هدایت شده از °هیئت دختران هجرت°
*۶: منتظر
دخترک دهان عروسک را شکافته و سهمیه نان خشکی که هرچند وقت در پناهگاه پخش میشود، میریزد توی دهان او.
مادر، خودش روی تخت بیمارستان گفت:
«تا عروسکت را بزرگ کنی، من برگشتهام»
نویسنده؛ دکتر سمیه فتحی
#داستانکوتاه_فلسطین
#کودکان_بیگناه_فلسطین
@heyaat_hejrat