مردم بیچارهٔ ما.
یک روز که عبدالملکی حقوقشان را اندکی بیشتر از تورم بالا برد، او را با دلایل واهی هو کردند؛ ولی حالا باید با افزایش حقوق ۲۰ درصدی بسازند!
واقعا که در هیچ دورانی، مردم مستضعف اینطور از منافع سرمایهداری دفاع نکردهاند!
@Aagahaneh
اصولا خودم را خرج افراد نمیکنم. اما کمتر کسی را همچون #جبرائیلی یافتهام که اینقدر سخنانش با مبانی فکری خودم سازگار باشد!
قطعا او هم ایراداتی دارد، ولی در حال حاضر در فضای سیاسی کشور، اط معدود کسانی که حق را سر دست گرفته، جبرائیلی است.
@Aagahaneh
اصلا برایم تعجب نداشت که قائمپناه این برخورد را در شبکهٔ خبر داشته باشد و اینقدر وقیحانه حرف بزند.
چرا؟
چون او همانی است که مدت اندکی بعد از جنگ ۱۲ روزه، هنوز خون شهدای ما خشک نشده مجددا دم از مذاکره با آمریکا زد.
از چنین کسی واقعا چنین رفتارهایی تعجب ندارد.
@Aagahaneh
⚠️ ایمان اگر میبود، جعفر قائمپناه از مسئولیت اعزام دانشجویان به جنگ تحمیلی ۸ ساله، تبدیل به توجیهگر مذاکره با آمریکا در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه نمیشد!
🚫 این افراد عمدتا وقتی با مسئلهٔ حاکمیتی مواجه میشوند، چون دین را نمیشناسند، گمان میکنند اندیشهٔ دینی از ادارهٔ جامعه عاجز است. ولی اگر ایمان درستی میداشتند، به جای اینکه دین را عاجز بدانند، خودشان را عاجز از فهم دین میدیدند و به جای کنارنهادن دین از سیاست، معرفت دینی خودشان را رشد میدادند.
❌
مذهبیها، حزباللهیها، انقلابیها کلاهتان را بالاتر بیندازید! سکولارهای امروز، انقلابیون دیروزند. ما هم انقلابیون امروز و شاید سکولارهای فردا!قائمپناه نیز روزی مخالف رفتارهای امروزش بود... 👈👈 بروید و دین را بشناسید 👉👉 آثار استاد طاهرزاده، بسیار مورد توصیه است. @Aagahaneh
آقای فرهاد فتحی نظریهپردازی اقتصادی کردهاند که راهکار ایشان برای برونرفت از مشکلات چیست. به توفیق الهی نقد بسیار مفصلی بر گفتار ایشان نوشته شده که ارسال میکنم. این مطلب را یکی از دوستان برای بنده فرستاد و نقد آن به زبان محاورهای نوشته شده است. تقاضا دارم که خوانده شود.
لینک مطلب آقای فتحی:
https://eitaa.com/sheikh_farhad_fathi/39885
لینک نقد:
https://eitaa.com/Aagahaneh/853
@Aagahaneh
نقدی بر راهکارهای آقای فتحی و افراد مشابه ایشان، برای برونرفت از وضعیت اقتصادی فعلی
🔺 بخش اول از چهار
مطلب اصلی آقای فتحی:
https://eitaa.com/sheikh_farhad_fathi/39885
اشکال اولش اینه که بسیار جزیرهای به اقتصاد نگاه کرده و کل اقتصاد رو در تنیدگی با سیاست ملاحظه نکرده و حتی اقتصاد رو هم کامل ندیده! فقط چند تیکه از اقتصاد رو دیده و موضعگیری کرده. در صورتی که این چیزایی که اینجا گفته هم حتی اگه درست باشه و بخواد عملی بشه، باید خیلی جاهای دیگه از اقتصاد رو هم دست بزنه!
برات جالب نیست که چرا اقتصاددانان، چه از جریان اصلی و چه از جریان اقلیت، معمولا نسخههای جامع این شکلی نمیدن؟! چون میدونن این نسخهها سازگاری ندارن با هم.
شما اگه سیاست و اقتصاد رو با هم ببینی، و تاریخ شکلگیری علم اقتصاد رو ببینی، میبینی که اصلا مسئلهٔ اقتصاد در درجهٔ اول یک مسئلهٔ سیاسی بوده؛ منتهی بعدا اینقدر مطالبش زیاد شد که برای خودش شد یک دانش مستقل، و از ذیل علوم سیاسی بیرون اومد. و الا اصلا برخی از نظریهپردازان اقتصادی (مثل فون هایِک) اصلا درس اقتصاد نخونده بودن! بلکه رشتهشون علوم سیاسی بود!
