eitaa logo
کانال رسمی وابسته به آیت الله العظمی جوادی آملی
12.2هزار دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
2هزار ویدیو
24 فایل
مرجع رسمی اطلاع رسانی از آخرین اخبار مرتبط با آیت الله العظمی جوادی آملی و بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء esra.ir تلفن : 3ــ37782001 -025 فکس: 37765253 -025 کانال دروس معظم له @a_javadiamoli_doross ارتباط با ادمین کانال @bonyad_esra_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 اخلاص امام راحل قدس سره ▪️ گرچه امام راحل (رضوان الله تعالی علیه)در طی این چند سال گذشته که از رحلت آن حضرت می گذرد کاملاً شناخته شده است مطالب فراوانی نثراً و منظماً درباره این شخصیت بازگو شد، لکن هر چه بیشتر درباره این بزرگوار بیاندیشیم به نتایج برتری می رسیم. این بزرگوار در آن کتاب مصباح الخلافه[1] مرقوم خودشان فرمودند معرفت نفس، مفتاح مفاتیح و مصباح مصابیح است؛ یعنی اگر کسی بخواهد هر در بسته ای را باز کند محتاج به کلید است و کلید آن معرفت نفس است، هر جایی را بخواهد گام بگذارد، نیازمند به فروغ و روشنی است چراغ روشن گر آن منطقه معرفت نفس است؛ به این حرف معتقد بودند و عمل کردند و خدای سبحان هم به عمل ایشان آثار فراوانی اهداء کردند. ▪️ بسیاری از ماها در حوزه ها یا دانشگاه ها درس می خوانیم و گاهی هم برابر آن درس هایمان عمل می کنیم، لکن این کلید نیست، این چراغ نیست، این راه رفتن در فضای روشن است یا قدم زدن در یک اتاق باز شده است، این بازکننده درهای بسته نیست. ما کارمان هجرت از جهل به علم است؛ یعنی چه در حوزه و چه در دانشگاه تلاش و کوشش می کنیم، درس می خوانیم و عالم می شویم؛ این کار، کار خوبی است و این قدم، قدم اول است. هجرت از جهل به علم و عالم شدن این هجرت صغری و جهاد اصغر است؛ اما عمده هجرت از علم به معلوم است، نه هجرت از علم به علم! ما یا از جهل به علم حرکت می کنیم که می شویم عالم یا از علمی به علم دیگر حرکت می کنیم که می شویم اعلم. عالم از جهل نجات پیدا کرده و یک سلسله مطالبی را فهمید، اعلم آن فهمیده ها را مبادی قرار داده، مطالبی مجهولی که برای دیگران روشن نیست کشف می کند و می شود اعلم، ولی هر دو در مفاهیم و مبادی و منابع معرفتی سیر می کنند، هیچ کدام به خارج از آن [مفاهیم] راه پیدا نمی کند! مقداری هم بخشی از آن چه را خواندند عمل می کنند، اما کسی که دارای هجرت وسطاست و جهاد اوسط است او از علم به معلوم می آید، به این فکر نیست چیز یاد بگیرد یا اگر یاد گرفت و عالم شد بشود اعلم، این با مفاهیم کار ندارد، با صور ذهنی کار ندارد، با علوم کتاب کار ندارد، می خواهد آن چه را که این الفاظ و مفاهیم از او حکایت می کنند آن را بیابند، این می شود هجرت از علم به معلوم که این هجرت وسطاست و جهاد اوسط است. آن کسی که درس اخلاق می گوید و بحث اخلاقی دارد عدالت