eitaa logo
نهج البلاغه و صحیفه سجادیه
641 دنبال‌کننده
191 عکس
34 ویدیو
5 فایل
📚حکمتهای نهج البلاغه ✔️هر روز یک حکمت بهمراه شرح انشالله https://eitaa.com/a_fatemi24/652 ✔️نکات قرآنی https://eitaa.com/a_fatemi24/660
مشاهده در ایتا
دانلود
* تجارت،تنها عاملی نیست که انسان را سرگرم می کند و از یاد خدا باز می دارد،عوامل دیگری نیز در قرآن کریم ذکر شده است،از جمله:تکاثر،آرزو،فرزند و دوست بد. پیام ها: 1- کسانی که تجارت آنان را غافل نکند،مردان بزرگی هستند.( «رِجالٌ» با تنوین آمده که علامت بزرگی و عظمت است) 2- اگر ایمان و اراده ی قوی باشد،ابزار و وسائل اثری ندارند. «لا تُلْهِیهِمْ تِجارَهٌ» 3- بازار اسلامی،هنگام نماز باید تعطیل شود. «لا تُلْهِیهِمْ تِجارَهٌ» 4- حتّی کارهای حلال و مباح نباید انسان را از یاد خدا غافل کند،چه رسد به کارهای مکروه و حرام. «لا تُلْهِیهِمْ تِجارَهٌ» 5-ترک تجارت،ارزش نیست،بلکه تجارت همراه با یاد خدا و نماز و زکات ارزش است. لا تُلْهِیهِمْ تِجارَهٌ ... عَنْ ذِکْرِ اللّهِ وَ ...(مردان خدا برای زندگی دنیوی تلاش می کنند،ولی از آخرت غافل نیستند.) 6- ایمان به آخرت،دنیا را نزد انسان کوچک می کند. لا تُلْهِیهِمْ ... یَخافُونَ یَوْماً 7- با این که نماز ذکر خداست،ولی به خاطر اهمیّت،جداگانه مطرح شده است. «ذِکْرِ اللّهِ وَ إِقامِ الصَّلاهِ» 8-نماز و زکات،در کنار یکدیگرند و کسانی استحقاق ستایش دارند که اهل هر دو باشند. «إِقامِ الصَّلاهِ وَ إِیتاءِ الزَّکاهِ» 9- دنیا،شما را از آخرت غافل نکند. «یَخافُونَ یَوْماً» 10- صحنه های قیامت،چشم ها را خاشع و دلها را منقلب می سازد. «تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ» لِیَجْزِیَهُمُ اللّهُ أَحْسَنَ ما عَمِلُوا وَ یَزِیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللّهُ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ«38» تا خداوند به آنان به نیکوتر از آنچه کرده اند پاداش بدهد واز فضل و رحمت خویش بر پاداششان بیفزاید و خداوند هر کس را بخواهد،بدون حساب روزی می دهد. پیام ها: 1- خداوند کم و کاستی های اعمال مردان خدا را جبران کرده و پاداش کامل به آنان می دهد. «لِیَجْزِیَهُمُ اللّهُ أَحْسَنَ ما عَمِلُوا» 2- پاداش را بیش از عمل بدهید. «وَ یَزِیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ» (در اسلام سفارش شده است که مزد را معیّن کنید،ولی هنگام پرداخت بیش از آن مقدار بدهید.) 3- اگر از سود دنیا بگذرید،به سود بی حساب آخرت می رسید. لا تُلْهِیهِمْ تِجارَهٌ - وَ اللّهُ یَرْزُقُ ... بِغَیْرِ حِسابٍ (مراد از رزقِ بی حساب،پاداشی فراوان و فوق انتظار است.) وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَعْمالُهُمْ کَسَرابٍ بِقِیعَهٍ یَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً حَتّی إِذا جاءَهُ لَمْ یَجِدْهُ شَیْئاً وَ وَجَدَ اللّهَ عِنْدَهُ فَوَفّاهُ حِسابَهُ وَ اللّهُ سَرِیعُ الْحِسابِ«39» اعمال کسانی که کافر شدند همچون سرابی است در بیابان هموار که تشنه،آن را آب می پندارد،تا آن هنگام که به سراغ آن می آید آن را چیزی نمی یابد،و خدا را نزد خویش می یابد که حساب او را بی کم و کاست دهد و خداوند به سرعت به حساب ها می رسد. نکته ها: * کلمه«قیعه»به معنای زمین مسطح و بزرگ همچون بیابان است و«ظمأن»کسی را می گویند که عطشش زیاد باشد.مصدر کلمه«وفی»به معنای ادای کامل و بدون کم و کاست چیزی است. پیام ها: 1- شرط قبولی عمل،داشتن ایمان است و سعادت انسان نیز در گرو ایمان است. «وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَعْمالُهُمْ کَسَرابٍ» (کفر سبب حبط و پوچ شدن عمل است) 2- اعمال کفّار فریبنده است. کَسَرابٍ ...(به انگیزه ها بنگرید،نه به جلوه ها و ظاهر تلاش ها.) 3- در تعلیم و تربیت،استفاده از مثال و تشبیه مؤثّر است. أَعْمالُهُمْ کَسَرابٍ ... 4- قیامت،روزِ بُروز حقایق است. «لَمْ یَجِدْهُ شَیْئاً وَ وَجَدَ اللّهَ عِنْدَهُ» 5-انگیزه ی تمام حرکت ها رسیدن به خیر است،لکن تفاوت در واقع بینی و خیال گرایی است. «یَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً» 6- کفّار در قیامت،هیچ سرمایه ای ندارند. «لَمْ یَجِدْهُ شَیْئاً» 7- علاوه بر عقیده،اعمال انسان در سرنوشت او مؤثّر است. لِیَجْزِیَهُمُ اللّهُ أَحْسَنَ ما عَمِلُوا ... أَعْمالُهُمْ کَسَرابٍ ... 8-در قیامت،رسیدگی به حساب افراد هم کامل و دقیق است و هم سریع. فَوَفّاهُ حِسابَهُ ... سَرِیعُ الْحِسابِ (برخلاف حسابرسی های دنیوی که یادقیق و کامل نیست و یا همراه معطّلی است.) أَوْ کَظُلُماتٍ فِی بَحْرٍ لُجِّیٍّ یَغْشاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحابٌ ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ إِذا أَخْرَجَ یَدَهُ لَمْ یَکَدْ یَراها وَ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ«40» یا همچون ظلماتی است در دریای عمیق و متلاطم موجی بزرگ آن را می پوشاند،که روی آن،موج دیگری است و بالای آن ابری،ظلماتی است تو در تو(که کافر در آن ها غرق شده است)هرگاه دست خود را برآورد، آن را نمی بیند و برای هر کس که خداوند نوری قرار ندهد،هیچ نوری برای او نخواهد بود. نکته ها:
* کافر عادّی به اسلام نزدیک است و امیدی به بازگشت او هست،مانند کدورت ساده ای که میان دو نفر وجود دارد و کار آن دو به صلح و آشتی نزدیک است.امّا کافرانی که در راه کفر، تلاش ها و اعمال خلاف بسیاری دارند،برگشت آنان بسیار سخت است.کافری که در عقیده اش اصرار ورزیده و به دنبال کفرش،حقّ را تحقیر و جنگ ها کرده و بودجه ها خرج نموده و افرادی را دور خود گردآورده و به این عنوان معروف شده،بازگشت او به دامن اسلام بسیار سخت و بعید است.زیرا هر تلاش او،موجی از ظلمت بر موج های قبل افزوده و اعمال کفرآلودش،کفر او را محکم تر ساخته و به جای این که راه را برای آنان باز کند، گمراه ترشان می کند و حجابی روی حجاب های قبلی است. * در برابر نور الهی(آیه 35)که «نُورٌ عَلی نُورٍ» بود،در این آیه سخن از ظلمت فوق ظلمت است. «ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ» پیام ها: 1- الگوهای مثبت و منفی،هر دو را باید معرّفی کرد.(الگوی مثبت؛ رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ ...و الگوی منفی: وَ الَّذِینَ کَفَرُوا ... أَوْ کَظُلُماتٍ ... 