هدایت شده از امـام رضا《؏》
سید حمیدرضا برقعی:
ای راهب کلیسا دیـگر مــزن به نـاقوس
خاموش کن صدارا، نقاره می زند طوس
آیا مسیح ایران کــم داده مرده را جان
جانی دوبــاره بردار با ما بیا بـه پابـوس
آنجــا که خــادمینش از روی زائرینش
گرد سفــر بگیــرند با بال نــاز طاووس
خورشید آســمان ها در پیش گنبــد او
رنگــی ندارد آری چیزی شبیــه فانوس
رویــای ناتمامم ساعــات در حــرم بود
باقـــی عمر اما افســوس بود و کابـوس
وقتــی رسیدی آنجــا در آن حریم زیبا
زانو بزن به پای بیــدار خفته در طوس…
✔️ @emamreza0
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قرار_عاشقی
#السلام_عليک_يااباعبدالله
منو رها مکن که جلد گنبدم
آقا کبوتر هوای مشهدم
منو صدا بزن که من هوائیام
خدا را شکر که من امام رضائیام
کبوترت میشم رو گنبد طلا
بیا پرم بده برم به کربلا
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
✔️ @abalfazleeaam
••✾🌻🍂🌻✾•••
#داستان_شب
✅ داستان واقعی پدربزرگ آیتالله سیستانی رحمه الله علیه
👈 حکایت شنیدنی #خانمی که امام زمان عج در تشییع جنازه ش حاضر شدند
💠 اسمش #سید علی بود، سید علی سیستانی، پدر بزرگ همین آیتالله سیستانی خودمان، #ساکن مشهدالرّضا،با تقوا و پرهیزکار، نیت کرده بود چهل بار در #چهل مسجد بصورت سیار زیارت عاشورا بخواند تا #مولایش را ببیند،ختم زیارت را شروع کرد، گذشت و گذشت، هفته ی #سی و نهم رسید، او اما به مرادِ دلش نه...
🔰#آخرهای زیارتِ هفته ی سی و نهم یا چهلم بود، حین زیارت متوجه نوری شد در یکی از #خانه های اطراف مسجد، نوری نه از جنسِ این نورهایی که ما می شناسیم،بلند شد و از مسجد بیرون آمد، ردِّ نور را گرفت، رسید به #خانه ای که درب آن باز بود،يا الله یا الله گفت و داخل شد، #جنازه ای وسط اطاق روبه قبله خوابانده بودند،همین که وارد اطاق شد #امام زمانش را دید، در بین آنهایی که اطراف میت ایستاده بودند، چشم در چشم شدند با #حضرت، آقا با اشاره ی دست حالی اش کردند که صدایش را در نیاورد،که #امام زمانش را دیده است...
💚 رفت سمت مولا، ایستاد کنارشان ،#شانه به شانه، سلام و احوال پرسی کردند، آقا آرام در گوشش گفتند: «لازم نیست #برای دیدن ما خودتان را به زحمت بیاندازید، #مثل این خانم باشید، ما خودمان به دیدارتان می آییم، این خانم (اشاره کردند به جنازه ای که وسط اطاق بود) #هفت سال در دوران کشف حجاب رضا خان از خانه بیرون نیامد تا #یادگار مادرم فاطمه ی زهرا سلام الله علیها روی سَرش بماند...»
نگاهم کرد و #لرزیدم خجالت می کشم از او بگوئید عاشقت گفته: #نگاهِ محشری داری...
📚روایتی داستان گونه از تشرف آیت الله سید علی سیستانی
•┈••✾🍃🍁🍃✾••┈•
✔️ @abalfazleeaam
هدایت شده از ❤️اباالفضلیامافتخارمه❤️
🎆✨🌙--------------------🌟
بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد
دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد
اللهم عجل لولیک الفرج
🎆✨🌙✨--------------------🌟
Moghadam-Shab30Safar1395[01].mp3
5.42M
▪️سلام ای آقا زائرت هستم ، اومدم به پنجره ی تو دخیل بستم▪️
🎤 سبـک : زمـیـنـه
✔️ @abalfazleeaam
👹اَعُوذُبِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ
الرَّجیم
✍ بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ
الرَّحیم
🌸 مرحوم حبیبالله چایچیان(حسان)دربارهی
ماجرای سرودن شعر
«آمدم ای شاه پناهم بده» میگوید: مادرم در آخرین
لحظاتی که خدمتشان
رسیدم، همیشه آن حال و
هوای ارادت به۱۴معصوم
را داشت و در همان حال
که سکته کرده بود، دکتر
را خبر کردیم.
