💠 زبان بین المللی
🔹 یک #زبان_بین_المللی مشترکی بین این هفت میلیارد هست و آن #زبان_فطرت است که زبان دل پذیر است. ما همان طوری که به حسب حس از بوی خوب همه لذت می بریم و کسی یادمان نداد، شرقی و غربی ندارد، از گُل همه لذت می برند، از عسل همه لذت می برند، اینها یک مشترکاتی است که با زبان خلقت همراه است. در #زبان_دل_و_فطرت هم یک سلسله مسایل مشترکی بین نوسال و سالمند و همه هست. اگر بتوانید با آن زبان سخن بگویید، هم استاد را روشن کردید، هم شاگرد را روشن کردید. این هست و راه آن توسل به ذات أقدس الهی و کنجکاوی و فحص و بحث است، می شود پیدا کرد.
🔹 مطلب بعدی آن است که ما الآن یک فردوسی کم داریم؛ حالا اگر کسی توانست کار فردوسی را انجام بدهد، «طوبی لهم»! ولی به هر حال جای فردوسی خالی است. شما آقایان، بچه های شما، جوان های شما و همه مسئولین ایران کاری کردند که در این هفت میلیارد بشر نمونه است. خدا غریق رحمت کند فردوسی را! او تنها شاعر نبود، او #حکیم_الهی بود، در عصری که نام مبارک حضرت امیر (سَلامُ الله عَلَیه) با سربریدن همراه بود، آن وقت در شاهنامه گفت:
که من شهر علمم علیم دَر ست ٭٭٭ درست این سخن قول پیغمبرست[1]
اگر غیر فردوسی بود که مهلت نمی دادند. مرحوم استادمان آقای حکیم الهی قمشه ای را خدا غریق رحمت کند! ایشان می گفت این فردوسی اگر ماند برای آن لطایف شعری اش ماند:
میازار موری که دانه کش است ٭٭٭ که جان دارد و جان شیرین خوش است[2]
بعد فرمود من لطیف تر از او گفتم؛ من گفتم که:
هر کس که دلی دارد یک مور نیازارد ٭٭٭ کآن مور هم از دلبر دارد اثری بر دل[3]
گفت که شعر من لطیف تر از فردوسی است؛ اما او حماسی است.
مرحوم فردوسی از این جهت که یک حکیم نام آوری بود، مرحوم صدر المتألهین با اینکه نام شعرا را نمی برد، یکجا از ایشان به عظمت نام می برد. فردوسی گفته است که:
خداوند بالا و پستی تویی ٭٭٭ ندانم چه ای هر چه هستی تویی[4]
صدر المتألهین می گوید به اینکه این «یاء» هستی، یای ضمیر نیست.[5] معنای شعر فردوسی این نیست که من نمی دانم چه هستی، هرچه هستی خودت هستی! این «یاء» یای مصدری است:
خداوند بالا و پستی تویی ٭٭٭ ندانم چه ای هر چه هستی تویی
یعنی تمام حقیقت هستی تویی. «یاء» یای ضمیر باشد خیلی فرق است.
🔹 اگر فردوسی بود کاری که ایران کرده بود آن کار واقع روی کره زمین کاری است نمونه، حالا این چه وقت به سینما می آید؟! آن #کرامت_و_شرف و بزرگواری مردم ایران است. خدا صدام را گرفت و حمله کرد به کویت به عنوان اینکه یکی از استانهای ماست. همه به مسئولین، از امام و مسئولین و به مردم گفتند شما هم چهار تا گلوله از آن طرف بزنید، ما گفتیم این کار را نمی کنیم، ما امضا کردیم، شما با هم جنگ دارید، ما زیر امضایمان را نمی زنیم. در حالی که اگر ما چهارتا گلوله می زدیم، یک مقدار خسارت ها را می رفتیم میگرفتیم، حق مسلّم ما بود؛ اما گفتیم ما امضا کردیم، ما تعهد سپردیم؛ این را می گویند #شرف! یک فردوسی می خواهد که این را به نظم دربیاورد که ایران در کجای آسمان فکر می کند؟! مردم هم حاضر نبودند، مسئولین هم حاضر نبودند، تنها امام که نبود. این کار رستم و کشتن اشکبوس و اینها نیست، این یک کرامتی است، این #عظمت_روحی است.
[1]. شاهنامه فردوسی، بخش7، گفتار اندر ستایش پیغمبر.
[2]. بوستان سعدی، باب دوم در احسان.
[3]. كلیات دیوان حكیم الهی قمشهای، غزل 290، ص678.
[4]. شاهنامه فردوسی، بخش1، آغاز کتاب.
[5]. اسفار، ج۲، ص۳۳۴.
#روز_سینما
#زبان_دل_و_فطرت
#عظمت_روحی
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
📚 .دیدار جمعی از مسئولین سینمایی و هنرمندان کشور با حضرت استاد
تاریخ: 1396/12/14
🆔 @a_javadiamoli_esra