۱- انحصار اصلا چرا ایجاد شده؟! اصل انحصار یکی از بنیانهای اقتصاد لیبرال هست. اونا میگن همهٔ مردم آزادن؛ ولی عدالت اجتماعی به مثابه سراب هست (عنوان یکی از جلدهای کتاب هایک همینه؛ موسی غنینژاد هم ترجمهاش کرده). یعنی چی؟ یعنی منابع داخل اقتصاد نباید به صورت عادلانه به مردم برسه، بلکه باید به اقلیتی برسه که اونا کاربلدن و میتونن کیک اقتصاد رو بزرگ کنن. اونی که از اول در طبقات پایین اقتصادی هست هم معمولا توانایی رشد به طبقات بالاتر رو نداره و لذا هرگز به منابع موجود در اقتصاد دسترسی نخواهد داشت، مگر از طریق کارگری برای اون سرمایهدار! این اون چیزی نیست که اسلام میگه؛ در اسلام اجیرشدن مکروهه و چهبسا اگه این اجیرشدن خیلی زیاد بشه و کل جامعه رو فرا بگیره، حرام اجتماعی هم باشه.
لذا اساس سیستم اقتصادی موجود، بر پایهٔ انحصار شکل گرفته. بله؛ ممکنه در مصادیق انحصار اختلاف نظر باشه، اما اصل انحصار بخشی از مبانی اقتصاد امروزه. چون اگه انحصار نباشه، طبق گفتهٔ اقتصاددانها (که البته غلط هست) مردم توانایی ایجاد توسعهٔ اقتصادی رو ندارن و توسعه هم محقق نمیشه.
از موارد دیگر انحصار اینه که انحصار اقتصادی به تبعش انحصار سیاسی رو هم در پی داره. هم در حکومتهای دیکتاتوری سرمایهداران میتونن کشور رو بچرخونن (مشابه بلایی که خاندان مدیچی سر پادشاهی ایتالیا آورد) و هم در جوامع دموکراتیک (مشابه اینکه کمپانیهای بزرگ نفتی و اسلحه و تکنولوژیک و بانکی و غیره دارن اقتصاد و سیاست آمریکا رو کنترل میکنن و اصلا حمله به ونزوئلا و غرب آسیا و درگیری با چین و تشکیل اسرائیل، برای تامین منافع همین کمپانیهاست و اونا با لابی میتونن سیاست رو تغییر بدن ولی سایر مردم آمریکا این قدرت رو ندارن. راجع به لاکهدمارتین و اثرگذاریش بر سیاست آمریکا تحقیق کن).
همینکه اجازه دادی که در اقتصادت چنین شرکتهای بزرگی رشد بکنن، خواسته یا ناخواسته داری سیاست آینده رو هم مینویسی. چون سرمایهداران روی سیاستمداران تاثیر بسیاری دارن. مثالهاش رو در کشور خودمون هم دیدیم، و در تاریخ اروپا و آمریکا هم بسیار بسیار زیاده.
همینطور خودرو و سایر صنایع انحصاری.
ادامه در 🔻
@Aagahaneh
نقدی بر راهکارهای آقای فتحی و افراد مشابه ایشان، برای برونرفت از وضعیت اقتصادی فعلی
🔺 بخش دوم از چهار
در مورد آزادسازی واردات خودرو هم کاملا اشتباه میکنه. چون تقاضای سالانهٔ خودرو در کشور ما حدود ۱ الی ۲ میلیون خودرو هست. متوسط قیمت دلاری خودروهای خارجی هم اگه ده هزار دلار باشه، واردکردن این تعداد خودرو نیازمند به ده میلیارد دلار پول هست! یعنی حدود ۱۰ الی ۲۰ درصد کل درآمد یک سال کشور! خود همین میدونی چقدر تقاضا برای دلار ایجاد میکنه و قیمتش رو بالا میکشه؟! و چقدر ارز کمی میآد برای مصارف ضروری؟! بماند که اگه واردات آزاد بشه اونایی که ماشین ایرانی دارن هم ولش میکنن و میرن که ماشین خارجی بخرن. یعنی توی یک سال ما شاید بیش از نصف درآمد کشور رو باید صرف واردات خودرو کنیم! به علاوه، اصلا این تعداد خودرو برای واردات یک ساله وجود نداره! کل تولید تویوتا چند میلیون دستگاه هست که برای کل دنیاست و نمیتونه یه شبه این تعداد خودرو فقط به ایران بده. سایر کمپانیها هم همینطورین. به علاوه، تعداد کمپانیهایی که میشه به ایران بیان