eitaa logo
کانال رسمی وابسته به آیت الله العظمی جوادی آملی
10.8هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
24 فایل
مرجع رسمی اطلاع رسانی از آخرین اخبار مرتبط با آیت الله العظمی جوادی آملی و بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء esra.ir تلفن : 3ــ37782001 -025 فکس: 37765253 -025 ارتباط با ادمین کانال @bonyad_esra_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 شعاع ولایت 🔸 وقتی آیات سوره مباركه «احزاب» نازل شده است كه ﴿النَّبِی أَوْلى بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَ أُولُوا اْلأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ﴾، مردم از رسول گرامی تفسیر این كریمه را سؤال كردند، فرمود من دو سمت دارم: یك سمت دارم كه احكام الهی را نقل می ‌كنم، سمت دیگر من و امامت و رهبری من است، من فرمانی كه می‌ دهم شما باید بشنوید و اطاعت كنید. وقتی گفته شد ﴿أَوْلى بِالْمُؤْمِن﴾، یعنی قلمرو ولایت كلیه مؤمنین ‌اند «بأنفسهم و اموالهم و حقوقهم» و این اولیٰ هم افعل تعیینی است نه افعل تفضیلی؛ یعنی وقتی رسول گرامی درباره امت اسلامی تصمیم گرفت، متعیناً تصمیم پیغمبر مقدم است، برای مردم روشن شد كه ﴿النَّبِی أَوْلى بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾ معنایش رهبری است، یك؛ اولویت تعیینی است، دو؛ شعاعش هم مطلق است، سه؛ مردم در كارهای شخصی خود بر خود سلطه دارند و اما وقتی در تحت رهبری رسول گرامی (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) قرار گرفتند، حرف اول و آخر را رسول گرامی می ‌زند. 🔸 وجود مبارك رسول گرامی بعد از اینكه جریان حج و جریان عرفات و مشعر و منا را پشت ‌سر گذاشت، در یك مقطع كه تقریباً به منزله چهار سوق جهان آن روز بود كه مردم از آن مقطع جدا می ‌شدند، مأمور شده است در چنان مقطعی دستور بدهد، آنهایی كه جلو رفتند برگردند، آنهایی كه پشت ‌سر هستند تسریع كنند و زیر یكی دو درخت را دستور دادند رفت و روب كنند، سنگ‌ هایی را حاضر كنند به صورت منبر درآورند، فرمود در تمام این مدّت در جنگ و صلح، در تعلیم و تذكیه، در مكه و مدینه، قبل از هجرت و بعد از هجرت آیا من مبلّغ خوب، معلم خوب، مربی خوب، مزكّی خوب، مهذّب خوب بودم یا نبودم؟ همه گفتند آری. فرمود آیا طبق آیه سوره «أحزاب» من اولیٰ هستم یا نه؟ عرض كردند آری، فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِی مَوْلَاه‏»؛ هر كس من ولی اویم، این . دست حضرت را گرفت و بالا برد كه همگان حضرت را دیدند، فرمود: اگر من اولایم، بعد از من این علی اولاست. دیگر سخن از مولا نیست تا كسی بگوید مولا به معنای ناصر یا دوست و مانند آن است، فرمود اگر من اولایم هر كه ولایت مرا قبول دارد را هم باید قبول داشته باشد، همگان گفتند «بَخ بَخ» به علی عرض كردند «یا ابْنَ أَبِی طَالِبٍ أَصْبَحْتَ مَوْلَای وَ مَوْلَی كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَة». آپارات: https://www.aparat.com/v/Hsym3 📚 سخنرانی عمومی تاریخ: 1386/11/20 🌐 http://news.esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 مظهر ولایت الهی 🔻 مظاهر ولایت، مراتب مختلف دارند و مظهر اَتّم و اكمل این اسم شریف، صاحب «ولایت كلّیه» یعنی امیرالمؤمنین (علیه السلام) است. آن حضرت (علیه السلام) در تكوین و تشریع، اَتمّ خدای سبحان است. از این‌رو، در كاینات تصرف می‌ كند و قوای زمینی و آسمانی را زیر تسخیر و سلطة‌ خویش دارد. 