#معارف_نماز
💓 از #نماز_صبح چقدر لذت می بری؟؟ 💓
🌳 اون موقعا که می رفتیم مدرسه و معلممون میگفت توی کلاس از روی فلان درس یه بار بنویسید و ماهم خطمون خوب بود و معلم هم می اومد بالای سرمون و به نوشتنمون نگاه می کرد،
🏵 یه حس شعف و نشاطی بهمون دست میداد؛ طوری که اصلا دوست نداشتیم معلم از کنارمون بره. وقتی می رفت، انگار حسمون برای قشنگ تر نوشتن ضعیف می شد.
🌳 حالا خدا بالای سر تک تک ما وایساده و به لحظه هم از ما غافل نمیشه.
وما الله بغافل عما تعملون. (بقره، آیه ۷۲)
و خدا از آنچه انجام می دهید غافل نیست.
🏵 خدا داره ریز کارا و حرفای ما رو می بینه و میشنوه. حس اون شاگرده رو باید ضرب در چند کرد تا بشه حس بنده ای رو به دست آورد که در برابر نگاه خدا داره کار میکنه؟
🌳 این حس وقتی که میاد، عبادتم یه لذت دیگه پیدا میکنه...
لذت یه کیف روحیه. تو وقتی کاری رو برای خدا انجام میدی و یقین داری که در مقابل نگاه خداست، به اندازه ای که خدا رو بزرگ می بینی، از این تماشا لذت می بری.
🏵 وقتی که حس میکنی این کار، هرچقدر سخت تر باشه،[مثل بیدار شدن برای نماز صبح و #وضو گرفتن در سرمای زمستان] بیشتر نظر خدا رو به شما جلب میکنه، لذتش بیشتر میشه.
📚 خدایی که هست، خدایی که داریم، استاد عباسی ولدی، صفحه ۵۲.
http://eitaa.com/abbas88
#اینفوگرافیک
🔲 رهبر معظم انقلاب:
🔺️ آن کسی که در دوره جوانی من خیلی روی من اثر گذاشت، در درجه اوّل، مرحوم «نوّاب صفوی» بود. آن زمانی که ایشان به مشهد آمد، حدوداً پانزده سالم بود. من بهشدّت تحت تأثیر شخصیت او قرار گرفتم و بعد هم که از مشهد رفت، به فاصله چند ماه بعد، با وضع خیلی بدی شهیدش کردند. این هم تأثیر او را در ما بیشتر عمیق کرد.١٣٧٧/٠٢/٠٧
📍 ۲۷ دی ماه سالروز شهادت نواب صفوی و یاران او گرامی باد..
📺برنامه تلویزیونی:
موضوع:
🔹گزارش عملکرد ستاد نماز جمعه همدان
ارایه گزارش توسط:
🌹حجت الاسلام جعفر رحمانی🌹
✅مسئول محترم ستاد نماز جمعه همدان
زمان: امروز (دوشنبه) ۱۴۰۰/۱۰/۲۷
⏰ساعت: ۱۹
📺پخش زنده از شبکه همدان
کانال شیخ جعفر رحمانی
https://eitaa.com/joinchat/697434161Ce8c736278d
🍀---------🍀-----------🍀------------🍀
#دوشنبه
#حجاب
قسمت دوم:
بعد با صدای ارامی ادامه داد: خانواده ما چادری هستند🧡 ولی من از روی میل قلبی و با شناختی که خودم به ان رسیدم ، چادر را انتخاب کردم.😌
من چادر را به عنوان یک پوشش کامل اعتقاد دارم👏
ساکت بودم و به حرفهای او گوش میکردم.
فهمیه خودش ادامه سوالم را حدس زد و ادامه داد: لابد میخواهی بدانی که به چه شناخت و نتیجه ایی رسیدم و چرا به چادر به عنوان یک پوشش کامل توجه دارم 😇 بهتر است خاطره ایی را که همیشه به یاد دارم برایت بگویم، این برای تو دلیل روشنی خواهد بود.☺️
سال پیش که تو هنوز به مدرسه ما نیامده بودی ، از طرف مدرسه با بچه ها به اردو 🎒رفتیم . ما را به اردوگاهی در شمال بردند. جایت خیلی خالی ، خیلی سرسبز🌳 بود. از همه مهم تر که نیز دریا 🌊بود . یک روز با بچه ها کنار دریا نشسته بودیم، موج ها با شتاب طرف ما می امدند ولی به ما نمیرسیدند 😃
#ادامه_دارد...
#تلنگر
خوردن حسرت گذشته ..
مثل چایی ست که از دهان افتاده
خوردنش فقط حالتان را میگیرد!
پس بیخیال گذشته👌❣
#قصه_شب: 🐮بی خوابی گاوه🐮
گاوه خوابش نمی برد. بلند شد و راه رفت. به ماه نگاه کرد. یک مرتبه دید سایه ای از دیوار بالا رفت.
کمی بعد سایه با یک کیسه قدقد و جیک جیک برگشت!
گاوه فهمید که سایه یک دزد است. دزد خود خود روباه بود.
گاوه یواشکی سطل پر از آب را برداشت و پایین دیوار گذاشت.
سایه خوش حال شد و گفت : چه خوب یک سنگ سفید برای زیر پایم.
بعد هم پرید. افتاد توی سطل آب. داد روباه بلند شد: سنگ کدام است. این که چاه است.
گاو جلو دوید . دم روباه را گرفت و بالا برد.
روباه داد زد: گاوه ولم کن. ولم کن.
گاوه گفت : تو اول آن صداها را ول کن.
روباه گفت : صدا کدام است . نگاه کن.
بعد هم مرغ و جوجه ها را از توی کیسه بیرون آورد و نشان داد.
مرغ و جوجه ها که آزاد شده بودند. دویدند توی لانه شان. روباه هم می خواست فرار کند و برود.
اما گاوه گفت: حالا باید زورم را امتحان کنم.
روباه پرسید: چطوری؟ گاوه جواب داد» این طوری!
بعد هم که دم روباه را گرفته بود بالای سرش چرخاند و چرخاند و روباه هر چه داد زد:
ولم کن! ولم کن! فایده نکرد. گاوه یک مرتبه روباه را ول کرد.
روباه توی هوا هنوز داد می زد: ولم کن! ولم کن!
که خودش با صدایش رفت و رفت و رفت تا دیگه پیدا نبود.
https://eitaa.com/abbas88