را معنا می کند، اقسام عدالت را ذکر می کند، این شخص هم در هجرت صغری و جهاد اصغر به سر می برد این با مفهوم کار دارد، اما کسی که واقعاً عادل شد او یک تلاش و کوشش کرد، جهاد و هجرت کرد از علم به معلوم؛ امام (رضوان الله علیه) این کار را در دروان همان اوایل جوانی انجام داد. ▪️ اگر کسی چهل روز با اخلاص حرکت کند چشمه های حکمت از قلب او بر زبان او جاری می شود، حالا اگر چهل سال این طور بود چطور؟! مرحوم آیت الله بهجت این چنین بود، امام (رضوان الله علیه) این چنین بود، اینها اوحدی از سالکانند؛ منتها هر کدام در رشته خاص خودشان. اگر طبق آن روایت «مَنْ‏ أَخْلَصَ‏ لِلَّهِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً ظَهَرَتْ ینَابِیعُ‏ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ»،[2] نتیجه چهل روزه انفجار حکمت هست از دل بر قلم بنان و بیان، اگر کسی چهل سال این طور زندگی کرد همین طور است! از دوران جوانی تا دوران سالمندی از این بزرگوار جزء اخلاص چیز دیگر نشنیدیم، آن وقت که صحنه مبارزه بود به این فکر نبود ما در این بخش موفق شدیم خودی نشان بدهد، از اعلامیه هایشان، از بیاناتشان، از قلم و آثارشان پیدا بود به اینکه دارد خدا را شکر می کند که بندی از بند هایی که دست و پای اسلام است او باز کرده است. پس اولین خصلت امام این است که او هجرت کرده از علم به معلوم و باور کرده است! [1]. مصباحُ الهِدایَة الی الخِلافَة و الوِلایَة، ص49 و 50؛ «..و برای سالکِ ‏‎ ‎‏عارف، راه ورود به این گونه معارف و تمامی حقایق، شناخت نفس است. پس در ‏کسبِ این معرفت که شاه کلید و چراغ روشنِ هدایت است بکوش که هر کس نفس ‏‎ ‎‏خود را بشناسد به یقین پروردگارش را شناخته است». [2]. جامع الاخبار (للشعیری)، ص94، 📚 درس اخلاق تاریخ: 1388/03/14 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 ترسیم قیام پانزده خرداد ▪️ امروز پانزدهم خرداد است؛ در پانزدهم خرداد 1342 هجری شمسی قیامی به پا شد كه آن قیام، روشنگر انقلاب بود و رهبر انقلاب (رضوان الله علیه) آن قیام را به خوبی ترسیم كرد، آن كس كه این قیام را به پا كرد، قیم این قیام و مفسر این قیام است. ▪️ فرمود چهار ركن، 15 خرداد را ترسیم كرد:[1] زمانش عاشورا بود كه سخنرانی امام در عصر عاشورا زمینه این قیام را در دوازدهم محرم كه پانزدهم خرداد بود فراهم كرد، این زمان. ▪️ زمین و مكان هم مهد فقاهت بود؛ یعنی مدرسه فیضیه، این دو ركن اساسی یعنی زمان و زمین و مكان عامل مهم پانزدهم خرداد شد. ▪️ ركن سوم این است كه فرمود بنگرید كه شهدای پانزدهم خرداد از چه گروه بودند؛ الآن كه سالیان متمادی از آن می ‌گذرد، شاید كسانی از نزدیك شاهد آن صحنه نبودند، فرمود لوح قبور شهدای پانزده خرداد را ببینید كه آیا غیر مسلمان در این قیام حضور داشت یا همه مسلمان و ارادتمندان عترت طاهره بودند؟! هیچ غیر مسلمانی در این قیام