2- عمل مؤمن،نور و عمل کافر،ظلمات است. أَعْمالُهُمْ ... کَظُلُماتٍ 3- اعمال خوب کفّار،همچون سراب واعمال بد آنها،همچون ظلمات است. کَسَرابٍ ... أَوْ کَظُلُماتٍ 4- علم،انسان را از نور وحی بی نیاز نمی کند.اگر نور الهی نباشد،هیچ نوری انسان را نجات نمی دهد. «فَما لَهُ مِنْ نُورٍ» أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللّهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الطَّیْرُ صَافّاتٍ کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِیحَهُ وَ اللّهُ عَلِیمٌ بِما یَفْعَلُونَ«41» آیا ندیدی که هر که در آسمان ها و زمین است و پرندگان بال گشوده(در حال پرواز)برای خدا تسبیح می گویند،و هر یک نیایش و تسبیح خود را می داند؟ و خداوند به آنچه می کنند،داناست. وَ لِلّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَی اللّهِ الْمَصِیرُ«42» و فرمانروایی آسمان ها و زمین،مخصوص خداست.و بازگشت(همه)به سوی اوست. نکته ها: * قرآن،بارها مسأله ی تسبیح موجودات و سجده و نماز آنها را با صراحت بیان کرده و فرموده است:شما تسبیح آنها را نمی فهمید. [86]از این آیات به دست می آید که علم و شعور، مخصوص انسان ها نیست.گرچه بعضی مفسّران تسبیح موجودات هستی را تسبیح تکوینی و زبان حال آفرینش دانسته اند،ولی ظاهر آیات بر خلاف این مطلب است. * خداوند،در این آیه چند مرتبه به صورت غیر مستقیم،به انسان هشدار داده است: الف:موجودات آسمان و زمین و پرندگان در حال تسبیح هستند.چرا انسان غافل است؟! ب:تسبیح موجودات،آگاهانه است.چرا انسان در نماز حضور قلب ندارد؟! ج:پرندگان،هنگام پرواز در هوا در حال تسبیح و نمازند،امّا برخی انسان ها هنگام پرواز در آسمان،در حال غفلت و مستی به سر می برند! * در روایات می خوانیم:امام صادق علیه السلام هنگامی که صدای گنجشکی را شنید فرمود:این پرنده مشغول دعا و تسبیح است.[87] پیام ها: 1- تنها به خود نیندیشید،به اطراف خود هم بنگرید و در هستی نیز مطالعه و اندیشه کنید. «أَ لَمْ تَرَ» 2- در میان موجودات هستی،پرندگان،آن هم در حال پرواز،توجّه خاصّی به خدا دارند. «وَ الطَّیْرُ صَافّاتٍ» 3- همه ی موجودات،شعور دارند ونماز و تسبیح آنها،آگاهانه است. «کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ» 4- نماز،در صورتی ارزش دارد که نمازگزار بداند چه می گوید و چه می کند. «کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ» 5-نماز و تسبیح هر موجودی به صورت خاصّی است. «صَلاتَهُ وَ تَسْبِیحَهُ» 6- خداوند،بر جزئیات تمام اعمال آگاه است. «عَلِیمٌ بِما یَفْعَلُونَ» 7- نظام هستی،هم فرمانروا دارد؛ وَ لِلّهِ مُلْکُ ...و هم هدفدار است. «وَ إِلَی اللّهِ الْمَصِیرُ» أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللّهَ یُزْجِی سَحاباً ثُمَّ یُؤَلِّفُ بَیْنَهُ ثُمَّ یَجْعَلُهُ رُکاماً فَتَرَی الْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ وَ یُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِیها مِنْ بَرَدٍ فَیُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ یَشاءُ یَکادُ سَنا بَرْقِهِ یَذْهَبُ بِالْأَبْصارِ«43» آیا ندیدی که خداوند ابرها را به آرامی می راند.سپس بین آنها پیوند برقرار می کند.آن گاه آن را متراکم می سازد.پس می بینی که باران از میان آن بیرون می آید و(همچنین)از آسمان از کوه هایی که در آنجاست، تگرگ فرو می فرستد.پس آن را به هر کس بخواهد می رساند و از هر کس بخواهد باز می دارد.نزدیک است درخشندگی برقش،چشم ها را کور کند. نکته ها: * «یُزْجِی» به معنای حرکت آهسته همراه با دفع است. * کلمه«رکام»به معنای تراکم و«ودق»به معنای باران است.کلمه ی «سَنا» به معنای درخشش است و«سنا برق»یعنی درخشش برق. * اگر کسی با هواپیما بالاتر از ابرها پرواز کند،می بیند که توده های ابر مثل کوه است و این از معجزات قرآن است که 14 قرن قبل فرمود: «یُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِیها مِنْ بَرَدٍ» از کوهِ ابر،تگرگ می فرستیم. پیام ها:
1- دقّت در آفرینش،بهترین راه شناخت خدا ومایه ی عشق به اوست. أَ لَمْ تَرَ ... 2- تمام حرکت ها در جهان طبیعت،با قدرت و اراده ی الهی و برای هدفی حکیمانه انجام می گیرد. «یُزْجِی ، یُؤَلِّفُ ، یَجْعَلُهُ» 3- عوامل طبیعی،مسیر تحقّق اراده ی خداست،نه به جای خدا. «یُزْجِی ، یُؤَلِّفُ ، یَجْعَلُهُ ، یُنَزِّلُ» 4- بارش باران و تگرگ و مفید بودن یا مضرّ بودن آن به اراده خداست. «فَیُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ یَشاءُ» یُقَلِّبُ اللّهُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ إِنَّ فِی ذلِکَ لَعِبْرَهً لِأُولِی الْأَبْصارِ«44» خداوند،شب و روز را جا به جا می کند.همانا در این امر برای اهل بصیرت، عبرتی قطعی است. پیام ها: 1- تغییرات و آمد و رفت شب و روز،تصادفی نیست،بلکه بر اساس نظامی دقیق استوار است. «یُقَلِّبُ اللّهُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ» 2- پدیده های هستی عبرت انگیز است،درباره آن تفکّر کنید. «لَعِبْرَهً لِأُولِی الْأَبْصارِ» 3- کسی که اهل بصیرت باشد،می تواند از همه ی زمانها و مکانها درس بگیرد. اَللَّیْلَ وَ النَّهارَ ... لِأُولِی الْأَبْصارِ 4- تشویق به تدبّر و نهی از سطحی نگری،از سفارشات پی در پی قرآن است. «لَعِبْرَهً لِأُولِی الْأَبْصارِ» وَ اللّهُ خَلَقَ کُلَّ دَابَّهٍ مِنْ ماءٍ فَمِنْهُمْ مَنْ یَمْشِی عَلی بَطْنِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَمْشِی عَلی رِجْلَیْنِ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَمْشِی عَلی أَرْبَعٍ یَخْلُقُ اللّهُ ما یَشاءُ إِنَّ اللّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ«45» و خداوند هر جنبده ای را از آب آفرید،پس برخی از آنها بر شکم خویش راه می رود و برخی بر دو پا راه می رود و بعضی بر چهار پا راه می رود. خداوند هر چه بخواهد می آفریند،زیرا خدا بر هر چیزی تواناست. نکته ها: * در این آیه،خداوند به اصناف حیوانات اشاره فرموده است:خزندگان،چرندگان و پرندگان. * تفکّر در ساختمان وجودی حیوانات،گامی برای خداشناسی است. حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه درباره ی برخی حیوانات از جمله طاووس ومورچه سخنانی آموزنده گفته است. * این آیه بدنبال آیه قبل