هدایت شده از رفیق شهیدم حمید قبادی نیا
#به_وقت_خاطره
#حمید خیلی با محبّت بود در یکی از تابستان ها که مدارس تعطیل بود چند ماه را کار کرده بود وقتی دستمزدش را گرفت به جای این که برای خودش خرج کند و مثل پسرهای هم سن و سالش به فکر سر و تیپ خودش باشد، بیشتر دستمزدش رو داد وبرای من گردنبند طلا خرید. چون می دید با حقوق کارگری،آقام نمی تونه از این خرج ها بکنه و فکر می کرد خواهرش ممکنه احساس کمبود بکنه.
#حمید قلب مهربان و روح بزرگی داشت. 《خاطره ازخواهر شهید》
💌 کانال #شهیدحمید قبادی نیا
https://eitaa.com/shahid_hamid
هدایت شده از رفیق شهیدم حمید قبادی نیا
#به_وقت_خاطره
#حمید به خاطر محاسن بلند و با طراوتش به ابوشریف مشهور بود و به محاسنش بسیاراهمّیت می داد. یک روز در مدرسه عباس سالور که محل خدمتم بود،متوجه شدم برادر پاسداری به سمت ما می آید که او را از دور نمی شناختم. زمانی که نزدیک ما شد با کمال تعجب دیدم که #حمید است و محاسنش را با ماشین اصلاح کوتاه کرده بود که برایم بسیار عجیب بود و بعد فهمیدم که به خاطر عملیات برون مرزی این کار را کرده است.
«خاطره ازبرادر شهید»
💌 کانال #شهیدحمید قبادی نیا
https://eitaa.com/shahid_hamid