🔴کلانتالاب، در باتلاق سوء مدیریت!
بیبخارها با خورشید دستبهیکی کردهاند تا از کلانتالاب، خردهمرداب بسازند. #هورالعظیم، سراب پهناوری در افق جغرافیای خوزستان است. ماهیها در زیستبوم تالاب، حق آب و گل دارند اما حقابه نه! سهم گاومیشهای کنارزی از اکوسیستم هور، آبتنی در باتلاقهای محلی است. در نتیجهی تغییر کاربری تالاب به کویر، سامانهی ناوبری پرندگان مهاجر مختل شده و زبانبستههایی که سرد و گرم روزگار را چشیدهاند، اینک ییلاق و قشلاق را قاطی میکنند. احشام شیرده، شیرابهی فاضلاب را مینوشند و دامهای گشنه، زبالهی بیابان را میخورند.
در قاعدهی هرم نیازهای انسانی مازلو، وجود آب حیاتی است. چرخهی آب میلیاردها سال است که در طبیعت جاریست اما جای چرخهی مدیریت آب در کشور ما خالیست. دیروز کویر را به قنات آباد میکردیم و امروز هور را به سد، نابود. کرخه، زایندهرود هورالعظیم است که ابرسازهی بتنی غولپیکری در بالادست، اجاق آن را کور کرده تا شاهرگ حیات فرودستش خشکیده شود.
سرچشمهی رودهای جاری، گوشت قربانی نیست که برای احیای گاوخونی به آن دخیل ببندند. به آن خانم محیط زیست بفرمایید دیگر زور هورالعظیم به واژگونی قایقش نمیرسد. امروز ردپای سوءمدیریتها را میتوان در کنار جاپای به گل نشستهی گاومیشها بر بستر تفتیدهی تالاب مشاهده کرد. دود این سهلانگاری به چشم ما میرود وقتی که دوباره بحران ریزگردها سربرآورد. هورالعظیم مزیت نسبی تمدن خوزستان است که اگر از دست برود، به کانون بحران تبدیل میشود.
✍#زهرا_محسنی_فر
http://eitaa.com/joinchat/2299330560C727b8a7440
ما بیسوادیم اما شما که سیکل ترکیبی دارید، چرا معمای برق را حل نمیکنید؟! روزی که برق مذاکرات چشم شما را گرفت، گفتیم که از واشینگتن دیسی جریانی تولید نمیشود اما در برابر حرف حق آمپر چسبانده و مقاومت کردید. سرکار گذاشتن مردم نوعی دروغ است و متأسفانه دروغ هم مثل بیبرقی کنتور نمیاندازد. امروز همه میدانند که در انرژی هستهای، برق مسلّم ماست. گیرم که چرخ سانتریفیوژها را وجهالمصالحهی برجام کردید، با چرخش ناگزیر پرّهی توربینهای برقآبی چکار داشتید؟!
هشت سال نوری اُنچنان آب در هاون مذاکره کوبیدید که اگر اینجا ژاپن بود از فرصتسوزی شما برق تولید میکردند تا نیازی به مازوت و گاز طبیعی نباشد. گذر از برق نوبتی به برق رندومی نشانهی رد دادن تدبیر و خلاص بودن دندهی کشورداری است. این خاموشیها بادبزن آتش زیر خاکستر نارضایتی عمومی است. آنها که دنیای مردم را تاریک میکنند، با خود اندیشیدهاند که چگونه نور به قبر اجدادشان
میتابد؟!
#قطعی_برق
✍#زهرا_محسنی_فر
http://eitaa.com/joinchat/2299330560C727b8a7440
🔴نوبت مذاکره با کرامالکاتبین!
