eitaa logo
نهج البلاغه و صحیفه سجادیه
641 دنبال‌کننده
191 عکس
34 ویدیو
5 فایل
📚حکمتهای نهج البلاغه ✔️هر روز یک حکمت بهمراه شرح انشالله https://eitaa.com/a_fatemi24/652 ✔️نکات قرآنی https://eitaa.com/a_fatemi24/660
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️نمونه اى از پارسائى پيامبر و فاطمه رسول خدا (ص) هرگاه مسافرت مى كرد، آخرين نفرى كه با او خداحافظى مى نمود، فاطمه (س) بود، و هرگاه از مسافرت بازمى گشت نخستين نفرى كه با او ديدار مى كرد فاطمه (س) بود، در يكى از سفرهاى جنگى، رسول خدا (ص) به مدينه بازگشت، و به سوى خانه ى فاطمه (س) رهسپار شد، وقتى كه به در خانه رسيد، ناگهان پرده ى مخصوصى را ديد كه آويزان است، و حسن و حسين (ع) را ديد كه در دستشان دستبند نقره اى مى باشد. پيامبر (ص) از همانجا بازگشت و وارد خانه ى فاطمه (س) نشد، فاطمه (س) از جريان آگاه شد، گمان برد كه علّت بازگشت پيامبر (ص) بخاطر آن پرده و آن دستبندها بوده است. بى درنگ پرده را گرفت، و آن دستبندها را از دست حسن و حسين (ع) بيرون آورد فاطمه (س) دستبندها را بين حسن و حسين تقسيم نمود، آنها با چشمى گريان به حضرت رسول خدا (ص) آمدند. رسول خدا (ص) آن دستبندها را از آنها گرفت و به ثَوْبان (يكى از غلامان) فرمود: اينها را به فلان جا ببر، و با اين ها براى فاطمه (س) يك گردنبند از چوب عصب، و دو دستبند از چوب عاج خريدارى كن. فَاِنَّ هؤُلاءِ اَهْلبَيتِى وَ لا اُحِبُّ اَنْ يَأْكُلُوا طَيِباتِهِمْ فِى حَياتِهِمُ الدُّنْيا. زيرا، اينها اهل خانه ى من هستند و من دوست ندارم كه آنها زيبائيها و لذائذ را در اين دنيا مصرف كنند و براى آخرت باقى نگذارند.» [مسند احمد و كشف الغمّه- درقرآن در آيه 20 سوره ى احقاف مى خوانيم: در روز قيامت كافران را بر آتش عرضه مى كنند، به آنها گفته مى شود: اَذْهَبْتُمْ طَيِّباتِكُمْ فى حَياتِكُمُ الدُّنْيا: «شما از طيّبات و لذائذ در زندگى دنيا استفاده كرديد»- مترجم.] احترام فاطمه به يك نوشته از وصاياى پيامبر شيخ جليل ابوجعفر طبرى در كتاب «الدلّائل» به سند خود از ابن مسعود نقل مى كند: مردى به محضر فاطمه (س) آمد و گفت: اى دختر رسول خدا آيا چيزى از رسول خدا (ص) براى خود شما يادگار مانده كه مرا از آن بهره مند سازى؟ فاطمه به كنيز خود فرمود: آن جريده (لوح نوشته شده) را بياور، كنيز به جستج و پرداخت و آن را پيدا نكرد، فاطمه (س) به او فرمود: و َيْحَكِ اُطْلِبيها فَاِنَّها تَعْدِلُ عِنْدِى حَسَناً وَ حُسَيْناً : «واى بر تو، آنرا پيدا كن، كه در نزد من مانند حسن و حسين (ع) ارزش دارد». كنيز به جستجو پرداخت و سرانجام آن را در ميان خاكروبه ها پيدا كرد، كه هنگام جارو كردن خانه، مفقود شده بود، آن را نزد فاطمه (س) آورد، در آن نوشته بود: «رسول خدا (ص) فرمود: «از مؤمنان نيست كسى كه همسايه اش از آزار او در امان نباشد، و هر كس به خدا و معاد معتقد است، به همسايه اش آزار نمى رساند، هر كه به خدا و معاد ايمان دارد، سخن نيك بگويد يا ساكت شود، خداوند دوست مى دارد، كسى را كه خيرانديش و بردبار و خويشتن دار است، و دشمن مى دارد هر كه را كه دشنام دهنده و بدزبان و بى شرم و بسيار سؤال كننده و اصراركننده در سؤال باشد، زيرا شرم و حيا از ايمان است و ايمان در بهشت مى باشد، ولى دشنام از بى شرمى است