eitaa logo
نهج البلاغه و صحیفه سجادیه
642 دنبال‌کننده
192 عکس
34 ویدیو
5 فایل
📚حکمتهای نهج البلاغه ✔️هر روز یک حکمت بهمراه شرح انشالله https://eitaa.com/a_fatemi24/652 ✔️نکات قرآنی https://eitaa.com/a_fatemi24/660
مشاهده در ایتا
دانلود
↩️ترجمه و شرح خطبه 66 نهج البلاغه؛ بخش دوم: مقاومت در برابر دشمن ♦️وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ بِعَيْنِ اللَّهِ وَ مَعَ ابْنِ عَمِّ رَسُولِ اللَّهِ، و بدانيد كه در پيش روى خدا و پسر عموى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم قرار داريد. ♦️فَعَاوِدُوا الْكَرَّ وَ اسْتَحْيُوا مِنَ الْفَرِّ فَإِنَّهُ عَارٌ فِي الْأَعْقَابِ وَ نَارٌ يَوْمَ الْحِسَابِ پى در پى حمله كنيد و از فرار شرم داريد، زيرا فرار در جنگ، لكّه ننگى براى نسل هاى آينده و مايه آتش روز قيامت است، ، ♦️وَ طِيبُوا عَنْ أَنْفُسِكُمْ نَفْساً وَ امْشُوا إِلَى الْمَوْتِ مَشْياً سُجُحاً، از شهادت خرسند باشيد و به آسانى از آن استقبال كنيد. ♦️وَ عَلَيْكُمْ بِهَذَا السَّوَادِ الْأَعْظَمِ وَ الرِّوَاقِ الْمُطَنَّبِ، فَاضْرِبُوا ثَبَجَهُ فَإِنَّ الشَّيْطَانَ كَامِنٌ فِي كِسْرِهِ وَ قَدْ قَدَّمَ لِلْوَثْبَةِ يَداً وَ أَخَّرَ لِلنُّكُوصِ رِجْلًا، به آن گروه فراوان اطراف خيمه پر زرق و برق و طناب در هم افكنده (فرماندهى معاويه) به سختى حمله كنيد، و به قلب آنها هجوم بريد كه شيطان در كنار آن پنهان شده، دستى براى حمله در پيش، و پايى براى فرار آماده دارد ♦️فَصَمْداً صَمْداً حَتَّى يَنْجَلِيَ لَكُمْ عَمُودُ الْحَقِّ، «وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَ اللَّهُ مَعَكُمْ وَ لَنْ يَتِرَكُمْ أَعْمالَكُمْ». ، مقاومت كنيد تا ستون حق بر شما آشكار گردد. «شما برتريد، خدا با شماست، و از پاداش اعمالتان نمى كاهد». https://eitaa.com/a_fatemi24/1172
✍️شرح خطبه 66 محکم بايستيد و مقاومت کنيد! 🔻1️⃣👈امام در اين بخش از خطبه، به تقويت روحيه سربازان خود پرداخته و دستورات جديدى را در خصوص جنگ صفّين براى قلع ماده فساد به آنان مى دهد; نخست مى فرمايد: «بدانيد شما (در ميدان نبرد) در پيشگاه خداوند قرار داريد (همه اعمال شما را مى بيند و از نيّات شما آگاه است و از شما در طريق حق حمايت مى کند)» (وَاعْلَمُوا أَنَّکُمْ بِعَيْنِ اللّهِ). 🔺اين احساس که انسان در حضور مولا و آقايش قرار دارد، مولايى که بر هر چيز قادر و تواناست و از همه چيز با خبر است، از يک سو، به او توان و قدرت مى بخشد که تنها نيست و از سوى ديگر، توجّه به مسئوليّت ها را بيشتر و قوى تر مى کند. 🔻شبيه اين معنا در داستان حضرت نوح(عليه السلام) آمده است آنجا که به او دستورِ ساختنِ کشتى نجات مى دهد و مى فرمايد: «وَاصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْيُنِنَا وَ وَحْيِنَا; و (اکنون) در حضور ما و طبق وحى ما کشتى بساز!»(1) 🔻اشاره به اينکه: ممکن است دشمنان تو، يا از طريق سُخريّه و يا فشارهاى جسمى و روحى بخواهند در کار تو مانع ايجاد کنند; امّا چون در پيشگاه ما و مطابق فرمان ما است، ترس و وحشت و غمى به خود راه مده. 🔻شبيه همين معنا را درباره پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) در مقابل انبوه دشمنان سرسخت و سنگدل مى فرمايد: «وَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ فَإِنَّکَ بِأَعْيُنِنَا; در طريقِ ابلاغِ حُکم پروردگارت، شکيبايى و استقامت کن; زيرا تو در برابر ديدگان علم ما قراردارى!»(طور، آيه 48. ). 2️⃣👈سپس مى افزايد: «(امتياز ديگر شما اين است که، شما همراه و همگام) با پسر عموى پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) هستيد.» (وَ مَعَ ابْنِ عَمِّ رَسُولِ اللّهِ). 🔺پسر عمويى که برادر و جانشين و وصىّ و همگام و همراه با او بود; بنابراين، در حقّانيت خود و مسيرى که در پيش داريد کمترين ترديدى به خود راه ندهيد و با دشمنِ ستمگر، با قوّت و قدرت پيکار کنيد! 🔺اين در حالى است که دشمنِ شما، فرزندِ دشمنِ شماره يک پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) يعنى «ابوسفيان» است که در باطل بودن ادّعاى او نسبت به خلافت، جاى هيچ گونه ترديدى نيست!! 