🌷#شهیدانه
✿ عبدالحسین در سبزی فروشی کار میکرد، روزی ده تومان هم مزد میگرفت که پول خوبی بود.
✼ یک شب دیدم خیلی ناراحت است.
گفت:صاحب مغازه کم فروشی میکند و دائم باید با زنهای بی حجاب سر و کله بزنم.
✼ گفتم در عوض کار راحتی است مزدش هم خوب است.
گفت:نان باید حلال باشد،کم و زیادش مهم نیست.
✼ از فردا بیل و کلنگ خرید رفت سر گذر کارگری.
شبها که خانه می آمد بسیار خوشحال بود
↫ میگفت: نان زحمت کشی نان پاک و حلالی است.
📚سیره شهدا ج۲۷شهید برونسی
https://eitaa.com/abadanilazuor
هدایت شده از آبادانی لزور
🌷#شهیدانه
✿ عبدالحسین در سبزی فروشی کار میکرد، روزی ده تومان هم مزد میگرفت که پول خوبی بود.
✼ یک شب دیدم خیلی ناراحت است.
گفت:صاحب مغازه کم فروشی میکند و دائم باید با زنهای بی حجاب سر و کله بزنم.
✼ گفتم در عوض کار راحتی است مزدش هم خوب است.
گفت:نان باید حلال باشد،کم و زیادش مهم نیست.
✼ از فردا بیل و کلنگ خرید رفت سر گذر کارگری.
شبها که خانه می آمد بسیار خوشحال بود
↫ میگفت: نان زحمت کشی نان پاک و حلالی است.
📚سیره شهدا ج۲۷شهید برونسی
https://eitaa.com/abadanilazuor
شهدا در قهقهۀ مستانه شان و در شادی وصولشان عِندَ رَبِّهِم یُرزَقوناند.
سخرانی آقای اهوازی در شبی با شهدا (یاد بود شهدای گرانقدر روستای لزور )در حسینیه صاحب الزمان عج ...
#شهیدانه
#امور_فرهنگی_حسینیه_صاحب_الزمان_لزوریهای_مقیم_تهران
#کانال_آبادانی_لزور
https://eitaa.com/abadanilazuor