🌻مراحل ۵ گانه انسان دنیامدار🌻
🌗🌘🌗🌘🌗🌘🌗🌘🌗🌘
اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ (حدید۲۰)
1️⃣ غفلت (کودکی) 🚫
انما الحیوه الدنیا لعب
2️⃣ سرگرمی(نوجوانی) 🚫
و لهو
3️⃣ تجمل(جوانی) 🚫
و زینه
4️⃣ تفاخرو فخرفروشی (میانسالی) 🚫
و تفاخر بینکم
5️⃣ تکاثر و افزون خواهی در اموال (پیری) 🚫
تکاثر فی الاموال و الاولاد
#انسان #اجتماعی
4- در روابط نامشروع هر دو طرف به یک میزان تنبیه می شوند.(مگر در مواردی که حکم خاصی دارد) «کُلَّ واحِدٍ»
5-حدود کیفر باید از طرف خداوند معین شود. «مِائَهَ جَلْدَهٍ»
6- در مجازات مجرمان،ترحم و تحت تأثیر عواطف قرار گرفتن،روا نیست. «لا تَأْخُذْکُمْ بِهِما رَأْفَهٌ»
7- محبّت و رأفت باید در مدار شرع باشد. «لا تَأْخُذْکُمْ بِهِما رَأْفَهٌ»
8-دین،تنها نماز و روزه نیست؛اجرای حدود الهی نیز از دین است. «فِی دِینِ اللّهِ»
9- صلابت و قاطعیّت در اجرای حدود الهی،در سایه ی ایمان به مبدأ و معاد به دست می آید. «إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ»
10- مجازات مجرم،باید مایه عبرت دیگران شود. «وَ لْیَشْهَدْ عَذابَهُما»
11- زناکار،علاوه بر شکنجه ی جسمی،از نظر روحی نیز باید زجر ببیند.
وَ لْیَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَهٌ ...
12- در مراسم اجرای حدّ الهی،گروهی از مؤمنان حضور داشته باشند. «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ»
اَلزّانِی لا یَنْکِحُ إِلاّ زانِیَهً أَوْ مُشْرِکَهً وَ الزّانِیَهُ لا یَنْکِحُها إِلاّ زانٍ أَوْ مُشْرِکٌ وَ حُرِّمَ ذلِکَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ«3»
مرد زناکار،جز با زن زناکار یا مشرک ازدواج نکند.و زن زناکار جز مرد زناکار یا مشرک را به همسری نگیرد.واین(زناشویی)بر مؤمنان حرام است.
نکته ها:
* این آیه،حال و هوای آیه ی «الْخَبِیثاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَ الْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثاتِ» را دارد که در آیه 26 همین سوره می آید و بیانگر این اصل است که:کبوتر با کبوتر،باز با باز.
* در این آیه،زناکار در کنار مشرک قرار گرفته است. «زانِیَهً أَوْ مُشْرِکَهً»
* علاوه بر تنبیه جسمی و اجتماعی،باید محدویّت های دیگری نیز برای زناکار باشد.
* در روایات آمده است که حکم این آیه در باره ی کسانی است که به زنا شهرت دارند.و اگر زناکاری توبه کرد می تواند مانند دیگران با فرد دلخواهش ازدواج کند.[13]
* امام باقر علیه السلام فرمود:در این آیه،خداوند زناکار را در برابر مؤمن قرار داده و این نشان می دهد که زناکار در هنگام زنا مؤمن نیست[14]
پیام ها:
1- در ازدواج،کفو بودن،یعنی همسان و هم شأن بودن همسران،یک اصل است.
زیرا زنان و مردان ناپاک،لایق همسران پاک نیستند. «الزّانِی لا یَنْکِحُ إِلاّ زانِیَهً»
2- افراد فاسد،در جامعه اسلامی از برخی حقوق محرومند. «لا یَنْکِحُ إِلاّ زانِیَهً»
3- مردان و زنان مؤمن،باید همسران پاک و پاکدامن انتخاب کنند. «حُرِّمَ ذلِکَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ»
وَ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَهِ شُهَداءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمانِینَ جَلْدَهً وَ لا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهادَهً أَبَداً وَ أُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ«4»
و کسانی که به زنان پاکدامن وشوهردار نسبت زنا می دهند و چهار شاهد نمی آورند،پس هشتاد تازیانه به آنان بزنید و گواهی آنان را هرگز نپذیرید و آنان خود فاسقند.
نکته ها:
* گرچه در آیات قبل،سخن از کیفر زناکاران به میان آمد،اما اثبات زنا،امری آسان و سهل نیست،بلکه باید چهار نفر عادل به تحقق آن گواهی دهند و اگر کمتر از چهار نفر در دادگاه حاضر شوند،هر کدام هشتاد ضربه شلاق می خورند.
* از امام صادق علیه السلام پرسیدند:چرا برای اثبات قتل دو شاهد لازم است،ولی برای اثبات زنا چهار شاهد؟ حضرت فرمود:با ثابت شدن قتل،یک نفر به کیفر می رسد،امّا با اثبات زنا،دو نفر(زن و مرد زناکار). [15]
* در میان تهمت های گوناگون،تهمت زنا حدّ و قانون معین دارد و قرآن با صراحت بر آن تکیه کرده است. «ثَمانِینَ جَلْدَهً»
* تهمت به قدری مهم است که در مجازات مجرم،فاصله ی تهمت زنا با خود زنا بیست ضربه شلاق است. «مِائَهَ جَلْدَهٍ - ثَمانِینَ جَلْدَهً»
* کسی که به دیگران تهمت زنا بزند،شهادت و گواهی اش اعتبار ندارد. «لا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهادَهً»
پیام ها:
1- تهمت،به منزله ی پرتاب تیر وهجوم به آبروی مردم است. «یَرْمُونَ»
2- تهمت زدن به زنان همسردار و پاکدامن،کیفر سخت تری دارد. «الْمُحْصَناتِ»
3- دفاع از حریم زنان پاکدامن واجب است. یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ ... فَاجْلِدُوهُمْ
4- برای حفظ آبروی مردم،گاهی افراد متعدّد شلاق می خورند. «فَاجْلِدُوهُمْ»
5-تهمت،هم عقوبت بدنی دارد، «فَاجْلِدُوهُمْ» هم اجتماعی، «لا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهادَهً أَبَداً» و هم اخروی. «أُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ»
6- در فسق کسانی که به زنان پاکدامن تهمت می زنند،شک نکنید. «هُمُ الْفاسِقُونَ»
7- شرط گواه شدن،عدالت است وگواهی فاسق قبول نیست. لا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهادَهً ...
هُمُ الْفاسِقُونَ
إِلاَّ الَّذِینَ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ أَصْلَحُوا فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ«5»
مگر کسانی که پس از آن(تهمت زدن)توبه کنند و در مقام اصلاح(و جبران)برآیند،که قطعاً خداوند آمرزنده و مهربان است.
نکته ها:
* در حدیث می خوانیم:توبه کسی که آبروی زنان پاکدامن را برده،این است که در محضر مردم گفته خود را تکذیب نماید. [16]
پیام ها:
1- توبه،سبب تجدید حیات دینی و اجتماعی است. إِلاَّ الَّذِینَ تابُوا ... وَ أَصْلَحُوا
2- در دین الهی،حتّی گنهکاران به بن بست نمی رسند. «إِلاَّ الَّذِینَ تابُوا»
3- توبه،باید با اصلاح و جبران اشتباه و عمل نیک همراه باشد. تابُوا ... وَ أَصْلَحُوا
4- ناامیدی از مغفرت و رحمت الهی،بی جاست. «فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ»
5-باز بودن راه توبه برای همه،نشانه ی رحمت الهی است. «رَحِیمٌ»
وَ الَّذِینَ یَرْمُونَ أَزْواجَهُمْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُمْ شُهَداءُ إِلاّ أَنْفُسُهُمْ فَشَهادَهُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهاداتٍ بِاللّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصّادِقِینَ«6»
و کسانی که به همسران خود نسبت زنا دهند،و جز خودشان شاهدی نداشته باشند، گواهی هر یک از آنان چنین است که چهار مرتبه به خدا سوگند یاد کند که از راستگویان است.