برجام را دو بر یک بردیم و کاپ اخلاق گرفتیم. سد تحریمها که بالمره شکسته شد، هورالعظیم را آب برد. مثل آب خوردن همه چیز را انداختیم گردن ترامپ. آن گوربهگوری که رفت، از این گوگولیمگولی هم آبی گرم نشد. اگر شتر دوکوهانهی مشکلات کشور از سوراخ مذاکره با آمریکا رد میشد، سوزن اقتصاد لای درز بحران ارزی گیر نمیکرد. مقر مذاکرات وین همان کارگاه خیاطی است که دیپلماتهای دوزنده بی پارچه و نخ برای پادشاه وعدهها قبای «تقریبا هیچ» دوختند تا عمری به این دستاورد چشمنواز ببالد. چقدر باید بشکاف زد و به عقب برگشت تا شکاف عمیق طبقاتی دوباره بخیه بخورد.
کاش مرحوم هاشمی به دولت اعتدال گفته بود که در قبر مذاکره با آمریکا میّت نخوابیده تا آنها که زبان زندهی دنیا را بلدند، بیخود گریهزاری راه نمیانداختند و به گور آمریکا دخیل نمیبستند. چطور نفتکشها را نفسکشگویان و بیباکانه به حیاطخلوت امریکا رساندیم، اما پمپ بنزین قارهی سبز هوای باک هواپیمای ظریف را هم نداشت؟! تروئیکای اروپا هم فهمید که مذاکره نر است، اما روحانی هشت سال مشغول دوشیدن آن بود. به امضای گربه نره و روباه مکار چه کسی اعتماد میکند؟ شنگول و منگول پشت دستشان را داغ کردند که دیگر به دست مخملی گرگ اعتماد نکنند، اما عراقچی و تختروانچی تا لحظه آخر از مذاکره دل نکندند.
دلواپس همین روزها بودیم، وقتی «دلواپس» برچسبی سیاسی برای بستن دهان منتقدان بود. نمیخواستیم دولت با خیالبافی رابطه با آمریکا و بزک کردن کدخدا هشت سال به مملکت تافت بزند و آخر سر با حلالیت خواستن نمایشی مظلومنمایی کند که ما تلاش کردیم اما تحریمها نگذاشتند. کسی نیست بگوید مرد حسابی شما برای برداشتن همین تحریمها رأی آوردید اما کاری کردید که تحریمها دوبله سوبله شد. بزرگترین دستاورد دولت تدبیر و امید، عبرتآموزی است. حقالناس هشتاد میلیون ایرانی در نتیجهی اعتماد به غرب اگر در کتابهای تاریخ ثبت نشود، لوح محفوظ الهی حتما از قلم نمیاندازد؛ در روزی که مذاکره با کرامالکاتبین مثل مذاکره با شیطان رجیم سودی نمیبخشد.
#حلالت_نمیکنیم
#عبرت_آیندگان
✍#زهرا_محسنی_فر
http://eitaa.com/joinchat/2299330560C727b8a7440
🔴فوت کوزهگری #رئیسی در رفوگری رابطه مردم و حاکمیت
داستان مردمداری شیخ دیپلمات در دو سال آخر دولت تدبیر و امید، ماجرای جن و بسم الله بود. مبدع حکمرانی ریموتی و مدیریت مانیتوری، دو سال آزگار در هیچ قاب مشترکی با خلقالله دیده نشد. شیخ مردمگریز یکتنه تمام آرمانهای انقلاب اسلامی را در التفات به محرومان و تفقد از فرودستان فرو ریخت. تصویری که او از دومین جایگاه حکومتی جمهوری اسلامی در ناخودآگاه مردم کاشت، دومشخص غایب بود. تمام همتایان او در این کرهی خاکی واکسنزده و نزده، با ماسک یا بدون ماسک در میان مردمانشان حاضر شده و به مدیریت امور مشغول بودهاند؛ اما شیخ شجاع از خوف ویروسی به پستویی خزیده و کارگزارانِ گماشته، امور مملکت را خدمت ایشان میبردند تا برای باز شدن گرههای کور زندگی مردم فرمان همایونی صادر کنند. کمر ملت زیر بار اقتصاد افلیج خم شد اما شیخ خانهنشین خم به ابرو نیاورد و از بیتحرکی شفا نیافت. شاهگربههای قاجار هم محض خالی نبودن عریضه گاهی در ملأ عام به زیارت شاهعبدالعظیم میرفتند و از روی درشکه برای رعیت دست تکان میدادند و تیاترشان را بازی میکردند، اما...
