eitaa logo
کانال رسمی وابسته به آیت الله العظمی جوادی آملی
10.7هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
24 فایل
مرجع رسمی اطلاع رسانی از آخرین اخبار مرتبط با آیت الله العظمی جوادی آملی و بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء esra.ir تلفن : 3ــ37782001 -025 فکس: 37765253 -025 ارتباط با ادمین کانال @bonyad_esra_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 کرامت و عدالت ▪️ نامه ای معاویه برای علی بن ‌ابی ‌طالب نوشت و خواست به وجود مبارك علی بن ابی‌ طالب توهین كند ـ چه مقامی دارد حالا بازوهایشان بسته است و عده زیادی را هم فقط با یك طناب بسته ‌اند ـ ببینید معاویه درباره بستن گردن علی چه گفت، یزید درباره بستن بازوان دختر علی چه گفت و علی در جواب معاویه چه نوشت و دختر علی در برابر یزید چه فرمود. نامه رسمی معاویه برای وجود مبارك حضرت امیر این است [كه] علی [علیه السلام] یادت هست كه آن روز طناب به گردنت گذاشتند «أُقَادُ كَمَا یقَادُ الْجَمَلُ‏» ـ معاذ الله ـ مثل یك شتر سركش تو را آوردند و از تو بیعت گرفتند ـ این كار را كردند! طناب به گردن علی ‌بن ‌ابی ‌طالب انداختند صاحب غدیر را بُردند گرفتار سقیفه كردند ـ این نامه رسمی بود از دربار معاویه برای علی ‌بن ‌ابی‌ طالب و وجود مبارك حضرت امیر حالا دارد جواب می‌ دهد. فرمود: معاویه! «وَ قُلْتَ إِنِّی كُنْتُ أُقَادُ كَمَا یقَادُ الْجَمَلُ‏ الْمَخْشُوشُ‏ حَتَّى أُبَایعَ‏ وَ لَعَمْرُ اللَّهِ لَقَدْ أَرَدْتَ أَنْ تَذُمَّ فَمَدَحْتَ وَ أَنْ تَفْضَحَ فَافْتَضَحْتَ»؛[1] فرمود معاویه راست می ‌گویی با گردن بسته من را بردند، ولی خواستی من را كوچك كنی [اما] این نشان عظمت من است. من زیر بار ظلم نمی ‌روم مگر اینكه مرا ببندند و ببرند. تو خواستی مرا رسوا كنی، خودت رسوا شدی. تو خواستی مرا تحقیر كنی، ولی به جلال من شهادت دادی. تو ثابت كردی كه من سقیفه را با گردن بسته قبول كردم، نه با گردن باز، با دست بسته قبول كردم نه با دست باز. ▪️ همین بیان را به پسر معاویه می ‌گوید؛ فرمود تو خیال كردی بازوهای ما را بستی ما را اسیر كردی؟! ما عزیزیم و شما ذلیلید: «أَ ظَنَنْتَ‏ یا یزِیدُ حَیثُ‏ أَخَذْتَ‏ عَلَینَا أَقْطَارَ الْأَرْضِ وَ آفَاقَ السَّمَاءِ فَأَصْبَحْنَا نُسَاقُ كَمَا تُسَاقُ الْأُسَرَاءُ أَنَّ بِنَا هَوَاناً عَلَیهِ وَ بِكَ عَلَیهِ كَرَامَةً ... فَمَهْلًا مَهْلًا»[2] همان حرف علی است! اینجا می‌ گوید تو با بازوهای بسته ما را آوردی، خیال كردی ما حقیریم و تو عزیزی؟! خیر، در تمام روی زمین زن و مردی به عزت ما نیست. همه سخن از است، سخن از است. این حرف ها، است، حرف های است، حرف هایی است كه ندارد، حرف هایی است كه دارد؛ گویا الآن همین حرف را می ‌زند. [1] . نهج‌البلاغه، نامه 28. [2] . اللهوف على قتلى الطفوف، ص 181. شام 📚 سخنرانی محرم تاریخ: 1384/11/17 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠
پیام ابدی

▫️ شما سهم را از عصر عاشورا به بعد ندانید، خیال نكنید كه زینب كبری فقط حامل بار اسارت است! ایشان در طلیعه سفر با بود و قضایا را مرتب پی‌گیری می ‌كرد و می‌ فرمود: «نُحیی مَعَهُ وَ نَمُوتُ مَعَهُ»؛ یعنی ما اصلاً رفتیم و می‌ رویم كه با تقسیم كار برای همه خطرها را تحمل كنیم. ▫️ از همان میدانی كه دیگری فاصله بین مكه و كربلا را طی كرده بود [تا] به سالار شهیدان گزارش بدهد كه كل خاورمیانه آشوب است، شما تا می ‌توانید برگردید به مدینه و ساكت باشید و وجود مبارك ابی‌ عبدالله (علیه السلام) اعتراض كرد و فرمود ممكن نیست، بعد آن گزارش‌دهنده گفت پس زن و بچه را اجازه بدهید به مدینه برسانم، اینجا زینب كبری فرمود مبادا! «نُحیی مَعَهُ وَ نَمُوتُ مَعَهُ». همین زینب كبری كه با حسین ‌بن‌ علی ‌بن ‌ابی ‌طالب بود؛ گاهی مانند حسین بن علی (ع) سخن می‌ گفت [و] گاهی مانند علی بن ‌ابی ‌طالب (ع). ▫️ دختر علی در كنار سر مطهر سالار شهیدان در شام به پسر معاویه فرمود: «أَ مِنَ الْعَدْلِ یابْنَ الطُّلَقاءِ!»؛ ای پسر آزاد شده این عدالت است كه بچه ‌های پیغمبر را از شهرها عبور دادی و بچه‌ های خودت را در حرم نشاندی؟! می ‌بینید زینب مثل علی (علیه السلام) حرف می ‌زند، این ‌چنین نیست كه سخن از اسارت باشد. فرمود: یزید! شما‌ها را ما‌ آزاد كردیم پدرت را ما آزاد كردیم جدت را ما آزاد كردیم؛ در كنار آن تشت و سر بی ‌پیكر مطرح كرده است. ▫️ اینجا زینب می ‌گوید تو با بازوهای بسته ما را آوردی، خیال كردی ما حقیریم و تو عزیزی؟! خیر! در تمام روی زمین زن و مردی به عزت ما نیست. همه ‌اش سخن از است سخن از است. این حرف ها حرف های روز است حرف های زنده است، حرف هایی است كه تاریخ مصرف ندارد حرف هایی است كه دارد. آپارات: https://aparat.com/v/BI5Wh 📚 سخنرانی محرم تاریخ: 1384 🌐 https://esra.ir/ 🆔 @a_javadiamoli_esra