در عرض یک سال، بسیار محدوده؛ چون باید بیان و نمایندگی و خدمات پس از فروش و قطعات و کلی بند و بساط دیگه بیارن و این خودش چندین سال طول میکشه و در طی این چند سال، بازار ایران از تشنگی مفرط به انفجاز قیمتی میرسه. خودروی دست دوم سالم هم به این تعداد وجود نداره؛ نهایتش چند هزار دستگاه بتونه وارد بشه، و نه در حد چند میلیون! اگر هم تعداد خودروهای وارداتی کمتر از تقاضای اون باشه، قیمتش میکشه بالا و دیگه در حد معادل ریالی ده هزار دلار نمیمونه، بلکه خیلی بیشتر میشه. اون وقت مثلا ماشین زیر یک میلیارد که مردم بخوان بخرن، قیمتش مثلا میشه ۲ میلیارد و دیگه از عهدهٔ خرید مردم خارجه. بماند که واردات یهویی خودرو باعث تعطیلی خودروسازی ایران میشه و چند میلیون شغل مستقیم و غیر مستقیم تعطیل میشن و این شدیدا بر فقر و فشار اقتصادی اضافه میکنه. به علاوه وقتی واردات آزاد بشه، خودروسازها اولین واردکنندگان خواهند بود! تولید رو تعطیل میکنن و واردات انجام میدن. تجربهاش رو در سالهای اخیر کم نداشتیم که خودروساز ما خودش شده بود یکی از واردکنندگان اصلی!
به علاوه مشکل اصلی صنعت خودروی ایران، خود صنعت نیست، بلکه ساختار کلان اقتصادی و سیاسی هست. فشار سیاستمداران برای مشغولکردن اطرافیانشون در خودروسازی و سایر جاها، عدم تنظیم درست سیاستهای اقتصادی و چیزای دیگه باعث میشه خودروسازی هم گرون بشه و هم کمکیفیت.
ادامه در 🔻
@Aagahaneh
نقدی بر راهکارهای آقای فتحی و افراد مشابه ایشان، برای برونرفت از وضعیت اقتصادی فعلی
🔺 بخش سوم از چهار
۲- ارز ترجیحی چرا باعث فساد شده؟ چون دوتا نرخ برای ارز وجود داره. یکی نرخ ارز ترجیحی که پایینتره، و یکی نرخ ارز بازار آزاد که بالاتره. خب چرا ارز ترجیحی حذف بشه؟! به جاش ارز بازار آزاد رو حذف کنن. نگن نمیشه؛ چون میشه، همونطور که سال ۷۴ شد اونم با امکانات نظارتی بسیار کمتر از امروز. کل درآمد ارزی کشور دست چندتا شرکت کاملا شناختهشده هست. کافیه دولت پیمانسپاری صددرصدی رو اجرا کنه و بگه موظفید ارز رو با قیمت ارز ترجیحی به دولت بفروشید و دولت هم با همون نرخ باید بده به واردکنددگان برنج و غیره. اینجا چون اساسا نرخ بالاتری برای ارز وجود نداره، دیگه گرانفروشی ناشی از این قیمت بالاتر هم وجود نخواهد داشت.
من نگفتم بازار ارز آزاد رو کنترل کنه (گرچه اونم چندتا نقطه از کشور بیشتر نیست و با یک عملیات گازانبری میشه همهشونو لوله کرد!!) بلکه گفتم اجازه نده ارز اون چندتا شرکت، به بازار آزاد ارز سرازیر بشه. در این صورت خودبخود بازار ارز به طور کامل از بین میره و اگر کسی ارز بخواد، درخواستش رو در دولت ثبت میکنه و برای تقاضاهای مشروع خودش (نه برای معامله و سفتهبازی و حتی تامین بیش از ده میلیارد دلار ارز برای قاچاق) درخواست میده و دولت هم بر اساس اولویتهای کشور بهش تخصیص میده. این کاملا ممکن هست و کمونیستی هم نیست. کمونیسم کل اقتصاد رو دستوری میکرد و تقریبا به طور کلی، بازار رو انکار میکرد؛ ولی این نظریه میگه یک بخش بسیار کوچک، اما اثرگذار در اقتصاد رو باید دولت کنترل کنه. الآن وضعیت طوریه که صادرکنندگان هم از بابت تجارتشون و تولیدشون سود میبرن و هم از بابت افزایش نرخ ارز!! خب این واقعا مسخره هست.
چند شرط هم برای حذف ارز ترجیحی گذاشته.