و بى شرمى در آتش است». [بِسْمِ اللَّه الرَّحْمنِ الرَّحيمِ- قالَ مُحَمَّدٌ النّبِىُّ (ص): لَيْسَ مَنْ الْمُؤْمِنيِنَ مَنْ لَمْ يُؤْمِنَ جارُهُ بَوائقَهُ، وَ مَنْ كانَ يُؤْمِنُ بِاللَّه وَالْيَوْمِ الآخِرِ فَلا يُؤْذى جارَهُ، وَ مَنْ كانَ يُؤْمِنُ بِاللَّه وَالْيَوْمِ الآخِرِ فَلْيَقُلْ خَيْراً اَوْيَسْكُتُ، اِنَّ اللَّه تَعالى يُحِبُ الْخَيّرَ الْحَلِيمَ اَلْمُتَعِفّفَ وَ يَبْغُضُ الْفاحِشَ الْبَذّاء اَلسَّئالَ الْمُلَحِّفَ، اِنَّ الْحَياءَ مِنَ الْاِيمانِ وَ الْايمانُ مِنْ الْجَنَّةِ، وَ اِنَّ الْفُحْشَ مِن الْبَذاء و البّذاء في النّار.] گفتار پيامبر در شأن فاطمه و آينده ى او مرحوم صدوق از ابن عباس روايت مشروحى نقل كرده كه پيامبر (ص) در آن، از ستمهائى كه به اهل بيت (ع) مى شود خبر داده است، از جمله از مطالب آن روايت اين است كه فرموده: امّا دخترم فاطمه (س)، او سرور بانوان دو جهان از اوّلين و آخرين است، او پاره ى تن من، و نور چشم من، و ميوه ى دل من و روح من است كه در وجود من مى باشد، او حوراء انسيّه است، چون در محراب عبادت خود در پيشگاه خدا به عبادت پردازد، نور او، براى فرشتگان آسمان مى درخشد، چنانكه نور ستارگان براى اهل زمين مى درخشد، خداوند به فرشتگانش مى فرمايد: «اى فرشتگان من، كنيز مرا كه سرور كنيزان من است، بنگريد كه در پيشگاه من براى عبادت ايستاده، مشاهده كنيد كه چگونه از خوف من، اندامش مى لرزد و با همه ى قلبش به عبادت من رو آورده است، شما را گواه مى گيرم كه من: شيعيان او را از آتش، ايمن ساختم. (يا گواهى مى دهم نزد شما، كه شيعيان او را از آتش دوزخ ايمن ساختم). [ .. اشهدُكُمُ اِنّى قَدْ اَمِنْتُ شِيعَتَها مِنَ النَّار.] 📚داستان های زهد https://eitaa.com/a_fatemi24/1264
↩️زهد فاطمه مؤلّف گويد: پيامبر (ص) بعد از اين گفتار فرمود: من هرگاه فاطمه (س) را مى نگرم به ياد حوادث و مصائبى مى افتم كه بعد از من بر او وارد مى گردد، گوئى مى نگرم كه پريشانى وارد خانه ى او شده، و به او بى احترامى مى شود، و حقّش غصب مى گردد، و از دستيابى به ارزش بازداشته مى شود، و پهلويش شكسته مى شود و فرزندش سقط مى گردد، او ندا مى كند: يا مُحَمَّداهُ! جوابى نمى شنود يارى مى طلبد ولى كسى او را يارى نمى كند، همواره بعد از من محزون و غمگين و گريان است، گاهى بياد مى آورد كه وحى از خانه اش قطع شده، و زمانى بياد مى آورد كه به فراق من مبتلا گشته، و نيمه هاى شب وحشت زده مى شود از اين رو كه صداى قرآن مرا هنگام نماز شب، همواره مى شنيد، ولى اينك نمى شنود، سپس خود را پس از آنكه در دوران پدر، عزيز مى يافت، پريشان و غمزده مى يابد، در اين هنگام خداوند، فرشتگان را مونس او مى سازد، فرشتگان با او همسخن مى شوند چنانكه با حضرت مريم همسخن مى شدند، و فرشتگان خطاب به او مى گويند: يا فاطِمَةُ اِنَّ اللَّهَ اِصْطَفاكِ وَ طَهَّرَك وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمِينَ، يا فاطِمَةُ اُقْنُتِى لِرَبِّكِ، وَاسْجُدِى وَارْكَعِى مَعَ الرّاكِعينَ. : «اى فاطمه! خداوند ترا اختيار كرد و برگزيد و پاك ساخت و بر همه ى بانوان جهانيان، ممتاز نمود، اى فاطمه! خداى خود را عبادت و سجده كن و با راكعان درگاه خدا، ركوع بجاى آورد». سپس گوئى مى بينم كه او دردمند و بيمار شده، و نياز به