* پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در تفسیر جمله ی «إِلاّ لِبُعُولَتِهِنَّ» فرمود:خداوند آن دسته از زنان را که روی و موی خود را برای شوهر آرایش نمی کنند و نیازهای شوهر را برآورده نمی سازند، لعنت کرده است.[57]
* کلمه«اربه»به معنای حاجت و نیاز است.مراد از «أُولِی الْإِرْبَهِ» خدمتگزاران و ملازمانی هستند که به جهت بالا بودن سنّ یا شرایط جسمی و روانی،تمایل به همسر ندارند. [58]
* توبه،گاهی در مورد یک گناه فردی و گاهی برای تغییر دادن یک فرهنگ فاسد عمومی است،که آیه ظاهراً درباره ی نوع دوم است.زیرا در جاهلیّت گردن وسینه ی زنان باز بود. [59]
* حفظ حجاب و ترک جلوه گری،ثمرات بسیاری دارد که برخی از آنها عبارت است از: آرامش روحی،استحکام پیوند خانوادگی،حفظ نسل،جلوگیری از سوء قصد و تجاوز، پیشگیری از امراض مقاربتی و روانی،پائین آمدن آمار طلاق،خودکشی،فرزندان نامشروع و سقط جنین،از بین رفتن رقابت های منفی،حفظ شخصیّت و انسانیّت زن،و نجات از چشم ها و دلهای هوسبازی که امروز غرب و شرق را در خود فرو برده است.
پیام ها:
1- در لزوم عفّت و پاکدامنی و ترک نگاه حرام،بین زن و مرد فرقی نیست.
«یَغُضُّوا - یَغْضُضْنَ - یَحْفَظُوا - یَحْفَظْنَ»
2- جلوه گری زنان،در جامعه ممنوع است. «وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ»
3- ظاهر بودن قسمت هایی از بدن که به طور طبیعی پیداست،(صورت،دست یا پا)مانعی ندارد. «إِلاّ ما ظَهَرَ مِنْها»
4- در این آیه،در میان انواع پوشش ها،نام مقنعه و روسری آمده و این دلیل بر اهمیّت پوشش سر و گردن و سینه است. «وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبِهِنَّ»
5-در وضع قانون باید به ضرورت ها،واقعیّت ها و نیازها توجّه شود.(اگر پوشاندن صورت و دست ها تا مچ،واجب می شد،برای عموم زنان مشکل بود) «إِلاّ ما ظَهَرَ مِنْها»
6- اسلام به نیازهای غریزی انسان پاسخ مثبت می دهد. «إِلاّ لِبُعُولَتِهِنَّ»
7- پوشیدن هرگونه کفش و لباسی که هنگام راه رفتن،سبب آشکار شدن زیور و زیبایی های زن شود،جایز نیست. «وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ»
8-زن،حقّ مالکیّت دارد. «مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ»
9- زن،می تواند زینت خود را به زنان مسلمان نشان دهد ولی نزد زنان کفّار خود را بپوشاند. «نِسائِهِنَّ» (زیرا ممکن است آنها نزد شوهرانشان یا مردان بیگانه، آنچه را از زن مسلمان دیده اند توصیف کنند.)
10- حجاب و پوشش زن به خاطر تمایلات جنسی مردان است.لذا در برابر مردانی که میل به همسر ندارند پوشش لازم نیست. «غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَهِ مِنَ الرِّجالِ»
11- حجاب وپوشش،واجب است. «وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ»
12- هرکاری که زینت زن را آشکار کند یا دیگران را از آن آگاه سازد ممنوع است. «لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ»
13- با حفظ حجاب،حضور زن در جامعه مانعی ندارد. «وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ» همان گونه که شرکت زن در نمازجماعت بلامانع است. «وَ ارْکَعِی مَعَ الرّاکِعِینَ» [60]
14- مقتضای ایمان،توبه به درگاه خداوند است. «تُوبُوا إِلَی اللّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ»
15- راه رستگاری،توبه و بازگشت از مسیرهای انحرافی است. تُوبُوا ... تُفْلِحُونَ
وَ أَنْکِحُوا الْأَیامی مِنْکُمْ وَ الصّالِحِینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ«32»
پسران و دختران بی همسر و غلامان و کنیزان شایسته(ازدواج)خود را همسر دهید.اگر تنگدست باشند،خداوند از فضل خود بی نیازشان می گرداند و خداوند،گشایشگر داناست.
نکته ها:
* «ایامی»جمع«أیم»،بر وزن«قَیّم»،یعنی کسی که همسر ندارد،خواه مرد باشد یا زن، باکره باشد یا بیوه.
* بهترین واسطه گری ها،شفاعت و واسطه گری در امر ازدواج است.چنانکه در روایت آمده است:کسی که دیگری را داماد یا عروس کند،در سایه ی عرش خداست.[61]
* پدر و مادری که با داشتن امکانات،فرزندشان را همسر نمی دهند،اگر فرزند مرتکب گناه شود،والدین در گناه او شریک هستند[62]
ازدواج در اسلام
اسلام ازدواج را امری مقدس می داند،بر خلاف مسیحیت که مجرد بودن را ارزش می داند و لذا پاپ و روحانیون مسیحی نباید ازدواج کنند و جواز ازدواج برای مسیحیان بخاطر جلوگیری از فساد بیشتر و به اصطلاح دفع افسد به فاسد است.
درباره ی ازدواج،روایات بسیاری آمده است که به چند مورد آن اشاره می کنیم:
*امام صادق علیه السلام فرمود:توسعه ی زندگی،در سایه ی ازدواج است.
*کسی که از ترس فقر ازدواج نکند،به خداوند سوءظن برده است.
*دورکعت نماز کسی که همسر دارد،بهتراز هفتاد رکعت نماز کسی است که همسر ندارد.[63]
فوائد ازدواج
1.انس و آرامش
سلامت جسم از نعمتهای بزرگ الهی و از مزایای یک همسر است.در روایت است با کسانی که بیماریهای مسری دارند ازدواج نکنید.البته ازدواج با ایثارگران جانباز،لیاقت و شایستگی و از خودگذشتگی می خواهد.
6.تناسب سنّی
انسان در سنین مختلف حالات متفاوت دارد.تمایلات جنسی نیز در هر سنّی یکسان نیست،پس باید بین سنّ دختر و پسر تفاوت فاحش نباشد،که زندگی را با مشکلاتی روبرو می کند.
مهریه
1.مرد برای اثبات صداقت خویش،مهریه را نثار زن می کند و لذا به آن صداق می گویند و پشتوانه زن است در طول زندگی و پس از طلاق یا مرگ همسر.
2.مقدار مهر در اسلام تعیین نشده،اما در احادیث از مهریه های سنگین مذمّت شده و چنین آمده است که مهریه زیاد مایه کینه و عداوت می شود.[73]
3.مرد باید سعی کند در اولین فرصت که تمکن پیدا کرد مهریه زن را بپردازد.
4.زن مالک مهر است و هر کاری بخواهد می تواند با آن بکند،ببخشد یا تجارت کند.
5.در روایات،به مردی که قصد دادن مهریه را نداشته باشد،سارق و زناکار اطلاق شده است. [74]
جهیزیه
1.داماد،نه شرعا و نه قانونا حق مطالبه جهاز را ندارد،گرچه مرسوم است که خانواده عروس اسباب و لوازم زندگی را خریداری می کنند.
2.جهاز برای تامین آسایش دو زوج جوان است،نه فخرفروشی و خودنمایی.
3.لیست جهاز حضرت فاطمه:
1- یک پیراهن 2- یک روسری بزرگ 3- یک حُلّه سیاه 4- دو عدد تشک،5- یک تختخواب از لیف خرما 6- چهار عدد بالش 7- یک حصیر 8-یک آسیاب دستی 9- یک کاسه مسی 10- یک مشک چرمی 11- یک طشت لباسشویی 12- یک کاسه شیر 13- یک ظرف آبخوری 14- یک پرده 15- یک آفتابه 16- یک کوزه 17- یک پوست برای فرش 18- دو کوزه سفالین 19- یک عبا
مراسم عقد و عروسی
در اسلام سفارش شده مراسم عقد و عروسی با حضور مردم و همراه با شادی برگزار شود.
رسول خدا صلی الله علیه و آله عقد فاطمه زهرا علیها السلام را در مسجد،در حضور انصار و مهاجرین اجرا کردند و دستور دادند بین حاضرین خرما پخش کنند.
هنگام عروسی حضرت زهرا علیها السلام رسول خدا صلی الله علیه و آله به همسرانش فرمود:فاطمه را آرایش کنید و خوشبو سازید،اطاقش را فرش کنید تا او را به خانه شوهر بفرستیم.[75]
همچنین به زنان مهاجر و انصار فرمود:فاطمه را تا خانه شوهر همراهی کنید و شادی کنید،لیکن مواظب باشید چیزی نگوئید که خدا بدان راضی نباشد.
