eitaa logo
کانال رسمی وابسته به آیت الله العظمی جوادی آملی
12.5هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2هزار ویدیو
24 فایل
مرجع رسمی اطلاع رسانی از آخرین اخبار مرتبط با آیت الله العظمی جوادی آملی و بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء esra.ir تلفن : 3ــ37782001 -025 فکس: 37765253 -025 کانال دروس معظم له @a_javadiamoli_doross ارتباط با ادمین کانال @bonyad_esra_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 کیمیا 🔹 انبیای بزرگ، وقتی وحی الهی دریافت کردند و دستور رسیده است، تسلیم محض هستند. مستحضرید در سوره «حشر» فرمود این قرآن را کوه نمی ‌تواند تحمل کند: ﴿لَوْ أَنْزَلْنَا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ لَرَأَیتَهُ خاشِعَاً مُتَصَدِّعَاً مِنْ خَشْیةِ اللّهِ وَ تِلْک اْلأَمْثالُ نَضْرِبُهَا لِلنّاسِ﴾،[1] اما همین قرآن را تحمل می‌ کند! انسان کامل در برابر کوه یا آسمان یا زمین و مانند آن ستبرتر است؛ ولی در برابر ظهور خاضع است. وقتی به ابراهیم خلیل دستور می‌ رسد که حرف اینها را گوش نکن، ﴿حَرِّقُوهُ وَ انْصُرُوا آلِهَتَکمْ﴾[2] تو را مرعوب نکند او می ‌شود و خود را به امواج آتش تسلیم می ‌کند و مانند این در جریان انبیا فراوان است. وقتی آن وحی با آن سلطنت در اختیار ولی عصر قرار می ‌گیرد، دل‌ های مردم به وسیله آن حضرت می‌ شود. 🔹 افرادی مثل شیخ اشراق و دیگران می ‌گویند که ما اگر تمام عمر را به دنبال یک و یک صاحب ‌نفَس بگردیم کم است و بجاست؛ گوشه ‌ای از آن حرف از مرحوم آقای قاضی نقل شده که انسان نیمی از عمر را به دنبال یک صاحب_‌نظر بگردد همین است. صاحب_‌بصر کسی است که شیخ اشراق ـ نه شیخ اشراق سُهروردی صاحب حکمة الاشراق چون این سهروردی‌ها چندتا هستند آن ‌که صاحب عوارف است ـ می‌گوید آن عالِمی که محضر او عوض کننده نباشد، لفظ او هم سودمند نیست! عالِمی که نشستن او، رفتن او، برخاستن او، حرف زدن او، سنت و سیرت او، راه رفتن او و سکوت او معلم نباشد، سخنرانی او هیچ اثر ندارد! «من لا ینفعک لحظه لا ینفعک لفظه»،[3] اگر دیدار کسی انسان را عوض نکرد، سخنرانی او هم مطمئناً بی ‌اثر است. 🔹 آن بزرگواران یک راه دیگری را تشکیل دادند که رهبری آن راه را وجود مبارک ولی عصر دارد. همان طوری که شما در بین این اجرام مغناطیس را دیده ‌اید، مغناطیس حرف نمی‌ زند و گوشه ‌ای آرمیده است؛ اما آهنِ سنگینِ سخت‌ دلِ مُتصلِّب را جذب می ‌کند. کار مغناطیس جذب آهن است، آهن هم یک جرم متصلب قسی است، کیمیاگر هم «بشرح ایضاً»، این کیمیاگر چدن را، یک مس متصلبی را طلا می ‌کند! این‌ که حرف نمی‌زند. همان طوری که در جهان تکوین بدون حرف زدن یک تحول گوهری و جوهری در طرف ایجاد می‌شود، این تحول را انبیا دارند، این تحول را اولیا دارند، این تحول را «خلیفة الله» دارد و این تحول را، بالاترین،‌ برترین‌ و دکترین آن را وجود مبارک ولی عصر (ارواحنا فداه) دارد. این است که خیلی ‌ها منتظرند