eitaa logo
نهج البلاغه و صحیفه سجادیه
636 دنبال‌کننده
191 عکس
33 ویدیو
5 فایل
📚حکمتهای نهج البلاغه ✔️هر روز یک حکمت بهمراه شرح انشالله https://eitaa.com/a_fatemi24/652 ✔️نکات قرآنی https://eitaa.com/a_fatemi24/660
مشاهده در ایتا
دانلود
«وَ لا یَأْتَلِ» 3- در انفاق،هم از وسعت مالی و هم از امکانات دیگران استفاده کنید. أُولُوا الْفَضْلِ ... وَ السَّعَهِ 4- در کمک کردن،بستگان اولویّت دارند. «أُولِی الْقُرْبی» 5-در پیمودن مراحل کمال،بلند همّت باشید وبه حداقل اکتفا نکنید.ابتدا کلمه ی «عفو»آمده،در مرحله ی بالاتر«صفح»آمده است. «وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا» 6- کسی که دیگران را ببخشد،به بخشش الهی نزدیکتر است.(عفو و گذشت وسیله ی جلب مغفرت الهی است) «أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللّهُ لَکُمْ» 7- هدف از عفو و گذشت دیگران،کسب مغفرت خدا باشد،نه چیز دیگر. «أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللّهُ لَکُمْ» 8-در شیوه ی تبلیغ،از احساسات وعواطف مردم کمک بگیریم. «أَ لا تُحِبُّونَ» 9- رهبران دینی باید مردم را به انفاق و عفو و گذشت تشویق کنند.(تمام آیه) إِنَّ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤْمِناتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ«23» همانا کسانی که به زنان پاکدامن و با ایمان و بی خبر(از هرگونه آلودگی)و نسبت بد می دهند،در دنیا و آخرت از رحمت الهی دورند و برایشان عذاب بزرگی است. نکته ها: * با اینکه در قرآن،کافران،پیمان شکنان،قاتلان،طرفداران طاغوت،منافقان،مفسدان، مشرکان،مستکبران،ظالمان،کتمان کنندگان حقّ و دروغگویان مورد لعنت قرار گرفته اند، ولی لعنت دنیا و آخرت همراه با عذاب عظیم،مخصوص کسانی است که آبروی افراد پاک را می برند. * امام صادق علیه السلام این آیه را گواه بر آن دانستند که نسبت ناروا به زنان پاکدامن و عفیف از گناهان کبیره است.[35] پیام ها: 1- آسیب پذیری زن بیشتر است،باید به افراد آسیب رسان هشدار داد. «یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ» 2- کسی که پاک تر است تهمت به او خطرناکتر است. «الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤْمِناتِ» 3- تهمت،علاوه بر عذاب آخرت،در دنیا نیز کیفر دارد. «لُعِنُوا فِی الدُّنْیا» (شایدنمونه لعنت در دنیا،اجرای حدّ و ردّ گواهی او به عنوان فاسق باشد.) 4- حمایت از حقوق زنان پاکدامن،از برنامه های قرآنی است. یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ ...لُعِنُوا یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ«24» روزی که زبان ها و دست ها و پاهایشان،علیه آنان به آنچه انجام داده اند گواهی می دهند. نکته ها: * مسأله ی گواهی دادن اعضای بدن در قیامت،بارها در قرآن مطرح شده است.در سوره ی فصّلت می خوانیم: «حَتّی إِذا ما جاؤُها شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ»[36]هنگامی که به دوزخ رسند،گوش و چشم و پوست بدن آنان به گناهانی که انجام داده اند،گواهی دهند.در سوره ی یس می خوانیم: «الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا أَیْدِیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ»[37]در آن روز بر دهان کافران مهر خموشی زنیم و دست هایشان با ما سخن گویند و پاهایشان به آنچه کرده اند گواهی دهند. * چون در شهادت،باید در مورد دیگری گواهی داد،پس معلوم می شود جوهر وشخصیّت انسان غیر از اعضای بدن اوست که علیه او شهادت می دهند.زیرا شاهد ومشهود باید از هم جدا باشند. پیام ها: 1- در دادگاه قیامت،انسان حتی مالک اعضای خود نیست. «تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ» 2- گواهی دادن،به درک و شعور نیاز دارد.بنابراین اعضای بدن آنچه را انجام می دهند درک می کنند،گرچه ما نفهمیم. «تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ» 3- در قیامت،بر تمامی گفتار و رفتار گواه آورده می شود. «بِما کانُوا یَعْمَلُونَ» یَوْمَئِذٍ یُوَفِّیهِمُ اللّهُ دِینَهُمُ الْحَقَّ وَ یَعْلَمُونَ أَنَّ اللّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِینُ«25» در آن روز،خداوند جزای حقّ آنان را بی کم و کاست خواهد داد و آنان خواهند دانست که خداوند همان حقیقت آشکار است. نکته ها: * کلمه ی«دین»در آیه،یا به معنای جزاست و یا به معنای شریعت.بنابراین معنای آیه یا چنین است که در قیامت،خداوند جزای مردم را کامل می دهد و یا آنکه شریعت حقّه در آن روز عرضه خواهد شد و همه ی مکتب سازان خیالی خواهند فهمید که خداوند همان معبود حقّ و آشکار است.[38] * در دنیا بخاطر محدودیت هایی که هست کیفر کامل داده نمی شود.مثلاً اگر خلبانی شهری را بمباران کرد و هزاران نفر را کشت،ما در دنیا چگونه او را کیفر کنیم؟ امّا در قیامت محدودیت نیست و مجرم بارها در دوزخ سوخته و دوباره زنده می شود. پیام ها: 1- تنها در قیامت است که کیفرها بطور کامل داده می شود. «یَوْمَئِذٍ یُوَفِّیهِمُ» 2- کیفرهای الهی در قیامت بر اساس شهادت وگواهی وحقّ است. تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ ... یُوَفِّیهِمُ اللّهُ 3- خداوند از کیفر و پاداش کسی نمی کاهد. «یُوَفِّیهِمُ»
4- در قیامت،وقتی پرده های غفلت،غرور،جهل،تبلیغات کاذب و هوسها کنارمی روند،مردم حقیقت را می فهمند. وَ یَعْلَمُونَ ... هُوَ الْحَقُّ اَلْخَبِیثاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَ الْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثاتِ وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبِینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّباتِ أُولئِکَ مُبَرَّؤُنَ مِمّا یَقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَهٌ وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ«26» زنان پلید،سزاوار مردان پلیدند ومردان پلید،سزاوار زنان پلید.زنان پاک برای مردان پاک و مردان پاک برای زنان پاک.آنان از آنچه درباره ایشان می گویند منزّهند و برای آنان مغفرت و روزی نیکویی است. نکته ها: * این آیه یک اصل کلّی را مطرح می کند که در انتخاب همسر باید دقّت کرد و اصل را بر ایمان و پاکدامنی گذاشت،نه زیبایی و ثروت.بنابراین معنای آیه این نیست که اگر مردی یا زنی خوب بود حتماً همسرش نیز خوب بوده و مشمول مغفرت و رزق کریم شود،زیرا قرآن، ملاک ورود در بهشت را ایمان و تقوا و عمل صالح می داند و لذا با اینکه حضرت نوح و لوط، طیّب بودند،امّا همسرانشان از خبیثات و دوزخی اند. * کلمه ی«طیب»به معنای دلپسند و مطلوب است و در قرآن در توصیف مال،ذرّیه،فرزند، کلام،شهر،همسر،غذا و رزق،مسکن،درخت و تحیّت آمده است و در مقابل آن کلمه ی «خبیث»است که آن هم برای مال،انسان،همسر،سخن،عمل و شجره به عنوان وصف مطرح شده است. * این آیه را چند نوع می توان معنا کرد: الف:با توجّه به آیات قبل که درباره ی تهمت به زنان پاکدامن و ماجرای افک بود و با توجّه به جمله ی: «مُبَرَّؤُنَ مِمّا یَقُولُونَ» ،معنای آیه این باشد که کلمات خبیث،مثل تهمت و افترا، شایسته افراد خبیث و سخنان پاک،شایسته ی افراد پاک است و مردم پلید،سخن زشت می گویند و مردم پاک،سخنان پاک می گویند. ب:ممکن است مراد آیه بیان یک حکم شرعی باشد که ازدواج پاکان با ناپاکان ممنوع است. نظیر آیه اوّل همین سوره که فرمود: «الزّانِی لا یَنْکِحُ إِلاّ زانِیَهً» مرد زناکار جز زن زناکار را به همسری نگیرد،همان گونه که روایتی از امام باقر علیه السلام این معنا را تأیید می کند. (1)[39] ج:ممکن است مراد آیه همسویی فکری،عقیدتی،اخلاقی وبه اصطلاح هم شأن و هم کفو بودن همسر باشد.