پیام ها:
1- خانواده و جامعه،مسئول ازدواج افراد بی همسر است. «وَ أَنْکِحُوا»
2- ازدواج در اسلام،امری مقدّس و مورد تأکید است. «وَ أَنْکِحُوا»
3- لازم نیست خواستگاری،از طرف خاصّی باشد،هر یک از طرفین ازدواج می توانند پیشقدم شوند. «وَ أَنْکِحُوا»
4- تنها سفارش به ترک نگاه حرام،کافی نیست،برای ازدواج جوانان باید اقدام کرد. «یَغُضُّوا ، یَغْضُضْنَ ، أَنْکِحُوا»
5-زنان بیوه را همسر دهید. «وَ أَنْکِحُوا الْأَیامی» («ایامی»،شامل آنان نیز می شود.)
6- داشتن صلاحیّت،شرط ازدواج است. «وَ الصّالِحِینَ» (یعنی باید طرفین صلاحیّت اداره زندگی مشترک را داشته باشند.)
7- اقدام جامعه برای عروس و داماد کردن افراد صالح،تشویقی است که جوانان لااُبالی و هرزه نیز خود را در مدار صالحان قرار دهند. وَ الصّالِحِینَ ...(بنا بر این که مراد از صلاحیّت،صلاحیّت اخلاقی و مکتبی باشد.)
8-در تأمین نیازهای جنسی،فرقی میان انسان ها نیست.(زن،مرد،غلام و کنیز) «مِنْکُمْ ، عِبادِکُمْ ، إِمائِکُمْ»
9- فقر،نباید مانع اقدام در امر ازدواج شود. إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ ...
10- در صورت فقر،به ازدواج اقدام کنید و بر خدا توکّل نمایید. «یُغْنِهِمُ اللّهُ»
11- فقر،برای عروس وداماد عیب نیست. إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ ...
12- خداوند،تأمین زندگی عروس و داماد را وعده داده است و ازدواج،وسیله وسعت و برکت زندگی است. «یُغْنِهِمُ اللّهُ»
13- تحقّق وعده های الهی از سرچشمه ی فضل بی پایان اوست. «فَضْلِهِ - واسِعٌ»
14- رشد و توسعه ای که خداوند نصیب بندگانش می فرماید،بر اساس علم و حکمت اوست. «واسِعٌ عَلِیمٌ»
قرآن می فرماید: «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَ رَحْمَهً»[64]:از نشانه های خدا آن است که از جنس خودتان همسرانی آفرید تا در نزد آنان آرامش یابید و میان شما مودّت و رحمت قرار داد.
یکی از نیازهای بشر انس و الفت است و لذا تنهایی برای او دشوار است و نیاز به کسی دارد که امین و غم خوار و مهربان و رازدار او باشد تا با او انس بگیرد و عشقش را خالصانه نثار او کند.بهترین فردی که می تواند این نیاز را تامین کند همسر است،چه زن و چه شوهر.قرآن از میان فوائد بسیار ازدواج،تنها این مورد را نام برده که معلوم می شود مهم ترین فائده است.
2.حفظ عفت و مصونیت از گناه
رسول خدا صلی الله علیه و آله در یک روایت فرمود:«من تزوج فقد أحرز نصف دینه» [65]هر کس ازدواج کند نیمی از دینش را حفظ کرده است.
و در روایتی دیگر فرمود:«من أحب أن یلقی الله طاهرا مطهرا فلیلقاه بزوجه[66]هر که دوست دارد در قیامت خدا را پاک و پاکیزه ملاقات کند همسر اختیار کند.
3.سلامتی جسم و روان
دانشمندان می گویند:ارضای صحیح و به موقع غریزه ی جنسی،برای سلامت جسم و جان یک ضرورت است و ترک آن باعث بیماری های روانی و امراضی از قبیل:ضعف اعصاب، اضطراب،افسردگی،یأس،تشنّج،تندخویی،بدبینی،گوشه گیری و گاهی سوء هاضمه و سردرد می شود.[67]
4.بقای نسل
بقای نسل بشر در گرو ازدواج و زناشویی است و در اسلام امر تربیت نسل یکی از وظایف والدین شمرده شده که در قیامت مورد بازخواست قرار می گیرد.
5.استقلال
دختر و پسر،قبل از ازدواج جزئی از خانواده و تابع والدین محسوب می شوند،در حالی که پس از ازدواج،به طور مستقل تصمیم می گیرند و مسئولیت می پذیرند.
6.امنیت جامعه
اگر بنیاد خانواده مستحکم باشد،از فساد،طغیان،قتل و سرقت،جنایت و تجاوز به عنف و خودکشی تا حدّ زیادی کاسته می شود،چون اکثر این موارد از افرادی سر می زند که از کانون گرم خانواده محرومند.[68]
دقّت در انتخاب همسر
امام صادق علیه السلام فرمود:زن به منزله گلوبندی است که بر گردن می افکنی پس مراقب باش.
در انتخاب همسر احساسات غلبه نکند.عجله نکنید و پس از فکر و مشورت و گفتگو اقدام کنید.بحش زیادی از اختلافات خانوادگی ریشه اش عدم دقت در انتخاب همسر است.همسر شریک زندگی است و تاثیرش تا پایان عمر و تا قیامت هست.
معمولا ازدواجهای سطحی که با یک برخورد و آشنایی در اتوبوس و یا پارک صورت می گیرد عاقبت خوبی ندارد.
ویژگی های همسر خوب
1.دین و ایمان
الف.قرآن می فرماید: «وَ لا تَنْکِحُوا الْمُشْرِکاتِ حَتّی یُؤْمِنَّ وَ لَأَمَهٌ مُؤْمِنَهٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکَهٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْکُمْ وَ لا تُنْکِحُوا الْمُشْرِکِینَ حَتّی یُؤْمِنُوا وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکٍ وَ لَوْ أَعْجَبَکُمْ أُولئِکَ یَدْعُونَ إِلَی النّارِ وَ اللّهُ یَدْعُوا إِلَی الْجَنَّهِ»[69]و با زنان مشرک ازدواج نکنید مگر آنکه ایمان بیاورند و همان کنیزی با ایمان بهتر از زن آزاد مشرک است هر چند از(زیبایی)او به شگفت آیید و به مشرکان زن ندهید مگر آنکه ایمان بیاورند و همانا برده مؤمن بهتر از آزاد مشرک است هر چند از(مال و زیبایی)او شگفت زده شوید.
ب.امام صادق علیه السلام فرمود:«إذا تزوج الرجل المرأه لجمالها أو ما لها و کل إلی ذلک و إذا تزوجها لدینها رزقه الله الجمال و المال»[70]؛هنگامی که مرد به خاطر مال و جمال زن با او ازدواج کند،به همان واگذار می شود و هرگاه به خاطر دینش با او ازدواج کند،خداوند مال و جمال را رزق او می سازد.
2.اخلاق خوب و خوش
امام رضا علیه السلام در جواب یکی از یارانش که نوشته بود قصد ازدواج با کسی را دارم که خوش اخلاق نیست،فرمودند:اگر بد اخلاق است با او ازدواج نکن. [71]
اخلاق در زندگی باعث شیرینی زندگی و رشد خانواده می شود.اموری همچون:
راستگویی،امانتداری،خوش زبانی،خیرخواهی،گذشت و ایثار،بردباری،وظیفه شناسی، نجابت،کم توقعی،نرم خوئی،و...امتیازات یک انسان است که اسلام به آنها اهمیت داده است.
3.اصالت خانوادگی
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:«أیها الناس ایاکم و خضراء الدمن.قیل یا رسول الله و ما خضراء الدمن ؟ قال:المرأه الحسناء فی منبت السوء»[72]؛مردم از سبزه هایی که بر زباله می روید بپرهیزید.گفتند:یا رسول اللّه مراد چیست؟ فرمود:زنان زیبارویی که در خانواده ای ناپاک روئیده اند.
4.سواد و تحصیلات
علم و دانش برای انسان یک کمال و برای همسر یک مزیت است.با فرد باسواد زودتر می شود به تفاهم رسید و برنامه های بهتری برای آینده ریخت.البتّه هر باسوادی،باتدبیر نیست.متاسفانه مدارس و دانشگاه ها در کشور ما درس زندگی نمی دهند.