تا حضرت را ببینند، دیدن او این اثر را دارد، وگرنه ائمه دیگر را دیدند، ائمه ازمنه خود را خیلی دیدند، پیغمبر را دیدند که به مراتب بالاتر از وجود مبارک امام زمان است. نماز پنج وقت را پشت ‌سر پیغمبر می‌ خواندند، پای منبر پیغمبر، سخنرانی آن حضرت را گوش می‌ دادند، ولی طَرْفی نمی ‌بستند، چون آن حضرت مأمور نبود مثل مغناطیس اثر کند، آن حضرت مأمور نبود مثل اثر کند؛ اما وجود مبارک ولی عصر این کیمیاگری را به همراه دارد. [1]. سوره حشر، آیه21. [2]. سوره انبیاء، آیه68. [3]. عوارف العوارف، ص74. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1380/08/10 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 آبروی مؤمن 🔹 كسی كه آبروی دیگران را برد، «عَلى‏ رُؤُوسِ الأَشْهادِ»[1] باید مفتضح شود. اگر كسی سعی كرد آبروریزی نكند و تا آن جا كه ممكن بود را حفظ كرد ولی خودش مشكلی داشت، در قیامت ذات اقدس الهی طرزی با او می ‌كند كه احدی باخبر نیست! این روایت شریف در نهج‌ الفصاحه در كلمات نورانی پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) هست که ذات پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در معاد عرض می ‌كند كه خدایا اعمال امت مرا در حضور دیگران بررسی نكن، فقط با حضور خودم باشد كه دیگران مثلاً خوشحال نشوند و ما شرمنده نشویم. پاسخ ذات اقدس الهی به پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) این است كه من درباره بعضی از امت تو طرزی رفتار می ‌كنم كه تو هم باخبر نباشی![2] نمی‌ گذارم آنها پیش تو هم بشوند، این که در دعای نورانی كمیل هم هست که خدا نمی ‌گذارد مؤمنی كه را حفظ كرده حتی پیش فرشته‌ ها خجل بشود: «وَ كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِیبَ عَلَی مِنْ وَرَائِهِمْ وَ الشَّاهِدَ لِمَا خَفِی‏ عَنْهُمْ وَ بِرَحْمَتِكَ أَخْفَیتَهُ وَ بِفَضْلِكَ سَتَرْتَهُ»؛[3] اصلاً فرشته‌ها را فرستاده كه اعمال ما را بنویسند: ﴿إِنَّ عَلَیكُمْ لَحافِظینَ ٭ كِراماً كاتِبینَ﴾،[4] اما همین‌ ها كه مأموریتشان این است كه كارهای ما را بنویسند، بعضی از كارها را ذات اقدس الهی اجازه نمی ‌دهد تا آنها ببینند: «وَ الشَّاهِدَ لِمَا خَفِی‏ عَنْهُمْ»؛ اما نه اینكه آنها اهل سهو و نسیان هستند: «وَ بِفَضْلِكَ سَتَرْتَهُ» بلکه تو پوشاندی! در آن روایت نورانی كه پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود، فرمود كسی كه را حفظ كند، هتاكی نكند و مشكل دیگران را حل كند، اگر یك وقتی پایش لغزید، ذات اقدس الهی در قیامت طرزی با او رفتار می ‌كند كه اجازه نمی‌ دهد خودِ پیغمبر او هم ببیند. امیدواریم همه ما مشمول بیت باشیم! [1]. الإقبال بالأعمال الحسنة (ط - الحدیثة)، ج3، ص297. [3]. نهج الفصاحة، ص517. «سَأَلْتُ اللَّهَ أنْ يَجْعَلَ حِسابَ أُمَّتِي اِلَيَّ لِئَلا تَفْتَضِحَ عِنْدَ الأُمَمِ فَأَوْحَی اللَّهُ عزَّ وَجَلَّ اِلَیَّ يا مُحَمَّدُ بَلْ أنَا أُحاسِبُهُمْ فَإِنْ كانَ مِنْهُمْ زَلَّةٌ سَتَرْتُها عَنْكَ لِئَلا تَفْتَضِحَ عِنْدَكَ». [3]. مصباح المتهجد، ج2، ص849. [4]. سوره انفطار، آیات10و11. 📚 درس تفسیر سوره مبارکه زمر ـ جلسه 37 تاریخ: 1393/09/17 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 جود و سخا 🔹 همه ما می ‌دانیم که اگر کسی در راه خدا خدمتی انجام بدهد، خدا می ‌کند؛ اما این را وجود مبارک امام کاظم و بعدها هم وجود مبارک امام جواد (سلام الله علیهما)[1] خوب توضیح دادند. فرمودند اگر کسی در راه کار خیر بردارد: «مَنْ أَیقَنَ بِالْخَلَفِ جَادَ بِالْعَطِیةِ»؛[2] یعنی درست است اگر شما شنیدید که کسی کار خیر بکند و در راه خیر قدم بردارد، خدا می‌ کند، ولی نمی ‌دانید که چه وقت جبران می ‌کند و چطور جبران می‌ کند! 🔹 یک وقت است که قطعه سنگی در باغی در اثر باران در این خاک فرو رفته است، این سنگ را که شما بردارید، تا جای آن پُر بشود چند ماهی طول می ‌کشد. یک وقت است که شطّ و نهر روانی مثل چشمه روان است، شما یک سطل آب که بردارید همان وقت جایش پُر می ‌شود. این ‌طور نیست که باید مدت ها صبر بکند. فرمودند اگر شما در راه خدا قدمی برداشتید، حالا آن را توسعه می ‌دهیم، همان وقت خدا آن را پُر می‌ کند؛ منتها شما دیر متوجه می ‌شوید! این ‌طور نیست که خَلَف و جای آن بعدها پُر شود؛ نظیر آن قلوه سنگی که چند ماه طول می ‌کشد تا جای آن پُر شود نیست. الآن شما یک سطل آب که از چشمه روان یا نهر بردارید، همان وقت جایش پُر است. فرمود ذات أقدس الهی این‌ طور پُر می ‌کند، نه اینکه بعدها پُر بکند، شما بعدها می ‌فهمید! آن ‌گاه این را توضیح دادند، فرمودند یک وقت است که کسی مالی را در راه خدا خیر می ‌کند، این سبک ‌ترین و کم ‌ارزش‌ ترین کار است، چون گذشت از مال خیلی مهم نیست. یک وقت است که به او اهانت شده است، حرف تلخی زدند و او رنجید، او اگر فوراً این را داشته باشد، این را داشته باشد که ببخشد، دیگر غده بدخیم طلاق و امثال طلاق در جامعه نخواهیم داشت. این رفتار ده برابر آن پول اثر دارد! پاگذاشتن روی غرور کار مهمی است. گذشت اخلاقی کار مهمی است. آن وقت ما نه در دستگاه قضایی پانزده میلیون پرونده داریم، نه طلاق داریم و نه مانند آن. 🔹 انسان جواد و بخشنده آن است که از بی ‌ادبی دیگری بگذرد، از اهانت دیگری بگذرد، یعنی پا بر روی غرور خود بگذارد و از این حق خود بگذرد؛ این می‌شود سخا و خدا همان لحظه پُر می‌ کند. اگر همین یک جمله امام جواد و امام کاظم (سلام الله علیه) بود، ما طلاقی نداشتیم. شوهر یک حرف می‌ زند، او فوراً می ‌رنجد؛ او حرفی می‌ زند، این می‌ رنجد. هیچ‌ کدام هم گذشت ندارند؛ آن وقت این می ‌شود. آن وقت دو طرف تا زنده‌ اند زندگی می ‌کنند. ما وقتی وارد حرم مطهر ائمه شدیم، در و دیوار را می ‌بوسیم، حق هم با ماست، این کار را هم می کنیم و باید هم بکنیم، برای اینکه اینها ما را کردند. [1]. عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال مستدرك سیدة النساء إلى الإمام الجواد، ج‏23ـ الجوادع، ص274. [2]. تحف العقول، ص403. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1398/05/31 🆔 @a_javadiamoli_esra
29.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 تصویری 🔹 بزرگداشت مقام علمی و فرهنگی حکیم آیت الله میرزا مهدی محی ‌الدین الهی ‌قمشه ‌ای 🔸 تاريخ انتشار پیام: 1399/11/29 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 عالمان شهید 🔹 گرچه هر شهیدی كه در راه حق شربت شهادت نوشید دارد و خونش خود را به همراه خواهد داشت، ولی یك عالِم دینی و روحانینت مذهبی وقتی شربت شهادت می ‌نوشد خواهد داشت؛ زیرا آثار مضاعف دارد، اگر مآثر و آثار دو چندان بود ثوابش هم دو چندان و درجاتش هم دو چندان خواهد بود. راز اینكه یك كامیابی ‌اش از دو جهت است، برای آن است كه عالِمی كه شربت شهادت نوشید با یك دست وزن را و با دست دیگر موزون را در قیامت به همراه دارد. در قیامت كه ترازو نصب می‌ شود، در یك كفّه ترازو وزن و در كفّه دیگر موزون است. از وجود مبارك حضرت ختمی نبوّت (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) رسیده است كه در صحنه قیامت بعد از وضع ترازو و میزان الهی، را با مركّب می‌ سنجند؛ در یك كفّه مركّب عالمان دین كه با آن كتاب نوشتند، رساله نوشتند، مقاله نوشتند، شرح و تحریر نوشتند، كار را از راه بنان و بیان به عهده گرفتند، در یك كفّه این گوهرهای گران بها را و در كفّه دیگر خون شهیدان غیر روحانی را قرار می ‌دهند. آن روز هر چه سنگین‌تر باشد نشان آن است كه از ﴿إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیكَ قَوْلاً ثَقِیلاً﴾[1] بهره بیشتری دارند. از ذات مقدس پیغمبر (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) رسیده است كه در آن ترازو مركّب عالِم، وزین‌تر و سنگین‌تر از خون شهید است؛[2] در یك كفّه ، در كفّه دیگر قرار دارد. اگر خود عالِم شربت شهادت نوشید هر دو كفّه را حیازت می ‌كند، در یك كفّه مركّب عالمانه ای كه زمینه نشر معارف شد قرار می ‌گیرد و در كفّه دیگر خونی كه در راه خدای سبحان اهدا كرده است؛ یعنی هم وزن را و هم موزون را، هم عصاره كفّه اول را هم عصاره كفّه دوم را به همراه دارد. [1] . سوره مزمل، آیه 5. [2] . من لا یحضره الفقیه، ج4، ص399. 📚 پیام به کنگره شهدای روحانی تاریخ: 1392/09/09 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 شیاطین الإنس 🔹 آیات قرآن خیلی برای ما، برای نظام ما، دولت ما، ملت و مملكت ما نور است. هر كاری كه ما ـ خدای ناكرده ـ بفهمیم به دین ما و به نظام ما صدمه می ‌زند، باید مواظب گفتار و كردارمان باشیم، این هست! مسئله تعلیم «اسماء» چون مربوط به ما نیست، فقط یك بار در قرآن كریم ذكر شد ﴿وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها﴾،[1] که داستانی است برای و مربوط به دیگران هم نیست كه تعلیم «اسماء» بگیرند، عالِم شوند، شاگردی خدا را كنند که مقدور همه نیست و فقط یك بار خدای سبحان جریان ﴿وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها﴾ را ذكر كرد، اما جریان شیطنت و استكبار و و خودخواهی این غدّه‌ ای در درون همه ماست که هر روزه با آن درگیریم؛ چرا نام مرا نبردند؟! چرا من این حرف را نزدم؟! چرا به من نگفتند؟! چرا من جلو نیفتادم؟! هر جا سخن از ﴿أَنَا خَیرٌ مِنْهُ﴾[2] است معلوم می‌ شود که گوینده شیطان است، هر جا سخن از ﴿نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ﴾[3] است، معلوم می ‌شود سخنگو شیطان است. از این شفاف ‌تر و روشن ‌تر! فرمود ما حرف شفاف داریم ﴿ما أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفینَ﴾، ما حرف قلمبه سلمبه نگفتیم. 🔹 فرمود به مردم بگو «سوابق» ما را كه می‌ دانید، «لواحق» ما را كه می ‌دانید، وضع ما را می‌ دانید، ما طمعی نداریم، غرضی نداریم، مرضی نداریم، چیزی هم از شما نخواستیم و حرف ما هم شفاف است. من برای چیزی كه نباشد و نداشته نباشد «تصنّع»ی بیان كنم و قلمبه سلمبه بگویم؟ ما چنین حرفی نداریم! ما كلّ اوضاع عالم را شرح دادیم، وضع شما را شرح دادیم، گذشته شما را شرح دادیم، آینده شما را شرح دادیم و می‌گوییم اینكه من باید این كار را كنم و من باید جلو بیفتم غدّه است، خودتان را به سرطان مبتلا نكنید؛ از این حرف شفاف ‌تر؟! فرمود ما كه تكلّفی نداریم، حرف ‌های بدی نزدیم، حرف ‌های پیچیده‌ ای نزدیم، به خیرِ شما گفتیم، شما این راه را بپذیرید! هر چه ما می ‌چشیم از ﴿أَنَا خَیرٌ مِنْه﴾ می ‌چشیم، هر جا به مقصد رسیده ‌ایم «هو خَیرٌ مِنْه» بود «الله خَیرٌ مِنْه، الحقّ خَیرٌ مِنْه العَدل خَیرٌ مِنْه» اینها بود. فرمود مگر ما این كتاب را نفرستادیم كه ترازو باشد؟ شما هر روز خودتان را با این ترازو بسنجید، اگر دیدید رهبری انقلاب را داود (سلام الله علیه) به عهده گرفته ﴿وَ قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ﴾،[4] بعد از نبی ‌شان سؤال كردند و نبی ‌شان فرمود خدای سبحان ﴿بَعَثَ لَكُمْ طالُوتَ مَلِكاً﴾ عدّه ‌ای گفتند: ﴿نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَ لَمْ یؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمالِ﴾؛[5] این ﴿نَحْنُ أَحَقُّ﴾ در آن سوره و در جریان طالوت، حرف شیطان است. 🔹 این ﴿أَنَا خَیرٌ مِنْهُ﴾ كه خیلی از ماها گرفتار آن هستیم هم حرف شیطان است. هر جا سخن از این است كه من از او بهترم حرف شیطان است؛ بله! ممكن است که بهتر باشید؛ اما شما كه می ‌گویید یعنی چه؟ یعنی من باید جلو بیفتم؟! مگر همه كارهای را انسان های خوب انجام می‌ دهند؟! این را پس برای چه خلق كردند؟! این امتحان را برای چه خلق كردند؟! یعنی شما به همه اسرار عالَم عالِم هستید؟! حرفتان را می ‌زنید، طرح می‌ دهید و پیشنهاد می ‌دهید، اینها خوب است، اما حتماً من باید جلو بیفتم؟! اینكه به ما گفتند هر روز قرآن بخوانید و هر روز خودتان را با قرآن بسنجید برای همین است. این بیان نورانی امام باقر (سلام الله علیه) است که در تحف ‌العقول آمده و فرمود هر روز خودتان را با قرآن بسنجید،[6] اصلاً كتاب را برای همین فرستادند! هر جا سخن از این است كه من «أعلم» و من «عُظما» هستم، همین حرف اوست. كجا حرف، حرفِ شیطان است؟ چه كسی جزء «شیاطین الإنس» است؟ این کسی كه می ‌گوید: ﴿أَنَا خَیرٌ مِنْهُ﴾. اگر نعمتی خدا به شما داد ﴿وَ ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ﴾[7] شكر كن، چرا می‌ گویی من باید جلو بیفتم؟ اگر این غدّه از ما گرفته شد آن وقت در روح و ریحان هستیم، راحت زندگی می‌ كنیم، راحت می ‌میریم و هیچ رنجی برای ما نیست. [1]. سوره بقره، آیه31. [2]. سوره اعراف، آیه12؛ سوره ص، آیه76. [3]. سوره بقره، آیه247. [4]. سوره بقره، آیه251. [5]. سوره بقره، آیه247. [6]. تحف العقول، ص284؛ «...وَ لَكِنِ اعْرِضْ نَفْسَكَ عَلَی كِتَابِ اللَّهِ...». [7]. سوره نحل، آیه53. 📚 درس تفسیر سوره مبارکه ص جلسه 16 تاریخ: 1393/03/10 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 منشور روحانیت 🔹 آنچه که امام راحل (رضوان الله تعالی علیه) [فرمود] که شایسته است هر از چند گاهی طلاب عزیز و همه عالمان دین ‌دار بخوانند و به دیگران منتقل کنند، همین وصیتنامه و است؛ اینها را به معرفت از زمان و زمانه فرا خواند، یک؛ به عمل دعوت کرد، دو؛ با پذیرش دیگران به وحدت هدایت کرد، سه؛ زیر مجموعه این اصول سه‌گانه هم مطالبی را گوشزد کرد. فرمود شما وارثان انبیا هستید[1] باید عالم و آدم را بشناسید تا حرفی بزنید که همه گوش بدهند، وقتی حرف شما را گوش می ‌دهند که شما و حرف بزنید! وقتی حرفتان جهانی و انسانی است که مطابق با روزگار و زمان و زمانه باشد، چیزی که تاریخ مصرف آن گذشت این قصه است و آنچه که درد روز مردم است آنها را باید مطرح کنید. شبهات هر عصری, اشکالات هر عصری, علوم هر عصری این آن مردم است و اگر وجود مبارک امام صادق (سلام الله علیه) فرمود: «الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَیهِ اللَّوَابِس‏»[2] عکس نقیض چنین قضیه ‌ای این است که «من هجمت علیه اللوابس فلیس بعالم» آن‌ که نمی ‌داند در چه فضایی نفس می‌ کشد، قهراً زیر پوشش شبهات قرار می‌ گیرد و کسی که «هجمت علیه اللوابس» عکس نقیض این فتوا آن است که «لیس بعالم» پس او نیست. 🔹 اگر روحانیت بخواهد به عمل کند، می ‌بینیم همین چیزها در فرمایشات امام (رضوان الله تعالی علیه) است که این شخص باید بداند در چه فضایی زندگی می ‌کند، در چه عصری زندگی می‌ کند، مشکل مردم این عصر چیست، شبهات مردم این عصر چیست. مردم گرفتار شبهه هستند، شبهه یک است که آدم را رها نمی ‌کند! اگر مسایل سیاسی هست، اگر مسایل نظامی هست، غالباً بعد از آن صحنه ‌های فکری و ساحت ‌های فکری است، این ‌چنین نیست که مارکس و انگلس اول دست به کشتار زده باشند. استالین‌ ها بعد پیدا شدند، اول فکر کمونسیتی بود بعد حمله استالین! فکر که آمد ـ به هر حال بشر چون با فکر زندگی می ‌کند و با اندیشه به سر می‌ برد ـ او را به سمت خود می‌ برد و اگر او را به سمت خود برد دیگر کنترل او آسان نیست. 🔹 انذار کردن کار آسانی نیست! تا کسی خود از جهنم هراسناک نباشد، حرف او در مردم هراس از معاد ایجاد نمی ‌کند و تا جریان قیامت در بین نباشد و مردم از روز حساب نهراسند، آسان نخواهد بود: ﴿لِینْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیهِمْ﴾.پس این توصیه ‌ای که ذات أقدس الهی به عموم مردم کرده است برابر بخش‌های پایانی سوره مبارکه «طلاق» و «ذاریات» به خصوص علما در سوره مبارکه «توبه» ایراد کرده است و همان توصیه خاصی را که ذات أقدس الهی به رسول اکرم (علیه و علی آله آلاف التحیة و الکرم) درباره انذار و جامعه بیان کرد، همان حرف را به علما و بیان کرد و آنچه را که کتاب و سنت به علما تذکر دادند. امام راحل (رضوان الله تعالی علیه) به عنوان یک وصیتنامه خاص به روحانیت و علمای حوزه و غیر حوزه تذکر داد که اولاً کامل باشند، یک؛ و مؤمن باشند، دو؛ این و اتحاد و هماهنگی و هم آوایی را از دست ندهند، سه؛ از زمان و زمانه باشند، چهار؛ به هر حال این انقلاب را تا زمان ظهور صاحب اصلی و اصیل آن کنند، پنج.
🔹 مگر کار آسانی است؟ چون هم از درون ما یک «اعدا عدوی» است که ما را به اختلاف می ‌خواند هم از بیرون دشمن‌ها صف کشیده ‌اند ما را «ارباً اربا» کنند. این جهاد اکبر به اصطلاح توده ما همین جنگ بین عقل و نفس است؛ حالا آنهایی که مثل امام راحل (رضوان الله تعالی علیه) این راه‌ ها را طی کردند آنچه را که ما اکبر می ‌دانیم پیش اینها اوسط است، آنها یک مرتبه برتری دارند که آن جا مشکل جهاد در بین است، برای توده ما ما همین تهذیب نفس ما است که آدم خوب بشویم یعنی بشویم، بد نکنیم، خلاف نکنیم، معصیت نکنیم، گناه نکنیم، همین! اگر کسی بخواهد با دیگری متحد بشود دشوار است، راه حل آن هم درمان آن هم قرآن کریم پیش‌بینی کرده، اولاً؛ خطر اختلاف را ذات أقدس الهی به عنوان یک بازگو کرده که این عذاب است، فرمود در مسیحی ‌ها در یهودی ‌ها ما این را القا کردیم، برای اینکه اینها را خواستیم تعذیب کنیم: ﴿وَ أَلْقَینا بَینَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضَاءَ إِلى یوْمِ الْقِیامَةِ﴾,[3] ﴿أَغْرَینا بَینَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضَاءَ إِلى یوْمِ الْقِیامَةِ﴾[4] چه در یهودی‌ ها چه در مسیحی‌ ها ما اینها را به تازیانه اختلاف تنبیه کردیم. اگر ـ خدای ناکرده ـ اختلافی در بین گروهی مخصوصاً عالمان دین ظهور می ‌کند، این نشانه تعذیب الهی است و عذاب الهی تنها راه آن التجای به درگاه خداست، اگر کسی بین خود و بین خدا خود را کند اختلاف رخت بر می ‌بندد و اگر ـ خدای ناکرده ـ امتی گرفتار شد، هرگز روی خیر را نخواهد دید. [1]. الكافی (ط ـ الإسلامیة)، ج‏1، ص32; «الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِیاء». [2]. الكافی (ط ـ الإسلامیة)، ج‏1، ص27. [3]. سوره مائده، آیه64. [4]. سوره مائده، آیه14. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1378/12/12 🆔 @a_javadiamoli_esra