📚علی مظهر اسمای حسنای الهی، ص62 🌐 http://news.esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 مفاتیح الحیات 376 🔸 قطع پیوند با والدین ... رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز فرمود: از ستم بر والدین بپرهیزید، زیرا بوی بهشت از راهی هزار ساله به مشام می‌رسد؛ ولی عاق والدین... آن را نمی‌یابد.[1] امام صادق (علیه السلام) فرمود: پایین‌ترین مرتبه عاق والدین شدن، افّ گفتن است. اگر خدا چیزی كمتر از افّ گفتن نشان می‌داشت، از آن نهی می‌كرد[2]؛ همچنین فرمود: هركس به والدین خود در حالی كه به او ستم كرده‌اند خشمگینانه بنگرد خدا نمازش را نمی‌پذیرد.[3] شدیدترین مرحله در عاق والدین شدن، كشتن آنان است. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: بالاتر از هر عقوقی (ستم بر والدین) ستمی هست تا اینكه كسی یكی از والدین خود را بكشد و هرگاه چنین كرد عقوقی بدتر از آن نیست.[4] مراد از عقوق والدین همان ستم و آزردن آن دو است كه موجب گسستن پیوند خویشاوندی با آنان است.[5] [1] . (الكافى، ج2، ص349). [2] . أَدْنَی الْعُقُوقِ أُفٍّ وَ لَوْ عَلِمَ اللَّهُ أَیسَرَ مِنْهُ لَنَهَی عَنْه (الكافى، ج2، ص349). [3] . مَنْ نَظَرَ إِلَی أَبَوَیهِ نَظَرَ مَاقِتٍ وَ هُمَا ظَالِمَانِ لَهُ لَمْ یقْبَلِ اللَّهُ لَهُ صَلاة (الكافى، ج2، ص349). [4] . (الكافى، ج2، ص348). [5] . (مجمع البحرین، ج5، ص215«ع ق ق»). 📚 مفاتیح الحیات ص 250 و 251 مرکز بین المللی نشر اِسراء 🌐 https://nashresra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 شریک القرآن 🔸 معنای اینكه ما در زیارت ها عرض می ‌كنیم «السَّلَامُ‏ عَلَیكَ‏ یا شَرِیكَ‏ الْقُرْآن» این را از چند راه می ‌شود استفاده كرد، یكی از آنها حدیث معروف و یكی هم از حدیث است. از حدیث معروف ثقلین می ‌شود استفاده كرد كه فرمود این دو وزنه وزین «إِنِّی تَارِكٌ فِیكُمُ الثَّقَلَینِ‏ كِتَابَ‏ اللَّهِ‏ وَ عِتْرَتِی‏» اینها «لَنْ یفْتَرِقَا حَتَّى یرِدَا عَلَی الْحَوْض» اگر یك حقیقتی در قرآن باشد، باطنی از باطن های قرآن، عمقی از اعماق قرآن، معرفتی از معارف قرآن، در قرآن كریم باشد و این عترت طاهرین ـ معاذ الله ـ به آن نرسیده باشند می ‌شود افتراق، پس هیچ مطلبی در ظاهر قرآن، در باطن قرآن، در تفسیر قرآن، در تأویل قرآن، در اوج قرآن در حضیض قرآن نیست مگر اینكه اینها می ‌دانند، اگر چیزی در قرآن باشد و ـ معاذ الله ـ اینها ندانند این افتراق می ‌شود. 