(هر روز یک داستان از زندگی پیامبران علیه السلام از ادم تا خاتم )
#قصه_صد_و_پنجاهم
💢 کینه درونی طالوت
دل ها هر قدر باصفا و به دور از کدورت باشد، باز هم از حوادث روزگار ایمن نمی ماند و روح مردم هر قدر پاک باشد، ممکن است در کشاکش روزگار جلای خود را از دست بدهد. روزی داوود نزد طالوت رفت، متوجه شد که او چین بر پیشانی انداخته و ترشرویی می کند. لبخند او ساختگی است و حرکات او حکایت از کینه ای درونی دارد!
داوود با خود فکر کرد چه اتفاقی افتاده که قلب طالوت چنین تغییر کرده و او را این چنین مکدر ساخته است.
فکرهای گوناگونی را از سر گذراند و سؤالات بیشماری برای او بوجود آمد که دلیل این حال و
احوال طالوت چیست؟
شب تاریک فرا رسید و ظلمت خود را بر سر داوود و همسرش مکیال (دختر طالوت) گسترد. در
این حال داوود با لحنی آرام به همسرش گفت؛ ای مکیال! نمی دانم در آنچه دیده ام اشتباه
می کنم و یا درست فهمیده ام؟ امروز من پدرت را ترشرو و ناراحت دیدم و به نظرم رسید که با کینه و خشم به من نگاه می کرد. آیا تو در این باره خبری داری؟
همسر وفادار داوود مکیال نفس عمیقی کشید و اشک گرمی فرو ریخت و گفت؛ ای داوود من چیزی را از تو پنهان نمی کنم، از روزی که پدرم دید بنی اسرائیل به تو احترام و عزت می گذارند و در مقابل شکوه و هیبت تو سر خم می کنند و از روزی که دید پیروزی های پی در پی نصیب تو می شود، از نفوذ تو هراسان است که مبادا زیانی به سلطنت او برسد.
ای داوود! تو می دانی که سلطنت، چراگاهی خوش آب و علف و محیط عیش و نوش است و حاکم با جان و دل از ریاست خویش دفاع و با هر سلاحی از آن حمایت می کند. سلطان همیشه نسبت به همه حتی به درباریان خود بدبین است و به همین جهت با سوء ظن دستگیر می کند و با حدس متهم می سازد و از روی ترس کیفر می دهد.
گرچه پدر من ایمانی خالص دارد ولی سلطانی است که تندی سلاطین دیگر را دارد و حاکمی
است که در فکر او بدگمانی راه می یابد. اخیراً فهمیده ام که به فکر رهایی از تو افتاده و می
خواهد نفوذ و پر و بال تو را قطع کند، من معتقدم که احتیاط کنی و تدبیر و عاقبت اندیشی را پیشه کنی. با این پیشنهاد من اگر درست باشد جان سالم به در برده ای.
داوود از آنچه شنید غمگین شد و گفت؛ من سربازی بیش که زیر پرچم سلطان جنگ می کند،
نیستم. من بیش از یک مؤمن با اعتقاد و مدافع ایمان نیستم. شاید فکر طالوت از وسوسه های شیطان باشد و اگر وسوسه های شیطانی را کنار بگذارد بر هوای نفس خود پیروز گردد. آنگاه که سخن داوود به پایان رسید، چنان به خواب عمیق فرو رفت، که گویا از اندیشه طالوت خبری ندارد.
🎁انتشار مطالب جهت نشر معارف و شادی روح امام حسین ع و شهدا برای اعضای کانال مجاز میباشد!
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
شهید تاسوعایی مدافع حرم آل الله
(ابا حنانه) روح الله_طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🌺