eitaa logo
نهج البلاغه و صحیفه سجادیه
655 دنبال‌کننده
192 عکس
34 ویدیو
5 فایل
📚حکمتهای نهج البلاغه ✔️هر روز یک حکمت بهمراه شرح انشالله https://eitaa.com/a_fatemi24/652 ✔️نکات قرآنی https://eitaa.com/a_fatemi24/660
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبیان گناباد
📝 (مرحله) شیطانی برای گمراهی انسان 📝عفاف و حجاب 👇 https://eitaa.com/fatemi222/8669
"وَ لَمْ یَرَوْا أَنّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمّا عَمِلَتْ أَیْدِینا أَنْعاماً فَهُمْ لَها مالِکُونَ«71» آیا ندیدند که ما از آن چه با قدرت خود به عمل آوردیم برای آنان چهارپایانی آفریدیم که آنان مالک آن هستند؟ پیام ها: 1- انسان می تواند برای شناخت قدرت خدا،از توجّه به موجوداتی که در دسترس اوست کمک بگیرد. أَ وَ لَمْ یَرَوْا ... 2- آفرینش چهارپایان(همچون گاو و گوسفند و شتر و...)برای انسان است. «خَلَقْنا لَهُمْ» 3- در تولید گیاهان و میوه ها،انسان نقشی داشت، «لِیَأْکُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَ ما عَمِلَتْهُ أَیْدِیهِمْ» [39]ولی در آفرینش چهارپایان انسان نقشی ندارد. «عَمِلَتْ أَیْدِینا أَنْعاماً» 4- آفرینش خداوند ابتکاری است نه تقلیدی. «عَمِلَتْ أَیْدِینا» 5-از خورشید و گیاه و دریا غیر انسان نیز بهره مند می شود ولی از چهارپایان تنها انسان استفاده می کند. خَلَقْنا لَهُمْ ... فَهُمْ لَها مالِکُونَ 6- از نشانه های لطف خداوند همین بس که انسان در پیدایش حیوانات نقشی ندارد،ولی به راحتی مالک آنها می شود. أَیْدِینا ... فَهُمْ لَها مالِکُونَ 7- اصل مالکیّت،مورد قبول اسلام است. «فَهُمْ لَها مالِکُونَ»"
"وَ ذَلَّلْناها لَهُمْ فَمِنْها رَکُوبُهُمْ وَ مِنْها یَأْکُلُونَ«72» و چهارپایان را برای آنان رام کردیم،از برخی سواری می گیرند و از برخی تغذیه می کنند. وَ لَهُمْ فِیها مَنافِعُ وَ مَشارِبُ أَ فَلا یَشْکُرُونَ«73» و در آنها بهره های دیگری نیز(از قبیل پشم و کرک)و نوشیدنی ها برای مردم است.پس چرا(با این حال)سپاس نمی گزارند؟! پیام ها: 1- اگر گاو و گوسفند وحشی بودند،دنیای لبنیات با همه ی منافعی که دارد به روی انسان بسته می شد. ذَلَّلْناها لَهُمْ ... وَ مِنْها یَأْکُلُونَ 2- اگر همه ی حیوانات وحشی بودند،بسیاری از سفرها انجام نمی گرفت. «ذَلَّلْناها لَهُمْ فَمِنْها رَکُوبُهُمْ» 3- هم زمین رام و ذلول است،و «الْأَرْضَ ذَلُولاً» [40]و هم حیوانات، «ذَلَّلْناها» امّا انسان که به هر دو محتاج است،طاغی است. «إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغی»[41] 4- هر چیزی برای هدفی آفریده شده است. «فَمِنْها رَکُوبُهُمْ وَ مِنْها یَأْکُلُونَ» 5-خام خواری مورد مدح اسلام نیست و در مورد مصرف گوشت سفارش شده است. «وَ مِنْها یَأْکُلُونَ» 6- شیر،نعمت ویژه ای است که باید برای آن شکر کرد.(با این که شیر جزو منافع حیوانات است،ولی نام آن به خصوص برده شده «مَشارِبُ» تا نشانه ویژگی آن باشد. «وَ لَهُمْ فِیها مَنافِعُ وَ مَشارِبُ» 7- شکر باید بر اساس فهم و معرفت باشد. أَ وَ لَمْ یَرَوْا ... أَ فَلا یَشْکُرُونَ"
وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللّهِ آلِهَهً لَعَلَّهُمْ یُنْصَرُونَ«74» و به جای خداوند(یگانه)خدایانی را(به پرستش)گرفتند،به این امید که یاری شوند. لا یَسْتَطِیعُونَ نَصْرَهُمْ وَ هُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ«75» (در حالی که آن)خدایان،توان یاری آنان را ندارند و اینها(در قیامت)به عنوان لشگر بت ها احضار می شوند. فَلا یَحْزُنْکَ قَوْلُهُمْ إِنّا نَعْلَمُ ما یُسِرُّونَ وَ ما یُعْلِنُونَ«76» پس سخنان مشرکان تو را محزون نکند،ما آن چه را پنهان می دارند و آن چه را آشکار می کنند می دانیم. نکته ها: لباس انسان از حیوانات است.از پشم،صنعت قالی و پتو و کارخانجات نساجی به راه می افتد.کفش انسان از پوست حیوانات است.برای استفاده از پوست حیوانات کارخانجات چرم سازی به راه می افتد و کیف و کفش و کلاه و...تولید می شود.غذای انسان از شیر و گوشت حیوانات است. «وَ لَهُمْ فِیها مَنافِعُ» نقش حیوانات در کشاورزی بسیار مهم است.از قبیل:شخم زدن،آب کشی،کود طبیعی، مصرف علف های هرز،حمل بار و محصولات و کوبیدن خرمن از منافع حیوانات برای بشر است. «فِیها مَنافِعُ وَ مَشارِبُ» پیام ها: 1- شرک و بت پرستی،کفران نعمت های الهی است. «أَ فَلا یَشْکُرُونَ وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللّهِ آلِهَهً» 2- انگیزه ی بت پرستان،بر اساس خیال ها و موهومات است. «وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللّهِ آلِهَهً لَعَلَّهُمْ یُنْصَرُونَ» 3- در گفتگو با منحرفین،سرچشمه ی عقاید آنان را نشانه بگیرید. «لا یَسْتَطِیعُونَ نَصْرَهُمْ» 4- کیفر کسی که به جای مطالعه در نعمت ها و شکر الهی به سراغ بت ها برود، احضار برای ورود به دوزخ است. «مُحْضَرُونَ» 5-انبیا نیز به تقویت روحیه نیاز دارند و خداوند به آنان دلداری می دهد. «فَلا یَحْزُنْکَ» 6- هر کس هدف بلند دارد مورد انواع تهاجم قرار می گیرد. «فَلا یَحْزُنْکَ قَوْلُهُمْ» 7- توجّه به علم و آگاهی خداوند،بهترین وسیله آرامش برای مؤمن و تهدید برای منحرف است. «نَعْلَمُ» 8-دشمنان در پنهان و آشکار توطئه ها می کنند. «یُسِرُّونَ ، یُعْلِنُونَ
أَ وَ لَمْ یَرَ الْإِنْسانُ أَنّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَهٍ فَإِذا هُوَ خَصِیمٌ مُبِینٌ«77» آیا انسان ندید(و نیاندیشید)که ما او را از نطفه ای(بی مقدار)آفریدیم؟ پس اینک ستیزه جویی آشکار شده است. وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِیَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمِیمٌ«78» و برای ما مثلی آورد و آفرینش خود را فراموش کرد؛گفت:چه کسی این استخوان ها را در حالی که پوسیده است زنده خواهد کرد؟ قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّهٍ وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ«79» (به او)بگو:همان کسی که بار اول آن را آفرید،(بار دیگر)آن را زنده خواهد کرد و او بر هر آفریده ای آگاه است. اَلَّذِی جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ«80» (اوست)آن که برای شما از درخت سبز،آتش آفرید پس هرگاه بخواهید از آن آتش می افروزید. نکته ها: یکی از مشرکان،قطعه استخوان پوسیده ای را در برابر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله کرد و بر زمین ریخت و گفت:چه کسی این استخوان های پوسیده را زنده می کند؟ این آیات در پاسخ این شبهه و سؤال نازل شد. [42] مقصود از درخت در این آیه،دو نوع چوب آتش زنه به نام مَرخ و عَفار است که عرب ها با زدن یکی به دیگری جرقه تولید می کردند،درست مانند کبریت های امروزی.