#داستان_شب
#پسر جوانی به پیرمردی نزدیک شد.
چشم در #چشمش دوخت و به او گفت: من می دانم که شما خیلی خیلی آدم عاقل و موفقی هستید، #دلم می خواهد راز زندگی را از زبان شما بشنوم.
#پیرمرد نگاهی به پسر انداخت و جواب داد: من سرد و گرم زندگی را بسیار #چشیده ام و به این نتیجه رسیده ام که راز زندگی در چهار کلمه خلاصه می شود:
۱-اولین کلمه #اندیشیدن» است؛ یعنی همیشه به ارزش هایی فکر کن که دلت می خواهد #زندگی ات را بر پایه ی آنها بسازی.
۲- دومین کلمه #باور داشتن» است؛ یعنی وقتی همه ی آن ارزش ها را مشخص کردی، #حالا خودت را باور کن.
۳- سومین کلمه #در سر داشتن رویا» است؛ یعنی رویای رسیدن به خواسته هایت را در سر داشته باش.
و چهارمین و آخرین کلمه #شهامت» است؛ یعنی وقتی که خودت باور کردی و به ارزش وجودی خودت کاملا پی بردی، حالا نوبت به آن می رسد که با شهامت هر چه تمام تر، #رویاهایت را به واقعیت تبدیل کنی.
آن پیرمرد کسی جز « والت دیسنی» (بنیانگذار شرکت بزرگ و موفق دیسنی لند) نبود.
🌹 @abalfazleeaam