🔺تکيه کردن امام(عليه السلام) روى نسبت نزديکش به پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) علاوه بر اينکه يک اصل شناخته شده در ميان عقلاست -که نزديکان هر کس را آشناترين افراد به مکتب او مى دانند، مگر اينکه خلافش ثابت شود- مى تواند اشاره به «حديث » باشد که پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) مردم را بعد از خود، به پيروى از اهل بيت(عليه السلام) در کنار پيروى از قرآن، دعوت نموده است. 3️⃣👈سپس در ادامه اين سخن، امام(عليه السلام) دو دستور مهم را -که در واقع لازم و ملزوم يکديگرند- گوشزد مى کند، مى فرمايد: «پى در پى (بر دشمن) حمله کنيد و از فرار شرم نماييد! چه اينکه فرار از جهاد، ننگى است که در نسل هاى آينده شما نيز مى ماند و آتشى است که در روز حساب دامان شما را فرا مى گيرد!» (فَعَاوِدُوا الْکَرَّ، وَاسْتَحْيُوا مِنَ الْفَرِّ، فَإِنَّهُ عَارٌ فِي الاَْعْقَابِ، وَ نَارٌ يَوْمَ الْحِسَابِ). 🔺اشاره به اينکه، اوّلاً: نبايد انتظار داشته باشيد که در يک حمله، شيرازه لشکرِ دشمن در هم بريزد، بلکه بايد با ضرباتِ پى در پى، دشمن نيرومند خود را ضعيف و ضعيف تر و سپس متلاشى سازيد! و ديگر اينکه: هرگز فکر از جهاد در سر نپرورانيد، که لکّه ننگ آن، نه تنها بر دامان شما مى نشيند که نسل هاى آينده شما نيز از اين عار و ننگ بى نصيب نخواهند بود و شما را به آتش خشم خداوند، در روز رستاخيز گرفتار مى سازد; زيرا مى دانيد يکى از مهمترين گناهان کبيره «فرار از زحف» [= فرار از جهاد] است که در قرآن مجيد کراراً به آن اشاره شده است. 🔺در يک جا، خطاب به همه مؤمنان مى فرمايد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ کَفَرُوا زَحْفاً فَلاَ تُوَلُّوهُمُ الاَْدْبَارَ* وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذ دُبُرَهُ إِلاَّ مُتَحَرِّفاً لِقِتَال أَوْ مُتَحَيِّزاً إِلَى فِئَة فَقَدْ بَاءَ بِغَضَب مِنَ اللّهِ وَ مَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ; اى کسانى که ايمان آورده ايد! هنگامى که با انبوه کافران در ميدان نبرد رو به رو شويد، به آنها پشت نکنيد (و فرار ننماييد) و هر کس در آن هنگام به آنها پشت کند -مگر آنکه هدفش کناره گيرى از ميدان براى حمله مجدّد و يا به قصد پيوستن به گروهى (از مجاهدان) بوده باشد- (چنين کسى) به غضب خدا گرفتار خواهد شد و جايگاه او جهنّم است و چه بد جايگاهى است(4)». 🔻سپس به عنوان تأکيد بيشتر در امر جهاد، دو دستور ديگر مى دهد که آنها نيز لازم و ملزوم يکديگرند، مى فرمايد: «با آغوش باز از شهادت استقبال کنيد و با آرامش به سوى آن گام برداريد!» (وَ طِيبُوا عَنْ أَنْفُسِکُمْ نَفْساً، وَ امْشُوا إِلَى الْمَوْتِ مَشْياً سُجُحاً). https://eitaa.com/a_fatemi24/1172
«سُجُح» (بر وزن صُحُف) در اصل به معناى مستقيم است; اين واژه مخصوصاً در مورد راههاى مستقيم و صاف به کار مى رود و از آن جايى که راه رفتن در اين گونه جادّه ها سهل و آسان است، اين واژه به معناى سهل و آسان نيز استعمال مى شود، در «ضرب المثل»هاى عرب آمده است: «مَلَکْتَ فَأسْجَحْ; چون پيروز شده اى آسان بگير و عفو و گذشت داشته باش!». 🔺در حقيقت امام(عليه السلام) شهادت را گمشده مطلوبى براى همه اهل ايمان مى شمرد و به آنها تأکيد مى کند که نه تنها از شهادت نهراسند، بلکه با آغوش باز از آن استقبال کنند; جادّه آن را جادّه اى و مستقيم و هموار بشمرند و با آرامش خاطر، به سوى آن حرکت کنند; امام(عليه السلام) خود نمونه کاملِ عاشقانِ شيداى شهادت بود و سوگند ياد مى کرد که: «علاقه فرزند ابوطالب به مرگ و شهادت در راه خدا، بيش از علاقه طفل شيرخوار، به پستان مادر است!(6)». 4️⃣👈سپس امام(عليه السلام) بعد از ذکر اين مقدّمات به سراغ نتيجه نهايى مى رود و به مرکز تجمّع سپاه شام و همچنين خيمه عظيم «معاويه» و ياران نزديکش اشاره کرده، به اصحاب خود دستور مى دهد که: «به اين گروه کثير و مرکز تجمّع و خيمه گاه عظيم و پرزرق و برق معاويه، به شدّت حمله بريد و بر قلب آن بتازيد!» (وَ عَلَيْکُمْ بِهذَا السَّوَادِ الاَْعْظَمِ، وَ الرِّوَاقِ الْمُطَنَّبِ، فَاضْرِبُوا ثَبَجَهُ). 🔺بديهى است اگر حمله از گوشه و کنار و با ترس و احتياط شروع شود، دشمن جسور مى گردد; و به عکس، اگر حمله برق آسايى به قلب سپاه دشمن و مرکز فرماندهى آن بشود، روحيه آنها را درهم مى شکند و نشانه روشنى بر قدرت و عظمت حمله، خواهد بود. امام(عليه السلام) از همين نکته روانى استفاده کرده، دستور را به قلب سپاه دشمن و مرکز فرماندهى آن، صادر مى کند. 🔺«سواد اعظم» (سياهى بزرگ) کنايه از گروه عظيمى است که در يک جا جمع مى شود و از فاصله دور، به صورت سياهى عظيمى خود نمايى مى کند و در اينجا اشاره به مرکز تجمّع لشکر معاويه است. 