اولیش اینه که بازار به صورت سختگیرانه کنترل بشه. => خب این با مورد بعدیش که گفته آزادسازی قیمتها باید انجام بشه، کاملا در تعارضه.
دومیش اینه که با احتکار مقابله بشه. => منم موافقم، اما این کار از منظر علم اقتصاد امروزی که موافق بازار آزاد هست و خود این آقای گوینده هم قبولش داره و معتقده به آزادسازی قیمتها، در تعارضه. احتکار اصلا یکی از مصادیق انحصاره که بالاتر توضیح دادم که اقتصاد امروزی بدون انحصار اصلا کار نمیکنه! مثلا تولید خودرو هم احتکاریه چون میتونه به سادگی تولید رو کم کنه و فشار بیاره. فقط کافیه به بهانهٔ ارز، تولیدکنندهٔ ecu خودرو بگه من ارز و مواد اولیه ندارم و اینطور کل صنعت خودرو رو بخوابونه! احتکار فقط توی پوشک و روغن نیست! خیلی مصادیق پیچیدهتری داره که اتفاقا اونا خیلی اثر بیشتری از این کالاهای اینچنینی دارن روی اقتصاد.
سومیش اینه که یارانهٔ دلاریش مستقیما به مردم داده بشه یا معادل روز دلار آزادش به مردم پرداخت بشه. خب اینم اصلا شدنی نیست. چون اولا مردم کشور که با دلار معامله نمیکنن تا مستقیما دلار بدیم! ثانیا معادل ریالی بازار آزاد هم قابل دادن نیست از چند جهت:
اولا اصلا میخوان ارز ترجیحی رو حذف کنن تا یارانه ندن!! نه اینکه حذف کنن و بعد یارانه بدن! یارانهٔ چیو بدن دقیقا؟! یارانه یعنی اختلاف بین دوتا قیمت رو دولت بده. شما که با حذف ارز ترجیحی، کل قیمتها رو همسان کردی! دیگه میخوای اختلاف قیمت چی با چی رو یارانه بدی؟!
ثانیا به فرض که بخوای یک قیمتی رو مشخص کنی تا یارانه بدی؛ شرکتهای بزرگی هستن که درآمد دلاری (در حد میلیارد دلار) دارن و سود اینا در افزایش نرخ دلار هست. این شرکتها میتونن با یک اقدام ساده، بازار ارز رو بالا بکشن. اون وقت مثلا دلار آزاد از ۱۰۰ تومن میشه ۱۳۰ تومن. یعنی الآن دولت باید ۳۰ هزار تومن سر هر دلار، بیشتر یارانه بده. این یعنی یه دفعه یه بارِ مالی سنگین بر دولت وارد میشه! از کجا بیاره؟ باید پول چاپ کنه و خود همونم باعث تورم میشه! باید توجه داشت که اون شرکتای بزرگ دلاری مال دولت نیستن و دولت نمیتونه دست توی جیبشون بکنه و بگه این سود اضافی که از ناحیهٔ افزایش نرخ ارز بدست آوردین رو بدین به من تا بدم به مردم!
این تازه یه طرف مشکله. طرف دیگهٔ مشکل اینه که مثلا نفت (که مادهٔ اولیهٔ کل صنعت و کل اقتصاده) یهو از ۱۰۰ دلار بشه 130 دلار، اون وقت دولت از کجا بیاره که این اختلاف قیمت رو جمران کنه؟! همین حالا مردم ما به خاطر افزایش قیمت جهانی نفت، فقیرتر میشن، چون نفت رو دارن با قیمت بیشتری به داخل میفروشن. توجه باید داشت فنفت یعنی مادهٔ اولیهٔ تقریبا کل صنعت؛ از ماشینآلات کشاورزی و سموم بگیر تا خودرو و هواپیما و سوخت و لباس و هممممهچیز.
ادامه در 🔻
@Aagahaneh
نقدی بر راهکارهای آقای فتحی و افراد مشابه ایشان، برای برونرفت از وضعیت اقتصادی فعلی
🔺 بخش چهارم از چهار
در نهایت منم با حذف ارز ترجیحی موافقم، ولی با حذف نرخ بالایی بازار آزاد، نه با حذف نرخ پایینی ارز ترجیحی! کل دلار رو منجمد کنن روی یک نرخ واحد که دکتر صمصامی حساب کرده بود، اون زمان میشد زیر ۲۰ تومن.
در وضعیت فعلی اونی که میخوره نه دولته و نه رانتخوار! شرکتهایی هستند که نفت کشور دستشونه. حق هم دارن! دلار خودشه دیگه!!!!! 😂 😂
۳- گفته آزادسازی قیمتها بدون رانت.