روزگار او گذشت اما بعید است که مردم روزگار از او بگذرند. گذشت و حالا سید خراسانی از راه نرسیده، همچون ماهی خود را در دل دریای مردم انداخته است. سرزده و نزده جغرافیای ایران را گز میکند و از سکونتگاههای غربی سلسلهجبال زاگرس تا سرحدات شرقی سرزمین سیستان را از این هفته تا آن هفته میپیماید تا تصویری که سلف او از یک حکمران تراز جمهوری اسلامی در ذهن عیالالله مخدوش کرده بود را بند بزند. «مردهشور» واژهی مؤدبانهای نیست اما «غسالی» شغل شرافتمندانهای است. اگر نقشهی اقوام و طوایف و مشاغل و گروههای مردمی را به دیوار پاستور بکوبند، حکماً مردهشورخانهی بهشت زهرا زیر پونز قرار میگیرد، اما رئیسجمهور از غسالهای آبرومند آنجا دیدار کرده و آنها را مورد تفقد قرار داد. مگر آدم مریض باشد که ناچار به داروخانهی غلغلهی هلال احمر تهران برود، اما بازدید رئیسی از آنجا و همکلام شدن با مراجعین نشانهی سلامت نفس او بود. ایستادن زیر تیغ آفتاب تابستان خوزستان و سخنرانی برای حاشیهنشینان اهواز شاید کار عاقلانهای به نظر نرسد اما وقتی هزاران خوزستانی برای رسیدگی به گرفتاریهای روزمره خود مجبورند به تیغ ناجوانمردانهی آفتاب گردن بگذارند، گردن رئیسجمهور آنها باید از مو باریکتر باشد و با آنها همزادپنداری کند. سالهاست کپرنشینان سیستان همچون خفتگان هفتهزار سالهی خاک، «نسیاً منسیاً» بودهاند و گرد چرخ اتومبیل هیچ مسئولی از حوالی آنها نگذشته تا خاطر مکدرشان را منور کند، اما رئیسی در برنامهی بازدید خود آنها را از قلم نمیاندازد.
نمایش، تظاهر، ریاکاری، تحرکات پوپولیستی و لیستی از این برچسبهای نچسبِ آنها که آروغ روشنفکری میزنند و حرفهای صد من یک غاز بلغور میکنند، نباید سد راه رئیسجمهور در بازتولید و بازترمیم رابطهی مردم و حاکمیت شود. آری ارتباط مستقیم و بیواسطه با مردم و بخصوص زیردستان، شرط لازم برای حاکمیت بر مردم در مانیفست جمهوری اسلامی است، ولی شرط کافی نیست. شکاف عمیقی که طی سالها دولتداری طبقهی اشراف بین مردم و مسئولین ایجاد شده، جایی باید رفو شود. چرا دانشمندان همهچیزدان حوزه علوم اجتماعی و نظریهخوانان حوزهی روانشناسی غربی اثر روانی ارتباط بیواسطهی رئیسجمهور با مردم و شنیدن مشکلات آنها از زبان خودشان را تشریح نمیکنند؟ چرا اثری که این ارتباط بر تسکین آلام آنها و افزایش سرمایهی اجتماعی دارد را انکار کرده یا تقلیل میدهند؟! سید ابراهیم رئیسی و کابینهی او باید با همین فرمان خود را درون امواج مردمی بیندازند و حصارهای بین ملت و حاکمیت را درهم بشکنند، تا آن تصویر کریه مردمگریزی در ذهنها شکسته شود. نیاز امروز جمهوری اسلامی، رفوگری گسل بین زمامداران و ولینعمتان است. این شرط لازم اگر محقق نشود، الباقی اقدامات آب در هاون کوبیدن است.
✍ #زهرا_محسنی_فر
http://eitaa.com/joinchat/2299330560C727b8a7440
🔴 زیر خط فقر اندیشه
دروغ، کلید همهی بدیهاست. با زدن نعل وارونه، رد پای آنکس که چهارنعل در سفرهی معیشت مردم تاخت، محو نمیشود. ملت ما مجهز به جیپیاس جریانشناسی غربی است، لطفا آدرس غلط ندهید. حافظه تاریخی ما اگر در حد جلبک هم باشد، هنوز گلابی #برجام را فراموش نکردهایم. خط فقر، همان خط تماس مستقیم اوباما-روحانی بود که زندگی مردم را با شیب ملایم خطخطی کرد. فرضا که ما کورکورانه انتقاد میکنیم، آیا برجام را با خط بریل نوشته بودند که سفرهی مردم را سوراخسوراخ کرد و شما فقط تماشا کردید؟!
چیزی بالای سر ما میبینید که فرافکنیهای کاریکاتوری به حلقمان میریزید؟ مگر همین دست مبارکی که ناجوانمردانه به خاک و خون کشیدهاید، شروط چندگانهای را مرقوم نفرموده بود و جناب ریشقشنگ یکی پس از دیگری آنها را لایی کشید و شما صم بکم بودید؟ دیروز با همین کلید معیشت مردم را لوله کردید و امروز مزورانه فاصلهی ملت را تا خط فقر وجب میکنید. اینجا اگر ژاپن بود از حجم وقاحت شما برق تولید میکردند. هشت سال با افعال معکوس با مردم صحبت کردید و جای کلید به زندگی آنها قفل انداختید. دروغ کلید همهی بدیهاست و شما شاهکلید همهی دروغهایید.
✍#زهرا_محسنی_فر
http://eitaa.com/joinchat/2299330560C727b8a7440
خاورمیانه، از جده تا اربیل و از الانبار تا بیروت انبار باروت است. داعش، نسخهی جانوری ناتو بود و گاوهای شیرده سعودی، جهش ژنتیکی فیلهای ابرهه محسوب میشوند. نفت، زیر پای نوادگان حمّالةُ الحطب را خیس کرده و تا فتیلهی جنگ در #یمن پایین کشیده نشود، هر شب اویسمردی فندکی در عربستان میکشد. تکنولوژی استفاده از پهپادهای انتحاری را نه ایرانیها بلکه پرندگان ابابیل به انصارالله انتقال دادهاند تا مرتب بر شعلههای آتش آرامکو، اسپند بریزند. به واقع وحوش شبهجزیرهی عربستان را چه به آرامکو؟! کل اقتصاد یمن یکچهارم ٣٠٠ میلیارد دلار قرارداد تسلیحاتی است که خائن الحرمین با کدخدا بسته بود، اما این انصارالله است که با خدا بسته.
تا بنسلمان برای اصلاحات فرهنگی مشغول سربرهنه کردن زنان مکه است، پابرهنههای یمنی در عربستان اصلاحات ارضی انجام میدهند. مثل تمام دیکتاتورهای سرنگون شدهی بهار عربی که جنگها را آغاز میکنند اما برای پایان دادنش به این و آن دخیل میبندند، زود است که جوجهشاهزادهی سعودی به پای ایران بیفتد. روزگاری غرب با چماق و هویج وارد مذاکره با ایران میشد، اما امروز به لطف به آتش کشیده شدن پترودلارهای سعودی، دست برتر فشار از بالا و چانهزنی از پایین با ایران است. خاورمیانه مثل همیشهی تاریخ آبستن حوادث بزرگ است و اینبار برخلاف همیشهی تاریخ، لُنگ و خنجر و عقیق بر نفت و دلار و اسلحه پیروز خواهد شد، انشاءالله...