5.سلامت جسم
وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً حَتّی یُغْنِیَهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ الَّذِینَ یَبْتَغُونَ الْکِتابَ مِمّا مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ فَکاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِیهِمْ خَیْراً وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللّهِ الَّذِی آتاکُمْ وَ لا تُکْرِهُوا فَتَیاتِکُمْ عَلَی الْبِغاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ مَنْ یُکْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللّهَ مِنْ بَعْدِ إِکْراهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِیمٌ«33»
و کسانی که(وسیله ی)ازدواج نمی یابند،پاکدامنی و عفت پیشه کنند،تا آن که خداوند از کرم خویش،آنان را بی نیاز نماید.و هر کدام از غلامان و کنیزان شما که خواهان بازخرید و آزادی(تدریجی)خود باشند،اگر در آنان خیر و شایستگی دیدید،تقاضای آنان را بپذیرید و(برای کمک به آزاد شدن آنان)از مالی که خدا به شما داده به آنان بدهید،و کنیزان خود را که تصمیم بر پاکدامنی دارند،به خاطر رسیدن به مال دنیا به فحشا وادار نکنید،و هر کس آنان را مجبور کند،همانا خداوند برای آنان که به اکراه وادار گشته اند،بخشنده ی مهربان است.
نکته ها:
* ابتدا باید به هرکس که می تواند سفارش کرد ازدواج کند،سپس به غیر متأهّلان سفارش عفت و پاکدامنی نمود.(آیه «وَ أَنْکِحُوا» قبل از آیه «وَ لْیَسْتَعْفِفِ» آمده است)
* چنانکه در روایات آمده است:در جاهلیّت،کنیزان را برای کسب درآمد به فحشا وادار می کردند.لذا خداوند می فرماید:به جای آنکه کنیزان را به گناه وادار کنید،زمینه ازدواج آنان را فراهم سازید.
* در مورد رفتار با اسیران جنگی،یکی از این چند راه را می توانیم پیش بگیریم:
الف:همه ی اسیران را یکجا آزاد کنیم،که در این صورت،دوباره به جنگ باز می گردند.
ب:همه را بکشیم،که این،امری غیر انسانی است.
ج:اسرا را در منطقه ای گرد آوریم و از بیت المال مسلمانان،مخارج آنان را تأمین کنیم.(دراین طرح،باید بی گناهان هزینه ی مجرمان را بپردازند).
د:آنها را میان مسلمانان تقسیم کنیم تا سیره ی اسلام و مسلمانان را مشاهده کنند و به تدریج تحت تأثیر قرار گیرند و مسلمان شوند،سپس از راه های مختلف،آنها را آزاد کنیم،که این طرح،بهترین است،و طرح اسلام نیز همین است.
بگذریم که نظام جنگ در آن زمان این بود که اسیر جنگی را به عنوان برده مورد استفاده قرار می دادند و اسلام نیز مقابله به مثل می کرد،همان گونه که امروز در دنیا اسیران را در اردوگاه ها قرار می دهند و ما نیز باید قوانین بین المللی جنگ را تا آنجا که منافاتی با مذهب ما نداشته باشد بپذیریم.
پیام ها:
1- دسترسی نداشتن به همسر،مجوّز گناه نیست،صبر و عفّت لازم است.
«وَ لْیَسْتَعْفِفِ»
2- هر کجا احساس خطر بیشتر باشد،سفارش مخصوص لازم است. «وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً» (چون افراد غیر متأهل بیشتر از دیگران در معرض فحشا و منکر هستند،خداوند در فرمان به عفّت،آنان را مخاطب قرار داده است)
3- جوانان بخاطر امکانات ازدواج،به سراغ تهیّه ی مال از راه حرام نروند و عفّت و تقوا از خود نشان دهند. «حَتّی یُغْنِیَهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ»
4- در حفظ عفّت و پاکدامنی عمومی،هم باید جوانان خود را حفظ کنند، «وَ لْیَسْتَعْفِفِ» ،هم خانواده و حکومت قیام کند «وَ أَنْکِحُوا الْأَیامی» ،و هم ثروتمندان جامعه به پاخیزند. «وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللّهِ»
5-در قرارداد با زیردستان خود،سند کتبی داشته باشید. «مِمّا مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ فَکاتِبُوهُمْ»
6- اسلام برای آزادی بردگان،طرح های مختلفی دارد.یکی از آنها قرارداد بازخرید است. «فَکاتِبُوهُمْ»
7- دارایی و اموال را از خود ندانید بلکه از خداست که چند روزی امانت به شماداده است. «مالِ اللّهِ»
8-ثروتمندان،در قبال ازدواج زیردستان خود،مسئولیّت دارند. «وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللّهِ الَّذِی آتاکُمْ»
9- بکارگیری زیردستان در امور حرام،ممنوع است. «وَ لا تُکْرِهُوا فَتَیاتِکُمْ عَلَی الْبِغاءِ»
10- دنیاطلبی،سرچشمه ی گناهان است. لا تُکْرِهُوا ... لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَیاهِ الدُّنْیا
11- ثروت اندوزی از راه های نامشروع جایز نیست. «لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَیاهِ الدُّنْیا»
12- دنیا زودگذر است. «عَرَضَ الْحَیاهِ الدُّنْیا» (کلمه «عَرَضَ» به معنای عارضی و زودگذر است)
13- ارزشها نباید فدای مال و مادیّات شود. لا تُکْرِهُوا ... لِتَبْتَغُوا
14- حریم کنیزان مانند دخترانِ آزاد است. «لا تُکْرِهُوا فَتَیاتِکُمْ عَلَی الْبِغاءِ»
15- پاکدامنی و عفت برای زن بهترین ارزش است. «إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً»
16- سرچشمه بخشی از گناهان،بزرگترها هستند. لا تُکْرِهُوا ... أَرَدْنَ تَحَصُّناً
17- افراد مجبور شده به گناه،مورد عفو قرار می گیرند. «فَإِنَّ اللّهَ مِنْ بَعْدِ إِکْراهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِیمٌ»
وَ لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ آیاتٍ مُبَیِّناتٍ وَ مَثَلاً مِنَ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ وَ مَوْعِظَهً لِلْمُتَّقِینَ«34»
همانا ما به سوی شما آیاتی روشنگر فرستادیم و از کسانی که قبل از شما بودند نمونه هایی برجسته و پندی برای پرهیزکاران فرستادیم.
پیام ها:
1- خداوند با مردم اتمام حجّت می کند. «أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ آیاتٍ مُبَیِّناتٍ»
2- آیات قرآن،نور و روشنگر است. «آیاتٍ مُبَیِّناتٍ»
3- تاریخ گذشتگان،چراغ راه آیندگان است. «مَثَلاً مِنَ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ»
4- قرآن کتاب جامعی است. «آیاتٍ - مَثَلاً - مَوْعِظَهً»
5-پند پذیری،دلی آماده می خواهد. «مَوْعِظَهً لِلْمُتَّقِینَ»
6- متّقین نیز به موعظه نیازمندند. «مَوْعِظَهً لِلْمُتَّقِینَ»
اَللّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاهٍ فِیها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فِی زُجاجَهٍ الزُّجاجَهُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَهٍ مُبارَکَهٍ زَیْتُونَهٍ لا شَرْقِیَّهٍ وَ لا غَرْبِیَّهٍ یَکادُ زَیْتُها یُضِیءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلی نُورٍ یَهْدِی اللّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَضْرِبُ اللّهُ الْأَمْثالَ لِلنّاسِ وَ اللّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ«35»
خداوند،نور آسمان ها وزمین است.مَثَل نور او همچون چراغدانی است که در آن چراغی(پر فروغ)باشد.آن چراغ در میان حبابی شیشه ای و آن شیشه همچون ستاره ای تابان و درخشان،چراغ از روغن درخت پر برکت زیتونی بر افروخته شده،که نه شرقی است و نه غربی.(روغنش به قدری صاف و شفّاف است)که بدون تماس آتش نزدیک است(شعله ور شود و)روشنی دهد.نوری است بر فراز نور دیگر.هر کس را خداوند بخواهد به نور خویش هدایت می کند،و خداوند برای مردم مَثَل ها می زند و خداوند به هر چیزی آگاه است.
نکته ها:
* «نُورُ» یعنی چیزی که هم خودش روشن است و هم سبب روشنی اشیای دیگر می شود.
در فرهنگ اسلام اموری به عنوان «نُورُ» معرفی شده است:قرآن،علم،عقل،ایمان، هدایت،اسلام،پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام.
* «مِشْکاهٍ» یعنی چراغدان. «دُرِّیٌّ» به معنای پر نور و پر فروغ است.«زیت»روغن زیتون را گویند که وسیله ی روشنایی بوده است.
* اگر درخت زیتون در وسط باغ باشد،که در تمام روز آفتاب بخورد،روغنش بهتر می شود،ولی اگر در اطراف باغ و مزرعه باشد،یا در وقت صبح آفتاب دارد یا عصر. «زَیْتُونَهٍ لا شَرْقِیَّهٍ وَ لا غَرْبِیَّهٍ»
* «اللّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» یعنی:خداوند هدایت کننده ی آسمان و زمین است.چون هدایت آفرینش،در آیات دیگر نیز آمده است. «أَعْطی کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی» [76]وجمله ی «نُورٌ عَلی نُورٍ» به معنای هدایت های دایمی و پی در پی است و در پایان آیه نیز می فرماید: «یَهْدِی اللّهُ لِنُورِهِ»
* قرآن در این آیه خداوند را به نور تشبیه نموده است.با مطالعه اجمالی روشن می شود که نور دارای خواص و ویژگی های زیر است:
1- نور،لطیف ترین موجود در جهان ماده و سرچشمه زیبائی ها و لطافت ها است.