اگه تولیدکننده آزاد باشه، خب تولیدکننده منحصر در دامدار و تولید گوشت نیست! همین مسئله در مورد خودروساز هم مطرحه در مورد پتروشیمی و سایر صنایعی که مواد اولیه میسازن هم مطرحه! اساسا صنایع دانشبنیان و خصوصا اونایی که تاثیر عمیقی روی صنعت و اقتصاد دارن به صورت طبیعی انحصاری هستن. همینطور برخی صنایعی که نیازمند به سرمایهگذاری بسیار کلان دارن هم اینطور هستن. خب اینا اگه بگن داخل کشور پول زیادی نیست و ما میخوایم فقط صادر کنیم، اگرچه داخل کشور نیاز زیادی بهش باشه، در این صورت کشور متلاشی میشه! مثلا صنعت فرآوری آرد؛ مگه چندتا شرکت فعال هستن در این زمینه؟ اینا اگه بخوان صادر کنن مردم از گرسنگی میمیرن! یا کشاورزان. مردم ممکنه گوشت نخورن و نمیرن، ولی نون اگه نخورن میمیرن! کشتار نصف جمعیت ایران توسط انگلیسیها همش با غصب دارایی مردم نبود، بلکه بخشی از غلات مردم ایران رو خریدن و مردم ایران هم آزادانه! بهشون فروختن.
مضاف بر اینکه هیچ کشوری که لیبرالها اون رو توسعهیافته میدونن قیمتاش رو جهانی نکرده! حتی بنزین در آمریکا و کانادا دوتا قیمت داره! سایر کالاها که بماند. اصلا چرا جهانی کنیم؟ یهو مستقیما دلار رو تبدیل کنیم به پول ملی دیگه! در این صورت ارزش پول ما وابسته میشه به ارزش پول یه کشور متخاصم، اونم وقتی اتصالی به سیستم تجارت جهانی دلاری نداریم (که اگر میداشتیم هم غلط بود این کار، چون اقتصاد ما دیگه پیچش دست خودمون نبود).
گفته رانت ویژه به دامدار داده نشود. اما سوال اینجاست که آیا مطلق هرگونه حمایت از یک صنعت، رانت حساب میشه؟! تمام کشورهایی که به توسعه رسیدن و الآن با وجود اقتصاد بازار نسبتا آزاد، ثبات اقتصادی دارن، در دوران توسعهٔ خودشون بسیار یارانه دادن و بسایر از صنایعشون حمایت کردن. مثال بارزش تویوتا هست که میلیاردها دلار دولت ژاپن کمکش کرد تا شد تویوتا! همچنین لاکهدمارتین آمریکا و شرکتهای بزرگ کره و هر جای دیگه که فکرشو بکنی. همین حالا هم دارن اینجور حمایتها و کمکها رو انجام میدن! ولی اقتصاددانان داخلی ما دارن این مطالب رو نادیده میگیرن و حتی دم از استقلال بانک مرکزی میزنن که حتی آمریکاش هم این کار انجام نمیده.
گفته باید نفت و گاز دست مردم باشه، به صورت مستقیم یا به صورت پول معادل. خب این مطلب هم نقض خود مسئلهٔ یارانههاست! بحث یارانه اساسا بحث نفت بوده که گفتن نفت رو مجانی ندیم به مردم، بلکه با همون قیمت صادراتی به مردم داخل بفروشیم (البته با معادل ریالی بازار آزاد)، بعدش یارانهشو به مردم بدیم. نقد این مطلب هم بالاتر اشاره شد.
اگر هم پول نفت رو به مردم ندیم و صرف زیرساخت کنیم، مشکل حل نمیشه چون قیمتا بالا میرن و چون یارانهٔ مستقیم نمیتونه داده بشه، برای مردم جبران نمیشه؛ زیرساختها خیلی وقتا درآمد فوری ایجاد نمیکنن که بتونه قدرت خرید مردم رو جبران کنه.
@Aagahaneh
آقای فرهاد فتحی نظریهپردازی اقتصادی کردهاند که راهکار ایشان برای برونرفت از مشکلات چیست. به توفیق الهی نقد بسیار مفصلی بر گفتار ایشان نوشته شده که ارسال میکنم. این مطلب را یکی از دوستان برای بنده فرستاد و نقد آن به زبان محاورهای نوشته شده است. تقاضا دارم که خوانده شود.
لینک مطلب آقای فتحی:
https://eitaa.com/sheikh_farhad_fathi/39885
لینک نقد:
https://eitaa.com/Aagahaneh/853
@Aagahaneh