📺برنامه تلویزیونی:
موضوع:
🔹گزارش عملکرد ستاد نماز جمعه همدان
ارایه گزارش توسط:
🌹حجت الاسلام جعفر رحمانی🌹
✅مسئول محترم ستاد نماز جمعه همدان
زمان: امروز (دوشنبه) ۱۴۰۰/۱۰/۲۷
⏰ساعت: ۱۹
📺پخش زنده از شبکه همدان
کانال شیخ جعفر رحمانی
https://eitaa.com/joinchat/697434161Ce8c736278d
🍀---------🍀-----------🍀------------🍀
#دوشنبه
#حجاب
قسمت دوم:
بعد با صدای ارامی ادامه داد: خانواده ما چادری هستند🧡 ولی من از روی میل قلبی و با شناختی که خودم به ان رسیدم ، چادر را انتخاب کردم.😌
من چادر را به عنوان یک پوشش کامل اعتقاد دارم👏
ساکت بودم و به حرفهای او گوش میکردم.
فهمیه خودش ادامه سوالم را حدس زد و ادامه داد: لابد میخواهی بدانی که به چه شناخت و نتیجه ایی رسیدم و چرا به چادر به عنوان یک پوشش کامل توجه دارم 😇 بهتر است خاطره ایی را که همیشه به یاد دارم برایت بگویم، این برای تو دلیل روشنی خواهد بود.☺️
سال پیش که تو هنوز به مدرسه ما نیامده بودی ، از طرف مدرسه با بچه ها به اردو 🎒رفتیم . ما را به اردوگاهی در شمال بردند. جایت خیلی خالی ، خیلی سرسبز🌳 بود. از همه مهم تر که نیز دریا 🌊بود . یک روز با بچه ها کنار دریا نشسته بودیم، موج ها با شتاب طرف ما می امدند ولی به ما نمیرسیدند 😃
#ادامه_دارد...
#تلنگر
خوردن حسرت گذشته ..
مثل چایی ست که از دهان افتاده
خوردنش فقط حالتان را میگیرد!
پس بیخیال گذشته👌❣
#قصه_شب: 🐮بی خوابی گاوه🐮
گاوه خوابش نمی برد. بلند شد و راه رفت. به ماه نگاه کرد. یک مرتبه دید سایه ای از دیوار بالا رفت.
کمی بعد سایه با یک کیسه قدقد و جیک جیک برگشت!
گاوه فهمید که سایه یک دزد است. دزد خود خود روباه بود.
گاوه یواشکی سطل پر از آب را برداشت و پایین دیوار گذاشت.
سایه خوش حال شد و گفت : چه خوب یک سنگ سفید برای زیر پایم.
بعد هم پرید. افتاد توی سطل آب. داد روباه بلند شد: سنگ کدام است. این که چاه است.
گاو جلو دوید . دم روباه را گرفت و بالا برد.
روباه داد زد: گاوه ولم کن. ولم کن.
گاوه گفت : تو اول آن صداها را ول کن.
روباه گفت : صدا کدام است . نگاه کن.
بعد هم مرغ و جوجه ها را از توی کیسه بیرون آورد و نشان داد.
مرغ و جوجه ها که آزاد شده بودند. دویدند توی لانه شان. روباه هم می خواست فرار کند و برود.
اما گاوه گفت: حالا باید زورم را امتحان کنم.
روباه پرسید: چطوری؟ گاوه جواب داد» این طوری!
بعد هم که دم روباه را گرفته بود بالای سرش چرخاند و چرخاند و روباه هر چه داد زد:
ولم کن! ولم کن! فایده نکرد. گاوه یک مرتبه روباه را ول کرد.
روباه توی هوا هنوز داد می زد: ولم کن! ولم کن!
که خودش با صدایش رفت و رفت و رفت تا دیگه پیدا نبود.
https://eitaa.com/abbas88
سلام من به شما
به بچه های ناز و مهربون
غنچه های قشنگم
بچه های زرنگم
امیدوارم خوب باشید
همیشه محبوب باشید
بازی کنید بخندید
در روی غم ببندید
https://eitaa.com/abbas88