یعنی هر کس بطور طبیعی به سراغ همفکر خود می رود. ناریان مر ناریان را جاذبند نوریان مر نوریان را طالبند * در قرآن،برای رزق اوصافی ذکر شده است از جمله: «رِزْقاً حَسَناً» [40]،روزیی نیکو و پاکیزه. «رِزْقٌ کَرِیمٌ»[41]،روزیی بزرگوارانه و ارجمند. «وَ کُلُوا مِمّا رَزَقَکُمُ اللّهُ حَلالاً طَیِّباً»[42]،از آنچه خدا روزیتان کرده،از حلال و پاکیزه اش بخورید. «یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ»[43]،او را از راهی که گمان نمی برد،روزی می دهد. «یُرْزَقُونَ فِیها بِغَیْرِ حِسابٍ»[44]در بهشت،بی حساب روزی داده شوند. پیام ها: 1- طبع افراد پلید چنین است که به سراغ پلیدی ها می روند،برخلاف افراد پاک طینت که به سراغ خوبی ها می روند. اَلْخَبِیثاتُ لِلْخَبِیثِینَ ... اَلطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبِینَ 2- بهره گیری از نعمت ها و طیّبات،حقّ اهل ایمان است. «وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبِینَ» 3- سالم ماندن نسل های پاک،از توصیه های قرآن است. «وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبِینَ» 4- حمایت از پاکدامن ها لازم است. «أُولئِکَ مُبَرَّؤُنَ مِمّا یَقُولُونَ» 5-معنویّات بر مادیّات مقدّم است.(در قرآن هر جا عبارت «رِزْقٌ کَرِیمٌ» آمده، قبلش عبارت «لَهُمْ مَغْفِرَهٌ» آمده است.) یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ بُیُوتِکُمْ حَتّی تَسْتَأْنِسُوا وَ تُسَلِّمُوا عَلی أَهْلِها ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ«27» ای کسانی که ایمان آورده اید! به خانه هایی که منزل شما نیست،وارد نشوید،مگر آنکه اجازه بگیرید و بر اهل آن سلام کنید.این به نفع شماست،شاید پند گیرید. نکته ها: * معنای«استیناس»،اجازه خواستن و اعلام ورود است که به گفته ی روایات می تواند با ذکر خدا باشد و یا با سلام کردن و امثال آن. [45] * شخصی از پیامبر صلی الله علیه و آله پرسید:آیا برای ورود به منزل مادرم اجازه بگیرم؟ فرمود:بله،گفت: در خانه جز او کسی نیست و جز من خادمی ندارد! حضرت فرمود:آیا دوست داری مادرت را بدون لباس مناسب ببینی؟ گفت نه.فرمود:پس اجازه بگیر. * در روایتی دیگر،پیامبر صلی الله علیه و آله از ورود مردان به خانه زنانی که همسران آنان حضور ندارند نهی فرمود.[46] * در روایات می خوانیم:اجازه گرفتن برای ورود به خانه دیگران سه مرتبه باشد تا اهل خانه فرصت جمع و جور کردن خود را داشته باشند.وبرای نجات غریق و مظلوم و مورد آتش سوزی،اجازه لازم نیست.[47] * پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هرگاه می خواست وارد منزلی شود،برای اجازه گرفتن،روبروی در خانه نمی ایستاد تا نگاه مبارکشان به داخل خانه نیفتد[48] پیام ها:
1- اهل ایمان،در امور زندگی باید از وحی الهی دستور بگیرند. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» 2- امنیّت و آزادی برای ساکنین خانه باید حفظ شود. «لا تَدْخُلُوا» (ورود سرزده به حریم دیگران،حرام است.) 3- از مواضع تهمت دوری کنید. لا تَدْخُلُوا ... ذلِکُمْ خَیْرٌ 4- باز بودن در خانه،دلیل جواز ورود نیست. «لا تَدْخُلُوا» 5-مالکیّت افراد محترم است. «لا تَدْخُلُوا» 6- برخورد مؤمنان با یکدیگر،باید با محبّت همراه باشد. «تَسْتَأْنِسُوا وَ تُسَلِّمُوا» 7- از هر کاری که موجب شکستن حریم حیا وحجاب می شود،دوری کنید. «تَسْتَأْنِسُوا» 8-وارد شونده باید سلام کند،هر که باشد. «تُسَلِّمُوا عَلی أَهْلِها» (سلام کردن لازم نیست از کوچکتر به بزرگتر باشد.) 9- مراعات ادب وحقّ دیگران،سرچشمه ی سعادت بشر است. «ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ» 10- دستورات الهی را فراموش نکنیم و به یاد داشته باشیم. «لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ» 11- آداب واخلاق دینی،همان ندای فطرت است،که مورد غفلت قرار گرفته و باید با تذکر بیدار کنیم. «تَذَکَّرُونَ» فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فِیها أَحَداً فَلا تَدْخُلُوها حَتّی یُؤْذَنَ لَکُمْ وَ إِنْ قِیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْکی لَکُمْ وَ اللّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ«28» پس اگرکسی را در خانه نیافتید،وارد آنجا نشوید تا آنکه(به نحوی)به شما اجازه ورود داده شود واگر به شما گفته شد که بازگردید،برگردید(و ناراحت نشوید). این برای پاک ماندن شما بهتر است و خداوند به آنچه انجام می دهید آگاه است. پیام ها: 1- ورود به خانه ی دیگران،بدون اجازه ی صاحب خانه،حرام است. «فلا تدخلوا» 2- ورود،اجازه ی قطعی می خواهد، «حَتّی یُؤْذَنَ لَکُمْ» چنانکه به مجرد پیدا شدن علائم نارضایتی بازگشتن لازم است. «إِنْ قِیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا» 3- ورود به خانه مردم نیاز به اذن و اجازه دارد؛خواه اذن دهنده صاحب خانه و مالک باشد،یا مقام مجاز دیگر نظیر حاکم اسلامی.(جمله «یُؤْذَنَ» مجهول آمده تا اصل اذن را ثابت کند و نامی از اذن دهنده نیامده است) 4- توقّف پشت در خانه ی مردم ممنوع است. «ارْجِعُوا» 5-نپذیرفتن مهمان ناخوانده جایز است. «ارْجِعُوا» 6- عذر صاحب خانه را بپذیریم و خود را به صاحب خانه تحمیل نکنیم. «ارْجِعُوا فَارْجِعُوا» 7- صفا،صمیمیّت و نداشتن توقّع بیجا،از برکات اخلاق اسلامی است. «ارْجِعُوا فَارْجِعُوا» 8-گاهی خیر انسان در این است که سر او به سنگ بخورد. «ارْجِعُوا - هُوَ أَزْکی لَکُمْ» (هر برگشتی شکست نیست.) 9- ملاک در روابط اجتماعی،پاکی و طهارت است. «أَزْکی لَکُمْ» (اوامر و نواهی خداوند،راه رسیدن به طهارت است.) 10- علم خداوند به عملکرد ما،عامل تشویق و تهدید ماست. «بِما تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ» لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ مَسْکُونَهٍ فِیها مَتاعٌ لَکُمْ وَ اللّهُ یَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما تَکْتُمُونَ«29» بر شما گناهی نیست که به مکان های(عمومی)غیر مسکونی که در آن کار و استفاده ای دارید وارد شوید وخداوند به آنچه آشکار و یا کتمان می کنید،آگاه است. نکته ها: * حساب اماکن عمومی که ساکنان خاصّی ندارد،مثل مساجد،هتل ها،کاروانسراها، فروشگاه ها و ادارات که درب آنها به روی همه باز است و مردم از رفت و آمد به آنجا بهره مند می شوند،از حساب خانه های شخصی جداست و برای ورود به آن مراکز اجازه گرفتن لازم نیست.[49] پیام ها: 1- رفتن به مراکز عمومی بدون داشتن هدفی سودمند،برای ولگردی وپرسه زدن ممنوع است. «تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ مَسْکُونَهٍ فِیها مَتاعٌ لَکُمْ» 2- در ورود به مراکز عمومی،خدا را در نظر بگیریم و بدانیم خداوند افکار و رفتار ما را زیر نظر دارد. «وَ اللّهُ یَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما تَکْتُمُونَ» قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکی لَهُمْ إِنَّ اللّهَ خَبِیرٌ بِما یَصْنَعُونَ«30» به مردان مؤمن بگو:چشمان خود را(از نگاه به نامحرم)فروگیرند و دامن خود را حفظ نمایند.این برای پاک ماندن آنان بهتر است.خداوند به آنچه انجام می دهند آگاه است. نکته ها: * کلمه «یَغُضُّوا» از ریشه«غض»به معنای کاستن و پایین آوردن است.چنانکه لقمان به فرزندش می فرماید: «وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِکَ» یعنی صدایت را پایین بیاور و با صدای بلند صحبت نکن. در اینجا نیز مراد از«غض بصر»بستن چشم نیست،بلکه پایین آوردن نگاه است،به گونه ای که انسان نامحرم را ببینند. * مراد از «فُرُوجٍ» عورتین است که باید آن را از نگاه دیگران پوشاند.البتّه مراد از حفظ فروج در دیگر آیات قرآن،حفظ از زناست،ولی در این آیه،بر اساس روایات،حفظ از نگاه است. روایاتی درباره ی نگاه:
