♦️ آیندهپژوهی یک انتخابات
#تحلیل
✍️ احسان کیانی
🗓 ۶ خرداد ۱۴۰۳
🔹 چهاردهمین انتخابات ریاستجمهوری ایران در شرایطی خاص برگزار خواهد شد که کمتر شباهتی به ادوار سه دهه گذشته دارد. تنها در ادوار دوم پس از عزل بنیصدر در خرداد ۱۳۶۰؛ سوم پس از ترور دکتر رجایی در شهریور ۱۳۶۰ و پنجم پس از رحلت امام خمینی در خرداد ۱۳۶۸ بوده که کشور دچار انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری شد. برای روندپژوهی این دوره از رقابتها ابتدا باید بازیگران مؤثر در انتخابات را مورد ارزیابی قرار داد.
◀️ اصولگرایان
نیروهای حاکم بر دولت سیزدهم و مجلس دوازدهم مهمترین جناح از جریان اصولگرا هستند که برای ابقای دولت سیزدهم در دولت چهاردهم در تلاش خواهند بود و رقیب اصلی خود را جناح حامی دکتر قالیباف میدانند. در صورت ائتلاف این دو جناح، نامزد ائتلاف، پیروز رقابت ریاستجمهوری چهاردهم خواهد بود. پیشران این ائتلاف، اجماع هر دو جناح عملگرا و آرمانگرای جریان اصولگرا بر فردی از بدنه مدیران عالیرتبه دولت مرحوم رئیسی یا از مدیران بنیادها و نهادهای حاکمیتی است.
◀️ محافظهکاران
جناح راست سنتی و جناح راست مدرن شامل نیروهای موسوم به اعتدالگرا در این طیف قرار میگیرند که نامزدی محتملتر از دکتر لاریجانی برای رقابت آتی ندارند. گرچه حضور وی در رقابتها، محل تردید است. به خصوص که از یکسو در یک رقابت زودهنگام، فرصت کمتری برای برنامهریزی و سازماندهی وجود دارد و از سوی دیگر فضای سیاسی کشور، بهویژه ناظر به فقدان نابهنگام و تأثربرانگیز ریاستجمهور و موج عاطفی رخداده در بین تودههای حامی دولت، فضای سیاسی کشور، کمتر فاقد آمادگی لازم برای یک رقابت جدی سیاسی است. همچنین قابل ذکر است که هر نامزد دیگری از این طیف، توان هماهنگی و تعامل سطح بالا در ساختار سیاسی کشور را نیز نخواهد داشت و بالتبع، به دلیل فقدان توان ترسیم چشمانداز مطلوب، با شکست سختی روبرو خواهد شد.
◀️ اصلاحطلبان
این جریان توان بازیگری در این رقابت را نخواهد داشت. اگر با نامزد حداکثری وارد رقابت شود، اجازه رقابت را نخواهد یافت. اگر هم با نامزد حداقلی وارد شود، توجیهی برای جلب نظر پایگاه اجتماعیشان ندارند. زیرا از انتخابات دوره دوازدهم مجلس در اسفند ۱۴۰۳ که این جریان به جهت همراهی با پایگاه اجتماعیاش از حضور در آن اجتناب ورزید، فاصله زمانی چندانی نگذشته و وضعیت نیز نسبت به ان زمان، تغییر خاصی نداشته که بتوانند این حضور را در کنار آن انصراف، تؤأمان توجیه کنند. بهخصوص که فضای تنشآلود منطقهای و بهخصوص شرایط پس از جنگ غزه از یکسو و احتمال پیروزی ترامپ از سوی دیگر، امکان ترسیم چشمانداز مطلوب آنان درباره تنشزدایی با غرب و در نتیجه جلب آرای رأیدهندگان را فراهم نمیسازد.
🔸 ناظر به روندهای مذکور برای این سه جریان، میتوان دو سناریو را متصور بود.
1️⃣ تکقطبی
این حالت، تکرار ادوار دوم، سوم، چهارم، پنجم و سیزدهم ریاستجمهوری است. بدین ترتیب که ساختار سیاسی، نامزد مطلوب را معرفی نموده و اکثریت رأیدهندگان نیز وی را برخواهند گزید. به نظر میرسد میزان مشارکت در این سناریو، ناظر به اینرسی پدیدآمده از فضای عاطفی درگذشت ریاستجمهور فقید، بین ۴۰ تا ۵۰ درصد خواهد بود. نامزد مطلوب، فرد مورد اجماع اصولگرایان است که دولت چهاردهم را با کمترین تغییر نسبت به دولت سیزدهم، بهخصوص در تلازم با سیاست منطقهای در شرایط جنگ غزه و مذاکرات هستهای، با کمترین تنش به پیش خواهد بُرد. دیگر نامزدها برای شکلدهی به یک رقابت و احتمالاً کارنامهسازی برای آینده سیاسیشان، در رقابت حاضر خواهند شد.
2️⃣ دوقطبی محدود
این حالت، متضمن بروز رقابت بین دو جناح عملگرا و آرمانگرای جریان اصولگراست. در این صورت جبهه پایداری و متحدانش در جریان اصولگرا بر نامزد اختصاصی خود تأکید داشته با یک با چند نامزد در رقابت حضور خواهند یافت و یک دوقطبی یا سهقطبی ضعیف شکل خواهد گرفت. محتمل میزان مشارکت در این سناریو بین ۵۰ تا ۶۰ درصد باشد و ناظر به پراکندگی آرا، احتمال اینکه انتخابات به دور دوم رفته و یک دوقطبی نسبتاً شدید شکل بگیرد وجود دارد.
✅ اگر ثبات سیاسی و عبور کمتنش از بحران فقدان ریاستجمهور مد نظر باشد، مطابق ادبیات آیندهپژوهی، هم سناریوی مطلوب و هم سناریوی ممکن، سناریوی اول است که طی آن، نامزد مورد اجماع، از تکنوکراتهای نزدیک به دولت سیزدهم خواهد بود و جناح آرمانگرای جریان اصولگرا نیز به کسب برخی جایگاههای مدیریتی در دولت ذیل ریاست جریان عملگرا، راضی خواهد شد. سناریوی دوم از منظر افزایش مشارکت، مطلوبیت بیشتری دارد ولی از منظر بروز شکافهای سیاسی، مطلوبیت چندانی نخواهد داشت.
✅ @A_purm