✍#زهرا_محسنی_فر
http://eitaa.com/joinchat/2299330560C727b8a7440
🔴نسل از دست رفته یا نسل دستنیافتنی؟
جنگ تحمیلی که تمام شد، پسران دهه شصتی هنوز پشت لبشان سبز نشده بود. تکلیف دخترها هم که معلوم بود؛ هنوز به تکلیف نرسیده بودند. دهه شصتیها دستی بر آتش دفاع مقدس نداشتند، اگرچه دود جنگ بدجوری به چشم این نسل فرو رفت. نسل سوخته نبودند اما مجال این را هم نداشتند تا در کورهی معارف جنگ، پخته شوند. قد درک آنها به انقلاب ۵۷ نمیکشید و در دفاع مقدس نیز تازه داشتند قد میکشیدند. هنوز چشمشان به درس و کارنامه نخورده بود که قطعنامه امضا شد. وقتی امام جام زهر را نوشید، هنوز دهان این نسل بوی شیر میداد. هیچ دهه شصتی نفهمید که «فتح خرمشهر یک مسأله عادی نیست، بلکه مافوق طبیعت است.» آنها کجا میدانستند که «دفاع مقدس از الطاف خفیهی الهی است.» نمیدانستند که «پاوه باید آزاد شود»، جملهای تکوینی است، نه تکلیفی. اینکه نگاه خلّاق امام روح الله جنگ را برعکس خلایق گنج میدید، کجا در قاموس فهم این نسل جای داشت؟
اگر غرامت جنگ به قربانیان آن میرسد، میراث دفاع مقدس اما نسل به نسل باید دست به دست شود. دهه شصتیها امروز دهه نودیها را در دامن دارند. همان بچه دبستانیهایی که امید امام بودند، امروز بچه دبستانی دارند. آفتاب معارف جنگ تحمیلی به خودشان نتابیده هیچ، فرزندانشان سایهی جنگ را هم ندیدهاند. نسلی که آفتاب و مهتاب ندیده، لابد درکی از منوّر و خمپاره ندارد. واقعیت اما این است که ما زیادی مقهور عصر ماهواره شدهایم. وقتی آمار داشتههایمان را از بلندگوهای دشمن بشنویم، دستگاه محاسباتیمان مختل میشود. نسل دستنیافتنی را نسل از دست رفته میپنداریم. نفوذ فرهنگی جدی است، اما القای استحالهی فرهنگی جدیتر است. بنمایهی رشادت و ستمناپذیری هنوز در خمیرهی نسل نو هست. ظواهر شاید عوض شده اما هنوز قلبهای پاک برای اعتلای این خاک میتپد. چون عرصهی اثبات وفاداری نسل غیورِ از جنگ جامانده فراهم نشده، آنها را دستکم گرفتهایم.
وقتی ما زیر بمباران هژمونی رسانهای غرب سنگر گرفته بودیم، دهه شصتیها بیرق دفاع از حرم را برداشتند و دهه هفتادیها جاپای حسین فهمیده گذاشتند. در منظومهی معیوب ادراک ما از چیستی و چگونگی نسل جدید، صدرزادهها و حججیها نه یک جریان زندهی فراگیر، بلکه یک مثال نقض محسوب میشوند. اخبار را اگر درست دنبال کنیم، شهید دهه هشتادی هم داریم. وقتی انقلاب و دفاع مقدس هنوز برای مجاهدان لبنانی و یمنی و سوری الهامبخش است، چرا برای دهه نودیهای میهن خودمان نباشد؟ اینکه در فهم چراییِ تکثیر و توزیع و صدور گفتمان «سلام فرمانده» در باب مهدویت درماندهایم، یعنی نسل غیور جامانده را دستکم گرفتهایم. با همهی کاستیها و سستیها و نادرستیها، به آینده انقلاب باید خوشبین بود حتی اگر لازم باشد برچسب سادهلوحی را به جان خرید.