🌺 دکتر مشغول گرفتن نوار شد و وقتی خواست برود، متأسفانه مادرم سکته دیگری کرد. من به دکتر آن را اعلام کردم. دکتر خطاب به من گفت: «فردی که این گونه سکته کند، کمتر زنده خواهد ماند!» به هر حال دکتر راهی شد و من خدمت مادر برگشتم و به ایشان عرض کردم، شما آرزویتان چیست؟
🌼 ایشان گفت: آرزوی من این است که یک بار دیگر حضرت رضا(ع) را زیارت کنم (و این نکته را هم بگویم که راه رفتن ایشان خیلی سخت بود و حال خوبی نداشت و من دو بازوی مادر را میگرفتم تا بتواند یواش یواش حرکت کند.)
🌷 با هواپیما به سمت مشهد رفتیم. نمیدانم در ایام تولد حضرت رضا(ع) بود یا شهادت، حرم خیلی شلوغ بود. وارد شدن به حرم هم یقیناً مشکل و حتی برای مادرم غیرممکن بود،
🌟 گفتم مادرجان! از همین جا سلام بدهی، زیارتت قبول است. گفت: «ما قدیمیها تا ضریح را نبوسیم، به دلمان نمیچسبد» گفتم: دل چسبیاش به این است که حضرت جواب بدهد.
🌺 هر چه کردم دیدم مادر قبول نمیکند. خلاصه بازوی مادر را گرفته بودم و همین طور به سمت ضریح حرکت میکردیم؛ در همین حال دیدم که حال شعر برایم فراهم شد، من تمام توجهام را به شعر و الهامی که عنایت شده بود دادم، دیدم زبان حال مادرم است نه زبان حال من! و شعر تا «تخلص» رسید.
🌸 وقتی شعر به «تخلص» رسید دیدم مادرم با آن ازدحام که آدم سالم نمیتوانست برود، خودش را به ضریح رسانده بود و داشت ضریح را میبوسید و من هم ضریح را بوسیدم؛ و این شعر در حقیقت زبان حال مادرم در آخرین لحظات عمرش است...
🌼 شعر کامل به شرح
زیر است :👇🔰 👇
🌷 آمدم ای شاه پناهم بده ،
🌷 خط امانی ز گناهم بده .
🍀 ای حرمت ملجأ درماندگان ،
🍀 دور مران از در و راهم بده .
🌷 ای گل بیخار گلستان عشق ،
🌷 قرب مکانی چو گیاهم بده .
🍀 لایق وصل تو که من نیستم ،
🍀 اذن به یک لحظه نگاهم بده .
🌷 ای که حریمت مَثل کهرباست ،
🌷 شوق و سبکخیزی کاهم بده .
🍀 تا که ز عشق تو گدازم چو شمع ،
🍀 گرمی جانسوز به آهم بده .
🌷 لشکر شیطان به کمین منند ،
🌷 بیکسم ای شاه پناهم بده .
🍀 از صف مژگان نگهی کن به من ،
🍀 با نظری یار و سپاهم بده .
🌷 در شب اول که به قبرم نهند ،
🌷 نور بدان شام سیاهم بده .
🍀 ای که عطابخش همه عالمی ،
🍀 جمله حاجات مرا هم بده .
🌷 آن چه صلاح است برای «حسان» ،
🌷 از تو اگر هم که نخواهم بده .
🌹 "السلام علیک یا
علی ابن موسی الرضا
علیه السلام💝
🌹🌹🌸🌸
🍃التماس دعاء💝💝💝
🍃🍃🍃🍃
✔️ @abalfazleeaam
👋#وداع_با_محرم_و_صفر
😔 مرا حلال کن آقا که باز زندهام و
🍂 هنوز در تن من بین روضهها جان است
✍شاعر: محمد علی بیابانی
✔️ @abalfazleeaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قرار_عاشقی
✨اربـابـ جــ❤️ـــان...✨
#السلام_عليک_يااباعبدالله
من بلد نیستم چـه بخواهم زشما
عفو ڪن بی ادبـے وسخن خام مـرا
بخدا کربُبلایـے شـدنم دست شماست
جـان عباس فراموش مڪن نـوڪر را
#دوستت_دارم_حـسـین❤️🍃
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله
✔️ @abalfazleeaam
🔷در نزد ضعیف، یا معین الضعفاست
🔷در نزد غریب، یا غریب الغرباست
🔷اینجا همه حاجت از رضا می گیرند
🔷این صحن و سرای طوس، حج فقراست
✔️ @abalfazleeaam