌گفت: قول‌میدهم‌دفعہ‌ۍآخرم‌بآشہ پدر:قول‌دادیـٰا..! وپسـرش‌سرقولش‌جآن‌داد!💔(:
🌿🕊 یک‌پسر‌جوون‌اومدھ‌بود خبر‌شهادت‌و بہ‌خانوادش‌بدھ . . . اون‌شهید‌یہ‌خواهر‌۴سالہ‌داشت. خبر‌رو‌داد‌، همہ‌داشتن‌گریہ‌میکردن‌.دختر‌یواشکے اومد‌در‌گوش‌اون‌پسر، چادر‌کوچولوشو‌گرفت‌گفت: «همہ‌عروسکامو‌میدم‌بهت‌میشہ‌داداشمو‌بدے؟! آخہ‌دلم‌براش‌خیلےتنگ‌شده ... •🙂💔•
❤️رمضان آمــ🍃ــد 👈راستــے... ڪربلا را خوردن👇 🌼روزه را باطل نمي ڪند؟!؟🌼 ❤️🍃 🌷🍃 💟 .قشنگ
یه بنده خدایی دختر کوچیک داشت دخترش مریض بود.....بچه فلج بود💔 همه گفتن نبرش اونجا.... گفت:نه!میبرم اونجا خود حضرت رقیه(س)شفاش میده بردش دمشق حرم بی بی، خادم های حرم میگن هر روز بچه به بغل میومد زیارت بعد چند روز می‌بینند اومده اما بچه باهاش نیست... باباهه داد میزنهمیگه: کی گفته تو جواب میدی...💔): کی گفته تو شفا میدی....): من پاشدم‌ اومدم حرمت.. همه گفتن نبرش...): گفتم نه! رقیه(س)دخترمو شفا میده....💔): الان بلیط گرفتم امروز دارم بر می گردم،آخه با چه رویی برگردم؟....💔): __ برگشت هتل... دید دخترش داره دور اتاق میدوه و گریه می کنه... بچه ای که فلج بوده....): دختره به باباش میگه:چرا منو ول کردی رفتی؟....): باباهه میگه:تو چطور میتونی راه بری؟ دخترش میگه:تو که رفتی تنها شدم ترسیدم خیلی گریه کردم یهو یه دخترکوچولو اومد....): گفت:چی‌شده؟ گفتم:بابام رفته...تنهام می ترسم...): گفت:بابات الان میاد.بیا تا اون موقع باهم بازی کنیم گفتم:من فلجم....): گفت:عیبی نداره بیا دیدم می تونم راه برم باهم بازی کردیم....😍): قبل اینکه تو بیای گفت:بابات داره میاد....من دارم میرم ولی به بابات بگو دیگه سرم داد نزنه...💔): کسی سر بچه یتیم داد نمیزنه🙂