نظر یکی از اعضای کانال:
حتی تبادل نظر هم بینام است🙂⚘️
من اهل پادکستم... اصلا توقع نداشتم چیز جالبی بشنوم... ولی آهنگ اسم ماراکانا برام جذاب بود و دانلودش کردم... توی همون دقیقه اول محوش شدم...
توی دقیقه ۵:۰۵ شنیدههامو برای خودم نمادینش کردم... من اینجوری تا میکنم با شنیدهها، داستانها، آهنگها... آنچه که تصورم میکشد را میبینم... شاعر گاهی چیز دیگری میخواهد بگوید، من اما چیزی دیگر را طالبم که بشنوم و میشنوم
در دقیقه ۸:۰۱ اما تصورم تبدیل به تجسم شد...
شنیدن "سگی که پیس"، اشکم ریخت؛ چه، حسین چون دیدش گفت : " پدرم گفته بود کسی تو را میکشد که چون سگ ابلقیست"
و البته شوقی کنارم اشکم؛ از اینکه چه خوب تصوراتم کنار هم جور شد... و کاش نویسنده هم با من هم منظور بوده باشد
و چه خوب که بود...
وقتی به پایان رسید گفتم کاش اینطور مستقیم نمیگفت و کنایه را پابرجا میگذاشت... اما خب چه میشود کرد که همگان کنایه فهم نیستند...
عالی بود... سراپا گوش میشوم وقت شنیدنش🌹
سلام
وقت بخیر
من معمولا کانال هایی ک پین ایتا هستند و نه تنها عضو نمیشم
بلکه حتی نگاشون هم نمیکنم،اتفاقی چند دقیقه پیش کانال شما پین ایتا بود
کنجکاو شدم و وارد شدم،
پادکست برام جالب بود
نیوفولدر یک و باز کردم و میخکوب شدم،از اواسط پخش متوجه داستان شدم و از همون وسطا اشکام جاری شد ،
بشدت مشتاق شدم باقی قسمتها و گوش کنم، واقعا دمتون گرم
من دوتا بچه کوچیک دارم و بشدت گرفتارم،اما آتشی ک با گوش دادن یک قسمت درونم روشن شد ،من و وادار میکنه ادامه بدم،بخصوص ک تایمشون خیلی کوتاهه ،
سپاس
سلام
معمولا به تبلیغات بالای ایتا بی توجهم. دیشب در نجف ناگهان دیدم و با یک کلیک وارد دنیای دیگری شدم. از دیشب روانم مشوش شده. اولین بار است در مسیر مشایه پادکست گوش میدهم. اولین بار است با یک پادکست این طور باران میشوم و می بارم و بغض بیشتر و از ۱۲ ساعت است که رهایم نمی کند.
به زوووووور خودِ از هم گسیخته ام را تا نیوفولدر ۶ رساندم تا شاید زخم تیرهای نیوفولدر ۲ را قدری التیام دهم. غافل از این که دارم زخمها را عمیق تر میکنم.
فکر نمیکردم روزی موضوعی آشنا بتواند این همه غریب به هم بریزدم. طوری که توان ادامه ی استماع را از کف بدهم. فعلا در حال ریکاوری هستم، گرچه بعید میدانم آدم سابق شوم. یعنی...امیدوارم آدم سابق نشوم😭
ممنون از همه ی آنهایی که بودند که به هم بریزیم🙏