‹💔🙂›
ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺻﺤﺒﺖ ﺍﺯ ﺷﻬﯿﺪ ﻭ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺷﺪ..
ﻋﺒﺎﺱ ﻣﯽﮔﻔﺖ ﻣﺎ ﮐﺠﺎ ﻭ ﺷﻬﺪﺍﯼ ﺟﻨﮓ ﮐﺠﺎ !
ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺯ ﻟﺤﻈﻪ ﺷﻬﺎﺩﺗﺸﺎﻥ ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ .
ﺑﻌﺪ ﺣﺮﻑ ﺟﺎﻟﺒﯽ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ « ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺷﺒﮑﻪﻫﺎﯼ ﻣﺎﻫﻮﺍﺭﻩﺍﯼ ﻭ ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺖ ﻭ ﺷﺒﮑﻪﻫﺎﯼ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻓﻀﺎﯼ ﺷﻬﺮ ﺭﺍ ﭘﺮ ﮐﺮﺩﻩﺍﻧﺪ ، ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﯾﻨﺪﺍﺭ ﺑﺎﺷﯿﻢ ؛
ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﯿﻢ ﺩﯾﻨﺪﺍﺭ ﺑﻤﺎﻧﯿﻢ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﻪ ﻣﺮﺯ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ ﻭ ﺷﻬﯿﺪﯾﻢ… »
•• #شہیدعباسدانشگࢪ
•• #برگیازخاطرات
⤦لینڪ ڪانال
🔗 𝐣𝐨𝐢𝐧↷
「➜••• @abbas_daneshgar72 」
‹❤🌿›
برگی از خاطرات شهیدمحمدبلباسی
کارهای فرهنگی اش زبانزد بود.خیلی ها شاید اورا ب خاطر فعالیت هایش در ستاد راهیان نور بشناسدیا بخاطر تلاش هایش در راه اندازی از موکب و... در پیاده روی اربعین.
اما گوشه و کنار استان اگر اقدامی جهادی برای کمک ب محرومین نیاز بود می توانستی حضور فعال و خستگی ناپذیر محمدرا هم ببینی.
درجریان باز سازی خرابی های زلزله ی ارسباران هم اسم بچه های مازندران سرزبان ها افتاده بود.درحلقه نیرو های مازندرانی محمدبلباسی نگینی بود ک زیبایی می درخشید.
با همین روحیه ب سوریه هم که رفت شب ها وقتی همه می خوابیدند او غیبش میزد
مدتی طول کشید تا بفهمیم نیمه های شب تک و تنها و بی سروصدا کیسه های شن را پر میکند و با خودش زمزمه ای شیرین دارید.
•• #برگیازخاطرات
•• #محمدبلباسی
⤦لینڪ ڪانال
🔗 𝐣𝐨𝐢𝐧↷
「➜••• @abbas_daneshgar72 」