🔸 وجود مبارك پیامبر به علی ‌بن ‌ابی ‌طالب (علیهما آلاف التحیة و الثناء) فرمود: «یا عَلِی إِنَّمَا أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ‏ مِنْ مُوسَى» این یك مقدمه، بعد هم فرمود: «إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِی بَعْدِی»، پس وجود مبارك حضرت امیر (سلام الله علیه) نسبت به وجود مبارك رسول گرامی (علیه آلاف التحیة و الثناء) همان منزلت هارون را نسبت به موسی دارد، این مقدمه اولی؛ مقدمه ثانیه در سوره مباركه «طه»، وجود مبارك موسای كلیم به ذات اقدس الهی عرض كرد كه هارون را شریك امر من قرار بده ﴿وَ أَشْرِكْهُ فی أَمْری﴾ و ذات اقدس الهی می ‌فرماید: ﴿قَدْ أُوتیتَ سُؤْلَكَ یا مُوسی﴾ این هم مطلب سوم، پس وجود مبارك هارون شریك موسی است نه شریك در مال و زمین و خانه و واحد مسكونی و تجاری، شریك «فی الولایة» است، شریك «فی النبوة» است و اگر نبود استثنای «إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِی بَعْدِی» می ‌شد شریك مطلق، چون عموم منزلت همین را اقتضا می ‌كند، مقتضای عموم تنزیل آن است كه علی ‌بن ‌ابی ‌طالب است، اگر «شریك القرآن» شد ﴿لا یمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ﴾ است، اگر «شریكة القرآن» شد علم غیب در آن هست، اگر «شریك القرآن» شد عصمت در آن هست. آپارات: https://www.aparat.com/v/d5NW7 📚 سخنرانی عمومی تاریخ: 1385/10/17 🌐 http://news.esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 شق القمر 🔹 ﴿اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ﴾، مسئله انشقاق قمر اگر کسی شبهه‌ ای دارد توهّمی دارد که محال است، این برای او فرقی ندارد که بگوییم گذشته است یا «سَینْشَقُّ القَمَر»، اگر چنین چیزی بر اساس توهّم بطلان خَرق و التیام که برخی می‌ پنداشتند محال باشد، این دیگر فرق نمی‌کند چه در گذشته چه در آینده (محال واقع شدنی نیست چه در گذشته چه نسبت به آینده) و چون این توهّم باطل است و امکان انشقاق، امر روشنی است، داعی نیست که ما این ماضی را بر مضارع حمل بکنیم. پس انشقاق قمر ممکن است، وقتی ممکن شد، ظاهر، حجت است، پس دلیلی نداریم که این «إنْشَقَّ» را به معنی «ینْشَقُّ» و مانند آن بگیریم. 🔹 مسئله ﴿وَ إِنْ یرَوْا آیةً﴾ هم نشان می ‌دهد که این واقع شده است. گرچه هر چه که در جهان هستی هست، آیت وجود حق است، آیت توحید است؛ اما جریان آیت وحی و نبوت و بودن چیز جدایی است. اگر آیت و علامت جزء «أشراط السّاعة» باشد، این می ‌شود آیت معاد؛ اما اگر طبق شأن نزولی که برای این آیات هست که از وجود مبارک پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) درخواست معجزه کردند و حضرت نیایشی به درگاه الهی انجام داد و ذات اقدس الهی این قمر را منشق کرد، خب یک امر خلاف عادت است نه خلاف عقل (برهان عقلی بر استحاله‌ آن اقامه نشده است)، بنابراین این می ‌شود معجزه پیغمبر و آیت نبوت او. در عین حال که آیت توحید است، در عین حال که می‌ تواند از «أشراط الساعة» باشد، آیت مستقیم حقانیت وحی و نبوت است و آنها هر وقت این گونه از آیات را ببینند از آن اعراض می ‌کنند: ﴿وَ إِنْ یرَوْا آیةً یعْرِضُوا وَ یقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ﴾. 📚 سوره مبارکه قمر _ جلسه 2 تاریخ: 1396/01/27 🌐 http://news.esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra