eitaa logo
طرح «عریف»
80 دنبال‌کننده
874 عکس
522 ویدیو
75 فایل
علت اصلی غیبت «لقلة أعوانه علیهم» 📗عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏۲، ص: ۸۲. تکلیف امروز #نیروسازی
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اشتیاق طلبگی
✨قابل استفاده برای دوستانی که با طلاب یا مدارس کار می کنند: 《در همين دوره‏هاى پايين، دوره‏ى و دوره‏ى شكل گرفتن يك طلبه آغاز مى‏شود و در همين دوره‏هاست كه ‏ها و يا نفرت‏ها، و مساوات و يا خودخواهى‏ها و ‏ها، و يا شرك، يا اسارت، روحى و يا ضعف و زبونى، يا انحطاط در طلبه شكل مى‏گيرد. و اگر خودش را هم مى‏شناخت و اگر سازندگى را در حد خود مى‏ديد، ناچار وضع عوض مى‏شد و به اين دوره نيز مى‏پرداخت. در اين دوره، مى‏توان در نهاد و طلبه، هر چيزى را كاشت و بارور كرد؛ و يا خيانت، و يا بى‏تفاوتى، به خلق و يا توجه به خود را. و اين همه نه با حرف امكان دارد و نه با خواندن چند روايت در روزهاى پنجشنبه و جمعه. مسأله‏ى معاشرت فرع مسأله‏ى تربيت است؛ چون هنگامى كه افراد ساخته نشده باشند و ملاك بدست نياورده باشند، در نتيجه به هر كجا سر مى‏گذارند و با هر كس دمخور مى‏شوند و در هر دامى مى‏نشينند. اما اگر مربى به طلبه‏اش ديد بدهد و او را متوجه و زرنگ بار بياورد و همچون نهنگ آماده‏اش كند و با ملاك، نه فقط با حرف‏ها و دستورها و بكن نكن‏ها آشنايش بنمايد، او مى‏تواند دوست و معاشر خود را بشناسد و حتى مهمانى رفتن و مهمان آوردن خود را رهبرى كند. و حتى لباس و رنگ لباس خود را بشناسد. آخر طلبه‏اى كه از شهوت سرشار است و به خاطر رسيدن به زن ديوانه است چگونه مى‏تواند به خدا برسد. آخر طلبه‏اى كه براى لباس پوشيدن ندارد و براى درس خواندن كه هيچ، براى زنده ماندن هم ندارد و و در سر و دلش ننشسته چگونه مى‏تواند آن باشد كه مى‏خواهد و استاد مى‏طلبد. اما اگر فهميد كه بايد كند و در نتيجه با كسانى مى‏نشيند كه يا به آنها و يا از آنها راستى اگر در افراد نُضج بگيرد اين هدف مى‏تواند آنها را كند؛ خواه هدف پول باشد و يا قدرت و يا شهوت و يا قرب حق و تعالى و تكامل و رشد. ما به جاى اين كه در پوشيدن دخالت كنيم، بايد اين ‏ها و ‏ها را در دل‏ها بگذاريم و افراد را از عوض كنيم.》
✅ ما برای یک زندگی گوسفندوار به این دنیا نیامده‌ایم! 🔸روزی، در مجلس ختمی، مرد متین و موقری که در کنارم نشسته بود و قطره اشکی هم در چشم داشت، آهسته به من گفت: آیا آن مرحوم را از نزدیک می‌شناختید؟ 🔹گفتم: خیر قربان! خویشِ دور بنده بود و به اصرار خانواده آمده‌ام، تا متقابلا، در روز ختم من، خویشانِ ایشان، به اصرار خانواده بیایند. 🔸حرفم را نشنید؛ چرا که می‌خواست حرفش را بزند. پس گفت: بله ... خدا رحمتش کند! چه خوب آمد و چه خوب رفت. آزارش به یک مورچه هم نرسید. زخمی به هیچکس نزد. حرف تندی به هیچکس نگفت. اسباب رنجش خاطر هیچکس را فراهم نیاورد. هیچکس از او هیچ گله و شکایتی نداشت. دوست و دشمن از او راضی بودند و به او احترام می‌گذاشتند... حقیقتاً که چه خوب آمد و چه خوب رفت... 🔹گفتم: این به راستی که بی‌شرمانه زیستن است و بی‌شرمانه مردن. با این صفاتِ خالی از صفت که جنابعالی برای ایشان برشمردید، نمی‌آ‌‌مد و نمی‌رفت خیلی آسوده‌تر بود؛ چرا که هفتاد سال، به ناحق و به حرام، نان کسانی را خورد که به خاطر حقیقت می‌جنگند و زخم می‌زنند و زخم می‌خورند و درد می‌کشند و درد می‌آورند و می‌سوزانند و می‌سوزند و می‌رنجانند و رنج می‌کشند... و این بیچاره‌ها که با دشمن، دشمنی می‌کنند و با دوست، دوستی، دائما گرسنه‌اند و تشنه؛ چرا که آب و نانشان را همین کسانی خورده‌اند و می‌خورند که زندگی را "بی شرمانه مردن" تعریف می‌کنند. 🔸آخر آدمی که در طول هفتاد سال عمر، آزارش به یک مدیر کل دزد خائن، به یک نخست وزیر آمریکایی منحرف، به یک شاه بدکار هرزه، به یک چاقوکش باج گیر محله هم نرسیده، چه جور جانوری ست؟! 🔹آدمی که در طول هفتاد سال، یک ساواکی را از خود نرجانده و توی گوش یک خبرچین خودفروش نزده، با چنگ و دندان به جنگ یک رباخوار کلاه بردار نرفته، پس گردن یک گران فروش متقلب نزده، و تفی بزرگ به صورت یک سیاستمدار خودباخته‌ی وابسته به اجنبی نینداخته، با کدام تعریف آدمیت و انسانیت تطبیق می‌کند و به چه درد این دنیا می‌خورد؟! 🔸آقای محترم! ما نیامده‌ایم که بود و نبودمان هیچ تاثیری بر جامعه، بر تاریخ، بر زندگی و بر آینده نداشته باشد. 🔹ما آمده‌ایم که با دشمنان دشمنی کنیم و برنجانیمشان؛ و همدوش مردان با ایمان تفنگ برداریم و سنگر بسازیم؛ و همپای آدم‌های عاشق، به خاطر اصالت و صداقت عشق بجنگیم. 🔸ما باید وجودمان و نفس کشیدنمان، و راه رفتنمان و نگاه کردن‌مان و لبخند زدنمان هم مانند تیغ به چشم و گلوی بدکاران و ستمگران برود. 🔹ما نیامده‌ایم فقط به خاطر آنکه همچون گوسفندی زندگی کرده باشیم که پس از مرگمان، گرگ و چوپان و سگ گله، هر سه ستایشمان کنند... 🔸گمان می‌کنم که آن آقا خیلی وقت بود که از کنارم رفته بود، و شاید من هم، فقط در دل خویش سخن می‌گفتم تا مبادا یکی از خویشاوندان خوب را چنان‌ برنجانم که در مجلس ختمم حضور به هم نرساند... 📚 کتاب ابوالمشاغل، 🔺 به مناسبت ۱۴ فروردین، زادروز نادر ابراهیمی ble.ir/join/ZTk3NGIyNT