وَ الْخامِسَهُ أَنَّ لَعْنَتَ اللّهِ عَلَیْهِ إِنْ کانَ مِنَ الْکاذِبِینَ«7»
و پنجمین بار(بگوید:)لعنت خدا بر او اگر از دروغگویان باشد!
وَ یَدْرَؤُا عَنْهَا الْعَذابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهاداتٍ بِاللّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْکاذِبِینَ«8»
و عذاب(سنگسار)را از آن زن دفع می کند،اینکه او(در مقام دفاع)چهار بار به خدا قسم بخورد شوهرش(در این نسبتی که به او می دهد)از دروغگویان است.
وَ الْخامِسَهَ أَنَّ غَضَبَ اللّهِ عَلَیْها إِنْ کانَ مِنَ الصّادِقِینَ«9»
و مرتبه پنجم(بگوید:)غضب خدا بر او باد اگر شوهرش از راستگویان باشد.
وَ لَوْ لا فَضْلُ اللّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ وَ أَنَّ اللّهَ تَوّابٌ حَکِیمٌ«10»
و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود،و اینکه خداوند توبه پذیر و حکیم است.(رسوا می شدید و نظام خانوادگی شما مختل می شد)
نکته ها:
* شخصی به نام«هلال بن امیه»با اضطراب بر پیامبر صلی الله علیه و آله وارد شد و عرض کرد:زنم را در حال زنا دیدم،به خدا سوگند راست می گویم.پیامبر صلی الله علیه و آله ناراحت شد.اصحاب آن حضرت نیز هیجان زده شدند که این مرد،هم ناموسش را در چنین حالی دیده است و هم شلاق خواهد خورد،زیرا شاهدی ندارد تا سخن خود را ثابت کند.این آیه نازل شد وفرمود:اگر مردی به همسرش نسبت زنا داد و شاهدی نداشت،به جای آوردن چهار شاهد،چهار بار بگوید:«اشهد بالله انی لمن الصادقین»خدا را گواه می گیرم که من از راستگویانم.و برای تحکیم و تثبیت ادّعای خود یک بار هم این جمله را بگوید:«لعنت الله علی ان کنت من الکاذبین»لعنت خدا بر من اگر از دروغگویان باشم.
البتّه زن نیز همچون شوهرش حقّ دارد از خود دفاع کند،زیرا ممکن است مردی با چهار سوگند دروغ،همسر خود را به سنگسار شدن محکوم کند و برای همیشه آبروی او و بستگانش را ببرد.اسلام که حامی حقوق همگان است برای پیشگیری از وقوع این کار،به زن نیز اجازه داده است تا برای اثبات پاکدامنی خود و نجات از سنگسار،چهار بار سوگند یادکند و چنین بگوید:«اشهد بالله انه لمن الکاذبین»خدا را گواه می گیرم که همسرم از دروغگویان است.و برای محکم کاری بیشتر بگوید:«غضب الله علی ان کان من الصادقین» قهر و غضب خدا بر من اگر همسرم از راستگویان باشد.
در پنجمین جمله ی مرد،«لعنت خدا»بود و در پنجمین جمله ی زن،«غضب خدا»که از لعنت شدیدتر است،زیرا حساسیّت کسی که مورد تهمت قرار گرفته،بیشتر است و برای نجات از سنگسار شدن حاضر است غضب خدا را تحمّل کند.
به هر حال،اگر در محضر قاضی و حاکم اسلامی،این ده جمله(پنج جمله از مرد و پنج جمله از زن)گفته شود،در اصطلاح به این کار،«لِعان»(یکدیگر را لعن کردن)می گویند.
البتّه در این مورد مسائل فقهی و حقوقی خاصّی مطرح است.قاضی باید زن و شوهر را موعظه نماید و سعی کند لعان واقع نشود و در صورت لزوم اجرا،آن دو را به مکان های مقدّس مانند مسجد ببرد و رو به قبله بنشاند،آن گاه مراسم لعان انجام گیرد.
* با اجرای لعان و سوگند خوردن زن و شوهر و گفتن جمله های ذکر شده،اسلام قوانینی را در نظر گرفته است که باید به آنها عمل شود:
1- این زن و مرد،بدون صیغه ی طلاق،برای همیشه از یکدیگر جدا می شوند و حقّ مراجعه و ازدواج مجدد ندارند.
2- حدّ از هر دو برداشته می شود،یعنی مرد،هشتاد ضربه شلاق نمی خورد و زن،سنگسار نمی شود.
* قرار دادن چهار شاهد یا چهار سوگند،آن هم با لعنت و غضب،برای اثبات زنا،نشانه ی آن است که خداوند با فضل و رحمت خود از طریق این گونه احکام،مانع رسوایی افراد شده و گرنه هر روز خانواده هایی رسوا و قبیله ها و فامیل هایی به تباهی کشیده می شوند.
پیام ها:
1- حفظ آبرو در اسلام مورد توجّه است. «أَرْبَعُ شَهاداتٍ بِاللّهِ» (قانون چهار سوگند و یک لعنت برخود،برای کنترل مردم از رسوا کردن یکدیگر است)
2- در اثبات زنای همسر،چهار سوگند و یک لعنت،به جای چهار شاهد پذیرفته است.ان لَمْ یَکُنْ لَهُمْ شُهَداءُ ... فَشَهادَهُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهاداتٍ
3- اسلام،حامی حقوق زن است.زن نیز با چهار سوگند می تواند اتّهامی را که مرد با چهار سوگند اثبات کرده،از خود دفع کند. أَرْبَعُ شَهاداتٍ ... أَرْبَعُ شَهاداتٍ
4- اسلام برای پیشگیری از فرو پاشی نظام خانواده،علاوه بر چهار بار خدا را گواه گرفتن،گفتن جمله ی پنجمی را نیز بر هر یک از طرفین واجب کرده است. «وَ الْخامِسَهُ»
5-نفرین برخود،برای رفع اتهام از خود جایز است. «غَضَبَ اللّهِ عَلَیْها»
6- اجرای قوانین و دستورات خداوند،به نفع خود مردم است. «وَ لَوْ لا فَضْلُ اللّهِ عَلَیْکُمْ»
7- عذر پذیری خداوند،با مصلحت و حکمت همراه است. «تَوّابٌ حَکِیمٌ»
8-قوانین کیفری اسلام،احکامی برخاسته از حکمت الهی است. «حَکِیمٌ»
إِنَّ الَّذِینَ جاؤُ بِالْإِفْکِ عُصْبَهٌ مِنْکُمْ لا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَکُمْ بَلْ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اکْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَ الَّذِی تَوَلّی کِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذابٌ عَظِیمٌ«11»
همانا کسانی که آن دروغ بزرگ را(در میان)آوردند،گروهی از خود شما بودند.آن را برای خود شرّ نپندارید،بلکه آن(در نهایت)به نفع شماست.
بر عهده هر کدام از آنان،بدان اندازه از گناه است که مرتکب شده است و برای کسی که بخش بزرگ آن را انجام داده،عذاب بزرگی است.
نکته ها:
* کلمه ی«افک»در لغت،به معنای گرایش از حقّ به باطل است.تهمت زدن نیز نوعی پوشاندن حقّ و جلوه دادن باطل است.
* برخی مفسّران درباره شأن نزول این آیه گفته اند:پیامبراکرم صلی الله علیه و آله در هر سفری با قید قرعه یکی از همسرانش را همراه می برد.در جنگ«بنی مصطلق»عایشه را برد.وقتی که نبرد پایان یافت و مردم به مدینه بازمی گشتند،عایشه برای تطهیر و یا یافتن دانه های گردنبند گمشده اش از قافله عقب ماند.یکی از اصحاب که او نیز از قافله دور مانده بود،عایشه را به لشکر رساند.بعضی افراد به عایشه و آن صحابی،تهمت ناروا زدند.این اتهام به گوش مردم رسید،پیامبر ناراحت شد وعایشه به خانه پدر رفت،تا آن که این آیه نازل شد. [17]
* جمعی دیگر از مفسّران و خصوصاً نویسنده تفسیر«اطیب البیان»با استفاده از روایات متعدّد و مستند نقل می کنند که این آیه درباره ی«ماریه قبطیه»(یکی دیگر از همسران رسول خدا)است،که خداوند به او فرزندی به نام«ابراهیم»داد،ولی پس از 18 ماه از دنیا رفت.عایشه و حَفصِه گفتند:ای رسول خدا! چرا گریه می کنی؟ ابراهیم فرزند تو نبود،بلکه شخص دیگری غیر از تو با ماریه همبستر شده و ابراهیم متولد شده است.اینجا بود که این آیه نازل شد.علاّمه جعفر مرتضی در کتاب گرانقدر(حدیث الافک)نیز این بیان را تأیید می کند.در مورد هر دو شأن نزول سؤالاتی مطرح است ولی چون هدف ما در این تفسیر، پیام گیری از متن آیات است،درباره ی شأن نزولها بحث گسترده ای نداریم.