پرستار دارد، خداوند حضرت مريم دختر عمران را به پرستارى او مى فرستد، تا از او پرستارى كند، در آن وقت با خدا چنين راز و نياز مى كند: «خدايا از زندگى سير و خسته شده ام و از دنياپرستان افسرده گشته ام، مرا به پدرم ملحق كن». خداوند او را به من ملحق مى سازد، او نخستين فرد از اهل بيت من است در حالى كه محزون و غمگين است و حقش غصب شده، و او را كشته اند، به من مى پيوندد، در اين هنگام به خدا عرض مى كنم: «خدايا كسانى را كه به او ظلم كردند، از رحمت خود دور كن، و آنان را كه حق او را غصب كردند، مجازات فرما، و آنان را كه او را پريشان نمودند، خوار نما، و آنان را كه به پهلوى او ضربت زدند و كودك او را سقط نمودند، در آتش دوزخ، مخلّد كن». در اين هنگام، فرشتگان مى گويند: آمين: «خدايا به استجابت برسان». 📚داستان های زهد https://eitaa.com/a_fatemi24/1264
♦️ماجراهائى از ازدواج حضرت زهرا مهريّه ى زهرا در كتاقب بحار، از امالى شيخ نقل شده كه امام صادق (ع) فرمود: كه رسول خدا (ص) فاطمه (س) را به حضرت على (ع) ازدواج نمود، روزى نزد فاطمه (س) رفت ديد گريه مى كند، فرمود: «چرا گريه مى كنى؟ سوگند به خدا اگر در خاندان من شخصى بهتر از على (ع) بود، تو را به ازدواج او درمى آوردم، وانگهى من ترا به ازدواج على (ع) درنياورده ام بلكه ترا همسر على (ع) گردانيدم، و مهريّه ى ترا خُمس (يك پنجم) دنيا تا ابد قرار داد. جهيزيّه ى عروسى از پول زره حضرت على (ع) مى فرمايد: رسول خدا (ص) به من فرمود: برخيز و برو زره (يعنى پيراهن جنگ) خود را بفروش، برخاستم و رفتم آن را فروختم و پول آن را گرفتم و به حضور رسول خدا (ص) آورده و به دامنش ريختم، رسول خدا (ص) از من نپرسيد كه اين پول چقدر است، و من هم چيزى نگفتم. پيامبر (ص) مقدارى از آن را برداشت و به بلال حبشى داد و فرمود: با اين پول، عطر خوشبو براى فاطمه (س) خريدارى كن، سپس دو كف از آن پول برداشت و به ابوبكر داد و فرمود: با اين پول آنچه براى فاطمه (س) شايسته است، از لباس و لوازم خانه، خريدارى كن، عمار ياسر و سپس چند نفر از اصحاب را به دنبال ابوبكر فرستاد، آنها به بازار رفتند، هر كدام از آنها چيزى را مى پسنديد و به ابوبكر نشان مى داد، اگر ابوبكر صلاح مى ديد، خريدارى مى كردند، اجناسى كه خريدند عبارتند از: 1- يكدست پيراهن، هفت درهم. 2- يك عدد روسرى، چهار درهم. 3- قطيفه ى سياه خيبرى (يا عباى سياه) 4- تختى كه ميان آن را از ليف خرما بافته بودند (يا بالشى كه لايه ى آن از ليف خرما بود) 5- دو عدد لحاف مصرى كه لايه ى يكى از آنها پشم، و ديگرى ليف خرما بود. 6- چهار عدد متّكا كه از پوستهاى دبّاغى شده ى طائف درست شده بود، و از گياه خشك پر شده بود. 7- پرده ى نازك پشمى. 8- يك عدد حصير از بافته هاى قريه ى «هَجَر» (از دهات بحرين). 9- آسياى دستى. 10- يك عدد طشت مسى. 11- مشك براى آب آوردن. 12- كاسه اى سفالين. 13- مشكى مخصوص خنك كردن آب. 14- ابريق سفالين كه طرف بيرونش رنگ شده بود. 15- آفتابه ى سبز (سفالين). 16- چند عدد كوزه ى سفالين. و قتى كه تكميل شد، مقدارى از آنها را ابوبكر برداشت و بقيّه را همراهان برداشتند و نزد رسول خدا (ص) آوردند، رسول خدا (ص) آن اجناس را با دست خود زير و رو مى كرد و مى فرمود: بارَكَ اللَّهُ لِاَهلِ الْبَيْتِ: «خداوند اينها را براى اهل خانه، مبارك كند». 📚داستان های زهد https://eitaa.com/a_fatemi24/1264
