🔴 #خاطرات_شهید_حسین_همدانی از جنگ سوریه، علیه داعش
🔰 قسمت ششم
↙️ساختمان مهندس سقر به مرکز فرماندهی و هماهنگی تبدیل شد. سقر فرماندۀ آن دو هزار نفر و شیخ محسن هم فرماندۀ آن پانصد نفر شدند. این اولین نقطۀ امید در این آشوبها بود.
↙️بعد از آن آمدیم دمشق.
🔷ساختار نظام کشور سوریه به این شکل است که برای #امنیت_داخلی فقط یک #ارتش دارد و #پلیس برای این کار ندارد. پلیس سوریه فقط برای امور ترافیک و در حد راهنمایی و رانندگی است. اما پنج تا #سازمان_امنیتی دارد که هر کدام از آنها مأموریت مستقلی دارند.
↙️مثل:
🔷امنالدوله که یکی از #سازمان_های_مهم_امنیتی است، امنالعسگر ، امنالجعوی، امنالسیاسی و امنالقضایی.
🔷مسئول امنالدوله، یک #سرلشکر_سنی بود، به نام ع.م (به دلیل رعایت مسائل امنیتی از بردن نام اشخاص معذوریم) و یک #سرهنگ_شیعه هم فرماندهی گردان ویژۀ این #سازمان_امنیتی را به عهده داشت.
🔷از آنجا که نیروهای این سازمان هم وارد درگیری شده بودند، قرار شد آموزش آنها را ما به عهده بگیریم. این کار باید با اجازۀ امنالدوله انجام میگرفت. قبل از این حزب بعث به ما اجازه نمیداد با نیروهای ارتش و بعضی از سازمانهای دیگر صحبت کنیم.
🔷با اینکه دولت این کشور از ما کمک خواسته بود، ولی باز هم به #مسئولین_امنیتی سوریه به ما اجازۀ دخالت در ارتش را نمیدادند و میگفتند:
🔷ما از شما فقط امکانات میخواهیم. اما ما گفتیم: نه! ما میخواهیم #تجربۀ_هشت_سال_دفاع_مقدس و تجربۀ #بحرانها و #آشوب_هایی که در کشور داشتیم را به شما هدیه کنیم. همان دشمنی که این طراحی را برای کشور شما کرده است، دشمن ما هم بوده.
🔷ما میدانیم آنها دنبال چه هستند. ما آمدهایم تا این تجربهها را به شما هدیه کنیم. #بالاخره_اجازه_دادند تا ما کار آموزش نیروها را شروع کنیم.
✍ادامه دارد...
╔═ 🌼══🌼 ═╗
کانال شهیدروح الله_طالبی اقدم
@shahidtalebi 🕊🌺
╚═ 🌼══🌼 ═╝