* در ماجرای افک چندین گناه نهفته است:دروغ،سوءظن به مؤمن،ایذای مؤمن،تهمت، اهانت،آزردن پیامبر صلی الله علیه و آله،تضعیف خاندان رسالت و شایعه پردازی.
پیام ها:
1- افراد فاسق،از نسبت دادن زنا،حتی به همسر پیامبر نیز ابایی ندارند. «جاؤُ بِالْإِفْکِ»
2- گاهی شایعه سازان،با سازماندهی قبلی و قصد توطئه،شایعه را القا می کنند.
«عُصْبَهٌ» ( «عُصْبَهٌ» یعنی گروه متشکّل و متعصّبی که هدفی را دنبال می کند)
3- مراقب شایعه سازان در میان خود باشید. «مِنْکُمْ»
4- گاهی در پیش آمدهای تلخ منافعی وجود دارد.(مانند روشن شدن چهره ی منافقان،هوشیاری مردم،امدادهای الهی برای مظلوم) «لا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَکُمْ»
5-امیددادن به مؤمنان در برابر توطئه وتهمت بدخواهان لازم است. «بَلْ هُوَ خَیْرٌ»
6- کیفرهای الهی،عادلانه ومتناسب با اعمال ماست. «لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اکْتَسَبَ»
7- در گناهان دسته جمعی،هر یک از افراد به مقدار سهم خود مجرم است. «لِکُلِّ
اِمْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اکْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ»
8-انسان زمانی مجرم و مقصّر است که با علم و قصد گناه کند. «اکْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ»
9- گناه هر کس گریبان گیر خود اوست. «لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اکْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ»
10- مجازات کسی که نقش اصلی را در ارتکاب جرم دارد،بزرگ تر است.
وَ الَّذِی تَوَلّی کِبْرَهُ ... لَهُ عَذابٌ عَظِیمٌ
لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیْراً وَ قالُوا هذا إِفْکٌ مُبِینٌ«12» لَوْ لا جاؤُ عَلَیْهِ بِأَرْبَعَهِ شُهَداءَ فَإِذْ لَمْ یَأْتُوا بِالشُّهَداءِ فَأُولئِکَ عِنْدَ اللّهِ هُمُ الْکاذِبُونَ«13»
چرا زمانی که تهمت را شنیدید،مردان و زنان با ایمان نسبت به خویش گمان خوب نبردند و نگفتند که این تهمتی بزرگ وآشکار است؟ چرا چهار شاهد بر صحّت آن تهمت نیاوردند؟ پس چون گواهان لازم را نیاوردند، آنان نزد خدا همان دروغگویانند.
نکته ها:
* خداوند در این آیه،مسلمانان را به خاطر بدگمانی به همسر پیامبر و آسیب پذیری آنان در برابر شایعات،توبیخ می کند.
* قرآن گاهی به جای کلمه ی«دیگران»کلمه ی«شما»را به کار برده است تا به مسلمانان بگوید:همه ی شما یکی هستید.مثلاً به جای این که بگوید:به دیگران نیش و طعنه نزنید، می فرماید: «لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ»[18]به خودتان نیش نزنید.و به جای این که بگوید:وقتی که وارد خانه ای شدید به دیگران سلام کنید،می فرماید: «فَسَلِّمُوا عَلی أَنْفُسِکُمْ»[19]به خودتان سلام کنید.در این آیه نیز به جای این که بگوید:به دیگران حسن ظن داشته باشید می فرماید: ظَنَّ ... بِأَنْفُسِهِمْ خَیْراً به خودتان حسن ظن داشته باشید.
* در قرآن کریم،کلمه ی «لَوْ لا» در موارد متعدّدی برای انتقاد و توبیخ به کار رفته است که در این جا چند مورد را ذکر می کنیم:
1- «لَوْ لا یَنْهاهُمُ الرَّبّانِیُّونَ»[20]چرا علما نهی از منکر نمی کنند؟
2- «لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ» [21]چرا هر شنیده ای را می پذیرید؟
3- «لَوْ لا جاؤُ عَلَیْهِ بِأَرْبَعَهِ شُهَداءَ»[22]چرا برای سخن ناروای خود چهار شاهد نمی آورند؟
4- «لَوْ لا تَسْتَغْفِرُونَ اللّهَ» [23]چرا از خدا آمرزش نمی خواهید؟
5 - «فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا»[24]چرا زمانی که عذاب ما به آنان رسید،تضرّع نکردند؟
6- «فَلَوْ لا تَشْکُرُونَ»[25]چرا شکرگزار نیستید؟
7- «فَلَوْ لا تُصَدِّقُونَ» [26]چرا تصدیق نمی کنید؟
8 - «فَلَوْ لا تَذَکَّرُونَ»[27]چرا عبرت نمی گیرید؟
9- «فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ» [28] چرا از هر فرقه ای دسته ای کوچ نمی کنند تا در دین آگاهی پیدا کنند؟
پیام ها:
1- دامن زدن به شایعه و پخش آن،ممنوع است.( «لَوْ لا» نشانه توبیخ از سوءظن و پخش شایعات است)
2- در جامعه ی اسلامی باید روحیه ی حسن ظن حاکم باشد. «ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیْراً» (حسن ظن،یکی از آثار ایمان است).
3- مؤمنان در برابر آبروی یک«فرد»مسئول هستند. «الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ»
4- بنی آدم اعضای یکدیگرند.تهمت به هر عضوی از جامعه ی اسلامی،همانند تهمت به دیگر اعضاست. «بِأَنْفُسِهِمْ خَیْراً»
5-اصل اوّلیه در عمل مسلمان،صحت است،مگر جرم او با دلیل ثابت شود.
«ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیْراً»
6- حفظ حریم پیامبر صلی الله علیه و آله و خانواده اش بر هر مؤمنی واجب است. لَوْ لا ... قالُوا هذا إِفْکٌ مُبِینٌ
7- در برابر شنیده های ناروا در مورد مؤمنان،سکوت ممنوع است. لَوْ لا ... قالُوا هذا إِفْکٌ مُبِینٌ
8-جامعه ی ساده دل،زودباور و یاوه گو،توبیخ می شود. «لَوْ لا جاؤُ عَلَیْهِ بِأَرْبَعَهِ»
9- تهمت اگر ثابت نشود،گوینده ی آن دروغگو محسوب می شود. «هُمُ الْکاذِبُونَ»
وَ لَوْ لا فَضْلُ اللّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ لَمَسَّکُمْ فِیما أَفَضْتُمْ فِیهِ عَذابٌ عَظِیمٌ«14»
و اگر فضل و رحمت الهی در دنیا و آخرت بر شما نبود،به سزای آن سخنان که گفتید،قطعاً عذابی بزرگ به شما می رسید.
نکته ها:
* کلمه ی «أَفَضْتُمْ» از«أفاضه»در موردی به کار می رود که در مسئله ای بسیار گفتگو شود و همه را به خود مشغول سازد و این نشان می دهد که تهمت به همسر پیامبر مسئله ی روز شده و همه به آن مشغول بودند.
پیام ها:
1- امّت اسلامی تحت حمایت و لطف خداست. وَ لَوْ لا فَضْلُ اللّهِ ...
2- رحمت ولطف خدا،از فضل اوست نه استحقاق ما. «فَضْلُ اللّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ»
3- شایعات به منزله ی گردابی است که برخی در آن غرق می شوند. «أَفَضْتُمْ فِیهِ»
4- عموم مردم،در معرض پذیرش شایعات و تهمت ها و نزول بلایا هستند. وَ لَوْ لا ... لَمَسَّکُمْ فِیما أَفَضْتُمْ فِیهِ عَذابٌ عَظِیمٌ
إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِکُمْ وَ تَقُولُونَ بِأَفْواهِکُمْ ما لَیْسَ لَکُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ تَحْسَبُونَهُ هَیِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللّهِ عَظِیمٌ«15»
آنگاه که از زبان یکدیگر(تهمت را)می گرفتید و آنچه را به آن علم نداشتید،دهان به دهان می گفتید واین را ساده وکوچک می پنداشتید،در حالی که آن نزد خدا بزرگ است.