♦️زمان نامزدى و وليمه ى عروسى حضرت على (ع) مى فرمايد: يك ماه از اين جريان گذشت كه با رسول خدا (ص) در مسجد نماز مى خواندم و به منزل خود مراجعت مى نمودم، و در اين مدّت درباره ى ازدواج چيزى با رسول خدا (ص) صحبت نكردم، پس از يك ماه، همسران رسول خدا (ص) به من گفتند: آيا نمى خواهى درباره ى آوردن فاطمه (س) به خانه ى خود، بابعضى گفته اند: بتول در اصل از «بَتْل» بوده و آن به معنى انقطاع از دنيا و پيوستن به خدا است، و بگفته ى بعضى اين نام بيانگر آن است كه حضرت زهرا (س) نظير و همتا نداشت. مرحوم ابن شهر آشوب در كتاب مناقب مى گويد: و در روايات صحيح آمده كه: فاطمه (س) داراى «بيست نام» است، و هر يك از آن نامها بيانگر يكى از فضائل او است، اين نامها را مرحوم ابن بابويه در كتاب «مولد فاطمه» ذكر نموده است. كُنْيه هاى آن حضرت عبارتست از: اُمّ الحسن، اُمّ الحسين، اُمّ المحسن، اُمّ الائمّة، اُمّ ابيها، و اُمّ المؤمنين. اين كُنيه ها در زيارتنامه ى آنحضرت آمده است. و در كتاب مناقب ذكر شده: در آسمانها به آن حضرت «نوريّه» و «سماويّه» و «حانيه» مى گويند. حانيه به معنى آنست كه او نسبت به شوهر و فرزندانش مهربان و دلسوز بود. 📚داستان های زهد https://eitaa.com/a_fatemi24/1264
روزی پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله به خانه دخترش زهرا علیهاالسلام وارد می شود و می بیند که او یک دستبند نقره در دست دارد و پرده الوانی را از در آویخته است؛ به علامت اعتراض برمی گردد. حضرت زهرا که از خلق و خوی پدر بزرگوارش آگاه بود، فورا دستبند را از دست درآورد و پرده را هم از در کند و آنها را خدمت پدر بزرگوارش فرستاد و پیغام داد که در هر راه که خودتان صلاح می دانید، مصرف فرمایید. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز فورا همه آنها را به اصحاب صفّه بخشید.» پیام ساده زیستی حضرت زهرا علیهاالسلام، پیام آسودگی خاطر، آرامش و صفای روحی است که امروزه می تواند به عنوان یکی از عوامل نجات آدمیان از این گرداب دل بستگیها به شمار آید. 📚داستان های زهد https://eitaa.com/a_fatemi24/1264
از سلمان فارسی چنین نقل شده است که می گوید: «روزی حضرت فاطمه علیهاالسلام را دیدم که چادری وصله دار و ساده بر سر داشت. در شگفتی ماندم و گفتم: عجبا! دختران پادشاهان ایران و قیصر روم بر تختهای طلا می نشینند و پارچه های زربافت به تن می کنند؛ وه که این دختر رسول خداست! نه چادرهای گران قیمت بر سر دارد و نه لباسهای زیبا! فاطمه علیهاالسلام پاسخ داد: «ای سلمان! خداوند بزرگ، لباسهای زینتی وتختهای طلا را برای ما در روز قیامت ذخیره کرده است.» ناگفته نماند که گرچه در عصر حاضر نمی توان همانند حضرت زهرا علیهاالسلام زندگی کرد و ساختار ساده زیستی را براساس ساده زیستی ایشان پی ریزی نمود، اما در این زمان نیز می توان ساده زیستی را متناسب با مقتضیات روز تبیین نمود و براساس آن، زندگی پاکیزه ای بنا کرد؛ زندگی ای که در آن از زیاده روی در مصرف و انباشتن کالاهای غیر ضروری و پرورش نیازهای کاذب خبری نیست و تنها براساس نیازمندیهای راستین انسان استوار است. 📚داستان های زهد https://eitaa.com/a_fatemi24/1264