سهمی نداشت. ▪️ چهارم: وقتی از لوح قبورشان فهمیدید اینها شیفتگان عترت طاهره بودند، زندگی داخلی اینها را بررسی كنید كه از قشر مُسرِف و مُترَف بودند یا از طبقه محروم و مستضعف. ▪️ با بررسی این اضلاع چهارگانه روشن می ‌شود كه پانزده خرداد برای همیشه روز عزای عمومی است؛ یعنی عاشورا جلوه كرد، فیضیه ظهور كرد، مسلمان ها عمل كردند و محرومین به پا خاستند؛ ما وامدار مكتب و مَدرَس و مسلمین و محرومانیم. [1]. صحیفه نور، ج21، ص88. 📚 خطبه های نماز جمعه تاریخ: 1371/03/15 🆔 eitaa.com/EsraTvEitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 دوری ازعلم غیر نافع 🔹 در دعاها، در نماز و در تعقیبات نماز به ما گفتند بگویید: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِكَ مِنْ نَفْسٍ لَا تَشْبَع وَ قَلْبٍ لَا یخْشَعُ وَ عِلْمٍ لَا ینْفَعُ»؛[1] خدایا آن علمی كه به درد نمی‌ خورد من از آن علم به تو پناه می برم؛ اینها در دستورات دینی ماست! یا در نماز یا در قنوت یا در تعقیبات است. علمی كه نافع نیست، بعضی از آنها مقدارش مشخص است؛ مثل علوم محرّم, سِحر، شعبده و جادو و مانند اینها. بعضی از علوم است كه طبعاً و ذاتاً نافع است ولی شخصِ عالم از آن بهره نمی ‌برد؛ مثل همین فقه، اصول و تفسیر و این علوم که علوم نافعی است؛ ولی به حال این شخص نافع نیست، برای اینکه متأسفانه او بهره نمی ‌برد، اینها مشخص است. اما علم نافع دیگر كه در بخش ‌های سوم قرار دارد، علومی كه ما گاهی در حوزه و قسمت مهمّی در دانشگاه ‌ها یاد می ‌گیریم یا یاد می دهیم كه فقط می‌ خواهیم بچه‌ های ما پشت میز بنشینند و اگر میز نباشد به درد جامعه نمی ‌خورند، نه کشاورزی، نه دامداری، نه صنعت، اهل تولید و كار نیستند فقط اهل میز هستند! این علم, علم نافع نیست «أَعُوذُ بِكَ مِنْ عِلْمٍ لَا ینْفَع‏». 🔹 دانشگاه ‌های ما باید طرزی این عزیزان را تربیت كنند كه اینها وقتی فارغ‌ التحصیل شدند، تولید و اشتغال دم دست آنها باشد، پشت میز نشستن, علم نافع نیست. این دعاها و تعقیبات هر كدام از اینها مدرسه است. فرمود: ﴿اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما یحْییكُمْ﴾[2] 🔹 وجود مبارك پیغمبر با آن مقام، دست كارگر را بوسید,[3] كدام كارگر؟ كارگری كه برای خودش تولید می ‌كرد. همه فقهای ما مستحضرند كه مزدوری در اسلام مكروه است.[4] دین كه نمی‌ خواهد شكم مردم را با اطعام سیر كند، دین می ‌خواهد مردم را با اكرام تأمین كند. این اطعام برای كفّارات و امثال آن است. اگر خدای سبحان انسان را به عنوان كریم معرفی كرد: ﴿لَقَدْ كَرَّمْنا بَنی‏ آدَمَ﴾[5] همین دین می ‌گوید مزدوری مكروه است؛ منتها اینكه می ‌گوییم مكروه است با احتیاط می ‌گوییم, چون روایات در حدّ تحریم است؛ منتها حمل بر تنزیه كردند كه كسی حق ندارد جامعه را با مزدوری اداره كند، چون كرامت افراد محفوظ نیست. ما متأسفانه به این