eitaa logo
کانال خبری اداره کتابخانه‌های عمومی شهرستان ابرکوه
68 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
461 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
به مناسبت سیزدهم آبان ماه جمع خوانی کتاب سیزده ساله ها خاطراتی از رزمندگان نوجوان به نوشته هادی شیرازی در جمع نوجوانان کتابخانه عمومی نجفی 🌱ریزه بود و استخوانی، اما فرز،چابک،بازیگوش و سر و زبان دار‌ ده ساله بود. کشتی می گرفت.به بزرگتر از خودش هم گیر می داد. شر راه می انداخت و هوارکشان می گریخت و سالن کشتی را به هم می ریخت. اولین شعاری که یادش می آمد با اسپری روی دیوار بنویسد، همین بود: یا مرگ یا خمینی .پدرش هر چه می گفت که بهنام نرو، عاقبت سربازها می گیرند، توجه نمی کرد.بهنام سیزده ساله بود. و آرام قرار نداشت پدرش او را به اتفاق خانواده به اهواز فرستاد تا زیر آتش خرمشهر نباشند ولی طولی نکشید بهنام فرار کرد و به خرمشهر باز گشت.به سقوط خرمشهر چیزی نمانده بود. بهنام می رفت برای شناسایی چند بار او را گرفتن ولی هر بار می زد زیر گریه و می گفت مامانم را گم کردم.عراقی ها هم ولش می کردند اصلا فکرش را نمی کردن بچه سیزده ساله برای شناسایی آمده باشد ...