♦️زهد و قناعت و خداپرستي حضرت زهرا عنوان=نيايش هاى فاطمه زهرا فاطمه ى زهرا عليهاالسلام در كنار نماز و ركوع و سجود طولانيش، به دعا و نيايش مى پرداخت و در اين ميدان عارفانه، به قدرى پيش مى رفت، كه گويا همه ى چيزها و نهانها براى او پيدا بود، وى مى توانست با مأمورين آسمانى كه از ديد ديگران نامريى و ناپيدا بودند، مذاكره و گفتگو كند و ناديده ها را ببيند، و به جايى رسد كه بين خالق و مخلوق پرده ها و حاجبها بى معنى باشد. او از طريق دعا و نيايش، با نگرشى به درون خود توانست تمام اميال و شهوات مادى را كنار زند و با تجلى روح ملكوتى به قله ى كمال، پرواز كند و با رسيدن به كمال مطلق، عالم خلقت را با آيت بِاِذنى به تسخير خود درآورد و آنگاه همه چيز و همه جا به تصرف فاطمه عليهاالسلام درآيد. اگر فاطمه عليهاالسلام توانست ملائكه و مأمورين آسمانى را به خدمت استخدام كند و خازن بهشتى و جبرئيل و ميكائيل را به مأموريتها وادارد، و تصرفات و تحولات محيرالعقول در جهان پديدار سازد و از طريق چادر پاره پاره ى پرفروغش خانه هاى يهود را منور ساخته و دهها پيروان مذاهب ديگر را به صراط مستقيم اسلام هدايت نمايد و... همگى از همين مقوله سرچشمه مى گيرد. [در اين زمينه به كتاب تجليات ولايت به قلم نگارنده كه در ولايت تكوينى چهارده معصوم نگارش يافته مراجعه فرماييد.] ابن عباس مى گويد: فاطمه ى زهرا عليهاالسلام، دو ركعت نماز خواند و با خداى خود به راز و نياز پرداخت، سپس دستهايش را به سوى آسمان بلند كرده و چنين معروض داشت: اى خدا و مولايم! تو را به حق محمد و على و حسن و حسينم، همچنانچه براى بنى اسرائيل مائده نازل فرمودى. براى ما نيز مائده بفرست. ابن عباس مى گويد: هنوز دعاى فاطمه عليهاالسلام به پايان نرسيده بود كه طبقى پر از طعام بهشتى نازل شد... [عوالم، ج 11، ص 235: صلت ركعتين ثم رفعت باطن كفيها الى السماء و قالت: الهى و سيدى! هذا محمد نبيك و هذا على ابن عم نبيك و هذان الحسن والحسين سبطا نبيك، الهى انزل علينا مائدة من السّماء كما انزلتها على بنى اسرائيل، اكلوا منها و كفروا بها، اللهم انزله علينا فانّا به مؤمنون: قال ابن عبّاس: واللَّه ما استتمت الدعوة فاذا بصحفه من ورائها.] 📚داستان های زهد https://eitaa.com/a_fatemi24/1264
♦️نمونه های دیگر از زهد زهرا ـ سلام الله علیها ـ آن حضرت نه تنها در پوشاک و خوراک به حداقل قناعت می کرد و بر خود سخت می گرفت، کارهای خانه را نیز به عهده دیگری نمی گذاشت. از کشیدن آب تا روفتن خانه، دستاس کردن گندم و جو، نگهداری کودک همه را خود به عهده می گرفت: گاه با یک دست دستاس می کرد و با دست دیگرش طفلش را می خواباند. روایت شده که پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فاطمه را دید که لباس خشن بر تن دارد و بدست خویش آسیاب می گرداند و در همان حال فرزند خود را شیر می دهد، اشک در چشمان پیامبر جاری شد و فرمود: دخترم تلخی دنیا را برای رسیدن به آخرت تحمل کن و فاطمه ـ سلام الله علیها ـ نیز در پاسخ گفت: خدا را بر نعمت هایش، ستایشگر و سپاسگزارم. 📚داستان های زهد https://eitaa.com/a_fatemi24/1264
