🌴🌺اگر همه ما مثل این خانم با بصیرت و ولایی حقیقی بودیم چی میشد😍😍 و چقدر خوب بود🌺🌴👇👇
#سختیهای_زندگی
من متولد ۷۰ هستم همسرم ۶۸، سال ۹۰ عقد کردیم، خیلی ساده مثل یه مهمونی ساده..
دوران عقدمون داشت طولانی میشد که تصمیم گرفتیم بازم بدون تشریفات بریم سرخونه زندگیمون، سال ۹۲ یه جشن کوچولو گرفتیم درحد توان همسرم و راهی کربلا شدیم 😍
زندگیمون فراز و نشیب زیاد داشت و تنها چیزی که دلخوشی من بوده تا الان، نگاه کردن به صورت بچه هامه....
۷ ماه بعد از عروسیمون من باردار شدم خیلی ذوق میکردم، هم باردار بودم، هم درس میخوندم، با اون وضعیت، میرفتم سرکلاس همیشه هم ته کلاس مینشستم معلوم نباشم 😐
خلاصه آقا مهدی من سال ۹۳ بدنیا اومد، چند وقت بعدم خواهر کوچیکه من زایمان کرد و متاسفانه شوهرشو بعلت تصادف از دست داد من به ۲ تا بچه شیر میدادم.😢
خلاصه که خیلی سخت گذشت و تا اینکه عید سال ۹۷، از خدا بچه خواستم و چون ماشین نداشتیم و مسافرت نمیرفتم، گفتیم خوب موقعی هست و من دقیقا ۹ ماه بعد زایمان کردم😂
الهی هزاران مرتبه شکر آقا هادی ما آذر ۹۷ بدنیا اومد و این بار خیییییلی شرایط زندگیمون از نظر مالی سخت شده بود دیگه همه واضح میگفتن بچه نیار و بسه دیگه 😏زهی خیال😁
خلاصه اینکه ما اسباب کشی کردیم و یه خونه خیلی کوچولو اجاره کردیم و کلی از وسایلام رو گذاشتم خونه خواهرم چون جا نداشتم...
اوج کرونا بود و اموات کرونایی که کسی حاضر به غسل شون نمیشد، ساعت ۶ صبح میرفتم غسالخونه با ۳ تا از دوستام میت غسل میدادیم، میومدم خونه، مینشستم گریه میکردم از غریبی شون.....
تا اینکه حالت تهوع گرفتم، فکر میکردم از بوی سدروکافورو هست اما بعد متوجه شدم باردارم خیییلی ته دلم ذوق کردم، گفتم الهی شکر خودش داده وگرنه باوجود این همه مشکلات مالی نمیشد انقد زود به بچه بعدی فکر کرد. خلاصه من در سن ۲۹، سالگی سومین فرزندم رو بدنیا آوردم ،خیلی بیمهری اطرافیان اذیتم میکرد، افسردگی داشتم 😔انقدری به من زخم زبون زدن که فکر کنم خودشونم خسته شدن، چون من میگفتم نمیتونم نسبت به امر رهبرم بیتفاوت باشم ❤️❤️
بچه که یه ماهه شد، صاحبخونه، جوابمون کرد 😕 ما مجبور شدیم علاوه بر وسایلی که گذاشتم خونه خواهرم، نصف دیگه وسایلم رو این بار گذاشتم خونه پدرشوهرم...
الان دقیقا یه سال و پنج ماهه که ما داخل یه پارکینگ زندگی میکنیم، جامون تنگه نمیتونم مهمونی بدم، یعنی دوتا خانواده باهم جاشون نمیشه که دعوت بگیرم، اماااااا صبرم زیاد شده از نظر روحی خوبم، دیگه مالی رو نمیتونم کاریش کنم چون رو به افول 😂😒
جای قشنگ زندگیم بین این بی پولیا و قرض و بدهکاریا بارداری چهارممه🙈🙈چون همسرم هم با بقیه هم عقیده شده بودن دیگه بچه نمیخواستن، خیلی غصه داشتم همش خواب میدیدم رهبرمون میاد در خونه همین پارکینگی که مستاجرم، خیلی ناراحت میگفتن بخاطر مستاجری بچه نیاوردی و من با گریه روی صورتمو می پوشوندم و میگفتم آخر پیش رهبرم و امام زمان روسیاه شدم 😭😭این خواب بارها تکرار شد و من حتی جرات نمیکردم به همسرم بگم، خلاصه گفتم خدایا کمکم کن، همسرمو راضی کنم ایشون راضی شدن اما گفتن ١٠ سال دیگه 😐😐 و من اربعین امسال که میخواستم برم امامزاده شهرستانمون برای پیاده روی، متوجه بارداریم شدم 😍😍
الان هفته ١٧ بارداری هستم و ٢ روز پیش اطرافیان باخبر شدن، جزو مادران پرخطرم و ضعف بدنی دارم، اما خدا هست ❤️
این بار وییارم شبیه بارداری های قبلیم نبود، این بار بچمو خیییییلی راحت از شیر گرفتم این بار خونه مستاجریم کوچکتر و دلم بزرررگتر شده
کم لطفی ها، بی محبتی ها، زخم زبون خانواده ها، دیگه برام مثل قبل مهم نیست، بارداری سومم از طعنه هاشون بخاطر فرزند سومم دلم میگرفت و ساعت ها گریه میکردم اما الان یه گوشم درو یه گوشم دروازست.
هیشکی هم بهم تبریک نگفت فقط یکی از استادام صمیمانه تبریک گفتن 😍😍 بقیه فقط 😳😏(متن مستند هست و واقعی)
برام دعا کنید بارداری خوبی پشت سر بذارم بچه های قدونیم قد، زحمت زیاد دارن مخصوصا بغل گرفتن شون توی بارداری اما خدا بزرگه همه این رنج ها فدای یه نیم نگاه امام زمانم و لبخند رهبرم سید علی ❤️❤️
من از الان فکر فرزند پنجمم، کوتاه نمیام حتی اگه اطرافیان به پام بیفتن و بگن نیار 😂😂 چرا وقتی یه نفر خونه یا ماشین میخره همه میگن برکت خدا زندگیشون رو فراگرفته اما یکی باردار میشه نمیگن؟! یعنی خونه و ماشین با ارزش تر از بچه است؟!!
من بارداری رو مخصوصا بارداری خدا خواسته رو یه سرمایه میدونم از طرف خدا، خدایا به حق فاطمه زهرا سرمایه شیعیان رو زیاد کن
((👌👌دینداری و انقلاب و انقلابی گری و ولایت مداری ما بخاطر مادیات نبوده که بخاطر مشکلات اقتصادی شل بشیم و عقب بریم‼️))
http://eitaa.com/joinchat/1808334850C376c93417b