*حضرت علی علیه السلام فرمود:«لکم اول نظره الی المرئه فلا تتبعوها بنظره اخری و احذروا الفتنه»[50]نگاه اوّل مانعی ندارد ولی ادامه ی نگاه اشکال دارد،زیرا سبب فتنه می شود. *در حدیثی می خوانیم:تمام چشم ها در قیامت گریان است مگر سه چشم:چشمی که از ترس خدا بگرید،چشمی که از گناه بسته شود و چشمی که در راه خدا بیدار بماند.[51] *در«صحیح بخاری»می خوانیم که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:جلو راه مردم ننشینید.برخی گفتند: ما ناچاریم از نشستن.فرمود:پس حقّ آن را ادا کنید.پرسیدند حقّ آن چیست؟ فرمود: «غض البصر و کف الاذی ورد السلام و الامر بالمعروف و النهی عن المنکر»ترک چشم چرانی و مردم آزاری،جواب دادن به سلام دیگران،امر به معروف و نهی از منکر. *حضرت عیسی علیه السلام فرمود:از نگاه به نامحرم بپرهیزید که بذر شهوت را در دل می نشاند و همین برای دچار شدن انسان به فتنه کافی است.[52] *امام علی علیه السلام فرمود:«العین رائد القلب»چشم،دل را بدنبال خود می کشد.«العین مصائد الشیطان»چشم،کمینگاه شیطان است.و چشم پوشی بهترین راه دوری از شهوات است. [53] *پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:«النظر سهم مسموم من سهام ابلیس فمن ترکها خوفا من الله اعطاه الله ایمانا یجد حلاوه فی قلبه[54]نگاه بد،تیری از تیرهای مسموم شیطان است.هر کس از ترس خدا چشم خود را فرو بندد،خداوند به او ایمانی می دهد که از درون،شیرینی آن را احساس می کند. *پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:هرکس چشم خود را از حرام پر کند،در قیامت چشم او از آتش پر خواهد شد مگر اینکه توبه کند[55] پیام ها: 1- لازمه ی ایمان،حفظ نگاه از حرام است. قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا ... 2- جاذبه های غریزی را باید کنترل کرد. «یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ» 3- گناه را از سرچشمه جلوگیری کنیم وتقوا را از چشم شروع کنیم. «مِنْ أَبْصارِهِمْ» 4- چشم پاک،مقدّمه ی پاکدامنی است. «یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ» 5-پاکدامنی،برای مردان نیز لازم است. «یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ» 6- چشم چرانی و بی عفّتی،مانع رشد معنوی انسان است. «یَغُضُّوا - یَحْفَظُوا - أَزْکی» 7- همواره در محضر خدا هستیم.در محضر خدا معصیت نکنیم. یَغُضُّوا ... إِنَّ اللّهَ خَبِیرٌ بِما یَصْنَعُونَ وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ أَوِ التّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَهِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلی عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَی اللّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ«31» و به زنان با ایمان بگو:از برخی نگاه ها چشم پوشی کنند و دامن های خود را حفظ نمایند و جز آنچه(به طور طبیعی)ظاهر است،زینت های خود را آشکار نکنند و روسری خود را بر گریبان بیفکنند(تا علاوه بر سر،گردن و سینه ی آنان نیز پوشیده باشد)و زینت خود را ظاهر نکنند جز برای شوهر،یا پدر یا پدرشوهر،یا پسر،یا پسرشوهر(که از همسر دیگر است)یا برادر،یا پسربرادر،یا پسرخواهر، یا زنان(هم کیش)،یا آنچه مالک شده اند(از کنیز و برده)،یا مردان خدمتکار که تمایل جنسی ندارند،یا کودکانی که(به سنّ تمییز نرسیده و)بر امور جنسی زنان آگاه نیستند.و پای خود را به گونه ای به زمین نکوبند که آنچه از زیور مخفی دارند آشکار شود.ای مؤمنان! همگی به سوی خدا باز گردید و توبه کنید تا رستگار شوید. نکته ها: * با اینکه خداوند در قرآن به جزئیات احکام نماز و زکات اشاره نکرده و بیان آنها و بسیاری از مسائل دیگر را به عهده ی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گزارده،ولی در بیان مسائل خانوادگی و تربیتی به ریزترین مسائل پرداخته است. * همچون مردان که باید از نگاه آلوده به زنان بپرهیزند،زنان نیز نباید از روی شهوت به مردان نامحرم بنگرند،بلکه باید نگاه خود را کنترل کنند و زینت و زیبایی خود را از نامحرم بپوشانند،جز صورت و دست ها که به طور طبیعی ظاهر است و پوشش آنها،موجب مشکلاتی در انجام امور زندگی می شود. * «خمر»جمع«خمار»یعنی روسری و«جیوب»جمع«جیب»به معنای گردن وسینه است. * امام صادق علیه السلام فرمود:مراد از آیه ی «یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ» آن است که زنان به عورت زنان دیگر نگاه نکنند و عورت خود را از نگاه دیگران حفظ نمایند.[56]
* پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در تفسیر جمله ی «إِلاّ لِبُعُولَتِهِنَّ» فرمود:خداوند آن دسته از زنان را که روی و موی خود را برای شوهر آرایش نمی کنند و نیازهای شوهر را برآورده نمی سازند، لعنت کرده است.[57] * کلمه«اربه»به معنای حاجت و نیاز است.مراد از «أُولِی الْإِرْبَهِ» خدمتگزاران و ملازمانی هستند که به جهت بالا بودن سنّ یا شرایط جسمی و روانی،تمایل به همسر ندارند. [58] * توبه،گاهی در مورد یک گناه فردی و گاهی برای تغییر دادن یک فرهنگ فاسد عمومی است،که آیه ظاهراً درباره ی نوع دوم است.زیرا در جاهلیّت گردن وسینه ی زنان باز بود. [59] * حفظ حجاب و ترک جلوه گری،ثمرات بسیاری دارد که برخی از آنها عبارت است از: آرامش روحی،استحکام پیوند خانوادگی،حفظ نسل،جلوگیری از سوء قصد و تجاوز، پیشگیری از امراض مقاربتی و روانی،پائین آمدن آمار طلاق،خودکشی،فرزندان نامشروع و سقط جنین،از بین رفتن رقابت های منفی،حفظ شخصیّت و انسانیّت زن،و نجات از چشم ها و دلهای هوسبازی که امروز غرب و شرق را در خود فرو برده است. پیام ها: 1- در لزوم عفّت و پاکدامنی و ترک نگاه حرام،بین زن و مرد فرقی نیست. «یَغُضُّوا - یَغْضُضْنَ - یَحْفَظُوا - یَحْفَظْنَ» 2- جلوه گری زنان،در جامعه ممنوع است. «وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ» 3- ظاهر بودن قسمت هایی از بدن که به طور طبیعی پیداست،(صورت،دست یا پا)مانعی ندارد. «إِلاّ ما ظَهَرَ مِنْها» 4- در این آیه،در میان انواع پوشش ها،نام مقنعه و روسری آمده و این دلیل بر اهمیّت پوشش سر و گردن و سینه است. «وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبِهِنَّ» 5-در وضع قانون باید به ضرورت ها،واقعیّت ها و نیازها توجّه شود.(اگر پوشاندن صورت و دست ها تا مچ،واجب می شد،برای عموم زنان مشکل بود) «إِلاّ ما ظَهَرَ مِنْها» 6- اسلام به نیازهای غریزی انسان پاسخ مثبت می دهد. «إِلاّ لِبُعُولَتِهِنَّ» 7- پوشیدن هرگونه کفش و لباسی که هنگام راه رفتن،سبب آشکار شدن زیور و زیبایی های زن شود،جایز نیست. «وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ» 8-زن،حقّ مالکیّت دارد. «مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ» 9- زن،می تواند زینت خود را به زنان مسلمان نشان دهد ولی نزد زنان کفّار خود را بپوشاند. «نِسائِهِنَّ» (زیرا ممکن است آنها نزد شوهرانشان یا مردان بیگانه، آنچه را از زن مسلمان دیده اند توصیف کنند.) 10- حجاب و پوشش زن به خاطر تمایلات جنسی مردان است.لذا در برابر مردانی که میل به همسر ندارند پوشش لازم نیست. «غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَهِ مِنَ الرِّجالِ» 11- حجاب وپوشش،واجب است. «وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ» 12- هرکاری که زینت زن را آشکار کند یا دیگران را از آن آگاه سازد ممنوع است. «لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ» 13- با حفظ حجاب،حضور زن در جامعه مانعی ندارد. «وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ» همان گونه که شرکت زن در نمازجماعت بلامانع است. «وَ ارْکَعِی مَعَ الرّاکِعِینَ» [60] 14- مقتضای ایمان،توبه به درگاه خداوند است. «تُوبُوا إِلَی اللّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ» 15- راه رستگاری،توبه و بازگشت از مسیرهای انحرافی است. تُوبُوا ... تُفْلِحُونَ وَ أَنْکِحُوا الْأَیامی مِنْکُمْ وَ الصّالِحِینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ«32» پسران و دختران بی همسر و غلامان و کنیزان شایسته(ازدواج)خود را همسر دهید.اگر تنگدست باشند،خداوند از فضل خود بی نیازشان می گرداند و خداوند،گشایشگر داناست. نکته ها: * «ایامی»جمع«أیم»،بر وزن«قَیّم»،یعنی کسی که همسر ندارد،خواه مرد باشد یا زن، باکره باشد یا بیوه. * بهترین واسطه گری ها،شفاعت و واسطه گری در امر ازدواج است.چنانکه در روایت آمده است:کسی که دیگری را داماد یا عروس کند،در سایه ی عرش خداست.[61] * پدر و مادری که با داشتن امکانات،فرزندشان را همسر نمی دهند،اگر فرزند مرتکب گناه شود،والدین در گناه او شریک هستند[62] ازدواج در اسلام اسلام ازدواج را امری مقدس می داند،بر خلاف مسیحیت که مجرد بودن را ارزش می داند و لذا پاپ و روحانیون مسیحی نباید ازدواج کنند و جواز ازدواج برای مسیحیان بخاطر جلوگیری از فساد بیشتر و به اصطلاح دفع افسد به فاسد است. درباره ی ازدواج،روایات بسیاری آمده است که به چند مورد آن اشاره می کنیم: *امام صادق علیه السلام فرمود:توسعه ی زندگی،در سایه ی ازدواج است. *کسی که از ترس فقر ازدواج نکند،به خداوند سوءظن برده است. *دورکعت نماز کسی که همسر دارد،بهتراز هفتاد رکعت نماز کسی است که همسر ندارد.[63] فوائد ازدواج 1.انس و آرامش
سلامت جسم از نعمتهای بزرگ الهی و از مزایای یک همسر است.در روایت است با کسانی که بیماریهای مسری دارند ازدواج نکنید.البته ازدواج با ایثارگران جانباز،لیاقت و شایستگی و از خودگذشتگی می خواهد. 6.تناسب سنّی انسان در سنین مختلف حالات متفاوت دارد.تمایلات جنسی نیز در هر سنّی یکسان نیست،پس باید بین سنّ دختر و پسر تفاوت فاحش نباشد،که زندگی را با مشکلاتی روبرو می کند. مهریه 1.مرد برای اثبات صداقت خویش،مهریه را نثار زن می کند و لذا به آن صداق می گویند و پشتوانه زن است در طول زندگی و پس از طلاق یا مرگ همسر. 2.مقدار مهر در اسلام تعیین نشده،اما در احادیث از مهریه های سنگین مذمّت شده و چنین آمده است که مهریه زیاد مایه کینه و عداوت می شود.[73] 3.مرد باید سعی کند در اولین فرصت که تمکن پیدا کرد مهریه زن را بپردازد. 4.زن مالک مهر است و هر کاری بخواهد می تواند با آن بکند،ببخشد یا تجارت کند. 5.در روایات،به مردی که قصد دادن مهریه را نداشته باشد،سارق و زناکار اطلاق شده است. [74] جهیزیه 1.داماد،نه شرعا و نه قانونا حق مطالبه جهاز را ندارد،گرچه مرسوم است که خانواده عروس اسباب و لوازم زندگی را خریداری می کنند. 2.جهاز برای تامین آسایش دو زوج جوان است،نه فخرفروشی و خودنمایی. 3.لیست جهاز حضرت فاطمه: 1- یک پیراهن 2- یک روسری بزرگ 3- یک حُلّه سیاه 4- دو عدد تشک،5- یک تختخواب از لیف خرما 6- چهار عدد بالش 7- یک حصیر 8-یک آسیاب دستی 9- یک کاسه مسی 10- یک مشک چرمی 11- یک طشت لباسشویی 12- یک کاسه شیر 13- یک ظرف آبخوری 14- یک پرده 15- یک آفتابه 16- یک کوزه 17- یک پوست برای فرش 18- دو کوزه سفالین 19- یک عبا مراسم عقد و عروسی در اسلام سفارش شده مراسم عقد و عروسی با حضور مردم و همراه با شادی برگزار شود. رسول خدا صلی الله علیه و آله عقد فاطمه زهرا علیها السلام را در مسجد،در حضور انصار و مهاجرین اجرا کردند و دستور دادند بین حاضرین خرما پخش کنند. هنگام عروسی حضرت زهرا علیها السلام رسول خدا صلی الله علیه و آله به همسرانش فرمود:فاطمه را آرایش کنید و خوشبو سازید،اطاقش را فرش کنید تا او را به خانه شوهر بفرستیم.[75] همچنین به زنان مهاجر و انصار فرمود:فاطمه را تا خانه شوهر همراهی کنید و شادی کنید،لیکن مواظب باشید چیزی نگوئید که خدا بدان راضی نباشد. پیام ها: 1- خانواده و جامعه،مسئول ازدواج افراد بی همسر است. «وَ أَنْکِحُوا» 2- ازدواج در اسلام،امری مقدّس و مورد تأکید است. «وَ أَنْکِحُوا» 3- لازم نیست خواستگاری،از طرف خاصّی باشد،هر یک از طرفین ازدواج می توانند پیشقدم شوند. «وَ أَنْکِحُوا» 4- تنها سفارش به ترک نگاه حرام،کافی نیست،برای ازدواج جوانان باید اقدام کرد. «یَغُضُّوا ، یَغْضُضْنَ ، أَنْکِحُوا» 5-زنان بیوه را همسر دهید. «وَ أَنْکِحُوا الْأَیامی» («ایامی»،شامل آنان نیز می شود.) 6- داشتن صلاحیّت،شرط ازدواج است. «وَ الصّالِحِینَ» (یعنی باید طرفین صلاحیّت اداره زندگی مشترک را داشته باشند.) 7- اقدام جامعه برای عروس و داماد کردن افراد صالح،تشویقی است که جوانان لااُبالی و هرزه نیز خود را در مدار صالحان قرار دهند. وَ الصّالِحِینَ ...(بنا بر این که مراد از صلاحیّت،صلاحیّت اخلاقی و مکتبی باشد.) 8-در تأمین نیازهای جنسی،فرقی میان انسان ها نیست.(زن،مرد،غلام و کنیز) «مِنْکُمْ ، عِبادِکُمْ ، إِمائِکُمْ» 9- فقر،نباید مانع اقدام در امر ازدواج شود. إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ ... 10- در صورت فقر،به ازدواج اقدام کنید و بر خدا توکّل نمایید. «یُغْنِهِمُ اللّهُ» 11- فقر،برای عروس وداماد عیب نیست. إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ ... 12- خداوند،تأمین زندگی عروس و داماد را وعده داده است و ازدواج،وسیله وسعت و برکت زندگی است. «یُغْنِهِمُ اللّهُ» 13- تحقّق وعده های الهی از سرچشمه ی فضل بی پایان اوست. «فَضْلِهِ - واسِعٌ» 14- رشد و توسعه ای که خداوند نصیب بندگانش می فرماید،بر اساس علم و حکمت اوست. «واسِعٌ عَلِیمٌ»
قرآن می فرماید: «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَ رَحْمَهً»[64]:از نشانه های خدا آن است که از جنس خودتان همسرانی آفرید تا در نزد آنان آرامش یابید و میان شما مودّت و رحمت قرار داد. یکی از نیازهای بشر انس و الفت است و لذا تنهایی برای او دشوار است و نیاز به کسی دارد که امین و غم خوار و مهربان و رازدار او باشد تا با او انس بگیرد و عشقش را خالصانه نثار او کند.بهترین فردی که می تواند این نیاز را تامین کند همسر است،چه زن و چه شوهر.قرآن از میان فوائد بسیار ازدواج،تنها این مورد را نام برده که معلوم می شود مهم ترین فائده است. 2.حفظ عفت و مصونیت از گناه رسول خدا صلی الله علیه و آله در یک روایت فرمود:«من تزوج فقد أحرز نصف دینه» [65]هر کس ازدواج کند نیمی از دینش را حفظ کرده است. و در روایتی دیگر فرمود:«من أحب أن یلقی الله طاهرا مطهرا فلیلقاه بزوجه[66]هر که دوست دارد در قیامت خدا را پاک و پاکیزه ملاقات کند همسر اختیار کند. 3.سلامتی جسم و روان دانشمندان می گویند:ارضای صحیح و به موقع غریزه ی جنسی،برای سلامت جسم و جان یک ضرورت است و ترک آن باعث بیماری های روانی و امراضی از قبیل:ضعف اعصاب، اضطراب،افسردگی،یأس،تشنّج،تندخویی،بدبینی،گوشه گیری و گاهی سوء هاضمه و سردرد می شود.[67] 4.بقای نسل بقای نسل بشر در گرو ازدواج و زناشویی است و در اسلام امر تربیت نسل یکی از وظایف والدین شمرده شده که در قیامت مورد بازخواست قرار می گیرد. 5.استقلال دختر و پسر،قبل از ازدواج جزئی از خانواده و تابع والدین محسوب می شوند،در حالی که پس از ازدواج،به طور مستقل تصمیم می گیرند و مسئولیت می پذیرند. 6.امنیت جامعه اگر بنیاد خانواده مستحکم باشد،از فساد،طغیان،قتل و سرقت،جنایت و تجاوز به عنف و خودکشی تا حدّ زیادی کاسته می شود،چون اکثر این موارد از افرادی سر می زند که از کانون گرم خانواده محرومند.[68] دقّت در انتخاب همسر امام صادق علیه السلام فرمود:زن به منزله گلوبندی است که بر گردن می افکنی پس مراقب باش. در انتخاب همسر احساسات غلبه نکند.عجله نکنید و پس از فکر و مشورت و گفتگو اقدام کنید.بحش زیادی از اختلافات خانوادگی ریشه اش عدم دقت در انتخاب همسر است.همسر شریک زندگی است و تاثیرش تا پایان عمر و تا قیامت هست. معمولا ازدواجهای سطحی که با یک برخورد و آشنایی در اتوبوس و یا پارک صورت می گیرد عاقبت خوبی ندارد. ویژگی های همسر خوب 1.دین و ایمان الف.قرآن می فرماید: «وَ لا تَنْکِحُوا الْمُشْرِکاتِ حَتّی یُؤْمِنَّ وَ لَأَمَهٌ مُؤْمِنَهٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکَهٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْکُمْ وَ لا تُنْکِحُوا الْمُشْرِکِینَ حَتّی یُؤْمِنُوا وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکٍ وَ لَوْ أَعْجَبَکُمْ أُولئِکَ یَدْعُونَ إِلَی النّارِ وَ اللّهُ یَدْعُوا إِلَی الْجَنَّهِ»[69]و با زنان مشرک ازدواج نکنید مگر آنکه ایمان بیاورند و همان کنیزی با ایمان بهتر از زن آزاد مشرک است هر چند از(زیبایی)او به شگفت آیید و به مشرکان زن ندهید مگر آنکه ایمان بیاورند و همانا برده مؤمن بهتر از آزاد مشرک است هر چند از(مال و زیبایی)او شگفت زده شوید. ب.امام صادق علیه السلام فرمود:«إذا تزوج الرجل المرأه لجمالها أو ما لها و کل إلی ذلک و إذا تزوجها لدینها رزقه الله الجمال و المال»[70]؛هنگامی که مرد به خاطر مال و جمال زن با او ازدواج کند،به همان واگذار می شود و هرگاه به خاطر دینش با او ازدواج کند،خداوند مال و جمال را رزق او می سازد. 2.اخلاق خوب و خوش امام رضا علیه السلام در جواب یکی از یارانش که نوشته بود قصد ازدواج با کسی را دارم که خوش اخلاق نیست،فرمودند:اگر بد اخلاق است با او ازدواج نکن. [71] اخلاق در زندگی باعث شیرینی زندگی و رشد خانواده می شود.اموری همچون: راستگویی،امانتداری،خوش زبانی،خیرخواهی،گذشت و ایثار،بردباری،وظیفه شناسی، نجابت،کم توقعی،نرم خوئی،و...امتیازات یک انسان است که اسلام به آنها اهمیت داده است. 3.اصالت خانوادگی پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:«أیها الناس ایاکم و خضراء الدمن.قیل یا رسول الله و ما خضراء الدمن ؟ قال:المرأه الحسناء فی منبت السوء»[72]؛مردم از سبزه هایی که بر زباله می روید بپرهیزید.گفتند:یا رسول اللّه مراد چیست؟ فرمود:زنان زیبارویی که در خانواده ای ناپاک روئیده اند. 4.سواد و تحصیلات علم و دانش برای انسان یک کمال و برای همسر یک مزیت است.با فرد باسواد زودتر می شود به تفاهم رسید و برنامه های بهتری برای آینده ریخت.البتّه هر باسوادی،باتدبیر نیست.متاسفانه مدارس و دانشگاه ها در کشور ما درس زندگی نمی دهند. 5.سلامت جسم
وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً حَتّی یُغْنِیَهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ الَّذِینَ یَبْتَغُونَ الْکِتابَ مِمّا مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ فَکاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِیهِمْ خَیْراً وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللّهِ الَّذِی آتاکُمْ وَ لا تُکْرِهُوا فَتَیاتِکُمْ عَلَی الْبِغاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ مَنْ یُکْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللّهَ مِنْ بَعْدِ إِکْراهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِیمٌ«33» و کسانی که(وسیله ی)ازدواج نمی یابند،پاکدامنی و عفت پیشه کنند،تا آن که خداوند از کرم خویش،آنان را بی نیاز نماید.و هر کدام از غلامان و کنیزان شما که خواهان بازخرید و آزادی(تدریجی)خود باشند،اگر در آنان خیر و شایستگی دیدید،تقاضای آنان را بپذیرید و(برای کمک به آزاد شدن آنان)از مالی که خدا به شما داده به آنان بدهید،و کنیزان خود را که تصمیم بر پاکدامنی دارند،به خاطر رسیدن به مال دنیا به فحشا وادار نکنید،و هر کس آنان را مجبور کند،همانا خداوند برای آنان که به اکراه وادار گشته اند،بخشنده ی مهربان است. نکته ها: * ابتدا باید به هرکس که می تواند سفارش کرد ازدواج کند،سپس به غیر متأهّلان سفارش عفت و پاکدامنی نمود.(آیه «وَ أَنْکِحُوا» قبل از آیه «وَ لْیَسْتَعْفِفِ» آمده است) * چنانکه در روایات آمده است:در جاهلیّت،کنیزان را برای کسب درآمد به فحشا وادار می کردند.لذا خداوند می فرماید:به جای آنکه کنیزان را به گناه وادار کنید،زمینه ازدواج آنان را فراهم سازید. * در مورد رفتار با اسیران جنگی،یکی از این چند راه را می توانیم پیش بگیریم: الف:همه ی اسیران را یکجا آزاد کنیم،که در این صورت،دوباره به جنگ باز می گردند. ب:همه را بکشیم،که این،امری غیر انسانی است. ج:اسرا را در منطقه ای گرد آوریم و از بیت المال مسلمانان،مخارج آنان را تأمین کنیم.(دراین طرح،باید بی گناهان هزینه ی مجرمان را بپردازند). د:آنها را میان مسلمانان تقسیم کنیم تا سیره ی اسلام و مسلمانان را مشاهده کنند و به تدریج تحت تأثیر قرار گیرند و مسلمان شوند،سپس از راه های مختلف،آنها را آزاد کنیم،که این طرح،بهترین است،و طرح اسلام نیز همین است. بگذریم که نظام جنگ در آن زمان این بود که اسیر جنگی را به عنوان برده مورد استفاده قرار می دادند و اسلام نیز مقابله به مثل می کرد،همان گونه که امروز در دنیا اسیران را در اردوگاه ها قرار می دهند و ما نیز باید قوانین بین المللی جنگ را تا آنجا که منافاتی با مذهب ما نداشته باشد بپذیریم. پیام ها: 1- دسترسی نداشتن به همسر،مجوّز گناه نیست،صبر و عفّت لازم است. «وَ لْیَسْتَعْفِفِ» 2- هر کجا احساس خطر بیشتر باشد،سفارش مخصوص لازم است. «وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً» (چون افراد غیر متأهل بیشتر از دیگران در معرض فحشا و منکر هستند،خداوند در فرمان به عفّت،آنان را مخاطب قرار داده است) 3- جوانان بخاطر امکانات ازدواج،به سراغ تهیّه ی مال از راه حرام نروند و عفّت و تقوا از خود نشان دهند. «حَتّی یُغْنِیَهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ» 4- در حفظ عفّت و پاکدامنی عمومی،هم باید جوانان خود را حفظ کنند، «وَ لْیَسْتَعْفِفِ» ،هم خانواده و حکومت قیام کند «وَ أَنْکِحُوا الْأَیامی» ،و هم ثروتمندان جامعه به پاخیزند. «وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللّهِ» 5-در قرارداد با زیردستان خود،سند کتبی داشته باشید. «مِمّا مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ فَکاتِبُوهُمْ» 6- اسلام برای آزادی بردگان،طرح های مختلفی دارد.