2- نور،بالاترین سرعت را در جهان ماده داراست و با سرعت سیصد هزار کیلومتر در ثانیه می تواند در یک چشم بر هم زدن(یعنی کمتر از یک ثانیه)کره زمین را هفت بار دور بزند، به همین دلیل مسافت های فوق العاده عظیم و سرسام آور نجومی را فقط با سرعت نور می سنجند و واحد سنجش آنها سال نوری است،یعنی مسافتی که نور در یک سال می پیماید.
3- نور،وسیله تبیین اجسام و مشاهده موجودات است،و بدون آن چیزی را نمی توان دید،بنا بر این هم«ظاهر»است و هم«مظهر»(ظاهر کننده غیر).
4- نور آفتاب که مهم ترین نور در دنیای ما است پرورش دهنده گلها و گیاهان بلکه رمز بقای همه موجودات زنده است.
5-تمام انرژی های موجود در محیط(به جز انرژی اتمی)همه از نور آفتاب سرچشمه می گیرد،حرکت بادها،ریزش باران و جریان نهرها و آبشارها و بالاخره حرکت همه موجودات زنده با کمی دقت به نور آفتاب منتهی می شود.
سرچشمه گرما و حرارت و آنچه بستر موجودات را گرم نگه می دارد همان نور آفتاب است حتی گرمی آتش که از چوب درختان و یا ذغال سنگ و یا نفت و مشتقات آن به دست می آید نیز از گرمی آفتاب است.
6- نور آفتاب نابود کننده انواع میکروب ها و موجودات موذی است و اگر تابش این نور پر برکت نبود کره زمین،تبدیل به بیمارستان بزرگی می شد که همه ساکنانش با مرگ دست به گریبان بودند.
خلاصه هر چه در این پدیده عجیب عالم یعنی نور می نگریم و دقیق تر می شویم آثار گرانبها و برکات عظیم آن آشکارتر می شود.امّا عجیب است که بشر با این همه پیشرفت علمی از شناخت حقیقت نور که یک امر مادی است عاجز مانده و آن وقت در پی شناخت ذات و حقیقت خداست و چه بسا این نیز یکی از وجوه تشبیه خدا به نور باشد.
حال اگر بخواهیم برای ذات پاک خدا تشبیه و تمثیلی از موجودات حسی انتخاب کنیم(گر چه مقام با عظمت او از هر شبیه و نظیری برتر است)آیا جز از واژه«نور»می توان استفاده کرد؟ همان خدایی که پدید آورنده تمام هستی است،روشنی بخش عالم است،همه موجودات به برکت او زنده اند،و همه مخلوقات بر سر خوان نعمت او هستند که اگر لحظه ای لطف خود را از آنها باز گیرد همگی در ظلمت فنا و نیستی فرو می روند.
جالب اینکه هر موجودی به هر نسبت با او ارتباط دارد به همان اندازه نورانیت کسب می کند:
قرآن نور است،چون کلام اوست.
اسلام نور است،چون آئین او است.
پیامبران نورند،چون فرستادگان اویند.
امامان انوار الهی هستند،چون حافظان آئین او بعد از پیامبرانند.
ایمان نور است،چون رمز پیوند با او است.
علم نور است،چون سبب آشنایی با او است.[77]
پیام ها:
1- جهان هستی،فیض خداوند و پرتوی از نور اوست،قوام و بقای آن از اوست.
اَللّهُ نُورُ السَّماواتِ ...
2- نور خدا هم گسترده است و هم ثابت.(نور درون حباب،هم گسترده است و هم از خاموش شدن محفوظ.) «الْمِصْباحُ فِی زُجاجَهٍ»
3- زیتون،درخت مبارکی است. «شَجَرَهٍ مُبارَکَهٍ زَیْتُونَهٍ»
4- نور خدا از ذات اوست نه از عوامل بیرونی. «یَکادُ زَیْتُها یُضِیءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ»
5-گرچه خداوند نور آسمان ها و زمین و مایه خلقت و هدایت همه هستی است،اما جایگاه او در زمین،دل های پاک و شفّاف افراد مؤمن است که با نور ایمان برافروخته می گردد و هرچه خلوص ایمان بیشتر باشد،تلألؤ بیشتری دارد. یَهْدِی اللّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ ...
فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ«36»
(این نور هدایت)در خانه هایی است که خدا اذن داده رفعت یابند و نام او در آنها ذکر شود.در آنها بامدادان و شامگاهان او را تسبیح گویند.
نکته ها:
* در زیارت جامعه خطاب به ائمّه معصومین علیهم السلام می خوانیم:جعلکم فی بیوت أذن الله أن ترفع...بنابراین حرم امامان معصوم علیهم السلام،یکی از مصادیق این آیه است.
* کلمه ی «تُرْفَعَ» در آیه به معنای بلندی مکانی نیز می تواند باشد،نظیر آیه ی «إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ»[78]که حضرت ابراهیم پایه های کعبه را بلند ساخت.
* امام باقر علیه السلام فرمود:مراد از«بیوت»در این آیه،خانه های انبیا و حکما و امامان معصوم می باشد. [79]و«ثعلبی»در تفسیر خود نقل می کند:روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مشغول تلاوت این آیه بود.ابوبکر برخاست و پرسید:آیا خانه ی فاطمه علیها السلام و علی علیه السلام از مصادیق این آیه است؟ فرمود:آری،از بهترین مصادیق این آیه است. [80]
* امام کاظم علیه السلام فرمود:مراد از «بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ» در آیه،اوقات نماز است[81]
* در فرهنگ قرآن،در موارد متعدّدی به جای نماز،واژه تسبیح آمده است،مانند: «وَ سَبِّحْ بِالْعَشِیِّ وَ الْإِبْکارِ»[82]، «وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوبِ»[83]
پیام ها:
1- راهیابی به نور هدایت خداوند،با رفت و آمد به مساجد به دست می آید. اَللّهُ نُورُ ... یَهْدِی اللّهُ لِنُورِهِ ... فِی بُیُوتٍ ...
2- مکان ها یکسان نیستند و بعضی از آنها،بر بعضی دیگر برتری دارند. «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللّهُ أَنْ تُرْفَعَ»
3- مساجد باید از خانه های دیگر بهتر و برتر باشند. «أَنْ تُرْفَعَ»
4- بزرگی و عظمت،مخصوص خدا و مواردی است که او اجازه می دهد. «أَذِنَ اللّهُ أَنْ تُرْفَعَ»
5-اصل در استفاده از مساجد،نماز و ذکر خداست،نه مراسم دیگر. «یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ»
6- درهای مسجد باید در اوقات نماز باز باشد و کسی حقّ ندارد آن را ببندد.
«یُسَبِّحُ لَهُ فِیها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ»
7- تسبیح خداوند،باید هر صبح و شام تکرار شود. یُسَبِّحُ ... بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ (عنصر زمان و مکان در عبادت مؤثّر است.)
رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَهٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللّهِ وَ إِقامِ الصَّلاهِ وَ إِیتاءِ الزَّکاهِ یَخافُونَ یَوْماً تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ«37»
مردانی که هیچ تجارت و معامله ای،آنان را از یاد خدا و برپاداشتن نماز و پرداخت زکات،به خود مشغول نمی سازد،آنها از روزی که در آن،دلها و چشم ها دگرگون می شود،بیمناکند.
نکته ها:
* کلمه ی «رِجالٌ» در این آیه شامل همه ی بندگان خدا می شود،چه مرد و چه زن.
* «تجارت»،داد و ستد دایمی برای به دست آوردن سود است،ولی «بَیْعٌ» خرید و فروش مقطعی برای رفع نیازهای زندگی است. [84]
* در حدیث می خوانیم:مراد از کسانی که در این آیه از آنها یاد شده است،تجاری هستند که با شنیدن صدای اذان،تجارت را رها می کنند و به سوی نماز می روند.[85]
* تجارت،تنها عاملی نیست که انسان را سرگرم می کند و از یاد خدا باز می دارد،عوامل دیگری نیز در قرآن کریم ذکر شده است،از جمله:تکاثر،آرزو،فرزند و دوست بد.