🔺«رِواق» (بر وزن کتاب) به معناى ايوان يا اتاقهايى است که در قسمت جلو ساختمان قرار دارد و در اينجا اشاره به خيمه بزرگى است که براى «معاويه» زده بودند و «مُطَنَّبْ» به معناى چيزى است که آن را با طنابها محکم بسته اند. «ثَبَج» (بر وزن سبد) به معناى وسط و بخش عظيم چيزى است و جمله «فَاضْرِبُوا ثَبَجَهُ» تاکيد ديگرى بر لزوم هدف گيرى قلب سپاه و خيمه «معاويه» است. 5️⃣👈سپس امام(عليه السلام) به بيانى مى پردازد که به عنوان دليل بر دستور سابق است; مى فرمايد: «(اينکه گفتم به خيمه معاويه حمله ببريد) به خاطر اين است که شيطان در گوشه و کنار آن پنهان شده، دستى براى حمله به پيش دارد و پايى براى فرار به عقب نهاده است!» (فَإِنَّ الشَّيْطَانَ کَامِنٌ فِي کِسْرِهِ، وَ قَدْ قَدَّمَ لِلْوَثْبَةِ يَداً، وَ أَخَّرَلِلنُّکُوصِ رِجْلاً). 🔺منظور از شيطان در اين جمله، «معاويه» است که هم افکارش شيطانى بود و هم کارهايش. بعضى از مفسّران نهج البلاغه آن را اشاره به «عمرو عاص» دانسته اند و گاه گفته مى شود: منظور از شيطان در اينجا «ابليس» است که براى تحريک معاويه و يارانش در آن لحظات حسّاس، فعّاليت مى کرد. 🔺در حقيقت جمله بالا ترسيم دقيقى از روحيه معاويه است که از يک سو خود را آماده براى حمله مى کرد و از سوى ديگر آماده فرار و عقب نشينى بود; تا باد از کدام سو، بوزد و حال و هوا چگونه باشد. و اين گونه است روش سياستمداران مادّى; آنها هرگز هدف مقدّسى ندارند که به آن عشق بورزند و تا آخرين نفس و آخرين قطره خون، حاضر براى فداکارى در راه آن باشند و به همين دليل، هر گاه در برابر گروهى مؤمن و با هدف و از جان گذشته قرار گيرند، گرفتار شکست مى شوند. 🔺قرآن مجيد درباره شيطان چنين مى گويد: «وَ إِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ وَ قَالَ لاَ غَالِبَ لَکُمُ الْيَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَ إِنّي جَارٌ لَکُمْ فَلَمَّا تَرَاءَتِ الْفِئَتَانِ نَکَصَ عَلَى عَقِبَيْهِ وَ قَالَ إِنّي بَرِيءٌ مِنْکُمْ إِنِّي أَرَى مَا لاَتَرَوْنَ إِنّي أَخَافُ اللّهَ وَ اللّهُ شَدِيدُ الْعِقَابِ; و (به يادآور) هنگامى را که شيطان اعمال آنها [مشرکان] را در نظرشان جلوه داد و گفت: «امروز هيچ کس از مردم بر شما پيروز نمى گردد و من همسايه (و پناه دهنده) شما هستم» امّا هنگامى که دو گروه (کافران و مؤمنانِ مورد حمايت فرشتگان) در برابر يکديگر قرار گرفتند، به عقب برگشت و گفت: «من از شما (دوستان و پيروانم) بيزارم; من چيزى مى بينم که شما نمى بينيد، من از خدا مى ترسم خداوند «شديد العقاب است»( انفال، آيه 48.). نه تنها ابليس چنين برنامه اى دارد که شياطين انس نيز، دنبال همين مکتبند; مردم را به ميدان حوادث مى کشانند و اگر شرايط را نامساعد ديدند آنها را رها کرده، عقب نشينى مى کنند. https://eitaa.com/a_fatemi24/1172
❤️ امام علی (عليه‌السلام) : هر چه را شنيدى (بدون بررسی ) براى مردم بازگو مكن، كه همين براى دروغگويى تو كافى است. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 📚 نهج البلاغه، نامه۶۹
تبیین خطبه ٢٠٢نهج البلاغه پرداخت که بخشی از سخنانان این استاد نهج البلاغه به این شرح است: وَ مِنْ کَلَامٍ لَهُ (علیه السلام) رُوِیَ عَنْهُ أَنَّهُ قَالَهُ عِنْدَ دَفْنِ سَیِّدَةِ النِّسَاءِ فَاطِمَةَ (علیها السلام) کَالْمُنَاجِی بِهِ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) عِنْدَ قَبْرِهِ: السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ عَنِّی وَ عَنِ ابْنَتِکَ النَّازِلَةِ فِی جِوَارِکَ وَ السَّرِیعَةِ اللَّحَاقِ بِکَ. قَلَّ یَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِیَّتِکَ صَبْرِی وَ رَقَ عَنْهَا تَجَلُّدِی، إِلَّا أَنَّ فِی التَّأَسِّی لِی بِعَظِیمِ فُرْقَتِکَ وَ فَادِحِ مُصِیبَتِکَ مَوْضِعَ تَعَزٍّ، فَلَقَدْ وَسَّدْتُکَ فِی مَلْحُودَةِ قَبْرِکَ وَ فَاضَتْ بَیْنَ نَحْرِی وَ صَدْرِی نَفْسُکَ، فَ "إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ". فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِیعَةُ وَ أُخِذَتِ الرَّهِینَةُ، أَمَّا حُزْنِی فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَیْلِی فَمُسَهَّدٌ، إِلَی أَنْ یَخْتَارَ اللَّهُ لِی دَارَکَ الَّتِی أَنْتَ بِهَا مُقِیمٌ. وَ سَتُنَبِّئُکَ ابْنَتُکَ بِتَضَافُرِ أُمَّتِکَ عَلَی هَضْمِهَا، فَأَحْفِهَا السُّؤَالَ وَ اسْتَخْبِرْهَا الْحَالَ، هَذَا وَ لَمْ یَطُلِ الْعَهْدُ وَ لَمْ یَخْلُ مِنْکَ الذِّکْرُ. وَ السَّلَامُ عَلَیْکُمَا سَلَامَ مُوَدِّعٍ، لَا قَالٍ وَ لَا سَئِمٍ، فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلَا عَنْ مَلَالَةٍ، وَ إِنْ أُقِمْ فَلَا عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اللَّهُ الصَّابِرِینَ. اما ترجمه این عبارت؛ این سخن از آن حضرت روایت شده که هنگام به خاک سپردن سیده زنان، فاطمه (س) بر سر مزار رسول اللّه (ص)، چنانکه گویی با حضرتش راز می گوید، بیان داشته است: سلام بر تو، ای پیامبر خدا. سلام من و دخترت که اکنون در کنار تو فرود آمده و چه زود به تو پیوست. ای رسول خدا، بر مرگ دخت برگزیده تو، شکیبایی من اندک است و طاقت و توانم از دست رفته ولی مرا، که اندوه عظیم فراق تو را دیده ام و رنج مصیبت تو را چشیده ام، جای شکیبایی است. من خود تو را به دست خود در قبر خواباندم و هنگامی که سر بر سینه من داشتی، جان به جان آفرین تسلیم نمودی. «انا لله و انا الیه راجعون». آن ودیعت بازگردانده شد و آن امانت به صاحبش رسید. و اندوه مرا پایانی نیست. همه شب خواب به چشمم نرود تا آن گاه که خداوند برای من سرایی را که تو در آن جای گرفته ای، اختیار کند. بزودی، دخترت تو را خبر دهد که چگونه امتت گرد آمدند و بر او ستم کردند. همه سرگذشت را از او بپرس و خبر حال ما را از او بخواه. اینها در زمانی بود که از مرگ تو دیری نگذشته بود و تو از یادها نرفته بودی. بدرود تو را و دخترت را. بدرود کسی که وداع می کند، نه بدرود کسی که رنجیده و ملول است. اگر از اینجا بازمی گردم نه از روی ملالت است و اگر درنگ می کنم نه به سبب آن است که به وعده ای که خدا به صابران داده است بدگمان شده ام. این گفتار امام علیه السلام به قدر کافی گویاست؛ سخنی است که از سوز دل مولا علیه السلام به هنگام دفن حضرت فاطمه زهرا علیها السلام حکایت می کند. درد دلی است پر سوز و گداز که مولا علیه السلام با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله درباره مصائب حضرت زهرا علیها السلام از یک سو و مصیبت خودش به سبب فراق حضرت زهرا(س) از سوی دیگر، حکایت دارد و بخشی از حقایق مهم تاریخ صدر اسلام را به صورت غیر مستقیم؛ امّا گویا و پرمعنا منعکس می کند.
👇👇 سلام حضرت علی (ع) به پیامبر اکرم (ص) اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ عَنِّی ... سلام برای هرکسی است که به دیدارش می‌روند و مخاطب قرار می گیرد، ما دو جور دیدار داریم :١)دیدار جسمی ٢)دیدار روحانی؛ که البته سلام در این فراز از نوع دیدار قلبی و روحانی است. سلام حضرت علی(ع) از جانب حضرت زهرا(س) محضر رسول الله(ص) اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ عَنِّی وَ عَنِ اِبْنَتِکَ ... این ادب حضرت گویا اذن دخول گرفتن از پیامبر اکرم (ص) جهت همجواری حضرت زهرا(س) در بهشت با ایشان است. زود پیوستن بانوی دو عالم به پیامبر اکرم(ص) اَلسَّرِیعَةِ اَللَّحَاقِ بِکَ ... این عبارت اشاره به کلام رسول الله (ص) دارد که فرمود: "انت اسرع اهلی لحوقا بی": "تو اولین کس از اهل بیت من هستی که به من ملحق می‌شود." زمان شهادت حضرت زهرا(س) پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) مختلف است و دوقول مشهور ۷۵ روز یا ۹۵ روز میباشد. بی تابی فراوان امام علی(ع) در شهادت حضرت زهرا(س) قَلَّ یَا رَسُولَ اَللَّهِ عَنْ صَفِیَّتِکَ صَبْرِی ... امام(ع) گویی پیامبر اکرم(ص) را مورد خطاب قرار داده و شکایتی را در باب کاهش شکیبایی و توانش در این مصیبت،بیان فرموده و به همین علت از تعبیر "صفیک" به جای " ابنتک" استفاده فرموده که این کار به منظور احترام و دوستی و گرامیداشتی است که حضرت (ص) نسبت به دخترش حضرت زهرا(س) اعمال می کردند و به نوعی تجلیل از بانوی دوعالم(س) است. دشواری فراق حضرت زهرا (س) رَقَّ عَنْهَا تَجَلُّدِی ... تجلُّد یعنی اظهار صلابت و توانایی و رقّ تجلّدی، طبعاً یعنی صلابت و تواناییم نازک و کم شد؛ امیرالمومنین(ع) می خواهد بفرماید:صبر من از فراق او (زهرا (س)) ناتوان شد. دلداری خویش(امام علی (ع)) در این مصیبت به تأسی بر صبر بر فقدان پیامبر اکرم(ص) إِلاَّ أَنَّ فِی اَلتَّأَسِّی لِی بِعَظِیمِ فُرْقَتِکَ وَ فَادِحِ مُصِیبَتِکَ مَوْضِعَ تَعَزٍّ ... امام(ع) با این جمله خطاب به پیامبراکرم(ص) خود را در این مصیبت تسلّای خاطر میدهد که گرچه مصیبت زهرا(س) غیرقابل تحمل است لیکن غم دوری تو بسیار سخت تر است پس چنانکه بر فراق تو با همه دشواریش صبر کردم، در شهادت زهرا(س) به طریق أولی بردبار خواهم بود. شرح اندوه فراوان امام(ع) هنگام به خاک سپردن پیامبر(ص) توسط ایشان فَلَقَدْ وَسَّدْتُکَ فِی مَلْحُودَةِ قَبْرِکَ وَ فَاضَتْ بَیْنَ نَحْرِی وَ صَدْرِی نَفْسُکَ ... چه مصیبت سنگینی بود خاک سپاری پیامبر(ص) توسط امام(ع) در حالیکه روح مبارکش میان سینه و گلوی امام(ع) از بدن شریفش خارج شد. گویا امام(ع) با این سخن، آن ضایعه اسفناک را یادآور شدند تا تسکینی بر مصیبت تازه اش باشد.امروزه هم کارشناسان به گرفتاران توصیه می کنند که اگر به مشکلات سنگین‌تری که دیگران گرفتارند فکر کنید، دیگرگرفتاری هایتان شما را زیاد آزرده خاطر نخواهد کرد. استرجاع إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ ... منظور از این ذکر، این کلام الهی و به نوعی آرامش طلبی از خدای متعال است: "وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ - الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ"- بقره/۱۵۶-۱۵۵ پوزش خواهی امام(ع) از پیامبر اکرم(ص) فَلَقَدِٱسْتُرْجِعَتِ اَلْوَدِیعَةُ وَ أُخِذَتِ اَلرَّهِینَةُ ... ودیعه و رهینه، حضرت زهرا(س) است. از ودیعه معلوم می­شود: حضرت(س)نزد امام (ع) امانت بوده است. از رهینه معلوم می­شود: امام(ع) حضرت زهرا(س) را به عوض رسول الله(ص) در نزد خود نگهداشته و خود را با آن تسلیت می­داد. ( و برخی رهینه و ودیعه را استعاره از نفس دانسته و بیان داشته اند که ودیعه اشاره به کلام" النساء ودائع الکرام: زنها امانتهای ارزشمندی میباشند" دارد که دال بر امانت بودن زن نزد مرد است. و رهینه این مناسبت استعاری را دارد که تمام نفوس در گرو وفای به عهد خود با خدایند که از دین حق منحرف نشوند.) همیشگی بودن اندوه امام (ع) أَمَّا حُزْنِی فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَیْلِی فَمُسَهَّدٌ إِلَی أَنْ یَخْتَارَ اَللَّهُ لِی دَارَکَ اَلَّتِی أَنْتَ بِهَا مُقِیمٌ ... امام(ع) ذکر دائمی بودن حزن خویش را بیان داشته و اشاره فرموده که شبها بیدار است تا آنکه به پیامبر اکرم(ص) بپیوندد. اندوه مظلومیت حضرت زهرا (س) و شکایت امام(ع) نزد رسول الله(ص) سَتُنَبِّئُکَ اِبْنَتُکَ بِتَضَافُرِ أُمَّتِکَ عَلَی هَضْمِهَا ... این جمله امام (ع) اشاره به شکوائیه حضرت از مردم به حضور پیامبر اکرم(ص) است، که پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) حق خلافت را از امام علی(ع) و فدک را ظالمانه از حضرت زهرا(س) ربودند.
اندوه از دست دادن محرم راز فَأَحْفِهَا اَلسُّؤَالَ وَ اِسْتَخْبِرْهَا اَلْحَالَ ... امام(ع) از پیامبر اکرم(ص)درخواست می کند که از او(حضرت زهرا(س)) به اصرار بخواه که وقایع را بازگو کند و از او طلب آگاهی از حال نما. امر فراموش نشده هَذَا وَ لَمْ یَطُلِ اَلْعَهْدُ وَ لَمْ یَخْلُ مِنْکَ اَلذِّکْرُ ... ابن ابی الحدید در جواب پرسشی که خود مطرح کرده اینگونه می نویسد: اگر بگویی این کار چیست که نه فراموش شد و نه فرسوده گشت، اگر در آنجا نصی نبود، چرا ولایت ماندگار شد؟ خواهم گفت: سخن پیامبر(ص) نصّ است که فرمود:" انی مخلف فیکم الثقلین"، همانا من در میان شما دو گران جانشین می گذارم، و دیگر سخن آن حضرت نیز نص است که:" خداوندا حق را با او گردان هر جا که گردد" و امثال این نصوص که دلالت بر تعظیم و بزرگداشت و منزلت امام در اسلام دارد، همه دلایلی متقن بر ماندگاری ولایت محسوب می شوند. که البته چنین اقراری از ابن أبی الحدید به جهت تعصباتش به نُدرت در شرحش به چشم می خورد ولی اینجا صریحاً اقرار به نعمت ولایت نموده است. سلام به هنگام خداحافظی اَلسَّلاَمُ عَلَیْکُمَا ... معمولا عادت دوستان راستین چنین است که هنگام جداشدن از همدیگر به عنوان وداع، سلام می گویند و امیرالمومنین هم این کار را انجام داده اند. خداگرایی مولی الموحدین علی علیه السلام در مصیبت بِمَا وَعَدَ اَللَّهُ اَلصَّابِرِینَ ... حضرت(ع) با این فرمایش، خود را از همانندی با کسانی که از شدت ناراحتی بر قبور حاضر می شوند و می پندارند آنچه از دست رفته جبران نخواهد شد و صبر برآن اجری نخواهد داشت و به خدای متعال جسارت می کنند، تبرئه می کنند. و در حضور پیامبر اکرم(ص) عرض می کنند: من به آنچه خداوند در مقابل مصیبت ها به پیامبران وعده کرده( که صلوات و رحمت اوست) یقین دارم.
بسم الله وظایف مردم در مواجهه با فتنه وآشوب های آخرالزمان در کلام امام علي(ع) سردمداران فتنه ها نباشید. امیر المؤمنین امام علي(عليه السلام) در فرازی از خطبه ۱۵۱ «نهج البلاغه» به بخشى از وظايف مردم در فتنه ها و آشوب هاى سخت اشاره كرده و دستورات پنجگانه اى را براى پيروان حقّ بيان مى كنند. پرچم هاى فتنه ها و نشانه هاى بدعت نباشيد سعى كنيد شما پرچم هاى فتنه ها و نشانه هاى بدعت نباشيد؛ «فَلَا تَكُونُوا أَنْصَابَ الْفِتَنِ، وَ أَعْلَامَ الْبِدَعِ». اشاره به اين كه با سردمداران فتنه ها و بدعت ها همكارى نكنيد و خود را از اين معركه هاى خطرناك كنار بكشيد. از ارکان جامعه اسلامی جدا مشوید حضرت در دوّمین دستور می افزاید: (از آنچه پیوند جماعت [و جامعه اسلامی] به آن گره خورده و ارکان اطاعت بر آن بنا شده، جدا مشوید)؛ «وَ اَلْزَمُوا مَا عُقِدَ عَلَیهِ حَبْلُ الْجَمَاعَةِ، وَ بُنِیتْ عَلَیهِ أَرْکانُ الطَّاعَةِ» . اشاره به این که تا می توانید قوانین و دستورات الهی را که ضامن بقای جامعه اسلامی و اطاعت پروردگار است، حتی در گیر و دارِ فتنه ها تا آنجا که می توانید محترم بشمرید؛ چرا که اگر راه نجاتی از فتنه باشد پیروی از این دستورات است. این سخن مخصوصاً برنامه هایی همچون جمعه و جماعت و حجّ و کمک به محرومان و ستمدیدگان را شامل می شود؛ چرا که حفظ آنها سبب نجات از فتنه هاست. مظلوم بر خداوند وارد شوید و ظالم وارد نشوید حضرت در سوّمین دستور می فرماید: (مظلوم بر خداوند وارد شوید و ظالم وارد نشوید)؛ «وَ اقْدَمُوا عَلَی اللهِ مَظْلُومِینَ، وَ لَا تَقْدَمُوا عَلَیهِ ظَالِمِینَ». مفهوم این سخن آن نیست که تن به ظلم بدهید و تسلیم ظالم شوید؛ زیرا این کار از نظر اسلام ممنوع و نوعی کمک به ظالم و اعانت بر اثم است؛ بلکه منظور آن است که اگر بر سر دو راهی قرار گرفتید که یا حقوق مردم را بِبَرید یا حقّ شما را بِبَرند، ترجیح دهید که از حق خود بگذرید تا به ظلم بر دیگران آلوده نشوید. با توجه به قاعده «تقدیم اهمّ بر مهمّ» این کار یک برنامه عادلانه و خداپسندانه است. از گام نهادن در راه های شیطان و سراشیبی های ظلم و عُدوان بپرهیزید حضرت در چهارمین دستور می افزاید: (از گام نهادن در راه های شیطان و سراشیبی های ظلم و عُدوان بپرهیزید!)؛ «وَ اتَّقُوا مَدَارِجَ الشَّیطَانِ وَ مَهَابِطَ الْعُدْوَانِ». اشاره به این که به منطقه خطر [ظلم و فساد] نزدیک نشوید؛ چرا که لغزشگاه انسان است. تعبیر به «مدارج»؛ (پله ها) و «مهابط»؛ (سراشیبی ها) اشاره به نکته لطیفی است؛ یعنی شیطان، انسان را از پله های طغیان بالا می برد و هنگامی که به اوج رسید او را به پایین پرتاب می کند و گاه به کنار درّه های گناه می کشاند تا پایشان بلغزد و در اعماق آن سقوط کنند. لقمه های حرام را هر چند اندک باشدپرهیز کنید حضرت در پنجمین و آخرین دستور می افزاید: (لقمه های حرام را هر چند اندک باشد وارد شکم خود نسازید؛ چرا که شما در معرض نگاه کسی هستید که گناه را بر شما حرام کرده و راه های اطاعت را برای شما آسان ساخته است)؛ «وَ لا تُدْخِلُوا بُطُونَکمْ لُعَقَ الْحَرَامِ، فَإِنَّکمْ بِعَینِ مَنْ حَرَّمَ عَلَیکمُ الْمَعْصِیةَ، وَ سَهَّلَ لَکمْ سُبُلَ الطَّاعَةِ». بی شک، به هنگام سلطه ظالمان و بروز فتنه ها، اموال حرام در دست مردم زیاد می شود و استفاده از آن آثار بسیار شومی در وجود انسان دارد؛ قلب را تاریک و انسان را از خدا دور می سازد و در مسیر شیطان قرار می دهد. امام(علیه السلام) در این زمینه هشدار می دهد و در ضمن می فرماید: «هیچ گاه راه طاعت و کسب حلال به روی شما بسته نمی شود؛ زیرا در هر شرایطی خداوند راه هایی برای نجات از معاصی و روی آوردن به طاعت الهی به روی مردم گشوده است». به گفته نویسنده معروف «مغنیه» بهترین تفسیر برای این جمله و ما بعد آن، همان سخنی است که در آمده که می فرماید: إِنَّ الَّذِی أُمِرْتُمْ بِهِ أَوْسَعُ مِنَ الَّذِی نُهِیتُمْ عَنْهُ، وَ مَا أُحِلَّ لَکمْ أَکثَرُ مِمَّا حُرِّمَ عَلَیکمْ، فَذَرُوا مَا قَلَّ لِمَا کثُرَ، وَ مَا ضَاقَ لِمَا اتَّسَعَ آنچه به آن مأمور شده اید گسترده تر است از آنچه نهی شده اید و آنچه بر شما حلال شده بیش از آن است که حرام گردید؛ بنابراین کم را به سبب زیاد ترک گویید و محدودتر را به خاطر گسترده تر رها سازید نهج البلاغه،خطبه ۱۵۱ نهج البلاغة. خطبه 114 📚همراه با نهج‌البلاغه وصحیفه @a_fatemi24 ┄┄┅═✧❁🌹💎🌹❁✧═┅
حکمت 104 نهج البلاغه: فضیلت زهد و تهجد ترجمه محمد دشتی وَ عَنْ نَوْفٍ الْبَكَالِيِّ قَالَ: رَأَيْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام) ذَاتَ لَيْلَةٍ وَ قَدْ خَرَجَ مِنْ فِرَاشِهِ فَنَظَرَ فِي النُّجُومِ، فَقَالَ لِي يَا نَوْفُ أَ رَاقِدٌ أَنْتَ أَمْ رَامِقٌ؟ فَقُلْتُ بَلْ رَامِقٌ. قَالَ: يَا نَوْفُ طُوبَى لِلزَّاهِدِينَ فِي الدُّنْيَا، الرَّاغِبِينَ فِي الْآخِرَةِ، أُولَئِكَ قَوْمٌ اتَّخَذُوا الْأَرْضَ بِسَاطاً وَ تُرَابَهَا فِرَاشاً وَ مَاءَهَا طِيباً وَ الْقُرْآنَ شِعَاراً وَ الدُّعَاءَ دِثَاراً، ثُمَّ قَرَضُوا الدُّنْيَا قَرْضاً عَلَى مِنْهَاجِ الْمَسِيحِ. 1. وصف زاهدان (اخلاقى، تربيتى): از نوف بكّالى نقل شده، كه در يكى از شب ها، امام على عليه السّلام را ديدم براى عبادت از بستر برخاست، نگاهى به ستارگان افكند، و به من فرمود: خوابى يا بيدار؟ گفتم: بيدارم. فرمود: اى نوف خوشا به حال آنان كه از دنياى حرام چشم پوشيدند، و دل به آخرت بستند، آنان مردمى هستند كه زمين را تخت، خاك را بستر، آب را عطر، و قرآن را پوشش زيرين، و دعا را لباس روئين خود قرار دادند، و با روش عيساى مسيح با دنيا بر خورد كردند. يَا نَوْفُ إِنَّ دَاوُدَ (علیه السلام) قَامَ فِي مِثْلِ هَذِهِ السَّاعَةِ مِنَ اللَّيْلِ، فَقَالَ إِنَّهَا لَسَاعَةٌ لَا يَدْعُو فِيهَا عَبْدٌ إِلَّا اسْتُجِيبَ لَهُ، إِلَّا أَنْ يَكُونَ عَشَّاراً أَوْ عَرِيفاً أَوْ شُرْطِيّاً أَوْ صَاحِبَ عَرْطَبَةٍ وَ هِيَ الطُّنْبُورُ أَوْ صَاحِبَ كَوْبَةٍ وَ هِيَ الطَّبْلُ. 2. ارزش سحر خیزی: ای نوف! همانا داود پیامبر (که درود خدا بر او باد) در چنین ساعتی از شب بر می خواست و می گفت: این ساعتی است که دعای هر بنده ای به اجابت می رسد، جز باجگیران، جاسوسان، شبگردان و نیروهای انتظامی حکومت ستمگر، یا نوازنده طنبور و طبل. 📚همراه با نهج‌البلاغه وصحیفه @a_fatemi24 ┄┄┅═✧❁🌹💎🌹❁✧═┅
شرح نهج البلاغه حکمت-147 موضوع : ارزش علم و علما بخش دوم پيام امام حکمت -147 وَ قَالَ (علیه السلام ٍ يَا كُمَيْلُ، الْعِلْمُ خَيْرٌ مِنَ الْمَالِ، الْعِلْمُ يَحْرُسُكَ وَ أَنْتَ تَحْرُسُ الْمَالَ، وَ الْمَالُ تَنْقُصُهُ النَّفَقَةُ وَ الْعِلْمُ يَزْكُوا عَلَى الْإِنْفَاقِ، وَ صَنِيعُ الْمَالِ يَزُولُ بِزَوَالِهِ. يَا كُمَيْلَ بْنَ زِيَادٍ مَعْرِفَةُ الْعِلْمِ دِينٌ يُدَانُ بِهِ، بِهِ يَكْسِبُ الْإِنْسَانُ الطَّاعَةَ فِي حَيَاتِهِ وَ جَمِيلَ الْأُحْدُوثَةِ بَعْدَ وَفَاتِهِ، وَ الْعِلْمُ حَاكِمٌ وَ الْمَالُ مَحْكُومٌ عَلَيْهِ. يَا كُمَيْلُ هَلَكَ خُزَّانُ الْأَمْوَالِ وَ هُمْ أَحْيَاءٌ وَ الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِيَ الدَّهْرُ، أَعْيَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ وَ أَمْثَالُهُمْ فِي الْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ. ترجمه پيام امام حکمت147- آيت الله مکارم شیرازي از سخنان امام(عليه السلام) به كميل بن زياد نخعى است اى كميل! علم از مال بهتر است (چرا كه) علم، تو را پاسدارى مى كند ولى تو بايد مال را پاسدارى كنى. مال با هزينه كردن كاستى مى گيرد در حالى كه علم، با انفاق افزون مى گردد. دست پروردگانِ مال، با زوال آن از بين مى روند. (ولى دست پروردگان علوم پايدارند) اى كميل بن زياد! آشنايى با علم و دانش آيينى است كه انسان به آن جزا داده مى شود و بايد به آن گردن نهد، به وسيله آن در دوران حيات، كسب طاعت فرمان خدا مى كند و بعد از وفات نام نيك از او مى ماند. (در حالى كه مال به تنهايى نه وسيله طاعت است نه سبب نيك نامى بعد از مرگ) علم حاكم است و مال محكوم عليه (علم فرمانده است و مال فرمان بردار) اى كميل! ثروت اندوزان هلاك شده اند در حالى كه ظاهراً در صف زندگانند; ولى دانشمندان تا جهان برقرار است زنده اند خود آنها گرچه از ميان مردم بيرون رفته اند; ولى چهره و آثارشان در دل ها ثبت است. شرح و تفسیر پيام امام حکمت 147- آيت الله مکارم شیرازي 🔹از سخنان امام (ع) به كميل بن زياد نخعى -خدايش او را بيامرزد- است. امام(علیه السلام) سپس در مقایسه اى بسیار جالب برترى علم را بر اموال دنیا از شش جهت، در سه گزاره از کلامش ثابت مى کند: 🔺نخست در اولین امتیاز علم بر مال مى فرماید: «اى کمیل! علم از مال بهتر است (چرا که) علم، تو را پاسدارى مى کند ولى تو باید مال را پاسدارى کنى»; (یَا کُمَیْلُ: الْعِلْمُ خَیْرٌ مِنَ الْمَالِ، الْعِلْمُ یَحْرُسُکَ وَأَنْتَ تَحْرُسُ الْمَالَ) بدیهى است که علم هم ایمان انسان را حفظ مى کند و هم جسم و جان او را، زیرا دفع آفات در جهات مختلف به وسیله علم صورت مى گیرد در حالى که مال به عکس آن است. صاحب مال باید پیوسته از اموال خویش مراقبت کند مبادا دزدان آن را بربایند یا آفات و بلاهایى آن را از میان بردارد. باید مراقبینى بر آن بگمارد، وسایل اطفاى حریق در کنارش قرار دهد، به موقع به آن سرکشى کند مبادا آفتى در آن پیدا شده باشد و این یک برترى بزرگ براى علم در برابر مال است. 🔺در دومین برترى مى فرماید: «مال با هزینه کردن کاستى مى گیرد در حالى که علم، با انفاق افزون مى گردد»; (وَالْمَالُ تَنْقُصُهُ النَّفَقَةُ، وَالْعِلْمُ یَزْکُوا عَلَى الاِْنْفَاقِ) دلیل آن روشن است; هنگامى که عالم تدریس مى کند و شاگردانى پرورش مى دهد علم و دانش او درون فکرش راسخ تر و قوى تر مى شود و اى بسا شاگردان سؤال و اشکالى کنند و در پرتو آن بر علم او افزوده گردد و ما تجربه کرده ایم براى پرورش علم هیچ چیز بهتر از تدریس نیست. مطالعه، درس خواندن و مباحثه کردن خوب است ولى تدریس اثر قوى ترى دارد. اضافه بر این علم از طریق شاگردان گسترش پیدا مى کند و این نیز نوعى دیگر از نمو است. 🔺در سومین تفاوت مى فرماید: «دست پروردگانِ مال، به زوال آن از بین مى روند (ولى دست پروردگان علوم پایدارند)»; (وَصَنِیعُ الْمَالِ یَزُولُ بِزَوَالِهِ) بسیار دیده ایم ثروتمندانى را که در زمان ثروت، دوستان بى شمار و مخلصان فراوانى دارند; اما آن روز که ورشکست گردند و اموال شان از بین برود همه از اطراف آنها پراکنده مى شوند گویى نه مالى بود و نه ثروتى و نه دست پروردگانى; 🔹 اما عالم اگر روزى بیمار شود و نتواند افاضه علم کند و یا از دنیا برود شاگردانش جاى او را مى گیرند و خلأ ناشى از بیمارى یا فقدانش را پر مى کنند و این امر همچنان در نسل هاى متعدد ادامه مى یابد. 🔹امام(علیه السلام) در ادامه این سخن به چهارمین امتیاز علم بر مال پرداخته، مى فرماید: «اى کمیل بن زیاد! آشنایى با علم و دانش آیینى است که انسان به آن جزا داده مى شود و باید به آن گردن نهد، به وسیله آن در دوران حیات، کسب طاعت فرمان خدا مى کند و بعد از وفات نام نیک از او مى ماند (در حالى که مال به تنهایى نه وسیله طاعت است نه سبب نیک نامى بعد از مرگ)