#خاطره3295 سلام دوستان امشب تو خیابون یه دختر خانمی دیدم که یه بلوز لی کوتاه پوشیده و موهاش پیدا ...گردن و ساق پاها هم همینطور رفتم جلو ....به این مضمون گفتم پوششتون مناسب بیرون نیست...گفت من 25 سالمه خودم میدونم...گفتم باعث به گناه افتادن دیگران میشین...گفت به من ربطی نداره نگاه نکنن...گفتم شما خواهر ،خواهرزاده یا برادرزاده 6-7 ساله ندارین ....اگر یه آدم مریض با دیدن شما تحریک بشه و به یه بچه کوچیک آسیب بزنه شما خودتون رو شریک در گناهش نمیدونین...گفت اون باید خودشو حفظ کنه از بس تو ایران با دین و اسلام این حرفها رو زدن و محیط رو بسته نگه داشتن اینطوری شده....گفتم اگر اینطوری بود که توی خارج از ایران نباید این مشکل باشه اما اونجا آمار این فسادها بالاست....گفتم همونطور که نمیشه کسی طلا رو دستش بگیره و بگه دیگران مواظب خودشون باشن، یا بگیم 99 درصد آدمها که دزد نیستن پس میشه راحت دستم بگیرم و جابجا کنم... آخرش هم گفتم به حرفهام فکر کن...تشکر کرد. کاش از ادب و احترامی که گذاشت و بدون سرو صدا کردن به تفکر مخالفش گوش داد تشکر میکردم ...