پیام ها:
1- کسانی که تجارت آنان را غافل نکند،مردان بزرگی هستند.( «رِجالٌ» با تنوین آمده که علامت بزرگی و عظمت است)
2- اگر ایمان و اراده ی قوی باشد،ابزار و وسائل اثری ندارند. «لا تُلْهِیهِمْ تِجارَهٌ»
3- بازار اسلامی،هنگام نماز باید تعطیل شود. «لا تُلْهِیهِمْ تِجارَهٌ»
4- حتّی کارهای حلال و مباح نباید انسان را از یاد خدا غافل کند،چه رسد به کارهای مکروه و حرام. «لا تُلْهِیهِمْ تِجارَهٌ»
5-ترک تجارت،ارزش نیست،بلکه تجارت همراه با یاد خدا و نماز و زکات ارزش است. لا تُلْهِیهِمْ تِجارَهٌ ... عَنْ ذِکْرِ اللّهِ وَ ...(مردان خدا برای زندگی دنیوی تلاش می کنند،ولی از آخرت غافل نیستند.)
6- ایمان به آخرت،دنیا را نزد انسان کوچک می کند. لا تُلْهِیهِمْ ... یَخافُونَ یَوْماً
7- با این که نماز ذکر خداست،ولی به خاطر اهمیّت،جداگانه مطرح شده است.
«ذِکْرِ اللّهِ وَ إِقامِ الصَّلاهِ»
8-نماز و زکات،در کنار یکدیگرند و کسانی استحقاق ستایش دارند که اهل هر دو باشند. «إِقامِ الصَّلاهِ وَ إِیتاءِ الزَّکاهِ»
9- دنیا،شما را از آخرت غافل نکند. «یَخافُونَ یَوْماً»
10- صحنه های قیامت،چشم ها را خاشع و دلها را منقلب می سازد. «تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ»
لِیَجْزِیَهُمُ اللّهُ أَحْسَنَ ما عَمِلُوا وَ یَزِیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللّهُ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ«38»
تا خداوند به آنان به نیکوتر از آنچه کرده اند پاداش بدهد واز فضل و رحمت خویش بر پاداششان بیفزاید و خداوند هر کس را بخواهد،بدون حساب روزی می دهد.
پیام ها:
1- خداوند کم و کاستی های اعمال مردان خدا را جبران کرده و پاداش کامل به آنان می دهد. «لِیَجْزِیَهُمُ اللّهُ أَحْسَنَ ما عَمِلُوا»
2- پاداش را بیش از عمل بدهید. «وَ یَزِیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ» (در اسلام سفارش شده است که مزد را معیّن کنید،ولی هنگام پرداخت بیش از آن مقدار بدهید.)
3- اگر از سود دنیا بگذرید،به سود بی حساب آخرت می رسید. لا تُلْهِیهِمْ تِجارَهٌ - وَ اللّهُ یَرْزُقُ ... بِغَیْرِ حِسابٍ (مراد از رزقِ بی حساب،پاداشی فراوان و فوق انتظار است.)
وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَعْمالُهُمْ کَسَرابٍ بِقِیعَهٍ یَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً حَتّی إِذا جاءَهُ لَمْ یَجِدْهُ شَیْئاً وَ وَجَدَ اللّهَ عِنْدَهُ فَوَفّاهُ حِسابَهُ وَ اللّهُ سَرِیعُ الْحِسابِ«39»
اعمال کسانی که کافر شدند همچون سرابی است در بیابان هموار که تشنه،آن را آب می پندارد،تا آن هنگام که به سراغ آن می آید آن را چیزی نمی یابد،و خدا را نزد خویش می یابد که حساب او را بی کم و کاست دهد و خداوند به سرعت به حساب ها می رسد.
نکته ها:
* کلمه«قیعه»به معنای زمین مسطح و بزرگ همچون بیابان است و«ظمأن»کسی را می گویند که عطشش زیاد باشد.مصدر کلمه«وفی»به معنای ادای کامل و بدون کم و کاست چیزی است.
پیام ها:
1- شرط قبولی عمل،داشتن ایمان است و سعادت انسان نیز در گرو ایمان است.
«وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَعْمالُهُمْ کَسَرابٍ» (کفر سبب حبط و پوچ شدن عمل است)
2- اعمال کفّار فریبنده است. کَسَرابٍ ...(به انگیزه ها بنگرید،نه به جلوه ها و ظاهر تلاش ها.)
3- در تعلیم و تربیت،استفاده از مثال و تشبیه مؤثّر است. أَعْمالُهُمْ کَسَرابٍ ...
4- قیامت،روزِ بُروز حقایق است. «لَمْ یَجِدْهُ شَیْئاً وَ وَجَدَ اللّهَ عِنْدَهُ»
5-انگیزه ی تمام حرکت ها رسیدن به خیر است،لکن تفاوت در واقع بینی و خیال گرایی است. «یَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً»
6- کفّار در قیامت،هیچ سرمایه ای ندارند. «لَمْ یَجِدْهُ شَیْئاً»
7- علاوه بر عقیده،اعمال انسان در سرنوشت او مؤثّر است. لِیَجْزِیَهُمُ اللّهُ أَحْسَنَ ما عَمِلُوا ... أَعْمالُهُمْ کَسَرابٍ ...
8-در قیامت،رسیدگی به حساب افراد هم کامل و دقیق است و هم سریع. فَوَفّاهُ حِسابَهُ ... سَرِیعُ الْحِسابِ (برخلاف حسابرسی های دنیوی که یادقیق و کامل نیست و یا همراه معطّلی است.)
أَوْ کَظُلُماتٍ فِی بَحْرٍ لُجِّیٍّ یَغْشاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحابٌ ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ إِذا أَخْرَجَ یَدَهُ لَمْ یَکَدْ یَراها وَ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ«40»
یا همچون ظلماتی است در دریای عمیق و متلاطم موجی بزرگ آن را می پوشاند،که روی آن،موج دیگری است و بالای آن ابری،ظلماتی است تو در تو(که کافر در آن ها غرق شده است)هرگاه دست خود را برآورد، آن را نمی بیند و برای هر کس که خداوند نوری قرار ندهد،هیچ نوری برای او نخواهد بود.
نکته ها:
* کافر عادّی به اسلام نزدیک است و امیدی به بازگشت او هست،مانند کدورت ساده ای که میان دو نفر وجود دارد و کار آن دو به صلح و آشتی نزدیک است.امّا کافرانی که در راه کفر، تلاش ها و اعمال خلاف بسیاری دارند،برگشت آنان بسیار سخت است.کافری که در عقیده اش اصرار ورزیده و به دنبال کفرش،حقّ را تحقیر و جنگ ها کرده و بودجه ها خرج نموده و افرادی را دور خود گردآورده و به این عنوان معروف شده،بازگشت او به دامن اسلام بسیار سخت و بعید است.زیرا هر تلاش او،موجی از ظلمت بر موج های قبل افزوده و اعمال کفرآلودش،کفر او را محکم تر ساخته و به جای این که راه را برای آنان باز کند، گمراه ترشان می کند و حجابی روی حجاب های قبلی است.
* در برابر نور الهی(آیه 35)که «نُورٌ عَلی نُورٍ» بود،در این آیه سخن از ظلمت فوق ظلمت است. «ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ»
پیام ها:
1- الگوهای مثبت و منفی،هر دو را باید معرّفی کرد.(الگوی مثبت؛ رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ ...و الگوی منفی: وَ الَّذِینَ کَفَرُوا ... أَوْ کَظُلُماتٍ ...
2- عمل مؤمن،نور و عمل کافر،ظلمات است. أَعْمالُهُمْ ... کَظُلُماتٍ
3- اعمال خوب کفّار،همچون سراب واعمال بد آنها،همچون ظلمات است.
کَسَرابٍ ... أَوْ کَظُلُماتٍ
4- علم،انسان را از نور وحی بی نیاز نمی کند.اگر نور الهی نباشد،هیچ نوری انسان را نجات نمی دهد. «فَما لَهُ مِنْ نُورٍ»
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللّهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الطَّیْرُ صَافّاتٍ کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِیحَهُ وَ اللّهُ عَلِیمٌ بِما یَفْعَلُونَ«41»
آیا ندیدی که هر که در آسمان ها و زمین است و پرندگان بال گشوده(در حال پرواز)برای خدا تسبیح می گویند،و هر یک نیایش و تسبیح خود را می داند؟ و خداوند به آنچه می کنند،داناست.
وَ لِلّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَی اللّهِ الْمَصِیرُ«42»
و فرمانروایی آسمان ها و زمین،مخصوص خداست.و بازگشت(همه)به سوی اوست.
نکته ها:
* قرآن،بارها مسأله ی تسبیح موجودات و سجده و نماز آنها را با صراحت بیان کرده و فرموده است:شما تسبیح آنها را نمی فهمید. [86]از این آیات به دست می آید که علم و شعور، مخصوص انسان ها نیست.گرچه بعضی مفسّران تسبیح موجودات هستی را تسبیح تکوینی و زبان حال آفرینش دانسته اند،ولی ظاهر آیات بر خلاف این مطلب است.
* خداوند،در این آیه چند مرتبه به صورت غیر مستقیم،به انسان هشدار داده است:
الف:موجودات آسمان و زمین و پرندگان در حال تسبیح هستند.چرا انسان غافل است؟!
ب:تسبیح موجودات،آگاهانه است.چرا انسان در نماز حضور قلب ندارد؟!
ج:پرندگان،هنگام پرواز در هوا در حال تسبیح و نمازند،امّا برخی انسان ها هنگام پرواز در آسمان،در حال غفلت و مستی به سر می برند!
* در روایات می خوانیم:امام صادق علیه السلام هنگامی که صدای گنجشکی را شنید فرمود:این پرنده مشغول دعا و تسبیح است.[87]
پیام ها:
1- تنها به خود نیندیشید،به اطراف خود هم بنگرید و در هستی نیز مطالعه و اندیشه کنید. «أَ لَمْ تَرَ»
2- در میان موجودات هستی،پرندگان،آن هم در حال پرواز،توجّه خاصّی به خدا دارند. «وَ الطَّیْرُ صَافّاتٍ»
3- همه ی موجودات،شعور دارند ونماز و تسبیح آنها،آگاهانه است. «کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ»
4- نماز،در صورتی ارزش دارد که نمازگزار بداند چه می گوید و چه می کند. «کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ»
5-نماز و تسبیح هر موجودی به صورت خاصّی است. «صَلاتَهُ وَ تَسْبِیحَهُ»
6- خداوند،بر جزئیات تمام اعمال آگاه است. «عَلِیمٌ بِما یَفْعَلُونَ»
7- نظام هستی،هم فرمانروا دارد؛ وَ لِلّهِ مُلْکُ ...و هم هدفدار است. «وَ إِلَی اللّهِ الْمَصِیرُ»
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللّهَ یُزْجِی سَحاباً ثُمَّ یُؤَلِّفُ بَیْنَهُ ثُمَّ یَجْعَلُهُ رُکاماً فَتَرَی الْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ وَ یُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِیها مِنْ بَرَدٍ فَیُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ یَشاءُ یَکادُ سَنا بَرْقِهِ یَذْهَبُ بِالْأَبْصارِ«43»
آیا ندیدی که خداوند ابرها را به آرامی می راند.سپس بین آنها پیوند برقرار می کند.آن گاه آن را متراکم می سازد.پس می بینی که باران از میان آن بیرون می آید و(همچنین)از آسمان از کوه هایی که در آنجاست، تگرگ فرو می فرستد.پس آن را به هر کس بخواهد می رساند و از هر کس بخواهد باز می دارد.نزدیک است درخشندگی برقش،چشم ها را کور کند.
نکته ها:
* «یُزْجِی» به معنای حرکت آهسته همراه با دفع است.
* کلمه«رکام»به معنای تراکم و«ودق»به معنای باران است.کلمه ی «سَنا» به معنای درخشش است و«سنا برق»یعنی درخشش برق.
* اگر کسی با هواپیما بالاتر از ابرها پرواز کند،می بیند که توده های ابر مثل کوه است و این از معجزات قرآن است که 14 قرن قبل فرمود: «یُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِیها مِنْ بَرَدٍ» از کوهِ ابر،تگرگ می فرستیم.
پیام ها:
1- دقّت در آفرینش،بهترین راه شناخت خدا ومایه ی عشق به اوست. أَ لَمْ تَرَ ...
2- تمام حرکت ها در جهان طبیعت،با قدرت و اراده ی الهی و برای هدفی حکیمانه انجام می گیرد. «یُزْجِی ، یُؤَلِّفُ ، یَجْعَلُهُ»
3- عوامل طبیعی،مسیر تحقّق اراده ی خداست،نه به جای خدا. «یُزْجِی ، یُؤَلِّفُ ، یَجْعَلُهُ ، یُنَزِّلُ»
4- بارش باران و تگرگ و مفید بودن یا مضرّ بودن آن به اراده خداست. «فَیُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ یَشاءُ»
یُقَلِّبُ اللّهُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ إِنَّ فِی ذلِکَ لَعِبْرَهً لِأُولِی الْأَبْصارِ«44»
خداوند،شب و روز را جا به جا می کند.همانا در این امر برای اهل بصیرت، عبرتی قطعی است.
پیام ها:
1- تغییرات و آمد و رفت شب و روز،تصادفی نیست،بلکه بر اساس نظامی دقیق استوار است. «یُقَلِّبُ اللّهُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ»
2- پدیده های هستی عبرت انگیز است،درباره آن تفکّر کنید. «لَعِبْرَهً لِأُولِی الْأَبْصارِ»
3- کسی که اهل بصیرت باشد،می تواند از همه ی زمانها و مکانها درس بگیرد.
اَللَّیْلَ وَ النَّهارَ ... لِأُولِی الْأَبْصارِ
4- تشویق به تدبّر و نهی از سطحی نگری،از سفارشات پی در پی قرآن است.
«لَعِبْرَهً لِأُولِی الْأَبْصارِ»
وَ اللّهُ خَلَقَ کُلَّ دَابَّهٍ مِنْ ماءٍ فَمِنْهُمْ مَنْ یَمْشِی عَلی بَطْنِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَمْشِی عَلی رِجْلَیْنِ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَمْشِی عَلی أَرْبَعٍ یَخْلُقُ اللّهُ ما یَشاءُ إِنَّ اللّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ«45»
و خداوند هر جنبده ای را از آب آفرید،پس برخی از آنها بر شکم خویش راه می رود و برخی بر دو پا راه می رود و بعضی بر چهار پا راه می رود.
خداوند هر چه بخواهد می آفریند،زیرا خدا بر هر چیزی تواناست.
نکته ها:
* در این آیه،خداوند به اصناف حیوانات اشاره فرموده است:خزندگان،چرندگان و پرندگان.
* تفکّر در ساختمان وجودی حیوانات،گامی برای خداشناسی است.
حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه درباره ی برخی حیوانات از جمله طاووس ومورچه سخنانی آموزنده گفته است.
* این آیه بدنبال آیه قبل است؛یعنی همان گونه که جابجایی شب و روز برای اهل بصیرت عبرت آموز است،آفرینش همه حیوانات از آب نیز وسیله ی عبرت است.
* ممکن است تنوین در کلمه ی «ماءٍ» به اصطلاح تنوین«تنویع»باشد،یعنی خداوند انواع موجودات را از انواع آبها و مایعات مناسب خود آفرید[88]
پیام ها:
1- همه ی جنبنده ها با اراده ی او آفریده شده اند. «وَ اللّهُ خَلَقَ کُلَّ دَابَّهٍ»
2- اگر انسان در حرکت و رشد معنوی نباشد،در حرکت ظاهری همچون دیگر جنبندگان خواهد بود. «یَمْشِی ، یَمْشِی ، یَمْشِی»
3- مادّه ی اصلی همه ی جنبنده ها آب است، «ماءٍ» ولی قدرت نمایی خدا به گونه ای است که از این مادّه ی ساده،این همه موجودات متنوّع خلق می کند.
وَ اللّهُ خَلَقَ کُلَّ دَابَّهٍ مِنْ ماءٍ فَمِنْهُمْ ... وَ مِنْهُمْ ... وَ مِنْهُمْ ...
لَقَدْ أَنْزَلْنا آیاتٍ مُبَیِّناتٍ وَ اللّهُ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ«46»
به راستی که آیاتی روشنگر نازل کردیم و خداوند هر که را بخواهد به راه مستقیم هدایت می کند.
نکته ها:
* در فرق میان کلماتِ«سبیل»و«طریق»با «صِراطٍ» گفته اند که صراط به راهی می گویند که پیمودن آن هموار باشد و هیچ پیچیدگی و دشواری نداشته باشد[89]
پیام ها:
1- خداوند با فرستادن آیات روشن و روشنگر،اتمام حجّت کرده است. «أَنْزَلْنا آیاتٍ مُبَیِّناتٍ»
2- آیات الهی وسیله ی هدایت هستند ولی اصل هدایت کار اوست. وَ اللّهُ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ ...
وَ یَقُولُونَ آمَنّا بِاللّهِ وَ بِالرَّسُولِ وَ أَطَعْنا ثُمَّ یَتَوَلّی فَرِیقٌ مِنْهُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ ما أُولئِکَ بِالْمُؤْمِنِینَ«47»
و می گویند:ما به خدا و رسول ایمان آوردیم و پیروی نمودیم.امّا گروهی از آنان بعد از این اقرار،(به گفته خود)پشت می نمایند و آنان مؤمن واقعی نیستند.
نکته ها:
* این آیه و آیات بعد درباره ی منافقان مدینه است که ادّعای یاریِ پیامبر را داشتند،ولی در عمل سرپیچی می کردند.
پیام ها:
1- به شعارهای زیبا وفریبنده تکیه نکنیم،ایمان و ثبات قدم لازم است. یَقُولُونَ ...