[43] تهیه آتش از درخت سبز،مثالی است که عوام می فهمند ودانشمندان نیز به خاطر ذخیره شدن انرژی در درخت،راه علمی آن را به دست می آورند. «مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً» پیام ها: 1- اگر انسان به یاد ضعف و حقارت خود باشد،هرگز گردنکشی نمی کند. «أَ وَ لَمْ یَرَ الْإِنْسانُ» 2- توجّه به آفرینش انسان از نطفه،ایمان به معاد را در انسان تقویت می کند. «مِنْ نُطْفَهٍ» 3- بدتر از اصل خصومت،آن است که خصومت شدید و آشکارا باشد. «خَصِیمٌ مُبِینٌ» 4- ستیزه جوئی انسان با خدا،دور از انتظار و شگفت آور است. «فَإِذا هُوَ خَصِیمٌ» (کلمه«اذا»برای کار غیر منتظره به کار می رود.) 5-نقل و بیان افکار باطل برای پاسخگوئی به آن مانعی ندارد. «ضَرَبَ لَنا مَثَلاً» 6- ریشه ی بسیاری از اشکالات در مورد قدرت خداوند،توجّه نکردن به نمونه های مشابه و فراموش کردن سوابق است. «وَ نَسِیَ خَلْقَهُ» 7- منکران معاد برهان ندارند،هر چه هست استبعاد است. «مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ ؟» 8-آزادی در اسلام به قدری است که منکران خدا و معاد با کمال شهامت در برابر رهبر مسلمانان با صراحت حرف خود را می زنند. «مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ» 9- سؤال مانعی ندارد،آن چه بد است انگیزه های لجوجانه و مغرورانه است. «مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ» 10- ریشه ی بعضی از اشکالات عقیدتی،مقایسه میان قدرت انسان با خداوند است. «مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ» 11- شبهات عقیدتی باید پاسخ داده شود،گرچه القای شبهه از یک نفر باشد. قالَ ... قُلْ 12- معاد جسمانی است. «یُحْیِ الْعِظامَ» 13- معاد به دو چیز نیاز دارد:یکی قدرتِ خدا در آفریدن دوباره انسان ها و دیگری علم او به عملکرد مردم.این آیه به هر دو اشاره می کند؛ «أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّهٍ» نشانه ی قدرت او و «هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ» نشانه ی علم اوست. 14- خداوند جمع میان اضداد می کند،آب و آتش که با یکدیگر سازگاری ندارند. «مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً»
أَ وَ لَیْسَ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقادِرٍ عَلی أَنْ یَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلی وَ هُوَ الْخَلاّقُ الْعَلِیمُ«81» آیا کسی که آسمان ها و زمین را آفرید،توانا نیست که مثل آنها را بیافریند؟ آری،(می تواند)و او آفریدگار بسیار داناست. نکته ها: انسان مرکّب از جسم و روح است؛جسم انسان با مرگ متلاشی می شود و در حال حیات نیز دائماً در حال تغییر است،ولی روح و شخصیّت انسان ثابت است.در قیامت روح انسان همان روح دنیوی است،ولی جسم انسان در قالبی مشابه قالب جسم دنیوی او می باشد. «یَخْلُقَ مِثْلَهُمْ» پیام ها: 1- گاهی باید سؤال را با سؤال جواب داد. مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ ... أَ وَ لَیْسَ الَّذِی ... 2- سؤال راهی است برای بیدار کردن وجدان ها. أَ وَ لَیْسَ الَّذِی ... 3- در گفتگو با منکران،از مسائل کوچک آغاز کنیم تا به مسایل بزرگ برسیم. (مثال اول نطفه بود،مثال بعد درخت سبز و مثال سوم آفرینش آسمان ها.) «خَلَقَ السَّماواتِ» 4- چون که صد آمد نود هم پیش ماست.کسی که آسمان ها و زمین را آفرید می تواند انسان ها را هم می آفریند. خَلَقَ السَّماواتِ ... بِقادِرٍ 5-کار او خلق کردن است،چه در دنیا و چه در قیامت. «هُوَ الْخَلاّقُ» 6- دلیل معاد،علاوه بر حکمت و عدالت الهی،داشتن قدرت و علم او بر اعمال انسان هاست. «هُوَ الْخَلاّقُ الْعَلِیمُ»
إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ«82» چون چیزی را اراده کند،فرمانش این است که بگوید:«باش»پس بی درنگ موجود می شود. فَسُبْحانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ«83» پس منزّه است کسی که حاکمیّت و مالکیّت همه چیزی به دست اوست و به سوی او باز گردانده می شوید. نکته ها: از آن جا که ایمان به معاد باید بسیار جدی و قوی باشد،هر گونه شبهه زدایی از آن باید طوری انجام گیرد که ذره ای خلل در ذهن باقی نماند.خداوند در پاسخ کسی که استخوان پوسیده ای را خورد کرد و به زمین ریخت،چندین جواب داد که آخرین آن این آیه است. إِنَّما أَمْرُهُ إِذا ... تحقّق فرمان و اراده ی الهی زمان نمی خواهد،به اصطلاح مثل یک چشم به هم زدن است. «وَ ما أَمْرُنا إِلاّ واحِدَهٌ کَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ» [44] خداوند حتّی نیاز به گفتن کلمه «کُنْ» ندارد،زیرا این خود نیاز است و در شأن او نیست، بنابراین مراد از کلمه «کُنْ» همان اراده و حکم اوست.به فرموده ی حضرت علی علیه السلام«لا بصوت یقرع و لا بنداء یسمع» [45] پیام ها: 1- برای خداوند،آفرینش همه اشیا یکسان است. «إِذا أَرادَ شَیْئاً» 2- خداوند در آفرینش هستی،نه وسیله می خواهد نه کمک و نه کسی که موانع را بر طرف کند. «کُنْ فَیَکُونُ» 3- میان اراده ی خدا و انجام کار فاصله ای نیست. «کُنْ فَیَکُونُ» 4- چگونه خدا را در برپایی قیامت عاجز می دانید؟ او از هر عجز و ناتوانی منزّه است. «فَسُبْحانَ الَّذِی» 5- هم سرچشمه ی هستی به دست اوست و هم بازگشت همه چیز به سوی اوست. «بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ»
این سوره با یکصد و هشتاد و دو آیه در مکّه نازل شده است. نام این سوره،از آیه اول آن برگرفته شده که با سوگند به«صافّات»،گروهی از فرشتگان که در انجام فرمان الهی در صف هستند،آغاز می شود،همچنین آیه 165 که در آن کلمه«الصافّون»آمده است. مشابه این سوره از نظر نام،سوره«صف»است که اشاره به صفوف محکم رزمندگان در صحنه های جنگ دارد. این سوره،نخستین سوره از قرآن کریم است که با سوگند آغاز می شود. همانند دیگر سوره های مکّی،بیشتر آیات این سوره نیز درباره ی مبدأ و معاد و با تذکّر و انذار همراه است. همچنین به تاریخ پیامبرانی همچون نوح،ابراهیم،اسحاق،موسی،هارون، الیاس،لوط و یونس،اشاره شده و در این میان زندگی حضرت ابراهیم مشروح تر آمده است. عقاید باطل مشرکان در مورد رابطه خداوند با جنّ یا فرشتگان به شدّت محکوم شده و پیروزی نهایی حقّ بر کفر و شرک و نفاق مطرح گردیده است. بر قرائت سوره صافّات در روزهای جمعه تأکید شده و تلاوت آن،موجب گشایش در رزق و بیمه شدن مال و فرزندان از شیطان می شود. [1] بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده مهربان وَ الصَّافّاتِ صَفًّا«1» فَالزّاجِراتِ زَجْراً«2» فَالتّالِیاتِ ذِکْراً (3) سوگند به صف بستگان(در صفوفی منظّم)صف بستنی.پس باز می دارند(از معاصی و وسوسه ها)باز داشتنی.همانان که پی در پی ذکر خدا(کتاب آسمانی)را تلاوت می کنند. إِنَّ إِلهَکُمْ لَواحِدٌ«4» رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما وَ رَبُّ الْمَشارِقِ(5) بی شک که معبود شما یکتاست.پروردگار آسمان ها و زمین و آن چه میان آن دو است و پروردگار مشرق ها(و مغرب ها). نکته ها: * این سوره با سه سوگند خداوند آغاز شده است.