↩️زهد فاطمه https://eitaa.com/a_fatemi24/1292 🔺فاطمه زهرا «س» نمونه و اسوه‌ى كامل زهد https://eitaa.com/a_fatemi24/1294 🔻موقوفات و صدقات حضرت زهرا : https://eitaa.com/a_fatemi24/1295 ♦️نمونه هائى از زهد و خداترسى فاطمه https://eitaa.com/a_fatemi24/1296 ♦️نمونه اى از پارسائى پيامبر و فاطمه https://eitaa.com/a_fatemi24/1297 ↩️زهد فاطمه https://eitaa.com/a_fatemi24/1298 ♦️ماجراهائى از ازدواج حضرت زهرا https://eitaa.com/a_fatemi24/1299 ♦️زمان نامزدى و وليمه ى عروسى https://eitaa.com/a_fatemi24/1300 ♦️نمونه های دیگر از زهد زهرا ـ سلام الله علیها ـ https://eitaa.com/a_fatemi24/1304 ♦️زهد و قناعت و خداپرستي حضرت زهرا https://eitaa.com/a_fatemi24/1303
داستان های از زهد👇
استاد فاضل موحدی در برنامه سیمای فرزانگان صبح جمعه رادیو 24 مرداد 65 درباره آیة الله العظمی مرحوم بروجردی چند داستان کوتاه نقل فرمودند که ذکرش در اینجا بی فائده نیست از جمله نقل کردند: بعلت درد پائی که آیة الله بروجردی داشت همراه ایشان سفری به آب گرم محلات کردیم و چند روزی در آنجا توقف کردیم. چون مردم فقیر و مستضعف آن ناحیه از تشریف فرمائی آقا آگاه شدند برای زیارت ایشان و استفاده از وجود ایشان به آن محل زیاد آمده بودند. یک روز آقا دستور دادند چند راس گوسفند خریداری شده و کشتند و گوشت همه را بین فقراء قسمت کردند و مقدار کمی نگهداشتند. موقع نهار سه سیخ کباب پخته و در میان سفره نهادند که آقا میل بفرمایند. ولی آقا نان با ماست و چند عدد خیاری که در سفره بود میل می ‏فرمودند و هیچ توجهی به کبابها نداشتند. عرض کردند: آقا گوشت تمام گوسفندها را بین فقراء قسمت کردیم و اگر سهم سرانه هم حساب کنیم این مقدار سهم شما است چرا میل نمی‏ فرمائید؟ فرمود: غیر ممکن است از کبابی که بوی آن به مشام فقراء رسیده من میل نمایم. پس ما هم بواسطه احترام ایشان نخوردیم تا آنکه آن کبابها را بردند به فقرای مجاور دادند. https://eitaa.com/a_fatemi24/1264
مرحوم والد فرمودند: روزی در منزل آیة الله بروجردی در خدمت ایشان بودم و یک دستمال بزرگ پر از اسکناس و پول در جلو ایشان بود به من فرمودند: «فلانی من چندان فضیلت و برتری در خود سراغ ندارم ولی این را می‏ دانم ودر خود می‏ بینم که پول نتوانسته تا امروز مرا به خود جلب نماید و من به این پولها فریفته شوم». و نیز نقل کردند: گاهی ایشان به واسطه کثرت مشاغل چند دقیقه ‏ای دیرتر از موعد مقرر به درس حاضر می ‏شد. یک روز که ایشان دیر تشریف آورند یکی از علماء اعتراض کردند و گفتند: وقت طلاب ضایع می‏ شود . آقا فرمود: «چرا شما وقت خود را تلف می‏ کنید من این دوازده جزء قرآن را که الان حفظم از همین وقتها استفاده کرده ‏ام شما هم بی کار ننشینید این چند دقیقه ‏ای که من دیر رسیدم مشغول حفظ قرآن باشید». و نیز نقل کردند: مرحوم والد فرمودند: روزی در محضر ایشان بودم در ضمن صحبت از بدی پخت نان شکایت کردند وفرمودند نان خوبی نمی ‏پزند. من عرض کردم: از کدام نانوائی نان می‏ گیرند؟ فرمود: فلان نانوائی. من به آن نانوائی رفته و گفتم شما چرا به خانه آقا نان بد می ‏دهید؟ نانوا جواب داد: تقصیر ما نیست اگر نان منزل آقا را به اختیار ما بگذارند بهترین نان را می‏ فرستیم ولی آرد از منزل آقا می ‏آورند و آن آرد نانش بهتر از این نمی‏ شود. وقتی پاسخ آن نانوائی را به آقا عرض کردم، فرمود: این آرد از زمین ارثی ما است وبه دستور خودم بدست می‏ آید و بغیر از نان این آرد نان دیگری را نمی‏ خوریم. https://eitaa.com/a_fatemi24/1264