eitaa logo
❤️اباالفضلی‌ام‌افتخارمه❤️
1.3هزار دنبال‌کننده
14.8هزار عکس
4.8هزار ویدیو
180 فایل
اَلسّلامُ عَلیک یاأبَاالْفَضْلِ الْعَبّاسَ یابْنَ أمِیرِالمُؤمِنِینَ 🌺اینستاگرام https://instagram.com/abalfazleeaam?igshid=je9syv0r6w83 ارتباط باادمین👇تبادل @yadeshbekheyrkarbala
مشاهده در ایتا
دانلود
. ای که به لوستر های حرم حضرت امیر المؤمنین (عليه السلام) اعتراض داشت  فاضل بزرگوار جعفر مزارعى روایت کرده : یکى از هاى حوزه با عظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و غیر قابل تحملّى بود . روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار مطهّر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) عرضه مى دارد : شما این قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید ، در حالى که من براى امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم ؟! شب امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید : اگر مى خواهى در مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فجل و طلبگى است ، واگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو : به رود و کار آفتاب کند .  پس از این خواب ، دوباره به مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اینجا پریشان و است ، شما مرا به حواله مى دهید !! بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید : سخن همان است که گفتم ، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى ورزى اقامت کن ، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان را سراغ بگیرى و به او بگویى: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) ، پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن ، ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند، و خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد ، مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى کنند !!   وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند ، چون در را مى کنند ، مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد ، طلبه وقتى با او مى شود مى گوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) ، فوراً راجه خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید : این طلبه را به عمارت راهنمایى کنید ، و پس از پذیرایى از او تا خستگى اش وى را به حمام ببرید ، و او را با هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید . مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد ، و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا پذیرایى مى شود .  فردا دید شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند ، و هر کدام در آن پر زینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى که کنار دستش بود ، پرسید : چه خبر است ؟ گفت : جشن عقد دختر صاحب خانه است . پیش خود گفت : وقتى به این خانواده وارد شدم که عیش براى آنان آماده است . هنگامى که مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى ، و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست .نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت : آقایان من ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم ، و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دختر است ، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم ، و شما اى دین ، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید . چون جارى شد ، طلبه که در دریایى از و حیرت فرو رفته بود ، پرسید : شرح این داستان چیست ؟ راجه گفت : من چند سال قبل قصد کردم در امیرالمؤمنین (علیه السلام) شعرى بگویم ، یک مصراع گفتم و مصراع دیگر را بگویم . به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان نبود ، به شعراى ایران مراجعه کردم ، مصراع آنان هم چندان به دل نمى زد ، پیش خود گفتم : حتماً شعر من منظور کیمیا اثر امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید ، نصف دارایى ام را به او ببخشم ، و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم . شما آمدید و مصراع دوم را گفتید ، دیدم از هر جهت این مصراع شما و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت : من گفته بودم : به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند طلبه گفت : مصراع دوم از من نیست ، بلکه خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) است راجه شکر کرد و خواند : به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند به آسمان رود و کار آفتاب کند وقتی نظر کیمیا اثر حضرت مولا، فقیر نیازمندی را اینگونه به ثروت و جاه و جلال برساند، نتیجه نظر حق، در حقّ عبد، چه خواهد کرد؟ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 🖤 @Abalfazleeaam
. 🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃 🔴ماجرای خواندنی داشتن ملامهدی‌نراقی عالم با عمل و بزرگوار در مقابل سیّد بحرالعلوم❗️ 🔰پس از آنكه مهدى نراقى كتاب جامع السادات را در اخلاق نوشت و نسخه‏‌هایى از آن در مناطق مسلمان نشین پخش شد، ‌نسخه‌ای از آن كتاب بزرگ مرد شیعه جامع كمالات و فضائل مهدى بحرالعلوم كه در نجف اشرف محو علم و تقوى و زهد و عبادت و مرجعیت بود رسید. 🍃سید از دیدن این كتاب كه بهترین كتب اخلاقى بود بسیار شد و آرزو كرد روزى به دیدار مولف آن موفق گردد ملا مهدى نراقى داشت و از خدا مى‏خواست كه زیارت امیر المومنین و كربلا و كاظمین و سامرا به او شود خداوند روزى كرد وارد نجف شدند بر اساس رسوم تمام و علما و دانشمندان و طلاب از آن بزرگوار دیدن كردند و آنجناب به بازدید همه تشریف بردند. 🍃تنها كسى كه از ایشان دیدن نكرد سید بحر العلوم بود نجف از این واقعه دل زده شدند همه از هم مى‏‌پرسیدند علت اینكه بحر العلوم به دیدن ملا مهدى نراقى نرفت چه بود مرحوم نراقى احوال سید را پرسید و از او نشانى خواست بعد فرمود: بر ما لازم است از این علم و عمل دیدن كنیم. 🍃از اینكه نراقى مى‏‌خواست به دیدن بحر العلوم برود همه كردند آنجناب به منزل سید رفت در آنجا جمعى از علما و طلاب حضور داشتند نراقى وارد شد همه ورود او را گرامى داشتند. 🍃ولى بحر العلوم به نراقى توجهى نكرد و حتى از جهت و ادب خوددارى كرد نراقى با رعایت دقت و موقعیت مجلس بدون اینكه خم به ابرو بیاورد از سید كرد و به خانه خود رفت قضیه بحرالعلوم با نراقى در نجف اشرف با اعجاب بسیار شدید علما و طلاب روبرو شد پس از چند روز كه از بازدید بحر العلوم نشد. 🍃باز نراقى به دیدار او و سید مثل مجلس اول شاید كمى سردتر با نراقى برخورد كرد مجلس دوم هم بدون اینكه در وجود نراقى سوء بگذارد تمام شد باز هم سید بحرالعلوم به بازدید نراقى نرفت سفر نراقى رو به پایان بود در آخر سفر باز هم به دیدار سید میل كرد و براى بار سوم به زیارت بحرالعلوم شتافت چون وارد مجلس شد و طلاب دیدند كه بحرالعلوم با حال عجیب تا منزل به استقبال نراقى شتافت و آنجناب را چون بنده‏‌اى در برابر مولاى در گرفت و عجیب نسبت به آن حضرت رعایت ادب و احترام كرد و او را داخل منزل برد و در خضوع از آن حضرت پذیرایى كرد. 🍃پس از پایان مجلس سبب برخوردهاى اول و دوم را از بحرالعلوم برسیدن نراقى چه بود جواب داد و گفت: من كتاب با جامع السادات را مطالعه كردم و آن را در نوع خود بى‏‌نظیر دیدم آرزو داشتم آن را ببینم و او را آزمایش كنم كه آیا آنچه در آن كتاب در باب اخلاق نوشته و در خود او هست یا نه كه او را در آن مجلس امتحان كردم و دیدم از ایمان و اخلاق و و تواضع و صبر بالایى برخوردار است از این جهت در مجلس سوم كمال احترام و و خضوع را نسبت به وى مراعات كردم كه او مرد دین و پیكر اخلاق و عمل صالح است‏. 📚منبع: عرفان اسلامى ج 10، ص 263 🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