#سلام_فرمانده
#سوم_خرداد
✍#زهرا_محسنی_فر
http://eitaa.com/joinchat/2299330560C727b8a7440
همه چیز از «ما» شروع میشود. همانگونه که هستیم، بر ما حکومت میشود. مجلس، عصاره فضائل ملت است؛ خلایق هر چه لایق! تغییر سرنوشت قوم از مسیر تغییر «ما» میگذرد. آنچه در صندوق رأی میکاریم، زندگیمان را یا درو میکند یا از این رو به آن رو. بهارستان را اگر درست بسازیم، ایران گلستان میشود. هنر این است که با کاشتههایمان گل بکاریم و دستهگل به آب ندهیم. کاردرستها را انتخاب کنیم، نه دانهدرشتها را. کارآزمودهها را گزینش کنیم، نه آزمونردیها را. انتخاب، بیش از آنکه تکلیف باشد، حق است. آنکه حق را میستاند، باید ستود. خردهملتهای شیخنشین برای حق انتخاب، لهله میزنند و رسانههای دیکتاتور به آزادی انتخاب ما اَهاَه میگویند. آنچه برای ما خاطره است، برای آنها آرزوست.
ما ملت ارادهایم و امید، سلاح مخفی ماست. زخمهایی که خوردهایم، خونینتن نه، رویینتنمان کرده. ققنوسوار از خاکستر خویش برخاستهایم. تاریخ را بخوانید؛ آنها که برای شکوفایی ما زمستان خواستهاند، برایشان روسیاهی مانده. این ماییم که از پس سرما مدام جوانه میزنیم. بنبست در کارمان نیست؛ اگر راهی نیابیم، راهی میسازیم. ساختن، توانستن است. وسواسهای خنّاس ناامیدمان میخواهند، اما ما مسلّح به «اعوذ برب الناس» هستیم. شعبده نیست، ما از دل ناکامی، به معجزهی امید کامروایی بیرون میآوریم. پوست میاندازیم و نو میشویم. خدا میداند ششدانگ آینده مال ماست؛ این خط و این نشان.
مگر موسی را غرقه در نیل نخواستند و نوح را سرگردان در بیابان؟ مگر برای یکی دریا خشک نشد و برای دیگری دنیا خیس؟ ما به خدای نوح و موسی تکیه داریم که تر و خشکمان دست اوست. #برای_ایران، به لطف یزدان، کاری میکنیم کارستان. به امید فردایی بهتر برای جانِستان ایران، میسازیم خشت خشت بهارستان را...
#انتخابات
✍🏻#زهرا_محسنی_فر
@A_basire
📌قدّیسسازی از رئیسی یا الگوسازی از او؟
#رئیسی قدّیس نه، اما صدّیق بود. در مقابل مردم خفض جناح داشت، نه استیلا. اهل تکلیف بود، نه تکلّف. برای ولیّ خدا بسط ید میآورد، نه دغدغهی خاطر. بجای سرگرمی با حاشیهسازی، به حاشیهنشینان میپرداخت. بجای پاسخ به تمسخر آدمهای تعطیل، بدون تعطیلی خدمت میکرد. آدمهای خلاص زیاد دیدهایم، اما رئیسی اخلاص داشت. در مقابل آنها که انگ سادهلوحی به او میزدند، زیرک بود که با سکوت رواداری میکرد. دوقطبیهای کاذب را دور میریخت و دیپلماسی را به خدمت میدان میآورد تا ایران را در چشم دنیا بزرگ کند. شاید انگلیسیاش ضعیف بود، اما زبان دنیا را خوب میفهمید که نیمی از مردم کرهی خاکی به سوگش نشستند و احترامش کردند.
دیگر کسی نمیتواند با بیآبرو کردن رئیسجمهور قبلی رأی بیاورد. این اولین ثمرهی سیاستورزی اخلاقمدارانهی اوست. زینپس هیچ رئیسجمهوری نمیتواند در دفتر کارش بنشیند و مملکت را ریموتی مدیریت کند. این نتیجهی «گفتمان خدمت» اوست. به برکت شخصیت ریاگریز و اخلاقگسترش، محبوبیتهای کاذب سیاستبازان ماکیاولی، با خزیدن در پوستین اپوزیسیون، دیگر رنگ باخت.