حدّ هم نرسیدیم که با مزدوری جامعه را اداره کنیم. حضرت دست آن کارگر را بوسید که برای خود تولید داشت و برای خود اشتغال داشت. علمی که به درد جامعه نخورد به ما گفتند به خدا پناه ببرید: «أَعُوذُ بِكَ مِنْ عِلْمٍ لَا ینْفَع‏». [1]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏1، ص75. [2]. سوره انفال، آیه24. [3]. اسد الغابه، ج2، ص269. [4]. وسائل الشیعة، ج19، ص103. [5]. سوره إسراء، آیه70. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1396/04/15 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 حقوق بشر 🔹 در سوره مبارکه «مدّثر» که در اوایل بعثت نازل شده است سه بار کلمه بشر آمده است، بار اول همان است که محصول اتاق فکر جاهلیت بود[1] که گفتند: ﴿إِنْ هذا إِلاَّ قَوْلُ الْبَشَرِ﴾؛[2] یعنی نه از آسمان به زمین سفیری آمد, نه رسالتی و پیامبری در زمین بود، نه آورنده‌ ای بود و نه گیرنده ای. دو بار دیگر کلمه بشر در همان سوره «مدّثر» ذکر شد: یکی اینکه ﴿نَذیراً لِلْبَشَر﴾،[3] دوم ﴿ذِكْری‏ لِلْبَشَرِ﴾؛[4] یعنی قرآن در اول نزولش فرمود این جهانی است، حقوق بشر است، نه به عرب و عجم اختصاص دارد و نه به مسلمان و مسیحی و کلیمی و زرتشت اختصاص دارد. 🔹 مسلمان و کافر، ملحد و موحد همین که بشر باشد قرآن حقوق او را ذکر می‌ کند تا همگان را به آفریدگارشان آشنا کند و به همگان بفهماند که مرگ پوسیدن نیست و از پوست به در آمدن است، این معنا جهانی است و چون بشر این معنا را فراموش کرده است یا بی ‌راهه می‌ رود یا راه دیگران را می ‌بندد، این معنای جامع برادران شیعه و سنی را اعضای یک خانواده می ‌داند و موحدان را کنار هم می‌ نشاند و جامعه انسانی را با حقوق بشر اداره می ‌کند، اینکه می ‌بینیم جنگ جهانی اول و دوم پیش آمد و کاری انجام نداد، برای آن است که کشتن کاری انجام نمی ‌دهد، زنده کردن کار انجام می ‌دهد، کار حوزه و دانشگاه حیات ‌بخشی است و حیات است که جامعه را شکوفا موفق و مؤید می ‌کند، نشانه جهانی بودن قرآن این است در سه سوره مبارکه چنین فرمود: ﴿لِیظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ كُلِّهِ﴾,[5] ﴿وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾,[6] ﴿وَ كَفَی بِاللَّهِ شَهِیداً﴾.[7] 🔹 مستحضرید ﴿لِیظْهِرَهُ﴾ جمله خبریه است و به داعی انشا القا شده است، معنی این آیات این است که خود قرآن خود به ‌خود جهانی نمی ‌شود، بلکه به دست مسلمان ‌ها یعنی شما جهانی می‌ شود. آنچه را که خدا در این سه آیه فرمود ذات مقدس رسول گرامی (علیه و علی اهل بیته و صحبه الکرام و التابیعن) این چنین فرموده است: «الْإِسْلَامُ یعْلُو وَ لَا یعْلَی عَلَیه»[8] و این جمله خبریه به داعی انشا القا شده است چه اینکه در علم اصول توجه دارید؛ یعنی بر مسلمان‌ ها واجب است که اسلام را با اندیشه و انگیزه، با اندیشه عقل نظر و انگیزه عقل عمل