است؛یعنی همان گونه که جابجایی شب و روز برای اهل بصیرت عبرت آموز است،آفرینش همه حیوانات از آب نیز وسیله ی عبرت است. * ممکن است تنوین در کلمه ی «ماءٍ» به اصطلاح تنوین«تنویع»باشد،یعنی خداوند انواع موجودات را از انواع آبها و مایعات مناسب خود آفرید[88] پیام ها: 1- همه ی جنبنده ها با اراده ی او آفریده شده اند. «وَ اللّهُ خَلَقَ کُلَّ دَابَّهٍ» 2- اگر انسان در حرکت و رشد معنوی نباشد،در حرکت ظاهری همچون دیگر جنبندگان خواهد بود. «یَمْشِی ، یَمْشِی ، یَمْشِی» 3- مادّه ی اصلی همه ی جنبنده ها آب است، «ماءٍ» ولی قدرت نمایی خدا به گونه ای است که از این مادّه ی ساده،این همه موجودات متنوّع خلق می کند. وَ اللّهُ خَلَقَ کُلَّ دَابَّهٍ مِنْ ماءٍ فَمِنْهُمْ ... وَ مِنْهُمْ ... وَ مِنْهُمْ ... لَقَدْ أَنْزَلْنا آیاتٍ مُبَیِّناتٍ وَ اللّهُ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ«46» به راستی که آیاتی روشنگر نازل کردیم و خداوند هر که را بخواهد به راه مستقیم هدایت می کند. نکته ها: * در فرق میان کلماتِ«سبیل»و«طریق»با «صِراطٍ» گفته اند که صراط به راهی می گویند که پیمودن آن هموار باشد و هیچ پیچیدگی و دشواری نداشته باشد[89] پیام ها: 1- خداوند با فرستادن آیات روشن و روشنگر،اتمام حجّت کرده است. «أَنْزَلْنا آیاتٍ مُبَیِّناتٍ» 2- آیات الهی وسیله ی هدایت هستند ولی اصل هدایت کار اوست. وَ اللّهُ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ ... وَ یَقُولُونَ آمَنّا بِاللّهِ وَ بِالرَّسُولِ وَ أَطَعْنا ثُمَّ یَتَوَلّی فَرِیقٌ مِنْهُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ ما أُولئِکَ بِالْمُؤْمِنِینَ«47» و می گویند:ما به خدا و رسول ایمان آوردیم و پیروی نمودیم.امّا گروهی از آنان بعد از این اقرار،(به گفته خود)پشت می نمایند و آنان مؤمن واقعی نیستند. نکته ها: * این آیه و آیات بعد درباره ی منافقان مدینه است که ادّعای یاریِ پیامبر را داشتند،ولی در عمل سرپیچی می کردند. پیام ها: 1- به شعارهای زیبا وفریبنده تکیه نکنیم،ایمان و ثبات قدم لازم است. یَقُولُونَ ... یَتَوَلّی 2- پیمان شکن،دین ندارد. «یَقُولُونَ - یَتَوَلّی - ما أُولئِکَ بِالْمُؤْمِنِینَ» 3- ایمان،از عمل جدا نیست. یَتَوَلّی ... وَ ما أُولئِکَ بِالْمُؤْمِنِینَ (منافقان در کنار «آمَنّا» ،کلمه ی «أَطَعْنا» را می آوردند،ولی در عمل بی اعتنا بودند.) وَ إِذا دُعُوا إِلَی اللّهِ وَ رَسُولِهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ إِذا فَرِیقٌ مِنْهُمْ مُعْرِضُونَ«48» وَ إِنْ یَکُنْ لَهُمُ الْحَقُّ یَأْتُوا إِلَیْهِ مُذْعِنِینَ«49» و هرگاه به سوی خدا و رسولش خوانده شوند،تا پیامبر میانشان داوری کند،آن گاه است که گروهی از آنان،روی گردان می شوند.و(لی)اگر حقّ با آنان(و به سودشان)باشد،با رضایت و تسلیم به سوی پیامبر می آیند.
نکته ها: * قضاوت و داوری رسول خدا صلی الله علیه و آله بر اساس حکم خداست.چنانکه در آیه 105 سوره نساء می خوانیم: «لِتَحْکُمَ بَیْنَ النّاسِ بِما أَراکَ اللّهُ» تا میان مردم به(موجب)آنچه خدا به تو آموخته داوری کنی. پیام ها: 1- نشانه ی ایمان واقعی،پذیرفتن حکم پیامبر و نشانه ی نفاق،روی گردانی از آن است. إِذا دُعُوا ... فَرِیقٌ مِنْهُمْ مُعْرِضُونَ 2- داوری و قضاوت از شئون انبیا می باشد. «لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ» 3- حکم پیامبر،همان حکم خداوند است.( «لِیَحْکُمَ» مفرد آمده،نه تثنیه) 4- در انتقاد،انصاف داشته باشید و همه را نکوبید. «فَرِیقٌ مِنْهُمْ» 5-قضاوت عادلانه،خوشایند گروهی از مردم نیست. «فَرِیقٌ مِنْهُمْ مُعْرِضُونَ» 6- به هر گرویدن و اظهار علاقه ای تکیه نکنید. وَ إِنْ یَکُنْ لَهُمُ الْحَقُّ یَأْتُوا إِلَیْهِ ...(به سراغ پیامبر می آیند،امّا در صورتی که سخن پیامبر به نفع آنها باشد!) 7- منافق،فرصت طلب است و نان را به نرخ روز می خورد. إِنْ یَکُنْ لَهُمُ ... مُذْعِنِینَ 8-پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حتّی برای منافقان،(آنجا که حقّ با آنان بود)به نفع آنان حکم می کرد. لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ ... إِنْ یَکُنْ لَهُمُ الْحَقُّ أَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَمِ ارْتابُوا أَمْ یَخافُونَ أَنْ یَحِیفَ اللّهُ عَلَیْهِمْ وَ رَسُولُهُ بَلْ أُولئِکَ هُمُ الظّالِمُونَ«50» آیا در دل هایشان بیماری است،یا دچار شک شده اند،یا بیم آن دارند که خداوند و پیامبرش حقّی از آنان ضایع کنند؟(نه)،بلکه آنان خود ستمگرند. نکته ها: * کلمه ی«حیف»به معنای خروج از اعتدال،از روی ظلم و جور است. پیام ها: 1- بی ایمانی،یک مرض روحی است. وَ ما أُولئِکَ بِالْمُؤْمِنِینَ ... أَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ 2- دلیل اعراض از داوری پیامبر سه چیز است:بیماری های روحی،تردید و سوءظن. «أَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَمِ ارْتابُوا أَمْ یَخافُونَ أَنْ یَحِیفَ اللّهُ عَلَیْهِمْ» 3- شک و سوءظن به خدا،ظلم است.(ظلم به خود و انبیا) «أُولئِکَ هُمُ الظّالِمُونَ» إِنَّما کانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِینَ إِذا دُعُوا إِلَی اللّهِ وَ رَسُولِهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ أَنْ یَقُولُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ«51» (ولی)هنگامی که مؤمنان را به خدا وپیامبرش فراخوانند،تا میانشان داوری کند،سخنشان جز این نیست که می گویند:شنیدیم واطاعت کردیم، اینان همان رستگارانند. نکته ها: * چهار آیه ی قبل،برخورد منافقان نسبت به داوری پیامبر اسلام را ترسیم کرد و این آیه برخورد مؤمنان واقعی را مطرح می کند،تا مردم در خود بنگرند که در برابر حکم خداوند از کدام دسته هستند. پیام ها: 1- حرف و راه مؤمن در برابر حکم خدا و رسول،همیشه یکی است. «إِنَّما کانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِینَ» 2- تسلیم در برابر حقّ،شیوه دائمی مؤمنان است. کانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِینَ ... سَمِعْنا وَ أَطَعْنا 3- توجّه مؤمن به راهی است که دعوت می شود،نه شخصیت دعوت کننده. «دُعُوا إِلَی اللّهِ وَ رَسُولِهِ» 4- آنچه برای مؤمن مهم است،عمل به وظیفه ی الهی و پذیرش حکم خدا و رسول است.