گرچه خداوند نیازی به سوگند ندارد و مؤمنان بدون سوگند سخن او را می پذیرند،امّا سوگند،نشانه اهمیّت و عظمت مورد سوگند و توجّه دادن به آن است.لذا خداوند به امور مختلف سوگند خورده است. * مراد از «صافّات» ، «زاجرات» و «تالیات» ،فرشتگانی هستند که در صفوفی منظم اوامر الهی را اجرا می کنند،مردم را از وسوسه باز می دارند و پیوسته به یاد خدا هستند.البتّه گروهی گفته اند:مراد،رزمندگانی هستند که در صف های منظم از حریم حقّ دفاع می کنند وبا تلاوت آیات الهی و یاد خدا روحیه و نیرو می گیرند. *کلمه«زاجرات»هم می تواند از«زجر»به معنای باز داشتن باشد که مراد باز داشتن از وسوسه ها و گناهان است و هم می تواند از«زجره»به معنای فریاد باشد،یعنی سوگند به فریادگران تاریخ. پیام ها: 1- در زندگی،به نظم های هدفدار ارج نهیم.(در دو سوره«صافّات»و«صف»، سخن از نظم وانضباط است وبه آن سوگند یاد شده است.) «وَ الصَّافّاتِ صَفًّا» 2- نظم،وحدت،قدرت،همفکری و همکاری که در صف متجلّی است،از نشانه های کارگزاران الهی است. «وَ الصَّافّاتِ صَفًّا» 3- وجود عوامل بازدارنده از گناه و ناهی از منکر،در جامعه لازم است. «فَالزّاجِراتِ زَجْراً» 4- انرژی گرفتن از یاد خدا از طریق تلاوت قرآن «فَالتّالِیاتِ ذِکْراً» و دفاع از حریم حقّ «فَالزّاجِراتِ» همراه با نظم و آماده باش، «وَ الصَّافّاتِ صَفًّا» ضرورت یک نظام الهی است. 5-انجام هر کاری باید با کیفیّتی عالی همراه باشد.بهترین نظم، «صَفًّا» بهترین قدرت، «زَجْراً» و بهترین یاد خدا. «ذِکْراً» 6- شعار توحید را هم محکم بگوییم،هم زیبا و هم قبل از هر چیز دیگر.(در این آیات ابتدا سوگند با آهنگ زیبایی مطرح شده و سپس:) «إِنَّ إِلهَکُمْ لَواحِدٌ» 7- برای هر چیزی سوگند یاد نکنیم.(معمولاً سوگندهای قرآن برای مسائل اساسی و مهم مانند مبدأ و معاد است) در سوره ی ذاریات بعد از چند سوگند می فرماید: «إِنَّما تُوعَدُونَ لَصادِقٌ» [2]قطعاً آنچه وعده داده شده اید محقّق شدنی است. در سوره مرسلات نیز پس از چند سوگند،سخن از قیامت است آنجا که می فرماید: «إِنَّما تُوعَدُونَ لَواقِعٌ»[3] و در این جا بعد از چند سوگند،سخن از توحید است و می فرماید: «إِنَّ إِلهَکُمْ لَواحِدٌ» (آری در برابر کسانی که به شدّت پایبند شرک هستند باید سوگندهای پی در پی یاد کرد). 8-مشرکان میان الوهیّت و ربوبیّت خداوند تفاوت قائل بودند،لذا این آیه بر یکی بودن این دو تأکید می کند. «إِلهَکُمْ لَواحِدٌ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» 9- همه ی هستی تحت تربیت و رشد الهی است. «رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» 10- برای هر چیزی ربّی نپندارید،زیرا که پروردگار همه ی هستی یکی بیش نیست. «رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» 11- از نشانه ها و دلایل توحید،هماهنگی میان زمین و آسمان و دیگر مخلوقات جهان هستی است. إِنَّ إِلهَکُمْ لَواحِدٌ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ... 12- زمین،کروی شکل است.(کلمه ی«مشارق»و تفاوت در طلوع و غروب ها، نشانه ی کروی بودن زمین است)
13- خورشید و نور آن،نقش مؤثری در زندگی انسان دارد.(با آنکه خورشید جزو آسمان هاست و در «رَبُّ السَّماواتِ» نهفته است،ولی نام بردن اختصاصی از مشارق،نشانه اهمیّت ویژه طلوع خورشید است). «وَ رَبُّ الْمَشارِقِ»