بالا ببرند، بر همه ما و شما اساتید لازم است که اگر جهانی حرف می ‌زنیم, جهانی فکر کنیم, جهانی عمل کنیم, جهانی بپذیریم, جهانی گوش بدهیم. [1]. تفسیر مقاتل بن سلیمان، ج‏4، ص493. [2]. سوره مدثر، آیه25. [3]. سوره مدثر، آیه36. [4]. سوره مدثر، آیه31. [5]. سوره توبه، آیه33؛ سوره فتح، آیه28؛ سوره صف، آیه9. [6]. سوره توبه، آیه33؛ سوره صف، آیه9. [7]. سوره فتح، آیه28. [8]. من لا یحضره الفقیه، ج4، ص334. 📚 دیدار اساتید دانشگاه های اقلیم عراق تاریخ: 1398/10/14 🆔 @a_javadiamoli_esra
30.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 پایگاه اطلاع رسانی اسراء: آیت الله العظمی جوادی آملی به مناسبت مراسم بزرگداشت ارتحال عالم ربانى حضرت آيت الله ابراهیم حاج امینی نجف ‌آبادی صادر فرمودند. 🔹 خرداد 1399 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 غفلت 🔹 وجود مبارک حضرت امیر فرمود: «وَ احْذَرْ مَنَازِلَ الْغَفْلَةِ وَ الْجَفَاءِ»؛[1] مبادا غافل باشی! همیشه کارهایت را بررسی بکن! چند لحظه‌ ای در شب و روز تنها باش و بررسی کن که من چه کردم؟ تو نیک و بدِ خود هم از خود بپرس ٭٭٭ چرا بایدت دیگری محتسِب[2] 🔹 این «حَاسِبُوا أَنْفُسَكُمْ»[3] برای همین است. ما هر لحظه داریم عمر را که سرمایه است می ‌دهیم. یکی از بیانات نورانی حضرت این است که «نَفَسُ‏ الْمَرْءِ خُطَاهُ‏ إِلَی‏ أَجَلِهِ»;[4] یعنی هر یک نفس، یک گام به قبر نزدیک می‌ شویم. فرمود نَفَسی که انسان می ‌کشد، گام به گام به قبر نزدیک می ‌شود. پس ما داریم هر لحظه به قبر نزدیک می‌ شویم. این یک ساعت را که دادیم، باید چیزی بگیریم. 🔹 فرمود از غفلت بپرهیز: «وَ احْذَرْ مَنَازِلَ الْغَفْلَةِ وَ الْجَفَاءِ وَ قِلَّةَ الْأَعْوَانِ عَلَی طَاعَةِ اللَّهِ»؛ مبادا از این غافل باشی، خیلی‌ها را سعی بکن کمکِ خودت بگیری در اطاعت پروردگار. «وَ اقْصُرْ رَأْیكَ عَلَی مَا یعْنِیكَ»؛ «یعْنِیكَ»؛ یعنی «یهِمُّک»؛ چیزی که به درد شما می‌خورد، وقت خود را، عمر خود را درباره آن صرف بکن. چیزی که «لَا یضُرُّ مَنْ‏ «تَرَکَه أَو» جَهِلَهُ‏ وَ لَا ینْفَعُ‏ مَنْ‏ عَلِمَهُ‏»؛[5] یک وقت کسی نشسته و دارد جدول حلّ می‌کند، این کار علمی نیست، این مشکلی را حلّ نمی ‌کند، این هوش را تقویت می ‌کند در چیزی که «لَا یضُرُّ وَ لَا ینْفَعُه‏». فرمود چیزی که به درد تو نمی‌ خورد، مهم نیست و غیر علمی است، وقت صَرف نکن. 🔹 «وَ احْذَرْ مَنَازِلَ الْغَفْلَةِ ... وَ اقْصُرْ رَأْیكَ عَلَی مَا یعْنِیكَ وَ إِیاكَ وَ مَقَاعِدَ الْأَسْوَاقِ فَإِنَّهَا مَحَاضِرُ الشَّیطَانِ»؛ آن‎ جاهایی که مکان عمومی است؛ نظیر بازارها، بازار جای تجارت است که یک کسی می‌ خرد و یک کسی می ‌فروشد، او حق رفت و آمد دارد؛ اما کسی برود آن‎جا بنشیند و بگردد و تماشا کند، این جز اتلاف وقت چیزی دیگر نیست. 