یَتَوَلّی
2- پیمان شکن،دین ندارد. «یَقُولُونَ - یَتَوَلّی - ما أُولئِکَ بِالْمُؤْمِنِینَ»
3- ایمان،از عمل جدا نیست. یَتَوَلّی ... وَ ما أُولئِکَ بِالْمُؤْمِنِینَ (منافقان در کنار «آمَنّا» ،کلمه ی «أَطَعْنا» را می آوردند،ولی در عمل بی اعتنا بودند.)
وَ إِذا دُعُوا إِلَی اللّهِ وَ رَسُولِهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ إِذا فَرِیقٌ مِنْهُمْ مُعْرِضُونَ«48» وَ إِنْ یَکُنْ لَهُمُ الْحَقُّ یَأْتُوا إِلَیْهِ مُذْعِنِینَ«49»
و هرگاه به سوی خدا و رسولش خوانده شوند،تا پیامبر میانشان داوری کند،آن گاه است که گروهی از آنان،روی گردان می شوند.و(لی)اگر حقّ با آنان(و به سودشان)باشد،با رضایت و تسلیم به سوی پیامبر می آیند.
نکته ها:
* قضاوت و داوری رسول خدا صلی الله علیه و آله بر اساس حکم خداست.چنانکه در آیه 105 سوره نساء می خوانیم: «لِتَحْکُمَ بَیْنَ النّاسِ بِما أَراکَ اللّهُ» تا میان مردم به(موجب)آنچه خدا به تو آموخته داوری کنی.
پیام ها:
1- نشانه ی ایمان واقعی،پذیرفتن حکم پیامبر و نشانه ی نفاق،روی گردانی از آن است. إِذا دُعُوا ... فَرِیقٌ مِنْهُمْ مُعْرِضُونَ
2- داوری و قضاوت از شئون انبیا می باشد. «لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ»
3- حکم پیامبر،همان حکم خداوند است.( «لِیَحْکُمَ» مفرد آمده،نه تثنیه)
4- در انتقاد،انصاف داشته باشید و همه را نکوبید. «فَرِیقٌ مِنْهُمْ»
5-قضاوت عادلانه،خوشایند گروهی از مردم نیست. «فَرِیقٌ مِنْهُمْ مُعْرِضُونَ»
6- به هر گرویدن و اظهار علاقه ای تکیه نکنید. وَ إِنْ یَکُنْ لَهُمُ الْحَقُّ یَأْتُوا إِلَیْهِ ...(به سراغ پیامبر می آیند،امّا در صورتی که سخن پیامبر به نفع آنها باشد!)
7- منافق،فرصت طلب است و نان را به نرخ روز می خورد. إِنْ یَکُنْ لَهُمُ ... مُذْعِنِینَ
8-پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حتّی برای منافقان،(آنجا که حقّ با آنان بود)به نفع آنان حکم می کرد. لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ ... إِنْ یَکُنْ لَهُمُ الْحَقُّ
أَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَمِ ارْتابُوا أَمْ یَخافُونَ أَنْ یَحِیفَ اللّهُ عَلَیْهِمْ وَ رَسُولُهُ بَلْ أُولئِکَ هُمُ الظّالِمُونَ«50»
آیا در دل هایشان بیماری است،یا دچار شک شده اند،یا بیم آن دارند که خداوند و پیامبرش حقّی از آنان ضایع کنند؟(نه)،بلکه آنان خود ستمگرند.
نکته ها:
* کلمه ی«حیف»به معنای خروج از اعتدال،از روی ظلم و جور است.
پیام ها:
1- بی ایمانی،یک مرض روحی است. وَ ما أُولئِکَ بِالْمُؤْمِنِینَ ... أَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ
2- دلیل اعراض از داوری پیامبر سه چیز است:بیماری های روحی،تردید و سوءظن. «أَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَمِ ارْتابُوا أَمْ یَخافُونَ أَنْ یَحِیفَ اللّهُ عَلَیْهِمْ»
3- شک و سوءظن به خدا،ظلم است.(ظلم به خود و انبیا) «أُولئِکَ هُمُ الظّالِمُونَ»
إِنَّما کانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِینَ إِذا دُعُوا إِلَی اللّهِ وَ رَسُولِهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ أَنْ یَقُولُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ«51»
(ولی)هنگامی که مؤمنان را به خدا وپیامبرش فراخوانند،تا میانشان داوری کند،سخنشان جز این نیست که می گویند:شنیدیم واطاعت کردیم، اینان همان رستگارانند.
نکته ها:
* چهار آیه ی قبل،برخورد منافقان نسبت به داوری پیامبر اسلام را ترسیم کرد و این آیه برخورد مؤمنان واقعی را مطرح می کند،تا مردم در خود بنگرند که در برابر حکم خداوند از کدام دسته هستند.
پیام ها:
1- حرف و راه مؤمن در برابر حکم خدا و رسول،همیشه یکی است. «إِنَّما کانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِینَ»
2- تسلیم در برابر حقّ،شیوه دائمی مؤمنان است. کانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِینَ ... سَمِعْنا وَ أَطَعْنا
3- توجّه مؤمن به راهی است که دعوت می شود،نه شخصیت دعوت کننده.
«دُعُوا إِلَی اللّهِ وَ رَسُولِهِ»
4- آنچه برای مؤمن مهم است،عمل به وظیفه ی الهی و پذیرش حکم خدا و رسول است.(خواه به نفع او باشد یا به ضررش). «لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ»
5-داوری از شئون انبیا است. «لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ»
6- آنچه مهم است،شنیدن و عمل کردن است،نه شنیدن تنها. «سَمِعْنا وَ أَطَعْنا»
7- اطاعت مؤمنان از پیامبر،براساس تعبد به سخنان و دستورات اوست.(تقدیم «سَمِعْنا» بر «أَطَعْنا» )
8-رسیدن به رستگاری،در سایه ی تسلیم بودن در برابر فرمان خدا و اطاعت از اوست. «سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»
9- دینداری،به هنگام اختلافات و قبول یا ردّ قضاوت های حقّ،معلوم می شود.
«سَمِعْنا وَ أَطَعْنا»
وَ مَنْ یُطِعِ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَخْشَ اللّهَ وَ یَتَّقْهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ«52»
و هر که از خداوند و رسولش پیروی کند و از خدا بترسد و از او پروا کند، پس آنان همان رستگارانند.
پیام ها:
1- سعادت،کاری به نژاد و سن و جنس و قبیله ندارد،هرکس تسلیم خدا باشد، رستگار می شود. مَنْ یُطِعِ ... هُمُ الْفائِزُونَ
2- پیامبر صلی الله علیه و آله معصوم است،زیرا اطاعت از او،بی قید و شرط آمده است. «مَنْ یُطِعِ اللّهَ وَ رَسُولَهُ»
3- آنچه ارزش است،خشیت درونی و پروای بیرونی است. «یَخْشَ اللّهَ وَ یَتَّقْهِ»
4- اطاعت نباید موجب غرور شود،بلکه روحیّه ی خشیت و تقوا لازم دارد.
«یُطِعِ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَخْشَ اللّهَ»
5-خداترسانِ تقوا پیشه که مطیع خدا و رسولند،حتماً رستگار می شوند.
«فَأُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ»
وَ أَقْسَمُوا بِاللّهِ جَهْدَ أَیْمانِهِمْ لَئِنْ أَمَرْتَهُمْ لَیَخْرُجُنَّ قُلْ لا تُقْسِمُوا طاعَهٌ مَعْرُوفَهٌ إِنَّ اللّهَ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ«53»
و سخت ترین سوگندها را به نام خدا خوردند،که اگر(برای جبهه و جهاد) دستور دهی،از خانه خارج می شوند.(به آنان)بگو:سوگند نخورید، اطاعت پسندیده(اطاعت در عمل است،نه سوگند به زبان)،همانا خداوند به کارهایی که انجام می دهید آگاه است.
پیام ها:
1- به هر سوگندی اطمینان نکنید.زیرا منافقان از مقدّسات سوء استفاده می کنند.
وَ أَقْسَمُوا بِاللّهِ ...
2- هرچه درون پوک تر باشد،تظاهر و خودنمایی بیشتر است. «جَهْدَ أَیْمانِهِمْ»
3- مسلمانی،به گفتار نیست،کردار لازم است. «طاعَهٌ مَعْرُوفَهٌ»
4- با نپذیرفتن سوگند منافقان،جلو سوء استفاده آنان را بگیرید. «قُلْ لا تُقْسِمُوا»
5-منافقان بدانند که خدا به گفتار و رفتار آنها آگاه است. «إِنَّ اللّهَ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ»
قُلْ أَطِیعُوا اللّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَیْهِ ما حُمِّلَ وَ عَلَیْکُمْ ما حُمِّلْتُمْ وَ إِنْ تُطِیعُوهُ تَهْتَدُوا وَ ما عَلَی الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبِینُ«54»
بگو:خدا را اطاعت کنید و پیامبر را نیز اطاعت کنید.پس اگر سرپیچی نمایند،(به پیامبر زیانی نمی رسد،زیرا)بر او فقط آن(تکلیفی)است که به عهده اش گذاشته شده و بر شما نیز آن(تکلیفی)است که به عهده ی شما گذاشته شده است.واگر اطاعتش کنید،هدایت می یابید و پیامبر جز تبلیغ روشن مسئولیّتی ندارد.
نکته ها:
* دستورا پیامبر دو گونه است:یکی دستورات الهی؛ «أَطِیعُوا اللّهَ» و دیگری دستورات حکومتی؛ «أَطِیعُوا الرَّسُولَ».
* در قرآن به مواردی برمی خوریم که دو دستور در کنار یکدیگر ذکر شده است و باید هر دو اجرا شود وعمل کردن به یکی کافی نیست،از جمله:
*ایمان و عمل. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ»[90]
*نماز و زکات. «أَقِیمُوا الصَّلاهَ وَ آتُوا الزَّکاهَ» [91]
*تشکّر از خداوند و والدین. «أَنِ اشْکُرْ لِی وَ لِوالِدَیْکَ» [92]
*اطاعت از خدا و رسول. «أَطِیعُوا اللّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ» که در این آیه آمده است.
* در قرآن،جمله «وَ إِنْ تَوَلَّوْا» زیاد بکار رفته است و در تمام موارد به پیامبر دلداری می دهد که از بی اعتنایی مردم نسبت به تبلیغ خود دلسرد نشود.
پیام ها:
1- پیامبر مأمور است که منافقان را نیز به اطاعت فراخواند. قُلْ أَطِیعُوا ...
2- اطاعت از اوامر و نواهی پیامبر صلی الله علیه و آله مثل اطاعت از دستورات خدا،واجب است. «أَطِیعُوا الرَّسُولَ»
3- رهنمودهای پیامبر هماهنگ با فرمان های الهی است. «أَطِیعُوا اللّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ»
4- پیروی یا سرپیچی مردم،در ادای وظیفه ی پیامبران اثری ندارد. «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَیْهِ ما حُمِّلَ»
5-تکلیف هر فردی،مربوط به خود اوست. «عَلَیْهِ ما حُمِّلَ وَ عَلَیْکُمْ ما حُمِّلْتُمْ»
6- هدایت،در سایه اطاعت است. «إِنْ تُطِیعُوهُ تَهْتَدُوا»
7- پیامبران،ابلاغ می کنند نه اجبار. «وَ ما عَلَی الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ»
وَعَدَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ«55»
خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، وعده داده است که حتماً آنان را در زمین جانشین قرار دهد،همان گونه که کسانی پیش از ایشان را جانشین کرد،و قطعاً دینی را که خداوند برای آنان پسندیده است،برای آنان استقرار و اقتدار بخشد و از پی ترسشان امنیّت را جایگزین کند،تا(تنها)مرا بپرستند و چیزی را برای من شریک نگیرند،و هر کس بعد از این،کفر ورزد پس آنان همان فاسقانند.
نکته ها:
* در روایات بسیاری از امام سجاد و امام باقر و امام صادق علیهم السلام می خوانیم:مصداق کامل این آیه،حکومت جهانی حضرت مهدی علیه السلام است.[93] که خداوند وعده داده است در آن روز اهل ایمان بر جهان حکومت کنند.
* در قرآن،بارها به حکومت نهایی صالحان تصریح شده است،از جمله:
سه مرتبه فرمود: «لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ» [94]اسلام بر همه ی ادیان پیروز خواهد شد.
در جای دیگری فرمود: «أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصّالِحُونَ»[95]بندگان صالح من وارث زمین خواهند شد.
و در جای دیگر می خوانیم: «وَ الْعاقِبَهُ لِلتَّقْوی[96]یا «وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ» [97]
* مراد از جانشینی مؤمنان،یا جانشینی از خداست در زمین و یا جایگزینی از اقوام پیشین.
* «قُرطبی»در تفسیر خود،درباره ی پیروزی کامل اسلام چند حدیث نقل می کند و می گوید:
در زمین خانه ای نخواهد بود مگر آن که اسلام در آن خانه وارد خواهد شد.
* پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در آخرین حج خود در مسیر برگشت از مکّه(روز هیجدهم ذی الحجه)در غدیر خم به فرمان خداوند،حضرت علی علیه السلام را جانشین خود قرار داد،آیه نازل شد امروز من اسلام را به عنوان دین کامل برای شما پسندیدم؛ «رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً»[98]در این آیه نیز وعده ی خداوند پیروزی آن دینی است که پسندیده است؛ «دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ» .
بنابراین اسلامی که جهان را خواهد گرفت،اسلامِ غدیر خم است.
پیام ها:
1- اسلام،دین آینده ی جهان است.آینده ی تاریخ به سود مؤمنان و شکست سلطه ی کافران است. وَعَدَ اللّهُ ... لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ
2- به مؤمنان،امید دهید تا فشار و سختی ها،آنها را مأیوس نکند. «وَعَدَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا»
3- کلید و رمز لیاقت برای بدست گرفتن حکومت گسترده حقّ،ایمان و عمل صالح است. «الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ»
4- دین،از سیاست جدا نیست،بلکه سیاست و حکومت برای حفظ دین است.
لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ ... یَعْبُدُونَنِی
5-در بیان وعده های الهی،برای باور کردن مردم،بیان نمونه هایی از تاریخ گذشته مفید است. «کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ»
6- پیروزی نهایی اهل حقّ،یک سنّت الهی است. «کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ»
7- هدف از حکومت اهل ایمان،استقرار دین الهی در زمین و رسیدن به توحید و امنیّت کامل است. «لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ - لَیُبَدِّلَنَّهُمْ - لا یُشْرِکُونَ»
8-دست خدا را در تحولات تاریخ ببینیم. وَعَدَ اللّهُ ... لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ - لَیُبَدِّلَنَّهُمْ
9- دین اسلام،تنها دین مورد رضایت الهی است. «دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ»
10- امنیّت واقعی،در سایه ی حکومت دین است. «وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً»
11- امنیّت در جامعه ی اسلامی،شرایط مناسبی برای عبادت فراهم می سازد.
«أَمْناً یَعْبُدُونَنِی» (هدف نهایی وعده های الهی،عبادت خالصانه خداوند است)
12- عبادت خدا،زمانی کامل است که هیچ گونه شرکی در کنار آن نباشد.
«یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ»
13- در زمان حکومت صالحان نیز،گروهی انحراف خواهند داشت. وَعَدَ اللّهُ ...
وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ
وَ أَقِیمُوا الصَّلاهَ وَ آتُوا الزَّکاهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ«56» لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا مُعْجِزِینَ فِی الْأَرْضِ وَ مَأْواهُمُ النّارُ وَ لَبِئْسَ الْمَصِیرُ«57»
و نماز را به پا دارید و زکات را بپردازید و از پیامبر اطاعت کنید.شاید مورد رحمت قرار گیرید.هرگز گمان مبر که کفّار،ما را در زمین عاجز و درمانده می کنند.جایگاه آنان آتش است و به راستی که بدسرانجامی است.
نکته ها:
* امام صادق علیه السلام با تلاوت آیه 56 فرمود:زکاتِ فطره،مصداق زکات در آیه وواجب است. [99]
* شاید آیه 57 پاسخ سؤالی باشد که با آن همه کفر و نفاق و امکاناتی که مخالفان دارند، چگونه خداوند به مؤمنان وعده حاکمیّت بر زمین را می دهد؟ این آیه می فرماید:و «لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا مُعْجِزِینَ فِی الْأَرْضِ» تردید نکن،زیرا مخالفان نمی توانند در هیچ کجای زمین اراده و راه خداوند را مختل و عاجز نمایند.بر خلاف میل و پندار نادرست دشمنان، روزی حکومت امام زمان علیه السلام محقّق خواهد شد[100]
پیام ها:
1- اقامه نماز و ادای زکات،نمونه بارز عمل صالحی است که در حاکمیّت مؤمنان انجام می شود. وَعَدَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا ... أَقِیمُوا الصَّلاهَ وَ ...
2- در اسلام،مسائل عبادی «أَقِیمُوا الصَّلاهَ» و مسائل مالی «آتُوا الزَّکاهَ» و مسائل سیاسی و حکومتی «أَطِیعُوا الرَّسُولَ» از یکدیگر جدا نیستند.
3- وعده های الهی(در آیه قبل)،سبب تن پروری نشود! أَقِیمُوا ... آتُوا الزَّکاهَ ...
4- شرط رسیدن به رحمت الهی،پیروی از خدا و رسول است. «لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ»
5-کفّار،اگر چه ابرقدرت باشند،امّا در برابر قدرت خدا شکست خواهند خورد.
لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا مُعْجِزِینَ ...