یکی از آنها قرارداد بازخرید است. «فَکاتِبُوهُمْ» 7- دارایی و اموال را از خود ندانید بلکه از خداست که چند روزی امانت به شماداده است. «مالِ اللّهِ» 8-ثروتمندان،در قبال ازدواج زیردستان خود،مسئولیّت دارند. «وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللّهِ الَّذِی آتاکُمْ» 9- بکارگیری زیردستان در امور حرام،ممنوع است. «وَ لا تُکْرِهُوا فَتَیاتِکُمْ عَلَی الْبِغاءِ» 10- دنیاطلبی،سرچشمه ی گناهان است. لا تُکْرِهُوا ... لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَیاهِ الدُّنْیا 11- ثروت اندوزی از راه های نامشروع جایز نیست. «لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَیاهِ الدُّنْیا» 12- دنیا زودگذر است. «عَرَضَ الْحَیاهِ الدُّنْیا» (کلمه «عَرَضَ» به معنای عارضی و زودگذر است) 13- ارزشها نباید فدای مال و مادیّات شود. لا تُکْرِهُوا ... لِتَبْتَغُوا 14- حریم کنیزان مانند دخترانِ آزاد است. «لا تُکْرِهُوا فَتَیاتِکُمْ عَلَی الْبِغاءِ» 15- پاکدامنی و عفت برای زن بهترین ارزش است. «إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً» 16- سرچشمه بخشی از گناهان،بزرگترها هستند. لا تُکْرِهُوا ... أَرَدْنَ تَحَصُّناً 17- افراد مجبور شده به گناه،مورد عفو قرار می گیرند. «فَإِنَّ اللّهَ مِنْ بَعْدِ إِکْراهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِیمٌ»
وَ لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ آیاتٍ مُبَیِّناتٍ وَ مَثَلاً مِنَ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ وَ مَوْعِظَهً لِلْمُتَّقِینَ«34» همانا ما به سوی شما آیاتی روشنگر فرستادیم و از کسانی که قبل از شما بودند نمونه هایی برجسته و پندی برای پرهیزکاران فرستادیم. پیام ها: 1- خداوند با مردم اتمام حجّت می کند. «أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ آیاتٍ مُبَیِّناتٍ» 2- آیات قرآن،نور و روشنگر است. «آیاتٍ مُبَیِّناتٍ» 3- تاریخ گذشتگان،چراغ راه آیندگان است. «مَثَلاً مِنَ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ» 4- قرآن کتاب جامعی است. «آیاتٍ - مَثَلاً - مَوْعِظَهً» 5-پند پذیری،دلی آماده می خواهد. «مَوْعِظَهً لِلْمُتَّقِینَ» 6- متّقین نیز به موعظه نیازمندند. «مَوْعِظَهً لِلْمُتَّقِینَ» اَللّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاهٍ فِیها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فِی زُجاجَهٍ الزُّجاجَهُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَهٍ مُبارَکَهٍ زَیْتُونَهٍ لا شَرْقِیَّهٍ وَ لا غَرْبِیَّهٍ یَکادُ زَیْتُها یُضِیءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلی نُورٍ یَهْدِی اللّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَضْرِبُ اللّهُ الْأَمْثالَ لِلنّاسِ وَ اللّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ«35» خداوند،نور آسمان ها وزمین است.مَثَل نور او همچون چراغدانی است که در آن چراغی(پر فروغ)باشد.آن چراغ در میان حبابی شیشه ای و آن شیشه همچون ستاره ای تابان و درخشان،چراغ از روغن درخت پر برکت زیتونی بر افروخته شده،که نه شرقی است و نه غربی.(روغنش به قدری صاف و شفّاف است)که بدون تماس آتش نزدیک است(شعله ور شود و)روشنی دهد.نوری است بر فراز نور دیگر.هر کس را خداوند بخواهد به نور خویش هدایت می کند،و خداوند برای مردم مَثَل ها می زند و خداوند به هر چیزی آگاه است. نکته ها: * «نُورُ» یعنی چیزی که هم خودش روشن است و هم سبب روشنی اشیای دیگر می شود. در فرهنگ اسلام اموری به عنوان «نُورُ» معرفی شده است:قرآن،علم،عقل،ایمان، هدایت،اسلام،پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام. * «مِشْکاهٍ» یعنی چراغدان. «دُرِّیٌّ» به معنای پر نور و پر فروغ است.«زیت»روغن زیتون را گویند که وسیله ی روشنایی بوده است. * اگر درخت زیتون در وسط باغ باشد،که در تمام روز آفتاب بخورد،روغنش بهتر می شود،ولی اگر در اطراف باغ و مزرعه باشد،یا در وقت صبح آفتاب دارد یا عصر. «زَیْتُونَهٍ لا شَرْقِیَّهٍ وَ لا غَرْبِیَّهٍ» * «اللّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» یعنی:خداوند هدایت کننده ی آسمان و زمین است.چون هدایت آفرینش،در آیات دیگر نیز آمده است. «أَعْطی کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی» [76]وجمله ی «نُورٌ عَلی نُورٍ» به معنای هدایت های دایمی و پی در پی است و در پایان آیه نیز می فرماید: «یَهْدِی اللّهُ لِنُورِهِ» * قرآن در این آیه خداوند را به نور تشبیه نموده است.با مطالعه اجمالی روشن می شود که نور دارای خواص و ویژگی های زیر است: 1- نور،لطیف ترین موجود در جهان ماده و سرچشمه زیبائی ها و لطافت ها است. 2- نور،بالاترین سرعت را در جهان ماده داراست و با سرعت سیصد هزار کیلومتر در ثانیه می تواند در یک چشم بر هم زدن(یعنی کمتر از یک ثانیه)کره زمین را هفت بار دور بزند، به همین دلیل مسافت های فوق العاده عظیم و سرسام آور نجومی را فقط با سرعت نور می سنجند و واحد سنجش آنها سال نوری است،یعنی مسافتی که نور در یک سال می پیماید. 3- نور،وسیله تبیین اجسام و مشاهده موجودات است،و بدون آن چیزی را نمی توان دید،بنا بر این هم«ظاهر»است و هم«مظهر»(ظاهر کننده غیر). 4- نور آفتاب که مهم ترین نور در دنیای ما است پرورش دهنده گلها و گیاهان بلکه رمز بقای همه موجودات زنده است. 5-تمام انرژی های موجود در محیط(به جز انرژی اتمی)همه از نور آفتاب سرچشمه می گیرد،حرکت بادها،ریزش باران و جریان نهرها و آبشارها و بالاخره حرکت همه موجودات زنده با کمی دقت به نور آفتاب منتهی می شود. سرچشمه گرما و حرارت و آنچه بستر موجودات را گرم نگه می دارد همان نور آفتاب است حتی گرمی آتش که از چوب درختان و یا ذغال سنگ و یا نفت و مشتقات آن به دست می آید نیز از گرمی آفتاب است. 6- نور آفتاب نابود کننده انواع میکروب ها و موجودات موذی است و اگر تابش این نور پر برکت نبود کره زمین،تبدیل به بیمارستان بزرگی می شد که همه ساکنانش با مرگ دست به گریبان بودند. خلاصه هر چه در این پدیده عجیب عالم یعنی نور می نگریم و دقیق تر می شویم آثار گرانبها و برکات عظیم آن آشکارتر می شود.امّا عجیب است که بشر با این همه پیشرفت علمی از شناخت حقیقت نور که یک امر مادی است عاجز مانده و آن وقت در پی شناخت ذات و حقیقت خداست و چه بسا این نیز یکی از وجوه تشبیه خدا به نور باشد.
