*برشی از کتاب ترش شیرین*
💠 ماجرای یک نقش آفرینی مردمی موفق در پیشرفت تولید
🔻همان وقتها و بین همان زمزمهها بود که یک نفر از من پرسید: نمیتونی دستگاهی بسازی که بشه باهاش زرشک رو دونه دونه کرد؟ سوالش جرقه ای بود که یک گوشه از ذهنم را روشن کرد. آنقدر روشن که شروع کردم به پرس وجو درباره زرشک چند سالی بود که با غدارها همه زرشکشان را خشک نمی کردند و مقداری از آن را تازه و نوبرانه می فرستادند به شهرهای مختلف باغدارها برای فروش زرشک تازه دو روش داشتند. گاهی شاخه های کوتاه بر زرشک را توی کارتن بسته بندی می کردند و می فرستاند به بازار میوه و تره بار شهرهای دیگر گاهی هم مشتری هایشان زرشک دانه دانه شده را می پسندیدند. دانه کردن زرشک ها بیشتر بازنها بود. از صبح که مردها برای شاخه چینی زرشک راه می افتادند توی باغ ها زن ها پهلو به پلهو می نشستند دور سفره ای که ساعت به ساعت از شاخه های تازه چیده شده زرشک پر و خالی می شد. غروب نوک انگشت های زن ها از تیغ های شاخه ها سوزن سوزن میشد؛ ولی فقط توانسته بودند چهل پنجاه کیلو زرشک دانه شده را تحویل باغداری بدهند که روزی چند صد کیلو شاخه زرشک از باغش برداشت می کرد. دانه کردن دستی هم زمان بر و کم صرفه بود؛ ولی به همان میزان هم نسبت به فروش زرشک خشک برای باغدار به صرفه تر می شد. با یک حساب سرانگشتی فهمیدم ساخت دستگاه دان کن زرشک هم برای باغدار گره گشا و سودآور است هم برای من!
📎لینک عکسنوشت: https://B2n.ir/r53431
#کتاب_ترش_شیرین
_______________________
دبیرخانه دائمی برنامه ملی آبادیران
☎️ 02188614923
📌 @abaadiran_ir
🌐 https://Abaadiran.ir
آبادیران؛ رسانه آبادانی و پیشرفت ایران
*برشی از کتاب ترش شیرین* 💠 ماجرای یک نقش آفرینی مردمی موفق در پیشرفت تولید 🔻همان وقتها و بین همان
*برشی از کتاب ترش شیرین*
💠 ماجرای یک نقش آفرینی مردمی موفق در پیشرفت تولید
🔻برای اولین نمونه دستگاه را طوری طراحی کردم که قسمت اصلیاش یک تسمه داشته باشد و شاخه زرشک بین این تسمه نواری قرار بگیرد. شاخه باید از وقتی متصدی دستگاه آن را میگذاشت توی دستگاه تا وقتی برگ و دانهاش جدا میشد توی نوار میماند. برای ماندن شاخه از خاصیت خودش استفاده کردم تیغهای بلند و افقی شاخههای نازک زرشک بهترین نگهدارنده بود. طوری که چند تیغ بالای شاخه روی نوار میافتادند و میتوانستند شاخه را تا آخر بین نوار نگه دارند. شاخه همان طور که جلو میرفت با ویبره دستگاه تکانده میشد. با هر تکان دانهها و برگهای ریز از هم جدا میشد. برگها را فن دمنده ای که در قسمت محفظه کار گذاشته بودم بالا نگه میداشت و از پشت دستگاه میریخت بیرون؛ ولی دانههای زرشک که سنگین تر بودند. میافتادند روی سینی شیبدار دانههای زرشک نرم نرم روی هم میغلتیدند و میریختند توی سبدی که زیر دستگاه گذاشته بودیم.
📎لینک عکس نوشت: https://B2n.ir/h90476
#کتاب_ترش_شیرین
_______________________
دبیرخانه دائمی برنامه ملی آبادیران
☎️ 02188614923
📌 @abaadiran_ir
🌐 https://Abaadiran.ir
آبادیران؛ رسانه آبادانی و پیشرفت ایران
*برشی از کتاب ترش شیرین* 💠 ماجرای یک نقش آفرینی مردمی موفق در پیشرفت تولید 🔻برای اولین نمونه دستگا
*برشی از کتاب ترش شیرین قسمت سوم*
💠 ماجرای یک نقش آفرینی مردمی موفق در پیشرفت تولید
🔻ناظمیپور بیرحمانه از دستگاه کار میکشید. مانعش نمیشدم؛ دستگاه را سپرده بودم به او که خوب دمارش را در بیاورد. اسبی بود که باید توی میدان مسابقه تاب میآورد. اگر توی کارگاه ناظمیپور خوب تمرین نمیکرد و شلاق نمیخورد، حتما بعدها دست مشتریهایم را میبست و میشد اسب از پیش باخته. من سرسختانه پای تعمیرش ایستاده بودم. ناظمیپور هم پا به پای من خبره دستگاه شده بود. قلقش آمده بود دستش، هر بار که خودم را میرساندم پای دستگاه هم ایرداش را نشان میداد هم یک پیشنهاد کاربردی میگذاشت کف دستم. بهترین پیشنهادش را وقتی داد که یک شاخه دانه شده را از سید شاخههای پاک شده گرفت جلوی چشمم گفت میبینی مهندس؟ منظورش دانههای مانده روی شاخه بود؛ یکی دو تا نیست که بشه از خیرش بگذرم ببین چقدر دونه روی شاخه مونده. بعد سبد شاخههای پاک شده را سُراند طرف من و ادامه داد: شاید الان به چشم نیاد؛ ولی آخر سر این دونهها میشه یه ضرر چند میلیونی! نمیشه به فکری بکنی ویبره دستگات قوی تر بشه؟
📎لینک عکس نوشت: https://B2n.ir/h38216
#کتاب_ترش_شیرین
_______________________
دبیرخانه دائمی برنامه ملی آبادیران
☎️ 02188614923
📌 @abaadiran_ir
🌐 https://Abaadiran.ir