💠 الله اکبر
🔹 این گونه از روایت های نورانی است که خود ائمه اینها [شاگردان] را چطوری می پروراندند! مرحوم کلینی «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یحْیی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی» این روایت را نقل می کند. جمیع بن عمیر می گوید که امام صادق (سلام الله علیه) فرمود که «أَی شَیءٍ اللَّهُ أَكْبَرُ»، حالا حضرت از شاگردش سؤال می کند که «الله اکبر» یعنی چه؟ «فَقُلْتُ: اللَّهُ أَكْبَرُ مِنْ كُلِّ شَیءٍ»؛ خدا از هر چیزی بزرگ تر است. «فَقَالَ(علیه السلام): وَ كَانَ ثَمَّ شَیءٌ فَیكُونَ أَكْبَرَ مِنْهُ»؛[1] چیزی در عالم هست که خدا از آن بزرگ تر باشد؟! این «اکبر» أفعل #تعیینی است نه تفضیلی. کسی سؤال نکرده از حضرت، #شاگردان_خصوصی را این جور می پروراند.
▫️ ما یک ﴿أُولُوا الأرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَی بِبَعْضٍ﴾[2] تعیینی داریم که جا برای دیگری نیست، یک تفضیلی داریم که می گوییم: «زیدٌ أولی من عمرو». این «اکبر»، أفعل تعیینی است بعد از اینکه حضرت آیه سوره مبارکه «احزاب» را خواند: ﴿النَّبِی أَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ﴾[3]»[4] این «أَوْلَی» «أولا»ی تعیینی است تفضیلی که نیست. به شهادت ﴿أُولُوا الأرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَی بِبَعْضٍ﴾ این «أولا»ی تعیینی است تفضیلی که نیست. این طور نیست که مستحب باشد به طبقه اول بدهیم به دوم ندهیم! یعنی به طبقه اول بدهید إلا و لابد، به طبقه دوم اصلاً نمی رسد. اگر ﴿أُولُوا الأرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَی بِبَعْضٍ﴾ تعیینی است و نه تفضیلی، ﴿النَّبِی أَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ﴾[5] تعیینی است و نه تفضیلی، «الله اکبر» #تعیینی است و نه تفضیلی. چیزی در عالَم نیست!
▫️ در جلسههای دیگر مردم می آمدند سؤالات فقهی میکردند حضرت یک جواب خاصی می داد؛ اما اینجا خود حضرت سؤال می کنند که «اللَّهُ أَكْبَرُ» یعنی چه؟ عرض کرد که «أَكْبَرُ مِنْ كُلِّ شَیءٍ»، فرمود: «وَ كَانَ ثَمَّ شَیءٌ فَیكُونَ أَكْبَرَ مِنْهُ»؟ عرض کرد که پس «اللَّهُ أَكْبَرُ» یعنی چه؟ فرمود: «اللَّهُ أَكْبَرُ مِنْ أَنْ یوصَفَ»؛ وقتی نامتناهی باشد شما چگونه می توانی او را وصف کنی؟! این حدیث اول.[6]
🔹 حدیث دوم که مرحوم کلینی «عَنْ عَلِی بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیادٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ» ذکر کرد این است که از وجود مبارک امام صادق (سلام الله علیه) است که «قَالَ رَجُلٌ عِنْدَهُ اللَّهُ أَكْبَرُ»؛ کسی در محضر حضرت عرض کرد «اللَّهُ أَكْبَرُ»، آن وقت خود حضرت فرمود: «اللَّهُ أَكْبَرُ مِنْ أَی شَیءٍ»؟ اینکه در جلسات عمومی و درس های عمومی و اینها که نبود. حضرت فرمود: «اللَّهُ أَكْبَرُ مِنْ أَی شَیءٍ»؟ «فَقَالَ مِنْ كُلِّ شَیءٍ! فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: حَدَّدْتَهُ»؛ اگر این اکبر از آن است پس شیئی هست و مرزها مشخص است، این می شود محدود و محدود هم یعنی ناقص. #هیچ_محدودی_واجب_نیست، چون هر واجبی باید کمالش را خودش داشته باشد، هیچ شیئی خودش را حد نمی زند. اگر محدود است، دیگری برای او مرز معین کرده است. مگر می شود که شیئی بگوید من دیگر کمالی نمی خواهم؟! اگر شیئی محدود شد إلا و لابد دیگری برای او مرزی معین کرده است و گرنه چگونه می شود که شیئی بگوید من بیشتر از این کمال نمی خواهم، این نیست.
🔹 فرمود اگر شیئی باشد پس مرز خدا این است و مرز آن این است، این هم محدود است و آن هم محدود است، «حَدَّدْتَهُ». این همان بیان نورانی حضرت امیر (سلام الله علیه) است در خطبه اول که اگر این کار را بکنی: «وَ مَنْ حَدَّهُ فَقَدْ عَدَّه».[7] این شخص که عرض کرد «مِنْ كُلِّ شَیءٍ» حضرت فرمود: «حَدَّدْتَهُ، فَقَالَ الرَّجُلُ»؛ پس من چه بگویم؟ «الله اکبر» یعنی چه؟ فرمود این #تعیینی است تفضیلی نیست «قَالَ قُلِ اللَّهُ أَكْبَرُ مِنْ أَنْ یوصَفَ».[8]
▫️ حضرت این طوری شاگردان خصوصی را می پروراند. شاگران عمومی ایشان که از این موارد سؤالات نمی کردند. فرمود اگر خدا «اکبرُ من کل شیئاً، هناک شیء و الله فهو محدودٌ»! عرض کرد چه بگویم؟ فرمود: «اللَّهُ أَكْبَرُ مِنْ أَنْ یوصَفَ».
[1]. وسائل الشیعة، ج7، ص191؛ الکافی(ط ـ الإسلامیة)، ج1، ص118.
[2]. سوره انفال، آیه75.
[3]. سوره احزاب، آیه6.
[4]. دعائم الاسلام، ج1، ص19.
[5]. سوره احزاب، آیه6.
[6]. وسائل الشیعة، ج7، ص191؛ الکافی(ط ـ الإسلامیة)، ج1، ص118.
[7]. نهج البلاغة(للصبحی صالح)، خطبه1 و 152.
[8]. وسائل الشیعة، ج7، ص192؛ الکافی(ط ـ الإسلامیة)، ج1، ص117.
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
📚 دیدار جمعی از اعضای پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه با حضرت استاد
تاریخ: 1398/11/13
🆔 @a_javadiamoli_esra