🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
🌷نام زیـبـای پــدر
با سیم و زر باید نوشت
خوب و عـالی
با عـیاری معتبر باید نوشت
برکت نــان و نمک از همـت
والای اوست
این چنین گویم
که نامش تاج سر باید نوشت
پیشاپیش روز پدر مبارک❣️
🌹 #أین_الرجبیون
🍀 #ماه_رجب
————💞—💞————
🆔 @abalfazleeaam
——💟——————💟——
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹
#پیامبراکرم🌸
#صلیاللهعلیهوآلهوسلم
سه گناه است که کیفرشان در همین
دنیا می رسد و به آخرت نمی افتد.
1_آزردن پدر و مادر
2_زورگویی و ستم به مردم
3_ناسپاسی نسبت به خوبیهای دیگران
🌹 #أین_الرجبیون
🍀 #ماه_رجب
❄️🌺❄️🌺❄️🌺❄️
🆔 @abalfazleeaam
┈••✾•❤️•✾••┈┈
هیچ وقت از گذشته یک نفر
بر علیه ش استفاده نکن
چون ممکنه خدا گذشته ی
اون آدم رو تبدیل به آینده تو کنه
#أین_الرجبیون
#ماه_رجب
┈••✾•❤️•✾••┈┈
🆔 @abalfazleeaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺✨✨🌺✨✨🌺
دیروزها را گشتیم به دنبال امروزها
امروزها را میگردیم به دنبال فرداها
ولی همه آنچه را که باید ببینیم
امروز است
همین ساعتها
همین دقیقهها
همین ثانیهها
امروز خودت رو با زیبائیهای
محیط زندگیت درگیر کن
لذتهای زندگیات رو جدی بگیر
و مطمئن باش
هر روزی که دوباره بتونی
آفتاب رو ببینی
روز شانس توست
روزتون با نشاط و زیبا
#أین_الرجبیون
#ماه_رجب
🍁🍁🌱🌱🍁🍁
🆔 @abalfazleeaam
🌹 #ارباب_خوبم_سلام
تشنگان عشق را
با مُشٺ آبی جان بده
کربلا دور اسٺ
مارا با سرابی جان بده
زندگی یعنی
سلام سادهای سمٺ شما
ایها الارباب
مارا باجوابی جان بده
🌹 السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مَوْلاَیَ یَا
🌹 أبَاعَبْدِ اللَّهِ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَبَرَکَاتُهُ
🌹 روزم به نامتان ارباب
🌹 #أین_الرجبیون
🍀 #ماه_رجب
~~~~🍃🌷🍃~~~~🍃🌷🍃~~~~
🆔 @abalfazleeaam
#دماذونـــــے
خدایـــــا!
مالےڪهمرابهڪبروخودبینےآلودهڪــند،
یامرابهستمبڪشاند،یاازمرزعبادتوادب
بهپیشگاهشما،درگُذَرانَد،راازمــندورڪن.
(همچونمالحرام)
(صحیفه/دعاے۳۰)
الهےآمیـــــن.
التماسدعا...
برا
فرج
مولا🌺
🌸🍃این الرجبیون...🍃🌸
✨از همه بزرگواران عاجزانه #التماس_دعا برا،فرج،مولا🌹
┄┅─✵🍃🌺🍃✵─┅┄
▬▭▬❖𖧷🕊𖧷❖▬▭▬
@abalfazleeaam🇮🇷
▬▭▬❖𖧷🕊𖧷❖▬▭▬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
💖💫یا امیر المومنین(ع)💫💖
💖💫یا علی با نام تو دل عشق بازی میڪند
🌸💫شیعہ با حبّ تو مولا سرفرازی میڪند
💖💫گر که با "ناد علی" بعد ازخدا جویے مدد
🌸💫گفتن ذڪر عـلی صد چاره سازے میڪند
💖💫
💖💫پیشاپیش فرخنده میلاد
🌸💫باسعادت حضرت امیر المؤمنین
💖💫علی علیه السلام مبارک باد
🌹 #أین_الرجبیون
🍀 #ماه_رجب
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
🆔 @abalfazleeaam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎊امشب رضویون شادند همه
🌸دل در حرم رضا نهادند همه
🎊عیدى ولادت از رضا مى گیرند
🌸خشنود ز مقدم جوادند همه
🎊 میـلاد امـام
💐جواد علیه السلام مبارک💐