🔹 وجود مبارک حضرت امیر فرمود اگر در بازارها بنشینی، بازار برای تجار محترم است و کسبه است و کسانی که کار دارند، چیزی می‌ خواهند بخرند، ولی آن ‎جا بروی و وقت را تلف بکنی، این مصلحت نیست. «وَ إِیاكَ وَ مَقَاعِدَ الْأَسْوَاقِ فَإِنَّهَا مَحَاضِرُ الشَّیطَانِ وَ مَعَارِیضُ‏ الْفِتَنِ»؛ یک عده می ‌آیند و یک عده می‌ روند، شما می‌ خواهید فقط تماشا کنید! جای فتنه است، اینجا جای نمایشگاه فتنه برای شما است؛ آن‎جا جای اقتصاد است برای کسی که می ‌خواهد بفروشد یا می ‌خواهد بخرد. «مَعرَضْ»؛ یعنی نمایشگاه، اینجا نمایشگاه فتنه است، چرا می ‌روی آن‎ جا می ‌نشینی؟ [1]. نهج البلاغه، نامه69. [2]. حافظ، قطعات، قطعه شماره1. [3]. وسائل الشیعه، ج 16، ص99. [4]. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، خطبه74. [5]. الكافی (ط ـ الإسلامیة)، ج‏1، ص32. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1396/09/09 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 مرتضی المذهب 🔹 ولایت دو صبغه و دو چهره دارد، دو مسئله است كه مرز جدایی ما از سایر متفكران اسلامی است و آن این است كه آیا ذات اقدس الهی بعد از رسول گرامی (علیه و علی آله آلاف التحیة والثناء) كسی را نصب كرده است یا نه؟ این مسئله كلامی است، چرا؟ برای اینكه موضوع مسئله «فعل الله» است، مسئله‌ ای كه موضوعش فعل خدا باشد مسئله كلامی است. طرفینش هم مسئله كلامی است، هم آنها كه فتوا می ‌دهند به نفی می‌ گویند نصب نكرد درباره مسئله كلامی فتوا به نفی دادند، هم ما كه فتوا به اثبات می ‌دهیم در مسئله كلامی فتوا به اثبات دادیم، گفتیم آن حضرت گفته است كه به مردم بگو «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِی مَوْلَاهُ»،[1] این می ‌شود مسئله كلامی. مسئله دوم مسئله فقهی است این حدیث معروف كه «بُنِی‏ الْإِسْلَامُ‏ عَلَى‏ خَمْسٍ» از ولایت شروع می‌كند بعد نماز و روزه و اینها را شروع می‌كند بعد حضرت می‌فرماید كه «وَ لَمْ ینَادَ بِشَی‏ءٍ كَمَا نُودِی بِالْوَلَایةِ»،[2] این به تولّی برمی ‌گردد؛ این مسئله مسئله فقهی است، وظیفه ما در عصر غیبت چیست؟ تولی اولیای الهی است، این می‌ شود مسئله ‌ای كه موضوعش فعل مكلف است و در ردیف نماز و روزه است، چون نماز فعل مكلف است مسئله فقهی است، چون روزه فعل مكلف است مسئله فقهی است، چون تولّی فعل مكلف است مسئله فقهی است، اینكه تولّی و تبرّی را در فروع فقهی ما ذكر می ‌كنند سرّش این است. 🔹 جعل ولایت یك مسئله ای است كه موضوعش «فعل الله» است می‌شود مسئله كلامی، وجود مبارك عبد العظیم حسنی (سلام الله علیه) این را در بحث نبوت و اینها ذكر كرد. وظیفه ما همان طوری كه نماز خواندن است روزه گرفتن است زكات دادن است مكه رفتن است پذیرش اهل بیت است؛ این مسئله فقهی است، مسئله ‌ای كه موضوع مسئله فعل مكلف است. وجود مبارك این سید بزرگوار هم صبغه كلامی ‌اش را حفظ كرده، هم صبغه فقهی ‌اش را حفظ كرده، بلكه فرمود من این ‌چنین نیستم كه بگویم این ولایت در ردیف نماز است، اگر ولایت در ردیف نماز بود خیلی ها می ‌گفتند كه قبول حرف اولی الامر هم واجب است، اینكه می ‌شود فقهی محض! من باورم این است كه این در ردیف نبوت است! ذات اقدس الهی پیغمبر را معین می ‌كند، ذات اقدس الهی علی و اولاد علی را جانشین او معین می ‌كند، این كار خداست! در پایان این حدیث وجود مبارك امام دهم به او می‌ فرماید كه این دینی كه تو داری مرتضی است؛[3] یعنی «مشفوعٌ له» كه هستی ـ حالا حق شفاعت داری یا نه مطلب دیگر است ـ ﴿لا یشْفَعُونَ إِلاّ لِمَنِ ارْتَضَی﴾[4] تو كه مرتضی المذهبی، این دین تو مرتضی است. مرتضی بودن یعنی مورد پسند خدا بودن. 🔹 خدا چه دینی را می‌ پسندد؟ برابر اوایل سورهٴ مباركهٴ «مائده» دینی را می ‌پسندد كه در آن ولایت باشد ﴿الْیوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دینَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیكُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَكُمُ اْلإِسْلامَ دینَاً﴾،[5] دین خدا‌پسند این است. از دین حدیث نورانی معلوم می‌شود كه اگر كسی واقفی بود دین ولایی خدا پسند ندارد، زیدی بود دین خدا پسند ندارد، چرا؟ گرچه به ولایت حضرت امیر، ولایت امام مجتبی، ولایت سیدالشهداء و همه اینها معتقد است و اگر یازده امامی هم بود متأسفانه واقفی درآمد باز دینش مرتضی نیست، چرا؟ برای اینكه وجود مبارك امام دهم به عبد العظیم حسنی فرمود اینجا نایست![6] بعد از من دو تا ذات مقدس هم هستند، آنها را هم باید قبول داشته باشی، حالا كه دوازده امامی شدی دینت مرتضای خداست، پس معلوم می ‌شود آنكه در سورهٴ مباركهٴ «مائده» فرمود: ﴿رَضیتُ لَكُمُ اْلإِسْلامَ دینَاً﴾ یعنی قرآن با این دوازده امام، نه قرآن با علی و سه چهار تا امام كه بشود زیدی كه بشود واقفی كه بشود اسماعیلی. اگر ده امامی هم آدم را «مرتضی المذهب» می ‌كرد وجود مبارك امام دهم به این سید بزرگوار نمی فرمود این دو تا را اضافه كن، فرمود نه خیر بگو آن دو تا هم هستند، حالا ندیدی نبین! اینكه مسئله فقهی نیست كه تو بخواهی اطاعت كنی، مسئله كلامی است! ایشان نگفت آقا من هنوز نیستم كه تابع حضرت باشم، فرمود عقیده كه داری، این مربوط به معرفت و عقیده توست، عقیده كاری به عمل ندارد! بله اگر زنده بودی و حضرت دستور داد عمل می ‌كنی، زنده هم نبودی هیچ، اما عقیده را كه باید داشته باشی! معلوم می ‌شود سایر فِرَق «مرتضی المذهب» نیستند و اگر «مرتضی المذهب» نبودند «مشفوعٌ له» شدنشان هم مشكل است، چون ﴿لا یشْفَعُونَ إِلاّ لِمَنِ ارْتَضَی﴾، چون این در مقام تحدید است مفهوم دارد، اگر لقب خاص بود و در مقام تحدید نبود مفهوم نداشت، اما این «مرتضی المذهب» است. بنابراین از این جا معلوم می‌ شود که اعتقاد به وجود مبارك ولی عصر (ارواحنا فداه) هم متمم آن مسئله ولایت است.
