مهمون داریم،ذوق دارم و دلم میخواد بالا پایین بپرمم.

کتاب دنیای سوفی رو تموم کردم،واقعا کتاب آمورنده و زیبایی بود و پایان دلنشینی داشت))

و همچنین کتاب تیمارستان متروکه روهم تموم کردم و خوب بود واقعا ولی پایانش زیاد جالب نبود،یعنی یه اتفاقای هیجان انگیز و غیر منتظره می افتاد در طول داستان ولی قاتل و پایانش قابل حدس بود....

و سریال ریپلای 1988 رو شروع کردمم:>>

روز پنجم: همه جور استایلی دوست دارم😭😂

امشب واقعا خوب بود،یه شب به یاد موندنی...

این مرد خیلی باحاله😭😂

_

اونا که دارن دعوا میکنن و پدر و پسر خونسردی که کاری به کارشون ندارن😂👌🏻

_

پسر مظلوم من))

کیووت😭😂🤏🏻

_

_

_

ذوقشون😭🤏🏻

این دختر>>>>

_

با اینکه بعضی وقتا خانواده از بقیه بیشتر اذیتت میکنن اما چه اهمیتی داره؟ آخرش اون چیزی که تو سختیا به کارت میاد هوش نیست،کسیه که دستتو بگیره و نزاره بری،و اون کسی نیست جز خانواده! حتی قهرمانا هم وقتی از همه دنیا خسته میشن بر میگردن به آغوش خانواده... گاهی وقتا خونه باعث میشه اذیت بشی،گاهی وقتا زخم هات تورو اذیت میکنن،گاهی هم خانواده باعث رنجشت میشن اما اونی که تا آخر کنارت وایمیسه و ازت حمایت میکنه خانواده ست)) "سونگ دوک سون"

"سریال ریپلای 1988"

واقعا از کسی که این سریال رو بهم معرفی کرد ممنونم،من با این سریال زندگی میکنم جدی!

یه سریال سرشار از زیبایی و خنده و خاطره،واقعا دوست داشتنیهه😭✨

امروز سرشار از زیبایی و خنده و خاطره و حال خوب بود،کلی کتاب خوندم،مسخره بازی درآوردم و بقیه رو اذیت کردم و خوش گذروندم. میتونم بگم بیست و یکمین روزِ تابستونیِ من روزی سرشار از انرژی بود🤍

شبتون به زیبایی چشم ها

از اعماق وجودم خوشحالم که بالاخره میتونم بخوابم¹⁷⁸