(خواه به نفع او باشد یا به ضررش). «لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ» 5-داوری از شئون انبیا است. «لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ» 6- آنچه مهم است،شنیدن و عمل کردن است،نه شنیدن تنها. «سَمِعْنا وَ أَطَعْنا» 7- اطاعت مؤمنان از پیامبر،براساس تعبد به سخنان و دستورات اوست.(تقدیم «سَمِعْنا» بر «أَطَعْنا» ) 8-رسیدن به رستگاری،در سایه ی تسلیم بودن در برابر فرمان خدا و اطاعت از اوست. «سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» 9- دینداری،به هنگام اختلافات و قبول یا ردّ قضاوت های حقّ،معلوم می شود. «سَمِعْنا وَ أَطَعْنا» وَ مَنْ یُطِعِ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَخْشَ اللّهَ وَ یَتَّقْهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ«52» و هر که از خداوند و رسولش پیروی کند و از خدا بترسد و از او پروا کند، پس آنان همان رستگارانند. پیام ها: 1- سعادت،کاری به نژاد و سن و جنس و قبیله ندارد،هرکس تسلیم خدا باشد، رستگار می شود. مَنْ یُطِعِ ... هُمُ الْفائِزُونَ 2- پیامبر صلی الله علیه و آله معصوم است،زیرا اطاعت از او،بی قید و شرط آمده است. «مَنْ یُطِعِ اللّهَ وَ رَسُولَهُ» 3- آنچه ارزش است،خشیت درونی و پروای بیرونی است. «یَخْشَ اللّهَ وَ یَتَّقْهِ» 4- اطاعت نباید موجب غرور شود،بلکه روحیّه ی خشیت و تقوا لازم دارد. «یُطِعِ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَخْشَ اللّهَ» 5-خداترسانِ تقوا پیشه که مطیع خدا و رسولند،حتماً رستگار می شوند. «فَأُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ»
وَ أَقْسَمُوا بِاللّهِ جَهْدَ أَیْمانِهِمْ لَئِنْ أَمَرْتَهُمْ لَیَخْرُجُنَّ قُلْ لا تُقْسِمُوا طاعَهٌ مَعْرُوفَهٌ إِنَّ اللّهَ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ«53» و سخت ترین سوگندها را به نام خدا خوردند،که اگر(برای جبهه و جهاد) دستور دهی،از خانه خارج می شوند.(به آنان)بگو:سوگند نخورید، اطاعت پسندیده(اطاعت در عمل است،نه سوگند به زبان)،همانا خداوند به کارهایی که انجام می دهید آگاه است. پیام ها: 1- به هر سوگندی اطمینان نکنید.زیرا منافقان از مقدّسات سوء استفاده می کنند. وَ أَقْسَمُوا بِاللّهِ ... 2- هرچه درون پوک تر باشد،تظاهر و خودنمایی بیشتر است. «جَهْدَ أَیْمانِهِمْ» 3- مسلمانی،به گفتار نیست،کردار لازم است. «طاعَهٌ مَعْرُوفَهٌ» 4- با نپذیرفتن سوگند منافقان،جلو سوء استفاده آنان را بگیرید. «قُلْ لا تُقْسِمُوا» 5-منافقان بدانند که خدا به گفتار و رفتار آنها آگاه است. «إِنَّ اللّهَ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ» قُلْ أَطِیعُوا اللّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَیْهِ ما حُمِّلَ وَ عَلَیْکُمْ ما حُمِّلْتُمْ وَ إِنْ تُطِیعُوهُ تَهْتَدُوا وَ ما عَلَی الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبِینُ«54» بگو:خدا را اطاعت کنید و پیامبر را نیز اطاعت کنید.پس اگر سرپیچی نمایند،(به پیامبر زیانی نمی رسد،زیرا)بر او فقط آن(تکلیفی)است که به عهده اش گذاشته شده و بر شما نیز آن(تکلیفی)است که به عهده ی شما گذاشته شده است.واگر اطاعتش کنید،هدایت می یابید و پیامبر جز تبلیغ روشن مسئولیّتی ندارد. نکته ها: * دستورا پیامبر دو گونه است:یکی دستورات الهی؛ «أَطِیعُوا اللّهَ» و دیگری دستورات حکومتی؛ «أَطِیعُوا الرَّسُولَ». * در قرآن به مواردی برمی خوریم که دو دستور در کنار یکدیگر ذکر شده است و باید هر دو اجرا شود وعمل کردن به یکی کافی نیست،از جمله: *ایمان و عمل. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ»[90] *نماز و زکات. «أَقِیمُوا الصَّلاهَ وَ آتُوا الزَّکاهَ» [91] *تشکّر از خداوند و والدین. «أَنِ اشْکُرْ لِی وَ لِوالِدَیْکَ» [92] *اطاعت از خدا و رسول. «أَطِیعُوا اللّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ» که در این آیه آمده است. * در قرآن،جمله «وَ إِنْ تَوَلَّوْا» زیاد بکار رفته است و در تمام موارد به پیامبر دلداری می دهد که از بی اعتنایی مردم نسبت به تبلیغ خود دلسرد نشود. پیام ها: 1- پیامبر مأمور است که منافقان را نیز به اطاعت فراخواند. قُلْ أَطِیعُوا ... 2- اطاعت از اوامر و نواهی پیامبر صلی الله علیه و آله مثل اطاعت از دستورات خدا،واجب است. «أَطِیعُوا الرَّسُولَ» 3- رهنمودهای پیامبر هماهنگ با فرمان های الهی است. «أَطِیعُوا اللّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ» 4- پیروی یا سرپیچی مردم،در ادای وظیفه ی پیامبران اثری ندارد. «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَیْهِ ما حُمِّلَ» 5-تکلیف هر فردی،مربوط به خود اوست. «عَلَیْهِ ما حُمِّلَ وَ عَلَیْکُمْ ما حُمِّلْتُمْ» 6- هدایت،در سایه اطاعت است. «إِنْ تُطِیعُوهُ تَهْتَدُوا» 7- پیامبران،ابلاغ می کنند نه اجبار. «وَ ما عَلَی الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ» وَعَدَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ«55» خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، وعده داده است که حتماً آنان را در زمین جانشین قرار دهد،همان گونه که کسانی پیش از ایشان را جانشین کرد،و قطعاً دینی را که خداوند برای آنان پسندیده است،برای آنان استقرار و اقتدار بخشد و از پی ترسشان امنیّت را جایگزین کند،تا(تنها)مرا بپرستند و چیزی را برای من شریک نگیرند،و هر کس بعد از این،کفر ورزد پس آنان همان فاسقانند. نکته ها: * در روایات بسیاری از امام سجاد و امام باقر و امام صادق علیهم السلام می خوانیم:مصداق کامل این آیه،حکومت جهانی حضرت مهدی علیه السلام است.[93] که خداوند وعده داده است در آن روز اهل ایمان بر جهان حکومت کنند. * در قرآن،بارها به حکومت نهایی صالحان تصریح شده است،از جمله: سه مرتبه فرمود: «لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ» [94]اسلام بر همه ی ادیان پیروز خواهد شد. در جای دیگری فرمود: «أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصّالِحُونَ»[95]بندگان صالح من وارث زمین خواهند شد. و در جای دیگر می خوانیم: «وَ الْعاقِبَهُ لِلتَّقْوی[96]یا «وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ» [97] * مراد از جانشینی مؤمنان،یا جانشینی از خداست در زمین و یا جایگزینی از اقوام پیشین.
* «قُرطبی»در تفسیر خود،درباره ی پیروزی کامل اسلام چند حدیث نقل می کند و می گوید: در زمین خانه ای نخواهد بود مگر آن که اسلام در آن خانه وارد خواهد شد. * پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در آخرین حج خود در مسیر برگشت از مکّه(روز هیجدهم ذی الحجه)در غدیر خم به فرمان خداوند،حضرت علی علیه السلام را جانشین خود قرار داد،آیه نازل شد امروز من اسلام را به عنوان دین کامل برای شما پسندیدم؛ «رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً»[98]در این آیه نیز وعده ی خداوند پیروزی آن دینی است که پسندیده است؛ «دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ» . بنابراین اسلامی که جهان را خواهد گرفت،اسلامِ غدیر خم است. پیام ها: 1- اسلام،دین آینده ی جهان است.آینده ی تاریخ به سود مؤمنان و شکست سلطه ی کافران است. وَعَدَ اللّهُ ... لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ 2- به مؤمنان،امید دهید تا فشار و سختی ها،آنها را مأیوس نکند. «وَعَدَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا» 3- کلید و رمز لیاقت برای بدست گرفتن حکومت گسترده حقّ،ایمان و عمل صالح است. «الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ» 4- دین،از سیاست جدا نیست،بلکه سیاست و حکومت برای حفظ دین است. لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ ... یَعْبُدُونَنِی 5-در بیان وعده های الهی،برای باور کردن مردم،بیان نمونه هایی از تاریخ گذشته مفید است. «کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ» 6- پیروزی نهایی اهل حقّ،یک سنّت الهی است. «کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ» 7- هدف از حکومت اهل ایمان،استقرار دین الهی در زمین و رسیدن به توحید و امنیّت کامل است. «لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ - لَیُبَدِّلَنَّهُمْ - لا یُشْرِکُونَ» 8-دست خدا را در تحولات تاریخ ببینیم. وَعَدَ اللّهُ ... لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ - لَیُبَدِّلَنَّهُمْ 9- دین اسلام،تنها دین مورد رضایت الهی است. «دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی لَهُمْ» 10- امنیّت واقعی،در سایه ی حکومت دین است. «وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً» 11- امنیّت در جامعه ی اسلامی،شرایط مناسبی برای عبادت فراهم می سازد. «أَمْناً یَعْبُدُونَنِی» (هدف نهایی وعده های الهی،عبادت خالصانه خداوند است) 12- عبادت خدا،زمانی کامل است که هیچ گونه شرکی در کنار آن نباشد. «یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ» 13- در زمان حکومت صالحان نیز،گروهی انحراف خواهند داشت. وَعَدَ اللّهُ ... وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ وَ أَقِیمُوا الصَّلاهَ وَ آتُوا الزَّکاهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ«56» لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا مُعْجِزِینَ فِی الْأَرْضِ وَ مَأْواهُمُ النّارُ وَ لَبِئْسَ الْمَصِیرُ«57» و نماز را به پا دارید و زکات را بپردازید و از پیامبر اطاعت کنید.شاید مورد رحمت قرار گیرید.هرگز گمان مبر که کفّار،ما را در زمین عاجز و درمانده می کنند.جایگاه آنان آتش است و به راستی که بدسرانجامی است. نکته ها: * امام صادق علیه السلام با تلاوت آیه 56 فرمود:زکاتِ فطره،مصداق زکات در آیه وواجب است. [99] * شاید آیه 57 پاسخ سؤالی باشد که با آن همه کفر و نفاق و امکاناتی که مخالفان دارند، چگونه خداوند به مؤمنان وعده حاکمیّت بر زمین را می دهد؟ این آیه می فرماید:و «لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا مُعْجِزِینَ فِی الْأَرْضِ» تردید نکن،زیرا مخالفان نمی توانند در هیچ کجای زمین اراده و راه خداوند را مختل و عاجز نمایند.بر خلاف میل و پندار نادرست دشمنان، روزی حکومت امام زمان علیه السلام محقّق خواهد شد[100] پیام ها: 1- اقامه نماز و ادای زکات،نمونه بارز عمل صالحی است که در حاکمیّت مؤمنان انجام می شود. وَعَدَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا ... أَقِیمُوا الصَّلاهَ وَ ... 2- در اسلام،مسائل عبادی «أَقِیمُوا الصَّلاهَ» و مسائل مالی «آتُوا الزَّکاهَ» و مسائل سیاسی و حکومتی «أَطِیعُوا الرَّسُولَ» از یکدیگر جدا نیستند. 3- وعده های الهی(در آیه قبل)،سبب تن پروری نشود! أَقِیمُوا ... آتُوا الزَّکاهَ ... 4- شرط رسیدن به رحمت الهی،پیروی از خدا و رسول است. «لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ» 5-کفّار،اگر چه ابرقدرت باشند،امّا در برابر قدرت خدا شکست خواهند خورد. لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا مُعْجِزِینَ ...
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِیَسْتَأْذِنْکُمُ الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ وَ الَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْکُمْ ثَلاثَ مَرّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلاهِ الْفَجْرِ وَ حِینَ تَضَعُونَ ثِیابَکُمْ مِنَ الظَّهِیرَهِ وَ مِنْ بَعْدِ صَلاهِ الْعِشاءِ ثَلاثُ عَوْراتٍ لَکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ وَ لا عَلَیْهِمْ جُناحٌ بَعْدَهُنَّ طَوّافُونَ عَلَیْکُمْ بَعْضُکُمْ عَلی بَعْضٍ کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمُ الْآیاتِ وَ اللّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ«58» ای کسانی که ایمان آورده اید! غلامان و فرزندانی که به سنّ بلوغ و احتلام نرسیده اند،در سه وقت(برای ورود به اتاق)از شما اجازه بگیرند:پیش از نماز صبح و هنگام نیمروز،که لباس از تن بیرون می کنید،و بعد از نماز عشا.این سه وقت،هنگام خلوت شماست،اما در غیر این سه وقت،بر شما و بر آنان گناهی نیست که بدون اذن وارد شوند،زیرا آنان پیوسته با شما در رفت و آمد هستند و بعضی بر بعضی وارد می شوند.خداوند آیات خود را این گونه برای شما بیان می کند و خداوند دانا و حکیم است. نکته ها: * اگر بار دیگر،از ابتدای سوره نگاهی به آیات آن بکنیم،خواهیم دید که سیاست پیشگیری از گناه در احکام الهی نهفته است،مثلاً زن و مرد زناکار را در برابر چشم دیگران تنبیه کنید، (آیه 1)ازدواج آنان را محدود کنید،(آیه 3)اگر کسی بدون چهار شاهد نسبت ناروا داد، هشتاد تازیانه بزنید،(آیه 4)اگر تهمتی را شنیدید برخورد کنید،(آیه 12)هرکس اشاعه فحشا را دوست بدارد،عذاب دردناک خواهد داشت،(آیه 19)بدنبال گام های شیطان نروید، (آیه 21)کسانی که به زنان پاکدامن تهمت بزنند عذاب عظیم خواهند داشت،(آیه 23) پاکان به سراغ ناپاکان نروند،(آیه 26)سرزده به خانه دیگران نروید و اگر گفتند برگردید بپذیرید و برگردید،(آیه 27- 28)چشمان خود را از نامحرم پیش کشید و خیره نشوید،(آیه 30-31)زنان زیور خود را نشان ندهند،برای ازدواج افراد بی همسر قیام کنید و از فقر نترسید،(آیه 32)و در این آیه می فرماید:ساعاتی با همسرتان خلوت کنید که بدانید فرزندان و خادمان منزل سرزده وارد نمی شوند.آری تمام این دستورات برای جلوگیری از فحشا و بلوغ زودرس و حفظ حریم و حیا و آبرو است. پیام ها: 1- مسئول آموزش احکام دین به فرزندان،والدین مؤمن هستند. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِیَسْتَأْذِنْکُمُ» 2- محل خواب والدین،اگر جدا از فرزندان باشد،نیاز به اذن دارد. «لِیَسْتَأْذِنْکُمُ» 3- کودکی و بردگی،بهانه ای برای شکست حریم دیگران نیست. «لِیَسْتَأْذِنْکُمُ» 4- مرد باید در طول شبانه روز،اوقاتی را به همسر خود اختصاص دهد. «ثَلاثُ عَوْراتٍ لَکُمْ» 5-حتی فرزندان نابالغ باید احکام خانواده را بدانند و مراعات کنند. لِیَسْتَأْذِنْکُمُ ... اَلَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ 6- اسلام دین زندگی است و از جامعیّت کاملی برخوردار است.هم برای مسایل مهم مانند تشکیل حکومت جهانی(که در آیه 55 آمده است)طرح و برنامه دارد.و هم برای مسائل جزئی مانند ورود کودک به اتاق والدین. لِیَسْتَأْذِنْکُمُ ...اَلَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ 7- کودکان باید پاکدامنی را از محیط خانه بیاموزند. «لِیَسْتَأْذِنْکُمُ» 8-تربیت و آموختن آداب اسلامی را قبل از بلوغ کودکان شروع کنیم. «الَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ» 9- لباس کار و لباس بیرون را باید در خانه کنار گذاشت. «تَضَعُونَ ثِیابَکُمْ» 10- استراحت بعد از ظهر و در میان ساعات کار،مفید و مناسب است. «تَضَعُونَ ثِیابَکُمْ مِنَ الظَّهِیرَهِ» 11- تنظیم وقت،در زندگی مسلمانان باید بر اساس اوقات نماز صورت گیرد. «قَبْلِ صَلاهِ الْفَجْرِ - بَعْدِ صَلاهِ الْعِشاءِ» 12- تمام احکام الهی بر اساس علم و حکمت است. «عَلِیمٌ حَکِیمٌ» وَ إِذا بَلَغَ الْأَطْفالُ مِنْکُمُ الْحُلُمَ فَلْیَسْتَأْذِنُوا کَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمْ آیاتِهِ وَ اللّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ«59» و هر گاه کودکان شما به حد بلوغ رسیدند،پس باید همانند کسانی که قبلاً بالغ شده اند،(در همه وقت)اجازه(ورود)بگیرند.خداوند این گونه آیات خود را برای شما بیان می کند و خداوند دانا و حکیم است. نکته ها: * کلمه ی«حلم»و«احتلام»به معنای جنب شدن در خواب است که یکی از نشانه های بلوغ می باشد.البتّه نشانه های بلوغ برای دختران و پسران متفاوت است که در رساله های مراجع تقلید آمده است. * آیه ی قبل،اجازه گرفتن کودکان را به سه زمان مشخّص اختصاص داد،اما این آیه زمان مشخّصی را اعلام نکرده و فرزندان بالغ،در تمام اوقات باید برای ورود به اتاق والدین، اجازه بگیرند.
* برای ریشه کن ساختن یک مفسده اجتماعی مانند اعمال منافی عفت تنها توسل به اجرای حدود و تازیانه کافی نیست،در هیچ یک از مسائل اجتماعی چنین برخوردی نتیجه مطلوب را نخواهد داد،بلکه باید مجموعه ای ترتیب داد از آموزش فکری و فرهنگی آمیخته با آداب اخلاقی و عاطفی،و آموزش های صحیح اسلامی،و ایجاد یک محیط اجتماعی سالم،سپس مجازات را به عنوان یک عامل در کنار این عوامل در نظر گرفت. به همین دلیل در این سوره نور که در واقع سوره عفّت است از مجازات مردان و زنان زناکار شروع می کند،و به مسائل دیگر مانند فراهم آوردن وسائل ازدواج سالم،رعایت حجاب اسلامی،نهی از چشم چرانی،تحریم متهم ساختن افراد به آلودگی ناموسی،و بالاخره اجازه گرفتن فرزندان به هنگام ورود به اطاق پدران و مادران،گسترش می دهد.و این نشان می دهد که اسلام از هیچ یک از ریزه کاری های مربوط به این مسأله غفلت نکرده است. خدمتکاران و فرزندان بالغ نیز موظفند بدون اجازه وارد نشوند،حتی کودکان نابالغ که مرتبا نزد پدر و مادر هستند نیز آموزش داده شوند که در اوقات استراحت پدر و مادر بدون اجازه وارد نشوند.این یک ادب اسلامی است هر چند متاسفانه امروزه کمتر رعایت می شود و با اینکه قرآن صریحا آن را در آیات فوق بیان کرده است،در نوشته ها و سخنرانی ها نیز کمتر دیده می شود که پیرامون این حکم اسلامی و فلسفه آن بحث شود،و معلوم نیست به چه دلیل این حکم قطعی قرآن مورد غفلت و بی توجهی قرار گرفته است؟ لازم است پدران و مادران این مسائل را جدی بگیرند،و فرزندان خود را عادت دهند هنگام ورود اجازه بگیرند،و همچنین از کارهایی که سبب تحریک فرزندان می گردد از جمله خوابیدن زن و مرد در اطاقی که بچه های ممیز می خوابند تا آنجا که امکان دارد پرهیز کنند، و بدانند این امور از نظر تربیتی فوق العاده در سرنوشت آنها مؤثر است. در حدیثی از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله می خوانیم:«ایاکم و ان یجامع الرجل امراته و الصبی فی المهد ینظر الیهما» [101]مبادا در حالی که کودکی در گهواره به شما می نگرد آمیزش جنسی کنید. [102] پیام ها: 1- احتلام،نشانه رسیدن به بلوغ شرعی است. وَ إِذا بَلَغَ الْأَطْفالُ ... اَلْحُلُمَ 2- بزرگان و اطرافیان،برای نوجوانان الگو هستند. «کَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ» 3- با اعمال خود،فرزندان را تربیت کنید. «کَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ» 4- دستوراتی که خداوند برای حفظ عفت صادر کرده،آگاهانه وحکیمانه است. «عَلِیمٌ حَکِیمٌ» وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاّتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِینَهٍ وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَ اللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ«60» و بر زنان وانشسته ای که امیدی به ازدواج ندارند،باکی نیست که پوشش خود را زمین گذارند،به شرطی که زینت خود را آشکار نکنند.و عفّت ورزیدن برای آنان بهتر است و خداوند شنوا و آگاه است. نکته ها: * از آیات قرآن استفاده می شود که حجاب و پوشش بانوان در برابر افراد نامحرم،نباید تحریک کننده و شهوت انگیز باشد،زیرا تنها موارد زیر استثنا شده است: * «غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَهِ»[103]کسی که شهوتی ندارد. * «أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلی عَوْراتِ النِّساءِ» بچّه ای که از شهوت،چیزی نمی داند. * «لا یَرْجُونَ نِکاحاً» زنان سالخورده ای که امید ازدواج ندارند. * امام صادق علیه السلام درباره ی «یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ» فرمودند:مراد کنار گذاشتن روسری و روپوش است نه برهنگی.[104] * اصل حجاب از احکام ثابت و ضروری اسلام است،ولی نوع پوشش،نباید تمایلات جنسی را تحریک کند،بلکه عامل حفظ عفّت و پاکدامنی باشد. پیام ها: 1- قوانین اسلام مطابق با واقعیّت ها و ضرورت ها و نیازها و توانایی ها است. (باید برای پیرزنی که میل به همسر ندارد و آرایش نمی کند،مسئله را آسان گرفت) وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاّتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً ... أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ 2- برای زنان،چه پیر و چه جوان،نشان دادن آرایش و زینت بدن ممنوع است. «غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِینَهٍ» 3- سالخوردگی به تنهایی کافی نیست،بلکه باید بی میلی به ازدواج نیز باشد تا اجازه برداشتن روسری را داشته باشند. اَلْقَواعِدُ ... لا یَرْجُونَ نِکاحاً 4- حجاب،مایه ی حفظ عفّت است. «أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ» 5-حجاب،به نفع زنان است. «خَیْرٌ لَهُنَّ» 6- در کنار آزادی،هشدار لازم است.(اگر از احکام الهی،سوء استفاده شود،خدا شنوا و آگاه است و به حساب متخلفان می رسد). «وَ اللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ»
لَیْسَ عَلَی الْأَعْمی حَرَجٌ وَ لا عَلَی الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لا عَلَی الْمَرِیضِ حَرَجٌ وَ لا عَلی أَنْفُسِکُمْ أَنْ تَأْکُلُوا مِنْ بُیُوتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ آبائِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أُمَّهاتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ إِخْوانِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أَخَواتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أَعْمامِکُمْ أَوْ بُیُوتِ عَمّاتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أَخْوالِکُمْ أَوْ بُیُوتِ خالاتِکُمْ أَوْ ما مَلَکْتُمْ مَفاتِحَهُ أَوْ صَدِیقِکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْکُلُوا جَمِیعاً أَوْ أَشْتاتاً فَإِذا دَخَلْتُمْ بُیُوتاً فَسَلِّمُوا عَلی أَنْفُسِکُمْ تَحِیَّهً مِنْ عِنْدِ اللّهِ مُبارَکَهً طَیِّبَهً کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ«61» بر نابینا و لنگ و بیمار و بر خودتان ایرادی نیست که بخورید از خانه های خود یا خانه های پدرانتان یا خانه های مادرانتان یا خانه های برادرانتان یا خانه های خواهرانتان یا خانه های عموهایتان یا خانه های عمه هایتان یا خانه های دایی هایتان یا خانه های خاله هایتان یا خانه هایی که کلیدهایش را در اختیار دارید،یا خانه های دوستانتان.بر شما باکی نیست که دسته جمعی بخورید یا پراکنده(و تنها)،و چون وارد خانه ای شدید،پس بر یکدیگر سلام کنید،که تحیّتی است الهی و مبارک و پسندیده.خداوند آیات خود را این چنین برای شما بیان می کند،شاید که بیندیشید. نکته ها: * امام باقر علیه السلام می فرماید:قبل از اسلام،افراد نابینا،لنگ و مریض حقّ نداشتند با افراد سالم غذا بخورند.این آیه به آنان اجازه داد تا با افراد سالم و دسته جمعی غذا بخورند،یا اگر خواستند جداگانه میل کنند.[105] * علاّمه طباطبایی می فرماید:ظاهر آیه چنین است که خداوند برای مؤمنان حقّی قرار داده که بتوانند از خانه فرزندان و خویشان و دوستانشان به میزان احتیاج بخورند و مصرف کنند و این اذن،کلّی و فراگیر است،لکن ابتدای آیه به سه گروه اشاره کرده که معمولاً نمی توانند غذای خود را تأمین کنند و نیازمند دیگران هستند،اما حکم به این سه گروه اختصاصی ندارد و برای همه مؤمنان است. [106] * این آیه تنها اجازه استفاده از خانه خویشانِ نَسَبی را بیان کرده و نامی از فامیل سببی مثل پدرزن،مادرزن،برادرزن و خواهرزن نبرده است. * این آیه تنها درباره ی غذا خوردن است،ولی تصرّفات دیگر مشروط به گرفتن اجازه است. و خوردن غذا از خانه های یاد شده نیز باید طبیعی و دور از اسراف و تبذیر باشد[107] * در موارد ذکر شده در آیه نیز،گاهی قرائن نشان می دهد که این یازده گروه میل ندارند از غذای خانه آنان بخوریم،مثل آنکه خوردنی را در جای مخصوصی پنهان کرده اند.در چنین مواردی باید دست نگه داریم. * امام باقر علیه السلام فرمود:هنگامی که شخصی وارد خانه می شود و بر اهل آن سلام می کند و آنان جواب دهند،این سلام بر خویشتن است.[108] * خانه ی فرزند در این آیه نیامده است،شاید به خاطر این که این مورد،روشن و مسلم است. در حدیث می خوانیم:«انت و ما لک لابیک»تو و مالت از آن پدرت می باشید. پیام ها: 1- روابط خانوادگی و خویشاوندی،در مسائل حقوقی اثر می گذارند.(گرچه غذا ملک صاحبخانه است،ولی اسلام روابط خویشاوندی و عاطفی را در این موارد بر مالکیّت افراد غالب نموده است.) أَنْ تَأْکُلُوا مِنْ ... بُیُوتِ أَعْمامِکُمْ 2- قرائن عرفی و اطمینان عقلایی برای جواز مصرف از خانه دیگران کافی است. (مثلاً دادن کلید خانه،نشان رضایت است) «مَلَکْتُمْ مَفاتِحَهُ أَوْ صَدِیقِکُمْ» 3- در اسلام،حقّ دوست در کنار حقّ فامیل قرار داده شده است. أَعْمامِکُمْ ... أَوْ صَدِیقِکُمْ (از«افلاطون»پرسیدند:برادرت را بیشتر دوست داری یا رفیقت را؟ گفت: برادرم را زمانی که رفیقم باشد.) [109] 4-سلام کردن،از آداب ورود به منزل است. «فَإِذا دَخَلْتُمْ بُیُوتاً فَسَلِّمُوا» 5- سلام،ادبی آسمانی،مبارک و پسندیده است. «تَحِیَّهً مِنْ عِنْدِ اللّهِ مُبارَکَهً طَیِّبَهً» 6- سلام کردن،در خیر وبرکت زندگی مؤثّر است. «مُبارَکَهً طَیِّبَهً» 7-اهل خانه به منزله ی جان شما هستند. «فَسَلِّمُوا عَلی أَنْفُسِکُمْ» 8- مرز حقّ و حقوق را باید خداوند تعیین فرماید. «یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمُ الْآیاتِ» 9- در احکام الهی باید اندیشید. «لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ»
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِذا کانُوا مَعَهُ عَلی أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ یَذْهَبُوا حَتّی یَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ أُولئِکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوکَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللّهَ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ«62» مؤمنان(واقعی)تنها کسانی هستند که به خدا وپیامبرش ایمان آورده و هرگاه با پیامبر بر کاری اجتماع نمایند،بدون اجازه او نمی روند.همانا کسانی که اجازه می گیرند،آنانند که به خدا وپیامبرش ایمان دارند.پس (ای پیامبر!)اگر برای بعضی از کارهای خود از تو اجازه خواستند،به هرکس از آنان که خواستی(ومصلحت بود)اجازه بده و برای آنان از خدا طلب آمرزش کن،که خداوند بخشنده ومهربان است. نکته ها: * در کتب تفسیر،درباره ی شأن نزول این آیه مطالب گوناگونی ذکر شده است که موارد عمده ی آن را در این جا می آوریم: 1- این آیه،مربوط به«حنظله»است،که شب عروسی او فرمان حرکت به سوی احد صادر شده بود.او با کسب اجازه از محضر پیامبر صلی الله علیه و آله به خانه رفت و مراسم زفاف را بجا آورد و بدون آن که غسل کند به جبهه رفت و به شهادت رسید.پیامبر فرمود:«فرشتگان او را غسل دادند».خداوند از همان یک شبی که حنظله با همسرش بود،فرزندی به او عطا کرد که ماجرای زندگی او مفصّل است.[110] 2- این آیه درباره ی منافقین است،که هرگاه با مردم بودند،به نماز می ایستادند و اگر کسی آنان را نمی دید و تنها بودند،از نماز فرار می کردند[111] 3- رسول خدا صلی الله علیه و آله گروهی را برای کاری اعزام فرمود،ولی آنان به سراغ کارهای شخصی خود رفتند،و این آیه در باره آنان نازل شد. 4- این آیه در مورد مسلمانانی است که مشغول کندن خندق بودند و برای سرکشی به خانواده ی خود از پیامبر اجازه می خواستند. * اجازه گرفتن از رهبر،نشانه ی ادب،تسلیم،قانونمندی،عشق به رهبر و نظم و نظام است. پیام ها: 1- حضور در کنار رهبری،برای حل مشکلات،نشانه ی ایمان،و ترک آن نشانه ی نفاق یا ضعف ایمان است. إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ ... کانُوا مَعَهُ عَلی أَمْرٍ جامِعٍ 2- در مسائل تشکیلاتی،که بر اساس همفکری و مشورت،تصمیم گرفته می شود،خودمحوری و خودمختاری ممنوع است. «عَلی أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ یَذْهَبُوا» 3- در زندگی اجتماعی،وجود رهبر و پیروی از او لازم است. «عَلی أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ یَذْهَبُوا» 4- ایمان باید همراه با تسلیم و اطاعت از رهبری باشد. «لَمْ یَذْهَبُوا حَتّی یَسْتَأْذِنُوهُ» 5-باید نظام اجتماعی و کارهای گروهی را ارج نهیم. «لَمْ یَذْهَبُوا حَتّی یَسْتَأْذِنُوهُ» 6- بعضی مسائل را باید سربسته گفت. «لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ» 7- رهبری در اسلام،همراه با مصلحت اندیشی و رحمت است. «فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ - وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ» 8-تصمیم گیری نهایی با رهبر است. «لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ» (پیامبر در مسائل جامعه،بر مردم ولایت دارد). 9- رهبر باید در اعمال سیاست های خود انعطاف پذیر و واقع بین باشد. «فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللّهَ» 10- اذن پیامبر،کار را مجاز و حلال می کند ولی نفسِ رها کردن کارهای عمومی، نیاز به استغفار دارد. فَأْذَنْ ... وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ 11- طرح مسائل شخصی در هنگام اشتغال به کارهای عمومی،گرچه با اجازه باشد،زیبا نیست و باید عذرخواهی کرد. «وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ» 12- استغفار ودعای پیامبر صلی الله علیه و آله برای دیگران،مستجاب است. «وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللّهَ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ» لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعاءِ بَعْضِکُمْ بَعْضاً قَدْ یَعْلَمُ اللّهُ الَّذِینَ یَتَسَلَّلُونَ مِنْکُمْ لِواذاً فَلْیَحْذَرِ الَّذِینَ یُخالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِیبَهُمْ فِتْنَهٌ أَوْ یُصِیبَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ«63» آن گونه که یکدیگر را صدا می زنید پیامبر را صدا نزنید.خدا می داند چه کسانی از شما مخفیانه و با پنهان شدن پشت سر دیگری از صحنه می گریزد.پس کسانی که از فرمان او سرپیچی می کنند،باید از این که فتنه ای دامنشان را بگیرد،یا به عذاب دردناکی گرفتار شوند،بترسند. نکته ها: * «تسلل»،خارج شدن پنهانی و«لواذ»پنهان شدن پشت سر دیگری است که این کار منافقان بود. * در مورد معنای این آیه،چهار احتمال وجود دارد: 1- پیامبر را مثل دیگران،به اسم صدا نزنید.در روایت می خوانیم:«یا محمّد»،«یا ابالقاسم» نگویید،بلکه«یا رسول اللّه»و«یا نبیّ اللّه»بگویید.[112] در روایت دیگر آمده است که این آیه درباره ی جانشینان معصوم آن حضرت نیز جریان دارد[113] 2- پیامبر را مثل دیگران،با صدای بلند صدا نزنید. [114]
3- دعوت پیامبر را مثل دعوت دیگران نشمرید.اگر پیامبر صلی الله علیه و آله شما را به کاری مثل رفتن به جبهه و خواندن نماز دعوت کرد،حتماً اطاعت کنید و دعوت او را ساده نگیرید. 4- دعای پیامبر را مثل دیگران ندانید،نفرین و دعای پیامبر مستجاب است،مواظب باشید[115] پیام ها: 1- رهبری الهی،حریم دارد.هم نام او را با احترام ببرید و هم با تمام وجود تسلیم او باشید. لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ ... 2- ساده گرفتن پیام های رهبر و بی توجّهی به آنها،فتنه و عذاب به دنبال دارد. فِتْنَهٌ أَوْ ... عَذابٌ أَلِیمٌ 3- مخالفت فرمان خدا و رسول،یا فتنه ی دنیوی به دنبال دارد یا کیفر اخروی. یُخالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ ... فِتْنَهٌ أَوْ یُصِیبَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ أَلا إِنَّ لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قَدْ یَعْلَمُ ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ وَ یَوْمَ یُرْجَعُونَ إِلَیْهِ فَیُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا وَ اللّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ«64» آگاه باش! آنچه در آسمان ها وزمین است برای خداست.بی شک آنچه(از افکار ونیّات)را که شما بر آن هستید،می داند و روزی را که به سوی او بازگردانده می شوند،(می داند)پس آنان را به آنچه عمل کرده اند آگاه می کند و خداوند به همه چیز آگاه است. پیام ها: 1- خداوند،آگاه به همه ی فکرها و نیّت هاست. قَدْ یَعْلَمُ ... فَیُنَبِّئُهُمْ 2- ایمان به علم خدا.وند،وسیله ی بازدارنده از بدی هاست. یَعْلَمُ ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ ...فَیُنَبِّئُهُمْ «والحمدللّه ربّ العالمین» [1] - اسراء،32 [2] - فرقان،63-68 [3] - ممتحنه،12. [4] - بحار،ج 79،ص 24. [5] - نهج البلاغه،حکمت 252 [6] - بحار،ج 77،ص 58. [7] - بحار،ج73،ص372 [8] - بحار،ج 76،ص27 [9] - بحار،ج76،ص 19 [10] - بحار،ج76،ص 19. [11] - بحار،ج76،ص 21. [12] - مائده،38.. [13] - تفسیر المیزان؛کافی،ج5،ص354. [14] - کافی،ج2،ص32 [15] - تفسیر کنزالدقائق. [16] - کافی،ج7،ص241. [17] - تفسیر ابن کثیر [18] -حجرات،11 [19] - نور،61 [20] - مائده،63 [21] - نور،12 [22] - نور،13 [23] - نمل،46 [24] - انعام،43 [25] - واقعه،70 [26] - واقعه،57 [27] - واقعه،62 [28] - توبه،122 [29] - تفسیر کنزالدقائق. [30] - تفسیر کنزالدقائق. [31] - بقره،208 [32] - بقره،168 [33] - عنکبوت،45. [34] - مفردات راغب [35] - بحار،ج76،ص9 [36] - فصّلت،20 [37] - یس،65 [38] - تفسیر المیزان [39] - تفسیر مجمع البیان [40] - نحل،67 [41] - انفال،4. [42] - مائده،88 [43] - طلاق،3 [44] - غافر،40 [45] - تفسیر نورالثقلین [46] - تفسیر نورالثقلین [47] - تفسیر کبیرفخررازی [48] - تفاسیر کبیر و فی ظلال [49] - تفسیر برهان [50] - تفسیر کنزالدقائق [51] - تفسیر کنزالدقائق [52] - تفسیر روح البیان. [53] - غررالحکم [54] - بحار،ج104،ص 38 [55] - بحار،76،ص336 [56] - تفسیر نورالثقلین [57] - تفسیر نورالثقلین [58] - کافی،ج5،ص523 [59] - تفسیر کبیر فخررازی [60] - آل عمران،43. [61] - تفسیر نورالثقلین. [62] - تفسیر مجمع البیان [63] - مجموعه روایات از تفسیر نورالثقلین می باشد. [64] - روم،21 [65] - کافی،ج5،ص328 [66] - النوادر راوندی،ص12 [67] - انتخاب همسر،امینی،ص26 [68] - انتخاب همسر،ص29 [69] - .بقره،221 [70] - کافی،ج5،ص333 [71] - کافی،ج5،ص563 [72] - کافی ج 5 ص 332 [73] - مکارم الاخلاق ص 237 [74] - وسائل،ج15،ص21 [75] - بحار،ج43،ص131 [76] - طه،50. [77] - تفسیر نمونه. [78] - بقره،127 [79] - تفسیر نورالثقلین [80] - تفسیر روح المعانی [81] - بحار،ج23،ص326 [82] - آل عمران،41 [83] - ق،39. [84] - تفسیر المیزان [85] - تفسیر نورالثقلین [86] - اسراء،44 [87] - تفسیر کبیرفخررازی،روح البیان [88] - تفسیر راهنما [89] - فروق اللغه [90] - .بقره،25 [91] - بقره،43 [92] - لقمان،14 [93] - تفسیر نورالثقلین [94] - توبه،33؛فتح،28 و صفّ،9. [95] - انبیاء،105 [96] - طه،132 [97] - اعراف،128 [98] - مائده،3. [99] - بحار،ج93،ص104 [100] - تفسیر المیزان [101] - بحار،ج 103،ص 295 [102] - تفسیر نمونه [103] - نور،31. [104] - تفسیر نورالثقلین؛کافی،ج57،ص522 [105] - تفسیر نورالثقلین [106] - تفسیر المیزان [107] - تفسیر صافی. [108] - تفسیر نورالثقلین [109] - تفسیر مراغی [110] - تفسیر المیزان [111] - تفسیر کبیرفخررازی [112] - تفسیر نورالثقلین [113] - بحار،ج23،ص301 [114] - تفسیر مجمع البیان [115] - تفسیر کبیر فخررازی