[1]. الكافی (ط ـ الإسلامیة)، ج1، ص420. [2]. الكافی (ط ـ الإسلامیة)، ج2، ص18. [3]. التوحید (للصدوق)، ص: 81 و 82؛ «... یا أَبَا الْقَاسِمِ هَذَا وَ اللَّهِ دِینُ اللَّهِ الَّذِی ارْتَضَاهُ لِعِبَادِهِ فَاثْبُتْ عَلَیهِ...». [4]. سوره انبیاء، آیه28. [5]. سوره مائده، آیه3. [6]. التوحید(للصدوق)، ص: 81 و 82؛ «...وَ مِنْ بَعْدِی الْحَسَنُ ابْنِی فَكَیفَ لِلنَّاسِ بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِهِ...». 📚 سخنرانی در کنگره بزرگداشت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام تاریخ: 1382/03/22 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 راه های تقرّب به خدا 🔹 اسلام راه‌ های فراوانی را برای تقرّب بنده به خدا مقرر کرده است. اوّل «راه علمی» است که فرمود: «طَلَبُ العِلمِ فَرِیضَةٌ عَلَی کُلِّ مُسْلِمٍ»[1] که انسان، محقق، عالم و دانشمند بشود هم خود را بشناسد هم جهان را بشناسد، هم پیوند خود با جهان را بشناسد که همگی در تحت تدبیر یک مدبّر به نام خداست. حوزه و دانشگاه مسئول و متولّی این رشته هستند. هم آیه سوره «توبه» که فرمود: ﴿فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ﴾،[2] هم «طَلَبُ العِلمِ فَرِیضَةٌ»، حوزه و دانشگاه را تأمین می ‌کند. این برای آن است که انسان عالم بشود، تا بیراهه نرود، یک؛ و راه کسی را نبندد، دو؛ خاصیت علم این است. 🔹 دوم «راه عبادت» است که آن هم در راستای علم است؛ آن نماز است، روزه است، حج است، عمره است؛ آن برای تطهیر بدن است، تطهیر قلب است، تطهیر روح است که انسان اندیشه باطل نکند و خیال باطلی را در سر نپروراند. این راه عبادت است. 🔹 راه سوم جمع بین علم و عبادت است و آن «راه دعا و نیایش» است. [1] . مصباح الشریعة، ص13. [2] . سوره توبه، آیه122. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1396/06/09 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 فرق هنرمند و بازیگر 🔹 اگر انسان شده ابدی، از ‌آثار ابدی چیزی را در كارگاه خیالش می‌ آورد و این را می ‌پروراند، بعد خروجیش هم می ‌شود جمال محسوس، هنر جایش اینجاست! وگرنه آن بازی است و واقعاً هنرمندان ما دیگر حیف است كه كلمه بازیگر روی خودشان [بگذارند]، مگر اینكه خدایی ناكرده بازی بكنند. 🔹 اگر كسی خواست مثلاً جریانی كه برای وجود مبارک حضرت امیر در جریان غزوه خندق پیش آمد عرضه كند، یك جنگ به نام خندق بود، این عمربن‌عبدود از آن لبه خندق پرید این طرف و با حضرت امیر درگیر شد، خب این قصه را كه جناب مولوی نقل كرد، حالا اگر یك هنرمندی به صورت حضرت امیر درآمد و آن عمر بن ‌عبدود را خاك كرد و در حساس ‌ترین موقع از سینه او برخاست، همه تعجب كردند كه الآن موقع برخاستن نیست! ایشان اگر بلند شود چكار بكند؟! بعد از حضرت سؤال كردند كه چرا برخاستی، فرمود: او لج كرد و عصبانی شد، «او خدو انداخت بر روی علی»،[1] من دیدم الآن اگر سر او را جدا بكنم برای عصبانیت خود من است، من كه نمی‌ خواهم این كار را بكنم، «بنده حقم»[2] و برای او دارم شمشیر می ‌زنم باید «قربةً الی الله» باشد! خب این می ‌شود هنر! این را می‌ شود نشان داد، امّا آن كه در قصّه جنگ صفین و مالك اشتر و آنها این مرحله متوسطی است، اگر كسی آن را بتواند هنرمندانه عرضه كند دیگر بازی نیست، حیف است كه بگوید بازیگر فلان صحنه فلان شخص بود، او هنرمند است نه بازیگر! [1]. امثنوی معنوی، بخش 164، دفتر اول. [2]. امثنوی معنوی، بخش 166، دفتر اول؛ «گفت من تیغ از پی حق می‌زنم ٭٭٭ بنده حقم نه مأمور تنم». 📚 فلسفه هنر ـ جلسه 2 تاریخ: 1390/11/04 🆔 @a_javadiamoli_esra