حال اگر بخواهیم برای ذات پاک خدا تشبیه و تمثیلی از موجودات حسی انتخاب کنیم(گر چه مقام با عظمت او از هر شبیه و نظیری برتر است)آیا جز از واژه«نور»می توان استفاده کرد؟ همان خدایی که پدید آورنده تمام هستی است،روشنی بخش عالم است،همه موجودات به برکت او زنده اند،و همه مخلوقات بر سر خوان نعمت او هستند که اگر لحظه ای لطف خود را از آنها باز گیرد همگی در ظلمت فنا و نیستی فرو می روند. جالب اینکه هر موجودی به هر نسبت با او ارتباط دارد به همان اندازه نورانیت کسب می کند: قرآن نور است،چون کلام اوست. اسلام نور است،چون آئین او است. پیامبران نورند،چون فرستادگان اویند. امامان انوار الهی هستند،چون حافظان آئین او بعد از پیامبرانند. ایمان نور است،چون رمز پیوند با او است. علم نور است،چون سبب آشنایی با او است.[77] پیام ها: 1- جهان هستی،فیض خداوند و پرتوی از نور اوست،قوام و بقای آن از اوست. اَللّهُ نُورُ السَّماواتِ ... 2- نور خدا هم گسترده است و هم ثابت.(نور درون حباب،هم گسترده است و هم از خاموش شدن محفوظ.) «الْمِصْباحُ فِی زُجاجَهٍ» 3- زیتون،درخت مبارکی است. «شَجَرَهٍ مُبارَکَهٍ زَیْتُونَهٍ» 4- نور خدا از ذات اوست نه از عوامل بیرونی. «یَکادُ زَیْتُها یُضِیءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ» 5-گرچه خداوند نور آسمان ها و زمین و مایه خلقت و هدایت همه هستی است،اما جایگاه او در زمین،دل های پاک و شفّاف افراد مؤمن است که با نور ایمان برافروخته می گردد و هرچه خلوص ایمان بیشتر باشد،تلألؤ بیشتری دارد. یَهْدِی اللّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشاءُ ... فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ«36» (این نور هدایت)در خانه هایی است که خدا اذن داده رفعت یابند و نام او در آنها ذکر شود.در آنها بامدادان و شامگاهان او را تسبیح گویند. نکته ها: * در زیارت جامعه خطاب به ائمّه معصومین علیهم السلام می خوانیم:جعلکم فی بیوت أذن الله أن ترفع...بنابراین حرم امامان معصوم علیهم السلام،یکی از مصادیق این آیه است. * کلمه ی «تُرْفَعَ» در آیه به معنای بلندی مکانی نیز می تواند باشد،نظیر آیه ی «إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ»[78]که حضرت ابراهیم پایه های کعبه را بلند ساخت. * امام باقر علیه السلام فرمود:مراد از«بیوت»در این آیه،خانه های انبیا و حکما و امامان معصوم می باشد. [79]و«ثعلبی»در تفسیر خود نقل می کند:روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مشغول تلاوت این آیه بود.ابوبکر برخاست و پرسید:آیا خانه ی فاطمه علیها السلام و علی علیه السلام از مصادیق این آیه است؟ فرمود:آری،از بهترین مصادیق این آیه است. [80] * امام کاظم علیه السلام فرمود:مراد از «بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ» در آیه،اوقات نماز است[81] * در فرهنگ قرآن،در موارد متعدّدی به جای نماز،واژه تسبیح آمده است،مانند: «وَ سَبِّحْ بِالْعَشِیِّ وَ الْإِبْکارِ»[82]، «وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوبِ»[83] پیام ها: 1- راهیابی به نور هدایت خداوند،با رفت و آمد به مساجد به دست می آید. اَللّهُ نُورُ ... یَهْدِی اللّهُ لِنُورِهِ ... فِی بُیُوتٍ ... 2- مکان ها یکسان نیستند و بعضی از آنها،بر بعضی دیگر برتری دارند. «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللّهُ أَنْ تُرْفَعَ» 3- مساجد باید از خانه های دیگر بهتر و برتر باشند. «أَنْ تُرْفَعَ» 4- بزرگی و عظمت،مخصوص خدا و مواردی است که او اجازه می دهد. «أَذِنَ اللّهُ أَنْ تُرْفَعَ» 5-اصل در استفاده از مساجد،نماز و ذکر خداست،نه مراسم دیگر. «یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ» 6- درهای مسجد باید در اوقات نماز باز باشد و کسی حقّ ندارد آن را ببندد. «یُسَبِّحُ لَهُ فِیها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ» 7- تسبیح خداوند،باید هر صبح و شام تکرار شود. یُسَبِّحُ ... بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ (عنصر زمان و مکان در عبادت مؤثّر است.) رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَهٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللّهِ وَ إِقامِ الصَّلاهِ وَ إِیتاءِ الزَّکاهِ یَخافُونَ یَوْماً تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ«37» مردانی که هیچ تجارت و معامله ای،آنان را از یاد خدا و برپاداشتن نماز و پرداخت زکات،به خود مشغول نمی سازد،آنها از روزی که در آن،دلها و چشم ها دگرگون می شود،بیمناکند. نکته ها: * کلمه ی «رِجالٌ» در این آیه شامل همه ی بندگان خدا می شود،چه مرد و چه زن. * «تجارت»،داد و ستد دایمی برای به دست آوردن سود است،ولی «بَیْعٌ» خرید و فروش مقطعی برای رفع نیازهای زندگی است. [84] * در حدیث می خوانیم:مراد از کسانی که در این آیه از آنها یاد شده است،تجاری هستند که با شنیدن صدای اذان،تجارت را رها می کنند و به سوی نماز می روند.[85]
* تجارت،تنها عاملی نیست که انسان را سرگرم می کند و از یاد خدا باز می دارد،عوامل دیگری نیز در قرآن کریم ذکر شده است،از جمله:تکاثر،آرزو،فرزند و دوست بد. پیام ها: 1- کسانی که تجارت آنان را غافل نکند،مردان بزرگی هستند.( «رِجالٌ» با تنوین آمده که علامت بزرگی و عظمت است) 2- اگر ایمان و اراده ی قوی باشد،ابزار و وسائل اثری ندارند. «لا تُلْهِیهِمْ تِجارَهٌ» 3- بازار اسلامی،هنگام نماز باید تعطیل شود. «لا تُلْهِیهِمْ تِجارَهٌ» 4- حتّی کارهای حلال و مباح نباید انسان را از یاد خدا غافل کند،چه رسد به کارهای مکروه و حرام. «لا تُلْهِیهِمْ تِجارَهٌ» 5-ترک تجارت،ارزش نیست،بلکه تجارت همراه با یاد خدا و نماز و زکات ارزش است. لا تُلْهِیهِمْ تِجارَهٌ ... عَنْ ذِکْرِ اللّهِ وَ ...(مردان خدا برای زندگی دنیوی تلاش می کنند،ولی از آخرت غافل نیستند.) 6- ایمان به آخرت،دنیا را نزد انسان کوچک می کند. لا تُلْهِیهِمْ ... یَخافُونَ یَوْماً 7- با این که نماز ذکر خداست،ولی به خاطر اهمیّت،جداگانه مطرح شده است. «ذِکْرِ اللّهِ وَ إِقامِ الصَّلاهِ» 8-نماز و زکات،در کنار یکدیگرند و کسانی استحقاق ستایش دارند که اهل هر دو باشند. «إِقامِ الصَّلاهِ وَ إِیتاءِ الزَّکاهِ» 9- دنیا،شما را از آخرت غافل نکند. «یَخافُونَ یَوْماً» 10- صحنه های قیامت،چشم ها را خاشع و دلها را منقلب می سازد. «تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ» لِیَجْزِیَهُمُ اللّهُ أَحْسَنَ ما عَمِلُوا وَ یَزِیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللّهُ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ«38» تا خداوند به آنان به نیکوتر از آنچه کرده اند پاداش بدهد واز فضل و رحمت خویش بر پاداششان بیفزاید و خداوند هر کس را بخواهد،بدون حساب روزی می دهد. پیام ها: 1- خداوند کم و کاستی های اعمال مردان خدا را جبران کرده و پاداش کامل به آنان می دهد. «لِیَجْزِیَهُمُ اللّهُ أَحْسَنَ ما عَمِلُوا» 2- پاداش را بیش از عمل بدهید. «وَ یَزِیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ» (در اسلام سفارش شده است که مزد را معیّن کنید،ولی هنگام پرداخت بیش از آن مقدار بدهید.) 