نکته ها:
* زبان،تنها عضوی است که در طول عمر انسان،از حرف زدن،نه درد می گیرد و نه خسته می شود.شکل و اندازه ی آن کوچک،امّا جرم و گناه آن بزرگ است.چه بسیارند کافرانی که با گفتن یک جمله(شهادت به یگانگی خداوند)مسلمان و پاک می شوند و مسلمانانی که با گفتن کفر به خدا،یا انکار احکام دین،کافر و نجس می شوند.زبان،از یک سو می تواند با راستگویی،ذکر و دعا و نصیحت دیگران،صفا بیافریند و از سوی دیگر قادر است با نیش زدن به این و آن،کدورت ایجاد کند.زبان،کلید عقل و چراغ علم و ساده ترین و ارزان ترین وسیله انتقال علوم و تجربیات است.علمای اخلاق درباره ی زبان مطالب بسیاری نوشته اند.
پیام ها:
1- پذیرش آنچه بر سرزبان هاست،بدون تحقیق محکوم است. «تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِکُمْ»
2- سخن باید بر اساس علم باشد. «تَقُولُونَ بِأَفْواهِکُمْ ما لَیْسَ لَکُمْ بِهِ عِلْمٌ»
3- زیر سؤال بردن آبروی مردم را ساده نگیریم. «وَ تَحْسَبُونَهُ هَیِّناً»
4- نقل تهمت ها و شایعات از گناهان کبیره است. «وَ هُوَ عِنْدَ اللّهِ عَظِیمٌ»
5-کوچکی یا بزرگی گناه را خداوند تعیین می کند. «عِنْدَ اللّهِ عَظِیمٌ»
6- همه ی محاسبات انسان واقع بینانه نیست. «تَحْسَبُونَهُ هَیِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللّهِ عَظِیمٌ»
وَ لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُمْ ما یَکُونُ لَنا أَنْ نَتَکَلَّمَ بِهذا سُبْحانَکَ هذا بُهْتانٌ عَظِیمٌ«16»
چرا هنگامی که(آن تهمت را) شنیدید،نگفتید:ما را نرسد که در این باره حرفی بزنیم.(پروردگارا)تو منزّهی،این بهتانی بزرگ است.
نکته ها:
* در سه آیه پی درپی کلمه ی عظیم آمده است؛یک بار «عَذابٌ عَظِیمٌ» و دو بار(با دو بیان) «بُهْتانٌ عَظِیمٌ» تا بگوید گناه بزرگ کیفر بزرگ دارد.
پیام ها:
1- نهی از منکر واجب است. «وَ لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُمْ» (سخن گفتن برای دفاع از آبروی مسلمان واجب است)
2- انسان در برابر شنیده ها،مسئول است. «لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ»
3- هنگام برخورد با مسائل مهم،«سبحان اللّه»بگویید. «سُبْحانَکَ»
4- در نزد خداوند،دنیا کوچک،ولی بهتان به مسلمان بزرگ است. «بُهْتانٌ عَظِیمٌ»
یَعِظُکُمُ اللّهُ أَنْ تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَداً إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ«17»
خداوند شما را موعظه می کند که اگر ایمان دارید هرگز امثال این تهمت ها را تکرار نکنید.
وَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمُ الْآیاتِ وَ اللّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ«18»
و خداوند برای شما آیات خود را بیان می کند و او دانا و حکیم است.
پیام ها:
1- مردم به موعظه نیاز دارند و خداوند بهترین واعظ است. «یَعِظُکُمُ اللّهُ»
2- ایمان،شرط تأثیر موعظه است. یَعِظُکُمُ ... إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ
3- برای حفظ آبروی مردم و جلوگیری از سوء ظن باید دیگران را موعظه کرد.
«یَعِظُکُمُ اللّهُ أَنْ تَعُودُوا لِمِثْلِهِ»
4- دامن زدن به سوءظن وافترا،سبب محو ایمان است. یَعِظُکُمُ ... إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ
5- تکرار نکردن تخلّف،نشانه ی ایمان است. «تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَداً إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»
6- تهمت نزنید و عمل مسلمان را حمل بر صحّت کنید. «أَنْ تَعُودُوا لِمِثْلِهِ»
7-گناهکاران را به توبه از گناه موعظه کنید. «یَعِظُکُمُ اللّهُ أَنْ تَعُودُوا لِمِثْلِهِ»
8- سرچشمه دستورات اسلام،علم و حکمت الهی است. «عَلِیمٌ حَکِیمٌ»
9- احکام الهی براساس علم و حکمت الهی است. وَ یُبَیِّنُ اللّهُ ... عَلِیمٌ حَکِیمٌ
إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفاحِشَهُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ وَ اللّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ«19» وَ لَوْ لا فَضْلُ اللّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ وَ أَنَّ اللّهَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ«20»
همانا برای کسانی که دوست دارند زشتی ها در میان اهل ایمان شایع گردد،در دنیا وآخرت عذاب دردناکی است،و خداوند می داند و شما نمی دانید.و اگر فضل و رحمت الهی بر شما نبود و این که خداوند رئوف و مهربان است(شما را سخت کیفر می داد).
نکته ها:
* اشاعه ی فحشا،گاهی با زبان و قلم است که عمل زشت مردم را افشا کند و گاهی با تشویق دیگران به گناه و قرار دادن امکانات گناه در اختیار آنان.
* امام صادق علیه السلام فرمود:کسی که آن چه را درباره ی مؤمنی بشنود،برای دیگران بازگو کند، جزء مصادیق این آیه است. [29]
* در حدیث می خوانیم:کسی که کار زشتی را شایع کند،مانند کسی است که آن را مرتکب شده است.[30]
پیام ها:
1- ما در برابر خواسته های خود مسئولیم. یُحِبُّونَ ... لَهُمْ عَذابٌ
2- علاقه به گناه،مقدّمه ی گناه است.در راه نهی از منکر،علاقه به منکر را محو کنیم. یُحِبُّونَ ...
3- حتّی دوست داشتن بعضی گناهان،گناه کبیره است،مانند ریختن آبروی مؤمن. یُحِبُّونَ ... عَذابٌ أَلِیمٌ
4- کسانی که به دنبال اشاعه فحشا هستند،نظام اسلامی باید آنها را تنبیه کند.
«عَذابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیا»
باسمه تعالی
سیمای سوره ی نور
🔺این سوره شصت و چهار آیه دارد و در مدینه نازل شده است.
👈علّت نام گذاری این سوره به«نور»،آیه ی سی وپنج آن است که خداوند را به عنوانِ نور آسمان ها و زمین معرّفی می کند.
👈از آنجا که در این سوره سفارش های بسیار در مورد رعایت عفّت و پاکدامنی صورت گرفته،در روایات نسبت به فراگیری و قرائت این سوره توسط زنان، تأکید شده است.
👈احکام مجازات مردان و زنان زناکار و کسانی که به زنان پاکدامن تهمت زنا بزنند،همچنین ماجرای معروفِ«افک»،حکم حجاب و رعایت پاکدامنی برای جلوگیری از انحرافات،دیگر موضوعاتی است که این سوره به آنها می پردازد.
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
سُورَهٌ أَنْزَلْناها وَ فَرَضْناها وَ أَنْزَلْنا فِیها آیاتٍ بَیِّناتٍ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ«1»
(این)سوره ای است که آن را نازل کردیم و(عمل به)آن را واجب کردیم و در آن آیاتی روشن فرستادیم.شاید شما متذکّر شوید.