┏⊰🍀✿🍀⊱━━━─━━┓
@abalfazleeaam🇮🇷
┗━━─━━━⊰🍀✿🍀⊱┛
4_5868610688682822620.mp3
13.53M
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
#مولودی_امام_جواد علیه السلام
آمده بهر جود و سخا
مولود با برکت رضا (ع)✨💐
آمده عشق امام رضا (علیه السلام)
آرامش دل اهل ولا✨
#مولودی_حضرت_علی_اصغر علیه السلام
شاه کربلا مبارکه آقا
قدم نو رسیده ی شما✨💐
🎤 #محمد_فصولی
┏⊰🍀✿🍀⊱━━━─━━┓
@abalfazleeaam🇮🇷
┗━━─━━━⊰🍀✿🍀⊱┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در هر قنوت؛ تا پدرت یاجواد(ع) گفت
سائل رسید و پشتِ درت؛ یاجواد(ع) گفت
«آدم» به پنج تن متوسّل شد و سپس
«آمد» نشست دور و برت یاجواد(ع) گفت
#میلاد_امام_جواد(ع)✨🌺
#میلاد_حضرت_علی_اصغر(ع)🎉
#مبارکباد✨🌺
✿❀بِسمِـ الرَّبِّ الشُّهداء والصِّدیقین❀✿
💞 ازســـوریہ_ٺامنـــا🕊
💞 قسمت سیزده
شب سر سفره شام بودیم....
که صالح آمد. یک شاخه گل و جعبه ی کادویی در دستش بود.🎁🌹 هر چه اصرار کردیم گفت شام خورده.
زهرا بانو غذایم را توی سینی گذاشت و گفت ببرید باهم بخورید.
باهم به اتاقم رفتیم. سینی را گوشه ای رها کردم. و کنار صالح روی تختم نشستم.
انگار تازه پیدایش کرده بودم.☺️ هنوز هم دلخور بودم اما دلم نمی آمد به سرش #غر بزنم. جعبه کادویی را بازکردم. ادکلن بود. کمی دلم فشرده شد.🙁💔
ــ چی شد مهدیه جان؟ خوشت نیومد؟😊
ــ نه... یعنی... اتفاقا خیلی هم خوش رایحه ست. فقط...😒
ــ فقط چی خانوم گل؟
ــ صالح جان مگه نمیدونی عطر جدایی میاره؟😔
خندید. دستی به موهایم کشید و آنها را پشت گوشم پنهان کرد.
ــ عزیز دلم بد به دلت راه نده. من که می دونم... مگه اینکه فقط مرگ ما رو از هم جدا کنه که اونم مطمئنم حضرت عزرائیل جرات نمی کنه سراغ من بیاد وگرنه با تو طرفه.😜😁
خندید و ریسه رفت. با مشت به بازویش زدم و اخم کردم و گفتم:
ــ زبونتو گاز بگیر.😒👊
ــ مهدیه جان... عطر از چیزهایی بوده که پیامبر خوشش می اومده. بهتره #روایات و #احادیثمون بیشتر مد نظرت باشه تا این حرف های کوچه خیابونی.😎 حالا بگو ببینم چرا عصر ازم دلخور بودی؟😉
نگاهش کردم و چیزی نگفتم.
خودش می دانست چرا، اما می خواست با حرف زدن مرا سبک کند.
ــ سکوتت هم قشنگه خانوووووم.
بوسه ای به پیشانی ام زد و گفت:
ــ می دونم. دو روزه نبودم و کم کاری کردم اما به جون خودت اینقدر سرم شلوغ بود که گفتنی نیست.
ــ روزا سرت شلوغ بود، نمی تونستی شبا بهم زنگ بزنی؟😞
ــ بخدا اگه بگم عین جنازه می افتادم و خوابم می برد باورت میشه؟😅
تنم لرزید. بغض کردم و گفتم:
ــ این اصطلاحات قشنگ چیه به خودت نسبت میدی آخه؟!🙁😒
چشمکی زد و گفت:
ــ ببخشید. خب بیهوش می شدم😜😉
چیزی نگفتم.
ــ عروس خانومم آمادگی داره واسه پس فردا؟
چه می گفتم؟
نه لباسی نه آرایشگاهی نه...😞
آمادگی از نظر صالح به چه معنا بود؟ همین را از او پرسیدم. به چشمانم زل زد و گفت:
ــ تو چطورمراسمی دلت میخواد؟
ــ من؟!! خب... نمی دونم بهش فکر نکردم. فقط اینو می دونم که از #اسراف متنفرم.
لبخندی زد و گفت:
ــ خانومِ خودمی دیگه... مهدیه جان من از یه رستوران همین نزدیکیا پنجشنبه رو رزرو کردم برای شام عروسیمون. عصر هم نوبت محضر گرفتم. فقط تو فردا با من و سلما بیا هم لباس انتخاب کن هم وقت آرایشگاه بگیر. روز جمعه هم با هم میریم پابوس آقا بعدش هرجا توبگی...😍
ابروهایم هلال شد و گفتم:
ــ صالح...😩 خیلی همه چیو #آسون میگیری... من هنوز جهیزیه نگرفتم. زهرا بانو ناراحته. فقط دارن و یه بچه، اونم من. تکلیف خونه چی میشه؟ آخه کلی کار داریم این تصمیم یهویی چی بود گرفتی؟
با آرامش دستم را گرفت و گفت:
ــ نگران نباش. بخدا تشکیل زندگی اونقدری که همه غولش_کردن، چیزی نیست. مامان زهرا بعدا می تونه سر فرصت برات جهاز بگیره. الان ما می خوایم تو یه اتاق پیش بابا اینا زندگی کنیم تا چند ماه بعد که خونه بگیرم. پس فعلا احتیاجی به وسایل خاصی نداریم.
فقط یه تخت خواب که...
سرم را پایین انداختم.
گوشی را از جیبش درآورد و عکسی را به من نشان داد. تخت دونفره ی ساده اما شکیلی بود که روتختی آبی داشت و به فضای اتاق صالح می آمد.
ــ دیروز آوردمش. کلی با سلما کشیک دادیم که تو متوجه نشی. لا به لای کارای خودم که سرم حسابی شلوغ بود این کارم انجام دادم. خواستم غافلگیرت کنم.
تصمیم گرفتم من هم کمی به سادگی فکر کنم.
ــ پس منم لباس عروس نمی پوشم.🙈
ــ چی؟ چرا؟😳
ــ خب کرایه ش گرونه میریم یه لباس ساده ی سفید می گیریم. بعد میریم محضر.😊
ــ نه... نه... اصلا حرفشو نزن😠✋
ــ ااا... چرا؟☹️
ــ خب من دوست دارم عروسمو تو لباس ببینم.
ــ اینم شد قضیه ی حلقه؟ خیلی بدجنسی.
ــ نه قربون چشمات. خودم دلم می خواد لباس بپوشی. دیگه...
ــ دیگه اینکه... من می ترسم. یعنی سردرگمم.
ــ سردرگم!!! چرا؟
ــ خب یهو می خوام بشم خانوم خونه. نمی دونم چه حسیه؟ من هنوز باهاش مواجه نشدم.
خندید و گفت:
ــ خب چرا از چیزی می ترسی که باهاش مواجه نشدی؟
سکوت کردم. درست می گفت. باید خودم را به داخل ماجرا هول می دادم.
ادامه دارد...
🖇نویسنده👈 طاهره_ترابی
▬▭▬❖𖧷🕊𖧷❖▬▭▬
@abalfazleeaam🇮🇷
▬▭▬❖𖧷🕊𖧷❖▬▭▬
AUD-20200911-WA0051.mp3
3.63M
امام مهربانم ! ❤️
بِنَفْسي أنْتَ مِنْ تِلادِ نِعَمٍ لا تُضاهی
ای نعمت خاصّ خدا سلام ؛
به قَلبَت سلام ؛
به چَشمَت سلام ؛
به رنج و به بغض و به صبرت سلام !🌹🍃
❤️✨ اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرج ✨❤️
▬▭▬❖𖧷🕊𖧷❖▬▭▬
@abalfazleeaam🇮🇷
▬▭▬❖𖧷🕊𖧷❖▬▭▬
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚❣️💚❣️💚❣️💚❣️💚
خوش باش كه قلب شيعه شاد است امروز💚
كار همه بر وفق مراد است امروز ❣️
درهاى بهشت آرزو باز شده است💚
چون روز ولادت جواد است امروز ❣️
میلاد باسعادت امام جواد (ع)💚
برشما مبارک باد❣️
🌸 #میلاد_امام_جواد
🌹 #أین_الرجبیون
🍀 #ماه_رجب
🍃❤️🍃🍃❤️🍃🍃❤️🍃
🆔 @abalfazleeaam