3- اگر از سود دنیا بگذرید،به سود بی حساب آخرت می رسید. لا تُلْهِیهِمْ تِجارَهٌ - وَ اللّهُ یَرْزُقُ ... بِغَیْرِ حِسابٍ (مراد از رزقِ بی حساب،پاداشی فراوان و فوق انتظار است.) وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَعْمالُهُمْ کَسَرابٍ بِقِیعَهٍ یَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً حَتّی إِذا جاءَهُ لَمْ یَجِدْهُ شَیْئاً وَ وَجَدَ اللّهَ عِنْدَهُ فَوَفّاهُ حِسابَهُ وَ اللّهُ سَرِیعُ الْحِسابِ«39» اعمال کسانی که کافر شدند همچون سرابی است در بیابان هموار که تشنه،آن را آب می پندارد،تا آن هنگام که به سراغ آن می آید آن را چیزی نمی یابد،و خدا را نزد خویش می یابد که حساب او را بی کم و کاست دهد و خداوند به سرعت به حساب ها می رسد. نکته ها: * کلمه«قیعه»به معنای زمین مسطح و بزرگ همچون بیابان است و«ظمأن»کسی را می گویند که عطشش زیاد باشد.مصدر کلمه«وفی»به معنای ادای کامل و بدون کم و کاست چیزی است. پیام ها: 1- شرط قبولی عمل،داشتن ایمان است و سعادت انسان نیز در گرو ایمان است. «وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَعْمالُهُمْ کَسَرابٍ» (کفر سبب حبط و پوچ شدن عمل است) 2- اعمال کفّار فریبنده است. کَسَرابٍ ...(به انگیزه ها بنگرید،نه به جلوه ها و ظاهر تلاش ها.) 3- در تعلیم و تربیت،استفاده از مثال و تشبیه مؤثّر است. أَعْمالُهُمْ کَسَرابٍ ... 4- قیامت،روزِ بُروز حقایق است. «لَمْ یَجِدْهُ شَیْئاً وَ وَجَدَ اللّهَ عِنْدَهُ» 5-انگیزه ی تمام حرکت ها رسیدن به خیر است،لکن تفاوت در واقع بینی و خیال گرایی است. «یَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً» 6- کفّار در قیامت،هیچ سرمایه ای ندارند. «لَمْ یَجِدْهُ شَیْئاً» 7- علاوه بر عقیده،اعمال انسان در سرنوشت او مؤثّر است. لِیَجْزِیَهُمُ اللّهُ أَحْسَنَ ما عَمِلُوا ... أَعْمالُهُمْ کَسَرابٍ ... 8-در قیامت،رسیدگی به حساب افراد هم کامل و دقیق است و هم سریع. فَوَفّاهُ حِسابَهُ ... سَرِیعُ الْحِسابِ (برخلاف حسابرسی های دنیوی که یادقیق و کامل نیست و یا همراه معطّلی است.) أَوْ کَظُلُماتٍ فِی بَحْرٍ لُجِّیٍّ یَغْشاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحابٌ ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ إِذا أَخْرَجَ یَدَهُ لَمْ یَکَدْ یَراها وَ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ«40» یا همچون ظلماتی است در دریای عمیق و متلاطم موجی بزرگ آن را می پوشاند،که روی آن،موج دیگری است و بالای آن ابری،ظلماتی است تو در تو(که کافر در آن ها غرق شده است)هرگاه دست خود را برآورد، آن را نمی بیند و برای هر کس که خداوند نوری قرار ندهد،هیچ نوری برای او نخواهد بود. نکته ها:
* کافر عادّی به اسلام نزدیک است و امیدی به بازگشت او هست،مانند کدورت ساده ای که میان دو نفر وجود دارد و کار آن دو به صلح و آشتی نزدیک است.امّا کافرانی که در راه کفر، تلاش ها و اعمال خلاف بسیاری دارند،برگشت آنان بسیار سخت است.کافری که در عقیده اش اصرار ورزیده و به دنبال کفرش،حقّ را تحقیر و جنگ ها کرده و بودجه ها خرج نموده و افرادی را دور خود گردآورده و به این عنوان معروف شده،بازگشت او به دامن اسلام بسیار سخت و بعید است.زیرا هر تلاش او،موجی از ظلمت بر موج های قبل افزوده و اعمال کفرآلودش،کفر او را محکم تر ساخته و به جای این که راه را برای آنان باز کند، گمراه ترشان می کند و حجابی روی حجاب های قبلی است. * در برابر نور الهی(آیه 35)که «نُورٌ عَلی نُورٍ» بود،در این آیه سخن از ظلمت فوق ظلمت است. «ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ» پیام ها: 1- الگوهای مثبت و منفی،هر دو را باید معرّفی کرد.(الگوی مثبت؛ رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ ...و الگوی منفی: وَ الَّذِینَ کَفَرُوا ... أَوْ کَظُلُماتٍ ... 2- عمل مؤمن،نور و عمل کافر،ظلمات است. أَعْمالُهُمْ ... کَظُلُماتٍ 3- اعمال خوب کفّار،همچون سراب واعمال بد آنها،همچون ظلمات است. کَسَرابٍ ... أَوْ کَظُلُماتٍ 4- علم،انسان را از نور وحی بی نیاز نمی کند.اگر نور الهی نباشد،هیچ نوری انسان را نجات نمی دهد. «فَما لَهُ مِنْ نُورٍ» أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللّهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الطَّیْرُ صَافّاتٍ کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِیحَهُ وَ اللّهُ عَلِیمٌ بِما یَفْعَلُونَ«41» آیا ندیدی که هر که در آسمان ها و زمین است و پرندگان بال گشوده(در حال پرواز)برای خدا تسبیح می گویند،و هر یک نیایش و تسبیح خود را می داند؟ و خداوند به آنچه می کنند،داناست. وَ لِلّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَی اللّهِ الْمَصِیرُ«42» و فرمانروایی آسمان ها و زمین،مخصوص خداست.و بازگشت(همه)به سوی اوست. نکته ها: * قرآن،بارها مسأله ی تسبیح موجودات و سجده و نماز آنها را با صراحت بیان کرده و فرموده است:شما تسبیح آنها را نمی فهمید. [86]از این آیات به دست می آید که علم و شعور، مخصوص انسان ها نیست.گرچه بعضی مفسّران تسبیح موجودات هستی را تسبیح تکوینی و زبان حال آفرینش دانسته اند،ولی ظاهر آیات بر خلاف این مطلب است. * خداوند،در این آیه چند مرتبه به صورت غیر مستقیم،به انسان هشدار داده است: الف:موجودات آسمان و زمین و پرندگان در حال تسبیح هستند.چرا انسان غافل است؟! ب:تسبیح موجودات،آگاهانه است.چرا انسان در نماز حضور قلب ندارد؟! ج:پرندگان،هنگام پرواز در هوا در حال تسبیح و نمازند،امّا برخی انسان ها هنگام پرواز در آسمان،در حال غفلت و مستی به سر می برند! * در روایات می خوانیم:امام صادق علیه السلام هنگامی که صدای گنجشکی را شنید فرمود:این پرنده مشغول دعا و تسبیح است.[87] پیام ها: 1- تنها به خود نیندیشید،به اطراف خود هم بنگرید و در هستی نیز مطالعه و اندیشه کنید. «أَ لَمْ تَرَ» 2- در میان موجودات هستی،پرندگان،آن هم در حال پرواز،توجّه خاصّی به خدا دارند. «وَ الطَّیْرُ صَافّاتٍ» 3- همه ی موجودات،شعور دارند ونماز و تسبیح آنها،آگاهانه است. «کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ» 4- نماز،در صورتی ارزش دارد که نمازگزار بداند چه می گوید و چه می کند. «کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ» 5-نماز و تسبیح هر موجودی به صورت خاصّی است. «صَلاتَهُ وَ تَسْبِیحَهُ» 6- خداوند،بر جزئیات تمام اعمال آگاه است. «عَلِیمٌ بِما یَفْعَلُونَ» 7- نظام هستی،هم فرمانروا دارد؛ وَ لِلّهِ مُلْکُ ...و هم هدفدار است. «وَ إِلَی اللّهِ الْمَصِیرُ» أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللّهَ یُزْجِی سَحاباً ثُمَّ یُؤَلِّفُ بَیْنَهُ ثُمَّ یَجْعَلُهُ رُکاماً فَتَرَی الْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ وَ یُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِیها مِنْ بَرَدٍ فَیُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ یَشاءُ یَکادُ سَنا بَرْقِهِ یَذْهَبُ بِالْأَبْصارِ«43» آیا ندیدی که خداوند ابرها را به آرامی می راند.سپس بین آنها پیوند برقرار می کند.آن گاه آن را متراکم می سازد.پس می بینی که باران از میان آن بیرون می آید و(همچنین)از آسمان از کوه هایی که در آنجاست، تگرگ فرو می فرستد.پس آن را به هر کس بخواهد می رساند و از هر کس بخواهد باز می دارد.نزدیک است درخشندگی برقش،چشم ها را کور کند. نکته ها: * «یُزْجِی» به معنای حرکت آهسته همراه با دفع است. * کلمه«رکام»به معنای تراکم و«ودق»به معنای باران است.کلمه ی «سَنا» به معنای درخشش است و«سنا برق»یعنی درخشش برق. * اگر کسی با هواپیما بالاتر از ابرها پرواز کند،می بیند که توده های ابر مثل کوه است و این از معجزات قرآن است که 14 قرن قبل فرمود: «یُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِیها مِنْ بَرَدٍ» از کوهِ ابر،تگرگ می فرستیم. پیام ها: