#بسیار_خواندنی 👇👇
#خاطره ی شهادت ۲۳ نفر از اعضای یک خانواده ، در #دزفول 😭😔
آن روز(۶۱/۹/۲۸) عصر ساعت ۶:۳۰ خواهران و برادرانم به اتفاق بچههایشان و تعدادی از آشنایان از یک جشن عقدکنان همگی در منزل ما جمع شده بودند. هنوز چند دقیقهای نگذشته بود که یادم آمد باید تکالیف مدرسه و روزنامه دیواری مدرسه را آماده کنم. بیدرنگ به اتاق پذیرایی رفتم و خودم را از جمع اهل خانه دور کردم که صدای انفجار مهیبی همه ی ما را میخکوب کرد و آن خوشحالی و شادی و سرور را به وحشت و ترس و دلهره تبدیل کرد. وقتی از بیرون خانه و پشت بام نگاه کردم متوجه شدم، موشکی در فاصله ی کمی از خانه ی ما اصابت کرده است. برادرم با موتورسیکلت رفت و سریع آمد و گفت: موشک در خیابان شهید منتظری اطراف پل قدیم منفجر شده است. پدرم حاج ابراهیم که به مسجد جهت ادای نماز مغرب و عشاء رفته بود با نگرانی به جمع ما پیوست. برادرم محمود که به امداد مردم شتافته بود به جمع ما پیوست. مادرم میگفت: بیایید به شوادون برویم ممکن است دوباره موشک بزند. تعدادی از اهل فامیل خانه را ترک کردند. نمیدانم چرا در آن ایام در حالت کودکی و نوجوانی فکر میکردم، اگر دوباره موشک بزند هرکجا که اصابت بکند به منزل ما اصابت نخواهد کرد.
ناگهان صدای انفجار و ضربهای شدید در خود احساس کردم. وقتی به خود آمدم، خانه با همه ی آجرها و آهنها و در و پنجره و همه ی افراد خانواده در آتش و دود و گرد و خاک و خون غوطهور بودند و خانه تبدیل به ویرانهای شده بود. با دیدن آن منظره متوجه شدم، موشک بعدی به منزل ما اصابت کرده است. چشمهایم را بستم و بیهوش در درون آوارها مدفون شدم. وقتی به هوش آمدم خودم را در بیمارستان افشار دزفول دیدم. ده ها سؤال داشتم پدر و مادرم، خواهر و برادرانم، زن داداش هایم و بچههایشان سرنوشت آنها چه شده، کجا هستند، چه حالتی دارند؟ بعضی از اهل فامیل و دوستان میگفتند: نگران نباش آنها مثل شما مجروح شدهاند و در بیمارستان دزفول و پایگاه وحدتی بستری شده اند و یا به تهران اعزام شدهاند و حال آنها رضایت بخش است.
آنچه مرا عذاب می داد، بیخبری از وضعیت خانوادهام بود که از سرنوشت هیچ کدام اطلاع نداشتم. برادر بزرگم حاج احمد که آن روز در منزل و در جمع ما نبود، به ملاقات و عیادتم آمد. از او سراغ خانواده را گرفتم. او مرا اطمینان داد که همه سالم و زندهاند، ولی مجروح شدهاند؛ ولی دلم گواهی میداد که اتفاقی بزرگ افتاده است. مگر میشود موشک به منزل ما اصابت کند و خانه را ویران نماید و کسی شهید نشده باشد.
تقریباً در هفته ی اول کم کم خبر شهادت پدر و مادر😭 و در هفتههای بعد خبر شهادت برادران و خواهرانم و فرزندان آنها را به من دادند😭 و در اربعین شهادت خانوادهام متوجه شدم که
"به جز من و محمود برادرم همگی به درجه ی رفیع شهادت نائل آمدهاند. "😭
#بغض سنگینی گلویم را میفشرد و اشکهایم چون سیل بر گونههایم جاری میگشت. چارهای نداشتم به جز صبر و پایداری و این درسی بود که از حضرت زینب کبری (س) آموخته بودم. دوری از خانواده برای نوجوانی مثل من بسیار سخت بود و اکنون که سال ها از آن حادثه میگذرد، هنوز دوری آنها برایم سخت و طاقت فرسا است. در اربعین شهدا به همراه برادرانم حاج احمد و حاج محمود و دیگر بستگان به قبرستان بهشت علی آمدم و با ۲۳ مزار از اهل خانواده و فامیل روبرو شدم. از ماندن در دنیا احساس تنهایی میکردم؛ ولی کم کم خدا صبری عجیب به من داد. از آن واقعه و خانوادهام فقط خاطراتی برایم باقی مانده است.
راوی: #میترا_آریان_پور
برگرفته از کتاب جغرافیای حماسی شهرستان دزفول اثر غلامحسین سخاوت و ناصر آیرمی
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane
🕊🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹رهبرانقلاب: بعضیها به نام شاد کردن دل حضرت زهرا(س)، این روزها کاری میکنند که انقلاب را در دنیا لَنگ کنند.
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane
🕊🌺
#بر_بال_فرشتگان_هنگامِ ....
🌷در سرزمین کبریایی شلمچه، ساعتی به عملیات کربلایی ٨ مانده بود و بچه ها وصیت نامهها را نوشته بودند و خود را عطرآگین نمودند.
🌷آخرین وضو را ساختند تا پس از نماز مغرب و عشاء در یورشی دیگر بر خصم زبون افتخاری برای امت اسلام بیافرینند. اذان مغرب و عشاء فرا میرسد و عاشقان مهیای نماز مى شوند.
🌷بچه ها به سید علی هاشمی که طلبهای با صفا و با سابقهی طولانی در جبهه بود و فرماندهی یکی از گروهانها را به عهده داشت، پیشنهاد نماز جماعت میدهند. او به نماز میایستد و چند نفر از همرزمان به او اقتدا میکنند.
🌷به قنوت نماز میرسد و دعای «اللّهم الرزقنا توفیقَ الشّهادت فی سبیلِکَ تَحت رایتِ نبیِک و اولیائک» (خدا شهادت در راهت را در زیر لوای پرچم پیامبرت و اولیائت روزی ما گردان.) را میخواند و در همان حال دعایش مستجاب میگردد. گلولهی کاتیوشای عراقی فرود میآید و آن جمع رحمانی را به معراج میرساند.
📚کتاب نماز شهدا، صفحه ٧٠
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane
🕊🌺