👈نکته ها:
* کلمه ی«سوره»یک نام گذاری از طرف خداوند برای یک مجموعه آیات از قرآن کریم است. سُورَهٌ ... أَنْزَلْنا فِیها آیاتٍ
❇️پیام ها:
1- احکام،به دستور خداوند واجب شده است. «فَرَضْناها»
2- قرآن،قانون الزامی و اجرایی دین است. «فَرَضْناها»
3- آیات قرآن،روشن وقابل فهم است. «فِیها آیاتٍ بَیِّناتٍ» (گرچه درک قسمتی از آیات نیازمند تحقیق وتفسیر است)
4- انسان به پند و تذکّر نیازمند است. «لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ»
5-اصول معارف قرآن در فطرت انسان ریشه دارد و با تذکّر،پرده ی غفلت برداشته می شود. «تَذَکَّرُونَ»
اَلزّانِیَهُ وَ الزّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَهَ جَلْدَهٍ وَ لا تَأْخُذْکُمْ بِهِما رَأْفَهٌ فِی دِینِ اللّهِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ لْیَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَهٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ«2»
هر یک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید.و اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید،در اجرای حکم خدا نسبت به آن دو گرفتار دلسوزی نشوید و هنگام کیفر آن دو،گروهی از مؤمنان حاضر و ناظر باشند.
نکته ها:
* احکام زنا بر اساس شرایط افراد متفاوت می شود،در این آیه فقط به یک صورت اشاره شده که اگر مرد یا زن مجردی زنا کند،صد تازیانه می خورد،ولی اگر کسی با داشتن همسر و دسترسی به او،مرتکب زنا شود،رجم و سنگسار می گردد.
مفاسد زنا در قرآن و روایات
* قرآن،زنا را کاری زشت می داند و از نزدیک شدن به آن نهی می کند. «وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنی»[1] ترک زنا را نشانه ی بندگان راستین خداوند می شمرد. وَ عِبادُ الرَّحْمنِ ... لا یَزْنُونَ[2]و دوری از این گناه را شرط بیعت با پیامبر می داند. إِذا جاءَکَ ... وَ لا یَزْنِینَ[3]
* برخی از مفاسد اجتماعی زنا،در یکی از سخنان حضرت رضا علیه السلام چنین عنوان شده است:
1- ارتکاب قتل به واسطه ی سقط جنین.
2- بر هم خوردن نظام خانوادگی و خویشاوندی.
3- ترک تربیت فرزندان.
4- از بین رفتن موازین ارث. [4]
*حضرت علی علیه السلام ترک زنا را مایه ی استحکام خانواده وترک هم جنس بازی را عامل حفظ نسل می داند. [5]
*پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:زنا دارای زیان های دنیوی و اخروی است:
امّا در دنیا:از بین رفتن نورانیّت و زیبایی انسان،مرگ زودرس و قطع روزی.
امّا در آخرت:درماندگی،هنگام حساب قیامت؛غضب الهی و جهنّم همیشگی.[6]
*از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده است:هر گاه زنا زیاد شود،مرگ ناگهانی هم زیاد می شود. [7]
*زنا نکنید،تا همسران شما نیز به زنا آلوده نشوند.آن گونه که با دیگران رفتار کنید،با شما رفتار خواهد شد.[8]
از مکافات عمل غافل مشو
گندم از گندم بروید جو ز جو
*چهار چیز است که هر یک از آنها در هر خانه ای باشد،آن خانه،ویرانه است و برکت ندارد:
1- خیانت.2- دزدی.3- شرابخواری.4- زنا. [9]
*زنا،از بزرگ ترین گناهان کبیره است. [10]
*امام صادق علیه السلام فرمود:هر گاه مردم مرتکب چهار گناه شوند،به چهار بلا گرفتار شوند:
1- زمانی که زنا رواج یابد،زلزله خواهد آمد.
2- هر گاه مردم زکات نپردازند،چهار پایان به هلاکت می رسند.
3- هرگاه قضاوت مسئولان قضایی،ظالمانه باشد،باران نخواهد بارید.
4- زمانی که پیمان شکنی رواج یابد،مشرکان بر مسلمانان غلبه خواهند کرد. [11]
پیام ها:
1- آزادی جنسی و روابط نامشروع،در اسلام ممنوع است. اَلزّانِیَهُ ... فَاجْلِدُوا ...
2- نقش زنان در ایجاد روابط نامشروع و فراهم آوردن مقدّمات آن،از مردان بیشتر است،به همین دلیل کلمه زانیه قبل از کلمه زانی آمده است. «الزّانِیَهُ وَاَلزّانِی» بر خلاف دزدی که نقش مردان بیشتر است و لذا کلمه سارق،بر سارقه مقدم شده است. «السّارِقُ وَ السّارِقَهُ»[12]
3- تنبیه بدنی زانی،برای تأدیب او وحفظ عفت عمومی لازم است. «فَاجْلِدُوا»
5-چه بسا سرچشمه ی برخی از عذاب های دنیوی که نصیب ما می شود،ریختن آبروی دیگران باشد. «وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ وَ مَنْ یَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّیْطانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَوْ لا فَضْلُ اللّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَکی مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لکِنَّ اللّهَ یُزَکِّی مَنْ یَشاءُ وَ اللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ«21»
ای کسانی که ایمان آورده اید! گام های شیطان را پیروی نکنید و هرکس پیرو گام های شیطان شود،همانا که او به فحشا و منکر فرمان می دهد و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود،هرگز هیچ یک از شما پاک نمی شد.ولی خداوند هر کس را بخواهد،پاک می سازد و خدا شنوا و داناست.
نکته ها:
* در آیات 14،20 و 21 سه بار سخن از فضل و رحمت خداوند آمده است تا بگوید اگر لطف او نبود،معلوم نبود وضع شما چگونه باشد!
* «خُطُواتِ» جمع«خطوه»به معنای گام است.قرآن در مورد نحوه ی منحرف کردن شیطان،عبارتِ«خطوات الشیطان»را به کار برده است تا بگوید:شیطان،گام به گام انسان را به سوی انجام گناهان می کشاند.
* در قرآن چند مرتبه از «خُطُواتِ الشَّیْطانِ» سخن به میان آمده است؛یک جا می فرماید:
«ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّهً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ»[31]همگی در صلح و آشتی درآیید و از گام های شیطان پیروی نکنید.و در جای دیگر می فرماید: «کُلُوا مِمّا فِی الْأَرْضِ حَلالاً طَیِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ[32]از چیزهای حلال و دلپسند بخورید و مواظب گام های شیطان باشید و از آن پیروی نکنید.در این آیه نیز پیرامون اشاعه ی فحشا نسبت به مؤمنین می فرماید:از گام های شیطان پیروی نکنید.
نمونه گام های شیطان عبارت است از:دوستی با افراد فاسد،شرکت در مجالس آنان، ارتکاب گناهان کوچک،و پس از آن گناهان بزرگ و در نهایت قساوت قلب و بدعاقبتی و پایانی شوم.
پیام ها:
1- به ایمان خود مغرور نشویم،توجّه به هشدارهای پی در پی لازم است. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا»
2- سیاست شیطان،نفوذ تدریجی و گام به گام است. «خُطُواتِ الشَّیْطانِ» (از همان گام اوّل مواظب باشیم).
لا تَتّبعوا خُطوات الشیطان»
-3با مردم مستدل سخن بگوییم.خداوند که می فرماید:از شیطان پیروی نکنید، دلیل آن را ذکر می کند:زیرا او به گناه فرمان می دهد. فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ ...
4- شیطان در آغاز وسوسه می کند و به هرکس از وسوسه او پیروی کند فرمان می دهد. وَ مَنْ یَتَّبِعْ خُطُواتِ ... فَإِنَّهُ یَأْمُرُ ...
5- کار شیطان،با نماز در تضادّ است.شیطان به انسان دستور گناه می دهد، «فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ» (امّا نماز انسان را از گناه باز می دارد. إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ ... [33]
6-تزکیه،بدون توفیق الهی امکان ندارد. وَ لَوْ لا ... ما زَکی ...
7- انسان،همواره به لطف خداوند نیاز دارد.(تکرار جمله «لَوْ لا فَضْلُ اللّهِ» در این آیه و آیات قبل)
8- در مسیر زندگی انسان،فریب و فحشا وجود دارد،ولی راه توبه و نجات نیز باز است. «وَ لَوْ لا فَضْلُ اللّهِ»
9- حتّی اولیای خدا به توفیق الهی نیاز دارند. «ما زَکی مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ»
10- خداوند حکیم،به مقدار لیاقت و ظرفیّت افراد،خیر و سعادت نازل می کند.
«یُزَکِّی مَنْ یَشاءُ»
11- علم به اینکه خدا همه چیز را می بیند و می شنود،بهترین عامل بازدارنده از فحشا و منکرات است. «وَ اللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ»
وَ لا یَأْتَلِ أُولُوا الْفَضْلِ مِنْکُمْ وَ السَّعَهِ أَنْ یُؤْتُوا أُولِی الْقُرْبی وَ الْمَساکِینَ وَ الْمُهاجِرِینَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللّهُ لَکُمْ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ«22»
صاحبان مال و وسعت از شما نباید سوگند بخورند که به نزدیکان و مستمندان و مهاجران در راه خدا چیزی ندهند،بلکه باید عفو و گذشت نمایند و از آنان درگذرند.آیا دوست ندارید که خداوند شما را ببخشد؟ و خداوند آمرزنده و مهربان است.
نکته ها:
* کلمه ی «یَأْتَلِ» از ریشه«الو»به معنای کوتاهی کردن و یا از«الی»به معنای سوگند یاد کردن است،همانند«ایلاء»در مباحث فقهی[34]
* عفو»به معنای بخشیدن است و«صَفح»به معنای نادیده گرفتن که مرحله بالاتر از عفو است.بعضی گفته اند که«صفح»آن عفوی است که در آن ملامت نباشد.
* در آیات قبل از کسانی که تهمت می زنند به شدّت انتقاد شد،بعضی از اصحاب سوگند یاد کردند که به افراد تهمت زن هرگز انفاق نکنند،این آیه می فرماید:به خاطر لغزشهای قبل، محرومان را بی نصیب نگذارید.(شأن نزول)
پیام ها:
1- مرفّهین در برابر محرومان مسئول هستند. وَ لا یَأْتَلِ أُولُوا الْفَضْلِ ...
2- مهم تر از انفاق،استمرار آن و خسته نشدن از آن و کوتاهی نکردن در آن است.
«وَ لا یَأْتَلِ»
3- در انفاق،هم از وسعت مالی و هم از امکانات دیگران استفاده کنید. أُولُوا الْفَضْلِ ... وَ السَّعَهِ
4- در کمک کردن،بستگان اولویّت دارند. «أُولِی الْقُرْبی»
5-در پیمودن مراحل کمال،بلند همّت باشید وبه حداقل اکتفا نکنید.ابتدا کلمه ی «عفو»آمده،در مرحله ی بالاتر«صفح»آمده است. «وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا»
6- کسی که دیگران را ببخشد،به بخشش الهی نزدیکتر است.(عفو و گذشت
وسیله ی جلب مغفرت الهی است) «أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللّهُ لَکُمْ»
7- هدف از عفو و گذشت دیگران،کسب مغفرت خدا باشد،نه چیز دیگر. «أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللّهُ لَکُمْ»
8-در شیوه ی تبلیغ،از احساسات وعواطف مردم کمک بگیریم. «أَ لا تُحِبُّونَ»
9- رهبران دینی باید مردم را به انفاق و عفو و گذشت تشویق کنند.(تمام آیه)
إِنَّ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤْمِناتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ«23»
همانا کسانی که به زنان پاکدامن و با ایمان و بی خبر(از هرگونه آلودگی)و نسبت بد می دهند،در دنیا و آخرت از رحمت الهی دورند و برایشان عذاب بزرگی است.
نکته ها:
* با اینکه در قرآن،کافران،پیمان شکنان،قاتلان،طرفداران طاغوت،منافقان،مفسدان، مشرکان،مستکبران،ظالمان،کتمان کنندگان حقّ و دروغگویان مورد لعنت قرار گرفته اند، ولی لعنت دنیا و آخرت همراه با عذاب عظیم،مخصوص کسانی است که آبروی افراد پاک را می برند.
* امام صادق علیه السلام این آیه را گواه بر آن دانستند که نسبت ناروا به زنان پاکدامن و عفیف از گناهان کبیره است.[35]
پیام ها:
1- آسیب پذیری زن بیشتر است،باید به افراد آسیب رسان هشدار داد. «یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ»
2- کسی که پاک تر است تهمت به او خطرناکتر است. «الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤْمِناتِ»
3- تهمت،علاوه بر عذاب آخرت،در دنیا نیز کیفر دارد. «لُعِنُوا فِی الدُّنْیا» (شایدنمونه لعنت در دنیا،اجرای حدّ و ردّ گواهی او به عنوان فاسق باشد.)
4- حمایت از حقوق زنان پاکدامن،از برنامه های قرآنی است. یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ ...لُعِنُوا
یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ«24»
روزی که زبان ها و دست ها و پاهایشان،علیه آنان به آنچه انجام داده اند گواهی می دهند.
نکته ها:
* مسأله ی گواهی دادن اعضای بدن در قیامت،بارها در قرآن مطرح شده است.در سوره ی فصّلت می خوانیم: «حَتّی إِذا ما جاؤُها شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ»[36]هنگامی که به دوزخ رسند،گوش و چشم و پوست بدن آنان به گناهانی که انجام داده اند،گواهی دهند.در سوره ی یس می خوانیم: «الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا أَیْدِیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ»[37]در آن روز بر دهان کافران مهر خموشی زنیم و دست هایشان با ما سخن گویند و پاهایشان به آنچه کرده اند گواهی دهند.
* چون در شهادت،باید در مورد دیگری گواهی داد،پس معلوم می شود جوهر وشخصیّت انسان غیر از اعضای بدن اوست که علیه او شهادت می دهند.زیرا شاهد ومشهود باید از هم جدا باشند.
پیام ها:
1- در دادگاه قیامت،انسان حتی مالک اعضای خود نیست. «تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ»
2- گواهی دادن،به درک و شعور نیاز دارد.بنابراین اعضای بدن آنچه را انجام می دهند درک می کنند،گرچه ما نفهمیم. «تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ»
3- در قیامت،بر تمامی گفتار و رفتار گواه آورده می شود. «بِما کانُوا یَعْمَلُونَ»
یَوْمَئِذٍ یُوَفِّیهِمُ اللّهُ دِینَهُمُ الْحَقَّ وَ یَعْلَمُونَ أَنَّ اللّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِینُ«25»
در آن روز،خداوند جزای حقّ آنان را بی کم و کاست خواهد داد و آنان خواهند دانست که خداوند همان حقیقت آشکار است.
نکته ها:
* کلمه ی«دین»در آیه،یا به معنای جزاست و یا به معنای شریعت.بنابراین معنای آیه یا چنین است که در قیامت،خداوند جزای مردم را کامل می دهد و یا آنکه شریعت حقّه در آن روز عرضه خواهد شد و همه ی مکتب سازان خیالی خواهند فهمید که خداوند همان معبود حقّ و آشکار است.[38]
* در دنیا بخاطر محدودیت هایی که هست کیفر کامل داده نمی شود.مثلاً اگر خلبانی شهری را بمباران کرد و هزاران نفر را کشت،ما در دنیا چگونه او را کیفر کنیم؟ امّا در قیامت محدودیت نیست و مجرم بارها در دوزخ سوخته و دوباره زنده می شود.
پیام ها:
1- تنها در قیامت است که کیفرها بطور کامل داده می شود. «یَوْمَئِذٍ یُوَفِّیهِمُ»
2- کیفرهای الهی در قیامت بر اساس شهادت وگواهی وحقّ است. تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ ...
یُوَفِّیهِمُ اللّهُ
3- خداوند از کیفر و پاداش کسی نمی کاهد. «یُوَفِّیهِمُ»
4- در قیامت،وقتی پرده های غفلت،غرور،جهل،تبلیغات کاذب و هوسها کنارمی روند،مردم حقیقت را می فهمند. وَ یَعْلَمُونَ ... هُوَ الْحَقُّ
اَلْخَبِیثاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَ الْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثاتِ وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبِینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّباتِ أُولئِکَ مُبَرَّؤُنَ مِمّا یَقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَهٌ وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ«26»
زنان پلید،سزاوار مردان پلیدند ومردان پلید،سزاوار زنان پلید.زنان پاک برای مردان پاک و مردان پاک برای زنان پاک.آنان از آنچه درباره ایشان می گویند منزّهند و برای آنان مغفرت و روزی نیکویی است.
نکته ها:
* این آیه یک اصل کلّی را مطرح می کند که در انتخاب همسر باید دقّت کرد و اصل را بر ایمان و پاکدامنی گذاشت،نه زیبایی و ثروت.بنابراین معنای آیه این نیست که اگر مردی یا زنی خوب بود حتماً همسرش نیز خوب بوده و مشمول مغفرت و رزق کریم شود،زیرا قرآن، ملاک ورود در بهشت را ایمان و تقوا و عمل صالح می داند و لذا با اینکه حضرت نوح و لوط، طیّب بودند،امّا همسرانشان از خبیثات و دوزخی اند.
* کلمه ی«طیب»به معنای دلپسند و مطلوب است و در قرآن در توصیف مال،ذرّیه،فرزند، کلام،شهر،همسر،غذا و رزق،مسکن،درخت و تحیّت آمده است و در مقابل آن کلمه ی «خبیث»است که آن هم برای مال،انسان،همسر،سخن،عمل و شجره به عنوان وصف مطرح شده است.
* این آیه را چند نوع می توان معنا کرد:
الف:با توجّه به آیات قبل که درباره ی تهمت به زنان پاکدامن و ماجرای افک بود و با توجّه به جمله ی: «مُبَرَّؤُنَ مِمّا یَقُولُونَ» ،معنای آیه این باشد که کلمات خبیث،مثل تهمت و افترا، شایسته افراد خبیث و سخنان پاک،شایسته ی افراد پاک است و مردم پلید،سخن زشت می گویند و مردم پاک،سخنان پاک می گویند.
ب:ممکن است مراد آیه بیان یک حکم شرعی باشد که ازدواج پاکان با ناپاکان ممنوع است.
نظیر آیه اوّل همین سوره که فرمود: «الزّانِی لا یَنْکِحُ إِلاّ زانِیَهً» مرد زناکار جز زن زناکار را به همسری نگیرد،همان گونه که روایتی از امام باقر علیه السلام این معنا را تأیید می کند. (1)[39]
ج:ممکن است مراد آیه همسویی فکری،عقیدتی،اخلاقی وبه اصطلاح هم شأن و هم کفو بودن همسر باشد.یعنی هر کس بطور طبیعی به سراغ همفکر خود می رود.
ناریان مر ناریان را جاذبند
نوریان مر نوریان را طالبند
* در قرآن،برای رزق اوصافی ذکر شده است از جمله:
«رِزْقاً حَسَناً» [40]،روزیی نیکو و پاکیزه.
«رِزْقٌ کَرِیمٌ»[41]،روزیی بزرگوارانه و ارجمند.
«وَ کُلُوا مِمّا رَزَقَکُمُ اللّهُ حَلالاً طَیِّباً»[42]،از آنچه خدا روزیتان کرده،از حلال و پاکیزه اش بخورید.
«یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ»[43]،او را از راهی که گمان نمی برد،روزی می دهد.
«یُرْزَقُونَ فِیها بِغَیْرِ حِسابٍ»[44]در بهشت،بی حساب روزی داده شوند.
پیام ها:
1- طبع افراد پلید چنین است که به سراغ پلیدی ها می روند،برخلاف افراد پاک طینت که به سراغ خوبی ها می روند. اَلْخَبِیثاتُ لِلْخَبِیثِینَ ... اَلطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبِینَ
2- بهره گیری از نعمت ها و طیّبات،حقّ اهل ایمان است. «وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبِینَ»
3- سالم ماندن نسل های پاک،از توصیه های قرآن است. «وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبِینَ»
4- حمایت از پاکدامن ها لازم است. «أُولئِکَ مُبَرَّؤُنَ مِمّا یَقُولُونَ»
5-معنویّات بر مادیّات مقدّم است.(در قرآن هر جا عبارت «رِزْقٌ کَرِیمٌ» آمده، قبلش عبارت «لَهُمْ مَغْفِرَهٌ» آمده است.)
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ بُیُوتِکُمْ حَتّی تَسْتَأْنِسُوا وَ تُسَلِّمُوا عَلی أَهْلِها ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ«27»
ای کسانی که ایمان آورده اید! به خانه هایی که منزل شما نیست،وارد نشوید،مگر آنکه اجازه بگیرید و بر اهل آن سلام کنید.این به نفع شماست،شاید پند گیرید.
نکته ها:
* معنای«استیناس»،اجازه خواستن و اعلام ورود است که به گفته ی روایات می تواند با ذکر خدا باشد و یا با سلام کردن و امثال آن. [45]
* شخصی از پیامبر صلی الله علیه و آله پرسید:آیا برای ورود به منزل مادرم اجازه بگیرم؟ فرمود:بله،گفت:
در خانه جز او کسی نیست و جز من خادمی ندارد! حضرت فرمود:آیا دوست داری مادرت را بدون لباس مناسب ببینی؟ گفت نه.فرمود:پس اجازه بگیر.
* در روایتی دیگر،پیامبر صلی الله علیه و آله از ورود مردان به خانه زنانی که همسران آنان حضور ندارند نهی فرمود.[46]
* در روایات می خوانیم:اجازه گرفتن برای ورود به خانه دیگران سه مرتبه باشد تا اهل خانه فرصت جمع و جور کردن خود را داشته باشند.وبرای نجات غریق و مظلوم و مورد آتش سوزی،اجازه لازم نیست.[47]
* پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هرگاه می خواست وارد منزلی شود،برای اجازه گرفتن،روبروی در خانه نمی ایستاد تا نگاه مبارکشان به داخل خانه نیفتد[48]
پیام ها:
1- اهل ایمان،در امور زندگی باید از وحی الهی دستور بگیرند. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا»
2- امنیّت و آزادی برای ساکنین خانه باید حفظ شود. «لا تَدْخُلُوا» (ورود سرزده به حریم دیگران،حرام است.)
3- از مواضع تهمت دوری کنید. لا تَدْخُلُوا ... ذلِکُمْ خَیْرٌ
4- باز بودن در خانه،دلیل جواز ورود نیست. «لا تَدْخُلُوا»
5-مالکیّت افراد محترم است. «لا تَدْخُلُوا»
6- برخورد مؤمنان با یکدیگر،باید با محبّت همراه باشد. «تَسْتَأْنِسُوا وَ تُسَلِّمُوا»
7- از هر کاری که موجب شکستن حریم حیا وحجاب می شود،دوری کنید.
«تَسْتَأْنِسُوا»
8-وارد شونده باید سلام کند،هر که باشد. «تُسَلِّمُوا عَلی أَهْلِها» (سلام کردن لازم نیست از کوچکتر به بزرگتر باشد.)
9- مراعات ادب وحقّ دیگران،سرچشمه ی سعادت بشر است. «ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ»
10- دستورات الهی را فراموش نکنیم و به یاد داشته باشیم. «لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ»
11- آداب واخلاق دینی،همان ندای فطرت است،که مورد غفلت قرار گرفته و باید با تذکر بیدار کنیم. «تَذَکَّرُونَ»
فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فِیها أَحَداً فَلا تَدْخُلُوها حَتّی یُؤْذَنَ لَکُمْ وَ إِنْ قِیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْکی لَکُمْ وَ اللّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ«28»
پس اگرکسی را در خانه نیافتید،وارد آنجا نشوید تا آنکه(به نحوی)به شما اجازه ورود داده شود واگر به شما گفته شد که بازگردید،برگردید(و ناراحت نشوید).
این برای پاک ماندن شما بهتر است و خداوند به آنچه انجام می دهید آگاه است.
پیام ها:
1- ورود به خانه ی دیگران،بدون اجازه ی صاحب خانه،حرام است.
«فلا تدخلوا»
2- ورود،اجازه ی قطعی می خواهد، «حَتّی یُؤْذَنَ لَکُمْ» چنانکه به مجرد پیدا شدن علائم نارضایتی بازگشتن لازم است. «إِنْ قِیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا»
3- ورود به خانه مردم نیاز به اذن و اجازه دارد؛خواه اذن دهنده صاحب خانه و مالک باشد،یا مقام مجاز دیگر نظیر حاکم اسلامی.(جمله «یُؤْذَنَ» مجهول آمده تا اصل اذن را ثابت کند و نامی از اذن دهنده نیامده است)
4- توقّف پشت در خانه ی مردم ممنوع است. «ارْجِعُوا»
5-نپذیرفتن مهمان ناخوانده جایز است. «ارْجِعُوا»
6- عذر صاحب خانه را بپذیریم و خود را به صاحب خانه تحمیل نکنیم. «ارْجِعُوا فَارْجِعُوا»
7- صفا،صمیمیّت و نداشتن توقّع بیجا،از برکات اخلاق اسلامی است. «ارْجِعُوا فَارْجِعُوا»
8-گاهی خیر انسان در این است که سر او به سنگ بخورد. «ارْجِعُوا - هُوَ أَزْکی لَکُمْ» (هر برگشتی شکست نیست.)
9- ملاک در روابط اجتماعی،پاکی و طهارت است. «أَزْکی لَکُمْ» (اوامر و نواهی خداوند،راه رسیدن به طهارت است.)
10- علم خداوند به عملکرد ما،عامل تشویق و تهدید ماست. «بِما تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ»
لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ مَسْکُونَهٍ فِیها مَتاعٌ لَکُمْ وَ اللّهُ یَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما تَکْتُمُونَ«29»
بر شما گناهی نیست که به مکان های(عمومی)غیر مسکونی که در آن کار و استفاده ای دارید وارد شوید وخداوند به آنچه آشکار و یا کتمان می کنید،آگاه است.
نکته ها:
* حساب اماکن عمومی که ساکنان خاصّی ندارد،مثل مساجد،هتل ها،کاروانسراها، فروشگاه ها و ادارات که درب آنها به روی همه باز است و مردم از رفت و آمد به آنجا بهره مند می شوند،از حساب خانه های شخصی جداست و برای ورود به آن مراکز اجازه گرفتن لازم نیست.[49]
پیام ها:
1- رفتن به مراکز عمومی بدون داشتن هدفی سودمند،برای ولگردی وپرسه زدن ممنوع است. «تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ مَسْکُونَهٍ فِیها مَتاعٌ لَکُمْ»
2- در ورود به مراکز عمومی،خدا را در نظر بگیریم و بدانیم خداوند افکار و رفتار ما را زیر نظر دارد. «وَ اللّهُ یَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما تَکْتُمُونَ»
قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکی لَهُمْ إِنَّ اللّهَ خَبِیرٌ بِما یَصْنَعُونَ«30»
به مردان مؤمن بگو:چشمان خود را(از نگاه به نامحرم)فروگیرند و دامن خود را حفظ نمایند.این برای پاک ماندن آنان بهتر است.خداوند به آنچه انجام می دهند آگاه است.
نکته ها:
* کلمه «یَغُضُّوا» از ریشه«غض»به معنای کاستن و پایین آوردن است.چنانکه لقمان به فرزندش می فرماید: «وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِکَ» یعنی صدایت را پایین بیاور و با صدای بلند صحبت نکن.
در اینجا نیز مراد از«غض بصر»بستن چشم نیست،بلکه پایین آوردن نگاه است،به گونه ای که انسان نامحرم را ببینند.
* مراد از «فُرُوجٍ» عورتین است که باید آن را از نگاه دیگران پوشاند.البتّه مراد از حفظ فروج در دیگر آیات قرآن،حفظ از زناست،ولی در این آیه،بر اساس روایات،حفظ از نگاه است.
روایاتی درباره ی نگاه:
*حضرت علی علیه السلام فرمود:«لکم اول نظره الی المرئه فلا تتبعوها بنظره اخری و احذروا الفتنه»[50]نگاه اوّل مانعی ندارد ولی ادامه ی نگاه اشکال دارد،زیرا سبب فتنه می شود.
*در حدیثی می خوانیم:تمام چشم ها در قیامت گریان است مگر سه چشم:چشمی که از ترس خدا بگرید،چشمی که از گناه بسته شود و چشمی که در راه خدا بیدار بماند.[51]
*در«صحیح بخاری»می خوانیم که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:جلو راه مردم ننشینید.برخی گفتند:
ما ناچاریم از نشستن.فرمود:پس حقّ آن را ادا کنید.پرسیدند حقّ آن چیست؟ فرمود:
«غض البصر و کف الاذی ورد السلام و الامر بالمعروف و النهی عن المنکر»ترک چشم چرانی و مردم آزاری،جواب دادن به سلام دیگران،امر به معروف و نهی از منکر.
*حضرت عیسی علیه السلام فرمود:از نگاه به نامحرم بپرهیزید که بذر شهوت را در دل می نشاند و همین برای دچار شدن انسان به فتنه کافی است.[52]
*امام علی علیه السلام فرمود:«العین رائد القلب»چشم،دل را بدنبال خود می کشد.«العین مصائد الشیطان»چشم،کمینگاه شیطان است.و چشم پوشی بهترین راه دوری از شهوات است. [53]
*پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:«النظر سهم مسموم من سهام ابلیس فمن ترکها خوفا من الله اعطاه الله ایمانا یجد حلاوه فی قلبه[54]نگاه بد،تیری از تیرهای مسموم شیطان است.هر کس از ترس خدا چشم خود را فرو بندد،خداوند به او ایمانی می دهد که از درون،شیرینی آن را احساس می کند.
*پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:هرکس چشم خود را از حرام پر کند،در قیامت چشم او از آتش پر خواهد شد مگر اینکه توبه کند[55]
پیام ها:
1- لازمه ی ایمان،حفظ نگاه از حرام است. قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا ...
2- جاذبه های غریزی را باید کنترل کرد. «یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ»
3- گناه را از سرچشمه جلوگیری کنیم وتقوا را از چشم شروع کنیم. «مِنْ أَبْصارِهِمْ»
4- چشم پاک،مقدّمه ی پاکدامنی است. «یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ»
5-پاکدامنی،برای مردان نیز لازم است. «یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ»
6- چشم چرانی و بی عفّتی،مانع رشد معنوی انسان است. «یَغُضُّوا - یَحْفَظُوا - أَزْکی»
7- همواره در محضر خدا هستیم.در محضر خدا معصیت نکنیم. یَغُضُّوا ... إِنَّ اللّهَ خَبِیرٌ بِما یَصْنَعُونَ
وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ أَوِ التّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَهِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلی عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَی اللّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ«31»
و به زنان با ایمان بگو:از برخی نگاه ها چشم پوشی کنند و دامن های خود را حفظ نمایند و جز آنچه(به طور طبیعی)ظاهر است،زینت های خود را آشکار نکنند و روسری خود را بر گریبان بیفکنند(تا علاوه بر سر،گردن و سینه ی آنان نیز پوشیده باشد)و زینت خود را ظاهر نکنند جز برای شوهر،یا پدر یا پدرشوهر،یا پسر،یا پسرشوهر(که از همسر دیگر است)یا برادر،یا پسربرادر،یا پسرخواهر، یا زنان(هم کیش)،یا آنچه مالک شده اند(از کنیز و برده)،یا مردان خدمتکار که تمایل جنسی ندارند،یا کودکانی که(به سنّ تمییز نرسیده و)بر امور جنسی زنان آگاه نیستند.و پای خود را به گونه ای به زمین نکوبند که آنچه از زیور مخفی دارند آشکار شود.ای مؤمنان! همگی به سوی خدا باز گردید و توبه کنید تا رستگار شوید.
نکته ها:
* با اینکه خداوند در قرآن به جزئیات احکام نماز و زکات اشاره نکرده و بیان آنها و بسیاری از مسائل دیگر را به عهده ی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گزارده،ولی در بیان مسائل خانوادگی و تربیتی به ریزترین مسائل پرداخته است.
* همچون مردان که باید از نگاه آلوده به زنان بپرهیزند،زنان نیز نباید از روی شهوت به مردان نامحرم بنگرند،بلکه باید نگاه خود را کنترل کنند و زینت و زیبایی خود را از نامحرم بپوشانند،جز صورت و دست ها که به طور طبیعی ظاهر است و پوشش آنها،موجب مشکلاتی در انجام امور زندگی می شود.
* «خمر»جمع«خمار»یعنی روسری و«جیوب»جمع«جیب»به معنای گردن وسینه است.
* امام صادق علیه السلام فرمود:مراد از آیه ی «یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ» آن است که زنان به عورت زنان دیگر نگاه نکنند و عورت خود را از نگاه دیگران حفظ نمایند.[56]