اینها میراث رئیسی شهید است که باید پاس داشت و پاسبانی کرد. هزار بادهی ناخورده در رگ تاک است و انقلاب زایندهی اسلامی ظرفیت بازتولید رئیسیها را دارد، همانطور که حاجقاسم ققنوسوار سربرآورد و تکثیر شد و مسیر آزادی قدس را هموارتر کرد. بلی سید ابراهیم قدّیس نبود، اما قداستِ جایگاه خدمتگزاری در جمهوری اسلامی را به ما یادآوری کرد. رئیسی را اگر درست روایت کنیم، نیاز به درشت روایت کردن ندارد.
#شهید_جمهور
✍#زهرا_محسنی_فر
@A_basire
میان «احساس تکلیف» و «علم به تکلیف» فاصله از زمین تا آسمان است. «تشنگی قدرت» گاهی با نقاب «شیفتگی خدمت» ظاهر میشود. آنکه خود را در قوارهی «ریاست جمهور» بداند، نه پوششی میخواهد و نه پاجوش. کسی که در مقابل ولایت، «منم»ش میزند و بوی «أنا رجل» میدهد، از رجال سیاسی نیست. وقتی جمهوری اسلامی بنبست ندارد، «سوپاپ اطمینان» هم نمیخواهد. اگر #رئیس_جمهور «تدارکاتچی»ست، این صف طویل ثبتنام برای چیست؟! دست و دل آدم دانا به مسئولیت کمرشکن نمیرود، این سر و دست شکستنها دیگر چیست؟! باید دنبال ادای تکلیف بود، نه ادابازی در تکلیف.
#انتخابات
✍#زهرا_محسنی_فر
باید همه بپذیریم که کُت، تَن قانون است؛ دوران نقطهویرگولبازها تمام شد؛ نقطهسرخط.
پوپولیستها هم گاهی تاریخ انقضا دارند و فاسد میشوند، اما جمهوری اسلامی دندهعقب ندارد. آنها که در سیم خاردار احراز صلاحیت گیر میکنند، چگونه میخواهند ارتفاع بگیرند؟! تاریخ گواه است که حُکم حکومتی برای کسی برگ برنده نمیسازد؛ حُکماً باید دور آن را خط بکشند. آنکه با آرامش به قانون تمکین میکند، رجل سیاسی هم نباشد، شخصیت اساسی دارد.
بر جامهی رئیسجمهور آینده یک تکخال غبارِ کژی نباید بنشیند؛ در کیش صفا لکّه بر آیینه حرام است. انسان، ممکنالخطاست، اما در سیره و سلوک منتخب مردم نباید پرسش بیپاسخ باشد. یک نیمزاویه خودمحوری میتواند آخرالامر به شاخ و شانه کشیدن برای نظام منتهی شود. قدرت مزّه دارد و نیّت، بو. شامّه و ذائقهمان را برای انتخاب درست، قوی کنیم.
#انتخابات
✍#زهرا_محسنی_فر
@A_basire
میشد بین هیأت عزا و هیأت دولت جمع بست؛ اما پزشکیان ترجیح داد در رفتن به اولی حضور پررنگ و بیدرنگ و در چینش دومی ظهور محو و کمرنگ داشته باشد. در پستو و پشتصحنه چه میگذرد خدا میداند، اما میزانسن شورای راهبری دوره انتقال دولت یک بازیگر نقش اول کم دارد و آن خود رئیسجمهور منتخب است. فیلمنامهای که باید #برای_ایران، حماسی و اپیک نگاشته شود، با فقدان «قهرمان کاریزماتیک» و کارگردانی با سنجههای وارونه ممکن است تراژیک و دراماتیک از آب درآید! مدیریت کردن یا مدیریت شدن، این دوگانهای از تصویر رسانهای رئیسجمهور است که در ذهن مردم نوسان دارد. با کنار زدن هر آنکه در قاموس جمهور عرض اندام میکند، پزشکیان باید یک بار دیگر خود را در قامت رئیسجمهور اثبات وجود کند.
✍#زهرا_محسنی_فر
@A_basire