إِنّا زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِزِینَهٍ الْکَواکِبِ«6» وَ حِفْظاً مِنْ کُلِّ شَیْطانٍ مارِدٍ«7» ما آسمان زیرین را به زیور ستارگان آراستیم.و(آن را)از هر شیطان متمرّد و سرکشی محفوظ داشتیم. نکته ها: *«مارِدٍ» به چیزی گفته می شود که هیچ خیر و برکتی ندارد و خبیث است،مثلاً به درخت بی برگ،شجر أمرد گفته می شود. پیام ها: 1- تزئین آسمان ها،پرتوی از ربوبیّت الهی است. رَبُّ السَّماواتِ ... إِنّا زَیَّنَّا السَّماءَ 2- گرایش به زینت و زیبایی،از تمایلات فطری انسان است و قرآن آن را مورد تأیید قرار داده است. «زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا» 3- زینت و زیبایی یک اصل است.آفریده های الهی همه زیباست. «زَیَّنَّا السَّماءَ» 4- در عالم بالا اسراری است که شیاطین به فکر دستبرد زدن به آن ها هستند،ولی قادر به انجام آن نیستند. «حِفْظاً مِنْ کُلِّ شَیْطانٍ مارِدٍ» 5-جنّ و شیاطین جنّی قدرت دستیابی به غیب را دارند،امّا از آن منع شده اند. «حِفْظاً مِنْ کُلِّ شَیْطانٍ مارِدٍ»
لا یَسَّمَّعُونَ إِلَی الْمَلَإِ الْأَعْلی وَ یُقْذَفُونَ مِنْ کُلِّ جانِبٍ«8» آن ها نمی توانند به(اسرار)عالم بالا گوش فرا دهند و از هر سو به آنها (شهاب)پرتاب می شود. دُحُوراً وَ لَهُمْ عَذابٌ واصِبٌ«9» إِلاّ مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَهَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ«10» تا رانده شوند و برای آن ها عذابی پاینده است.مگر شیطانی(به آسمان بالا رود و)به سرعت خبری را برباید که شهاب و شراره ای نافذ او را دنبال(و نابود)کند. نکته ها: * «قذف»به معنای پرتاب چیزی به نقطه ای دور و«ملأ اعلی»اشاره به جایگاه والای فرشتگان است. * «دُحُوراً» به معنای راندن با قهر و به نحو ذلّت و خواری، «واصِبٌ» به معنای دائم است، «خطفه»به معنای ربودن با سرعت، «ثاقِبٌ» به معنای نافذ و سوراخ کننده است. * پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:در شب معراج فرشته ای را دیدم که مأمور تعقیب ربایندگان اخبار بود و هفتاد هزار فرشته تحت فرمان او بود که هر کدام از آنها هفتاد هزار فرشته دیگر را تحت فرمان داشتند.[4] پیام ها: 1- اطلاعات و اخبار اهل زمین در اختیار فرشتگان عالم بالا قرار دارد که در آن با یکدیگر گفتگو می کنند و شیاطین می توانند گفتگوی آنان را بشنوند. لا یَسَّمَّعُونَ إِلَی الْمَلَإِ الْأَعْلی وَ یُقْذَفُونَ ... 2- استراق سمع،کاری شیطانی است و باید با آن مقابله کرد. «حِفْظاً مِنْ کُلِّ شَیْطانٍ مارِدٍ لا یَسَّمَّعُونَ» 3- سپاه خدا همه جا حضور دارد. «یُقْذَفُونَ مِنْ کُلِّ جانِبٍ» 4- با شیاطین جامعه باید برخورد انقلابی شود. «یُقْذَفُونَ مِنْ کُلِّ جانِبٍ» 5-شیاطین موجوداتی مکلّف و مورد کیفر و باز خواست خداوند هستند. «وَ لَهُمْ عَذابٌ واصِبٌ» 6- بر حفظ اسرار،اصرار داشته باشید. حِفْظاً ... یُقْذَفُونَ ... دُحُوراً ... فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ 7- مطلع شدن شیاطین از اسرار بالا به قدری برایشان مهم است که با آنکه از هر سو مورد هدف قرار می گیرند باز هم به صورت دزدانه به استراق سمع دست می زنند. «إِلاّ مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَهَ» 8-شهاب ها و سنگ های آسمانی مأموران الهی هستند که با هدف پرتاب می شوند نه تصادفی و بی هدف. «فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ» 9- شیاطین پیش از استفاده از اخبار غیبی آسمان،نابود می شوند. «ثاقِبٌ» 10- شیاطین موجوداتی قابل رؤیت و هدف گیری هستند. «فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ»