eitaa logo
309 دنبال‌کننده
50 عکس
20 ویدیو
1 فایل
کانالی برای بیان تأملات عباس حیدری‌پور در موضوعات فرهنگی و اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
زیارت مضاجع ائمه هدی ع و امامزادگان و اهل قبور 💔این روزها با تعطیلی مضاجع و زیارتگاه‌ها نعمت همجواری و دعا و توسل را در این اماکن شریف به خاطر می‌آوریم و از خود می‌پرسیم مبادا در آن دوران سلامت، شکر این همجواری و زیارت‌ها را آن طور که باید و شاید به جای نیاورده باشیم! 🌅اما قرآن کریم مژده‌مان می‌دهد که: وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَليمٌ (115/ بقره) 📜و شاعران سرزمین‌مان گویی برای همین لحظات از عمق تاریخِ وجودمان بانگ برمی‌دارند که چنین بخوانیم: 🍷گر چه دوریم به یاد تو قدح می‌گیریم بُعد منزل نبود در سفر روحانی(لسان الغیب حافظ شیرازی) یا با شیدایی چون باباطاهر هم آوا شویم که: به صحرا بنگرم صحرا ته وینم/ به دریا بنگرم دریا ته وینم به هر جا بنگرم کوه و در و دشت/ نشان روی زیبای ته وینم(باباطاهر) 🕌نشانه‌های عالم معنا و معنویت از نظرگاه اسلامی نه منحصر در مکان و نه در زمانی خاص است. عزیزترین و مقدس‌ترین و محتشم‌ترین حضورهای معنوی حضور در محضر حضرت حق است که هیچ جا و هیچ گاهی از آن خالی نیست. جسم مادی و نازنین اولیاء الهی یا مرقد مطهر ایشان و هر مکان مقدسی گرچه مُذکِّر و بیدارکننده است ولی چه باک که آتش محبت ایشان هم اکنون در جانمان حسرتی دوچندان و بیش از پیش برمی‌انگیزد تا دوباره در جوار آنچه بدیشان منسوب است قرار گیریم. 📖اما از اویس قرنی می‌آموزیم که زیارت عزیزترین و محبوب‌ترین خلائق و اولیاء الهی را بر خواست واجب مادرش مقدم ننمود و حسرت دیدار جسم مادی پیامبر عظیم‌الشأن(ص) را شعله فروزان حرکت معنوی‌اش به سوی معنویت برتر و حقیقی قرار داد. همو که محبت متقابل پیامبر (ص) بدو آموزگار هزاران جان سوخته و دوستدار معنویت و قرب الهی بوده است. 🦠کروناویروس و هزاران مرتبه قوی‌تر از آن نمی‌تواند ارتباط مؤمن با خدا و امامش را منقطع کند؛ خواه در محضر ظاهری ایشان باشد و خواه برای رعایت مصلحت خود و دیگران در کناره و فاصله‌ای از وجود و آثار ظاهریشان باشد. 🎇حقیقت عالم، باطن آن است چنانکه قیامت باطن دنیاست و مؤمن دائم از ظاهر عبور می‌کند و به باطن می‌رسد. شاید ویروس کرونا، مَرکَب امروز ما برای گذر از ظواهری باشد که حجاب معنا و باطن شده بود؛ ظواهری که عادات و انس‌های معمولی و مادی ما آن‌ها را ساخته بودند. اینک اما باید محبتمان به حق و اولیای حق را بدون هر گونه تجسم و تجسد در ورای هر نشانه ظاهری جستجو کنیم تا یکبار دیگر حجابی از حجاب‌های این عالم ظاهر را کنار زنیم. اگر هوشیا باشیم این تلاش دسته‌جمعی مقدمه‌ای است برای پیوند با حقیقت امام حی زنده‌ای(عج) که چون به چشم سر نمی بینمش به غفلت می سپاریمش؛ حال آنکه مجرای فیض و رزق و حیات و ممات ما به اذن الهی هم اوست. ⏱کرونا ویروس ما را می‌خواند که در باطنمان خود، امام(عج) و خدایمان را بار دیگر بیابیم. باشد که این هجران مادی، وصل معنوی را مژده آورد. عباس حیدری پور @abbas_heidaripour
اخلاق و کرونا کروناویروس و شیوع آن، بلیه‌ای که تا این حد خطرناک و جهان‌شمول است ظرفیت فوق العاده‌ای برای بازخوانی بسیاری از مقولات اساسی زندگی را دارد زیرا روزمرگی‌ها را کنار می‌گذارد و حضور پررنگ و قدرتمندش، مانع از جدی نگرفتن و بازی کردن با مقوله‌های متنوع مرتبط با حیات انسانی است. به نظرم سرفصل‌های «اخلاق کرونا» دست‌کم در مصادیق زیر قابل تعقیب است: 1)آنچه که در نمونه‌های تصویری از کشورهایی مانند هند و پاکستان مبنی بر مشاهده بسیار خشن و توأم با بی‌احترامی به مردمی که به هر دلیل شرائط قرنطینه را نقض کرده‌اند قابل مشاهده است؛ یعنی چگونگی مواجهه نیروهای امنیتی و انتظامی با افرادی که ظاهرا از مقررات تخطی کرده‌اند. 2)مواجهه پزشکان و پرستاران با بیماران و خانواده‌های ایشان. خصوصا در اولین مواجهات یک مرکز درمانی با اولین بیماران کرونایی(در این زمینه گزارش‌هایی از ایران وجود دارد که بحث را جدی می‌سازد) 3)قانون گزینش سنی در برخی کشورهای اروپایی که اولویت را از مسن‌ها برداشته معطوف به سن های پایین‌تر می‌کند. 4)اخلاق تدفین و ترحیم و بزرگداشت اموات در شرائطی که ازدحام جمعیت باعث گسترش بلیه می‌شود. خصوصا در مواردی که این آیین ها جزیی جدی از زندگی قوم و جماعتی است. 5)آنچه که در دزدی‌های بین کشوری در مورد ضبط کالاهای پزشکی و پیشگیری یکدیگر رخ داده است. 6) تقدم‌بخشی سیاست‌های کلان حاکمیتی به اقتصاد در مقابل سلامت یا مقید کردن اقدامات پیشگیرانه و کنترلی به عدم اختلال اقتصادی(حد این عدم اختلال ممکن است در تلقی کشورهای مختلف متفاوت باشد). 7) فرصت‌های جدید یا موسع ظهور و بروز اخلاق در همیاری‌های دواطلبانه اجتماعی و نیز بین‌المللی. 8) تحریم‌های یک سویه کشورها در شرائط به‌هم‌پیوستگی مهار کرونا در سراسر جهان. 9)تقدم کنشگری فعال اجتماعی یا خودقرنطینگی و تشخیص وظیفه؛ یا از منظری دیگر انتخاب خانواده یا جامعه. 10)توبه؛ بازگشت اخلاقی در شکل فردی، اجتماعی و جهانی. 11) تصفیه جمعیتی توسط کرونا و نسبت درونی افراد و سیاستمداران با این موضوع. 12)راهبردهای کنترلی مهار در کشورهای مختلف؛ میزان تکیه بر قوای قهریه یا اقدامات فرهنگ‌بنیان و نقطه بهینه به لحاظ اخلاق خرد و کلان. البته بسیاری سرفصل‌های دیگر را می‌توان به این فهرست افزود. @abbas_heidaripour
پنجمین نشست وبینار «مسائل راهبردی حوزه و جامعه» برگزار می گردد. ☑️عنوان نشست: «الزامات اجتماعی طلبه تمدن‌گرا» ☑️ارائه دهنده:حجت الاسلام دکتر حبیب‌الله بابایی، رئیس مرکز مطالعات اجتماعی -تمدنی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی. ☑️دبیر علمی: حجت‌الاسلام والمسلمین عباس حیدری‌پور 🕠زمان: شنبه 20 اردیبهشت‌ماه ساعت15 🔘لینک ورود: https://bit.ly/3dFiIb6🆔 🔛لینک را کلیک نموده و بعنوان مهمان وارد شوید.
شصت و هشتمین جلسه از سلسله جلسات «قرآن و تمدن» به اهتمام مرکز مطالعات اجتماعی و تمدنی و با حضور اساتید سعید بهمنی، محسن الویری، محمد علی میرزایی، احمد آکوچکیان، عباس حیدری پور، محمدرضا بهمنی، و حبیب اله بابائی برگزار شد. در طول سه سال گذشته، روش های مختلفی (همچون روش ترتیبی، روش موضوعی، و روش سوره محور) برای فهم و خوانش تمدنی از قرآن در این گروه به تجربه و گفتگو گذاشته شده است. آنچه در جلسه امروز محور گفتگوها قرار گرفت، نگاه آیه‌محور با تأکید بر آیۀ «کنتم خیر امه اخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر» و خوانش تمدنی از آن بود که هر یک از اساتید حاضر در جلسه به مدت 15 دقیقه خوانش تمدنی‌ِ خود را از آیه مزبور مطرح کردند و آنگاه به گفتگو در باب «امت ایمانی و امت انسانی« یکدیگر پرداختند.  @Habibollah_Babai
1️⃣ از 3️⃣: باسمه عزّ اسمه ◀️ در همین ایام توفیق داشتم برای تبرک شروع جلسه‌ای در محضر آیاتی از سوره آل عمران(166-179) قرار بگیرم. حس کردم چقدر این خطابات قرآنی متناسب با این روزهای ماست؛ برادران و خواهران ایمانی خود را دعوت به شنیدن و تأمل در این آیات می‌کنم. این برداشت نه تفسیر است نه ادعای آن را دارد. بلکه حمل معنای همیشگی و هرجایی قرآن بر حادثه‌ای در جریان است: البته اصحاب ایمان می‌توانند به آیات پیش‌تر از آن هم مراجعه کنند که به نظرم در آن آیات هم دستاوردهای دیگری یافت خواهد شد. 🌿 آشنایان با قرآن البته می‌دانند که سوره آل عمران دارای مضامین اجتماعی صریح و مباشر بسیاری است. ⚡️و اما این آیات نورانی: 📌و مَا أَصَابَكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الجَْمْعَانِ فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَ لِيَعْلَمَ الْمُؤْمِنِين(166)؛ هیچ حادثه‌ای خارج از تدبیر الهی نیست. حتی گرفتاری‌ها و مصیبت‌های اهل ایمان در مقام مواجهه با اهل کفر. اصلاً این مواجهات و تلاقی‌ها غرضی جدی را دنبال می‌کند؛ و لیعلم المؤمنین تا اینکه خدای متعال اهل ایمان را آفتابی کند و گوهر ایمان از دل حوادث و در سیمای مردان و زنان مؤمن خود را آشکار کند. 📌و لِيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُواْ وَ قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْاْ قَتِلُواْ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُواْ قَالُواْ لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لاَّتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئذٍ أَقْرَبُ مِنهُْمْ لِلْايمَانِ يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِم مَّا لَيْسَ فىِ قُلُوبهِِمْ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بمَِا يَكْتُمُون(167)؛ البته برکت دیگر، بیرون افتادن نفاق‌ورزی است. این منافقان همان کسانی هستند که اگر دعوت به مقابله با اهل کفر می‌شوند یا حتی دعوت به حداقل دفع هجوم از خانه‌هایشان می‌شوند، می‌گویند ما اصلاً صحنه را صحنۀ قتال و مبارزه نمی‌دانیم! اگر این طور بود ما هم در پی اهل شما برای نبرد راهی می‌شدیم!؛ اینان در نظر خدای متعال بیش از آنکه نسبت به ایمان بُرده باشند، به کفر نزدیک‌ترند. آنچه را که به دهان جاری ‌می‌کنند در قلبشان هیچ جایی ندارد و البته خدای متعال به آنچه که می‌پوشانند و کتمانش می‌کنند، آگاه است. 📌الَّذِينَ قَالُواْ لِاخْوَانهِِمْ وَ قَعَدُواْ لَوْ أَطَاعُونَا مَا قُتِلُواْ قُلْ فَادْرَءُواْ عَنْ أَنفُسِكُمُ الْمَوْتَ إِن كُنتُمْ صَدِقِين(168)؛ این‌ها نشستگانی مدعی‌‌اند که می‌گویند اگر از حرف ما را بشنوند، کشته نخواهند شد. قصه که به اینجا می‌رسد حضرت حق منطق برتر خود را به میان می‌آورد و خطاب به پیامبرش می‌گوید به مدعیان این منطق بگو: اگر این‌گونه می‌توانند بر مرگ دیگران کنترل داشته باشند و مدعی پس زدن خطرات نسبت به دیگران در قامت یک دانای کل‌اند، پس باید بتوانند از خویشتن هم مرگ را دور کنند. هیهات! اما حق تعالی به همین میزان بسنده نمی‌کند و می‌فرماید اگر در منطق شما مؤمن کشته می‌شود درحقیقت چنین نیست، او حیات می‌‌یابد: 🔖و لَا تحَْسَبنَ‏َّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتَا بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون(169) فَرِحِينَ بِمَا ءَاتَئهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَ يَسْتَبْشرُِونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُواْ بهِِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيهِْمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُون(170)يَسْتَبْشرُِونَ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ وَ أَنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِين(171)؛ این سه آیه همگی به زیبایی نه تنها حیات جاودانه را برای کشتگان از مؤمنان اثبات می‌کند بلکه آثار این حیات را که فیضانش به جامعه ایمانی در دار دنیا هم می‌رسد را بیان می‌کند. درواقع این آیات در بیان مقام شهید پاسخ خدای متعال به منطق منافقان است که مرگ مؤمن در مبارزه‌اش با کفار را نقطه ضعف دانسته است. در این آیات اساساً دو پاسخ داده می‌شود؛ پاسخ مختصر و آن اینکه اگر منافق راست می‌گوید و می‌تواند این همه دار دنیا را پیش‌بینی پذیر و بی‌آسیب در مقابله با کفار بسازد پس لابد توان راندن مرگ از خودش را دارد! و پاسخ برتر و ایجابی که با بیان مقام منیف شهید، از اساس، دلسوزی منافقانه را به چالشی همیشگی می‌کشد. حال اگر کسانی از مؤمنان در درگیری و میدان مبارزه به فیض شهادت نائل نشدند پس چه باید گفت: آیه بعد بدین مطلب پاسخ می‌دهد: 🌾الَّذِينَ اسْتَجَابُواْ لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ مِن بَعْدِ مَا أَصَابهَُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُواْ مِنهُْمْ وَ اتَّقَوْاْ أَجْرٌ عَظِيم(172) می‌فرماید اگر کسانی از مؤمنان که دعوت و فراخوان خدا و نیز فرستاده خدا را لبیک بگویند(بعد از آنکه به ایشان ضربه‌ها و آسیب‌هایی رسیده است) اگر بر احسان و تقوا مداومت ورزند صاحب پاداشی بزرگ خواهند بود.
2️⃣ از 3️⃣: 🌾 الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَ قَالُواْ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيل(173) اینان کسانی‌اند که دیگران وقتی به آن‌ها می‌گویند که همگان قوای خود را بر ضد شما جمع کرده‌اند و قدری بترسید و وارد این میدان خطرناک نشوید، بلافاصله ایمانشان رو به فزونی خواهد رفت و بانگ برآورند که اگر در این میدان و دنیای وانفسا تنهای تنها باشیم، باکی نیست زیرا الله همان که بهتر از او وکیلی نیست، ما را بس است! حال ببینیم نتیچه چنین توکلی چیست؟ قرآن می‌فرماید: " وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ، إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ" (طلاق: 3) یعنی وقتی توکل واقعی شد، واقعا خدا کفایت خواهد کرد و به هر آنچه بخواهد ایشان را خواهد رساند. این مضمون همان است که در آیه 174 آل عمران هم به تعبیر دیگر آمده است: 💐فانقَلَبُواْ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَّمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُواْ رِضْوَانَ اللَّهِ وَ اللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيم(174)؛ حاصل این توکل بازگشت به میدان با آن‌چنان نعمت و فضلی از جانب خدای متعال است که هیچ بدی به ایشان راه نخواهد یافت و اگر این طور شد ایشان هم مسیر رضوان الهی(که حتی بزرگ‌تر و برتر از بهشت است) را خواهند پیمود؛ تعجب نکنید از این امکان زیرا خدای متعال صاحب و سرچشمه فضل عظیم است. اما خدای متعال حال که به مؤمن خطاب نمود و به او از بابت مسیر حقش و سرانجامش بشارت داد، باز می‌گردد به سخن کسانی که با تعبیر الناس در آیه 173 از ایشان یاد کرده بود؛ می‌فرماید اگر واقعاً این مردم خودشان ترسیده‌اند و به خاطر این ترس شما را هم انذار دادند که قدری پروا کنید، ایشان درواقع تحت تأثیر القائات شیطان قرار گرفته‌اند و این سخنان سرمنشأش ترسی است که ابلیس در جان‌های ایشان انداخته است و البته مسیر این پذیرش ترس را هم خودشان با دوستی با شیطان پیش از این باز کرده‌اند یعنی اعمال زشتشان و نیت‌های نادرستشان دستگیره ضعف و سستی شده است که امکان ترسیدن را در جانشان فعال کرده است: 🌬💨 إنَّمَا ذَالِكُمُ الشَّيْطَانُ يخَُوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ فَلَا تخََافُوهُمْ وَ خَافُونِ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِين(175) اما جزء دوم این آیه بلافاصله بعد از روشن شدن اینکه این شیطان است که از دهان ایشان انذار پروا و ترس داده است، می‌فرماید که از ایشان نترسید بلکه از من خدا بلکه از اعمال خویش بترسید زیرا مؤمن از هیچ چیز جز عمل سوء خود نمی‌ترسد؛ این همان مضمونی است که در پیش از آیه 166، در آیه 165 آمده است که وقتی مصیبت و گرفتاری به شما می‌رسد و شما با تعجب می‌پرسید این چه بود که بر سر ما آمد، به پیامبرش امر می‌کند که به این‌ها بگو این به واسطه آنچه بود که خود اندوختید! (قُلْ هُوَ مِنْ عِندِ أَنفُسِكُم)یعنی نواقص و نارسایی‌ها و ناخالصی‌ها و کم‌کاری‌ها را درمان نکردید و نتیجه طبیعی آن‌ها مشکلی است که اینک در آن گرفتار آمده‌اید. سخن که به اینجا می‌رسد، خدای متعال پیامبرش را و بلکه کسانی که با پیامبرند را دلداری می‌دهد که: ✅و لَا يحَْزُنكَ الَّذِينَ يُسَرِعُونَ فىِ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَن يَضرُّواْ اللَّهَ شَيًْا يُرِيدُ اللَّهُ أَلَّا يجَْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فىِ الاَْخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيم(176) مباد که آنان‌که در راه کفر سرعت گرفته‌اند، تو را محزون سازند. نگران ایشان نباش! ایشان به حق تعالی هیچ آسیبی نمی‌رسانند؛ همه این سرعت‌گیری در کفر به خاطر آن است که خدای متعال نمی‌خواهد ایشان در آخرت بهره‌ای داشته باشند و بلکه به عذابی عظیم گرفتار گردند. همین مضمون پایانی آیه 176، در آیه 177 دوباره تأکید می‌شود: ✅إنَّ الَّذِينَ اشْترََوُاْ الْكُفْرَ بِالْايمَانِ لَن يَضُرُّواْ اللَّهَ شَيًْا وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيم(177)؛ یعنی کسانی که از دست‌دادن ایمانشان را بهای کسب کفرشان قرار دارند، هرگز به اندازه ذره‌ای به حق تعالی ضرر نمی‌رسانند و عذابی دردناک ویژۀ ایشان است. خدای متعال باز همین مضمون را از زاویه‌ای دیگر در آیه 178 تأکید می‌فرماید: ✅و لَا يحَْسَبنَ‏َّ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلىِ لَهُمْ خَيرٌْ لّأَِنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلىِ لَهُمْ لِيزَْدَادُواْ إِثْمًا وَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِين(178)؛ این‌ها گمان نکنند که اگر به ایشان فرصت داده‌ایم، خوش‌خوشانشان خواهد شد، نه ما به ایشان زمان داده‌ایم و حتی فرصت تنعم داده‌ایم تا انباره گناه خویش افزون کنند و به عذابی خارکننده برسند! اما کل داستان چیست؟ همان است که که قبلاً گفته شد؛ لیعلم المؤمنین و لیعلم الذین نافقوا؛ یعنی تا مؤمن و آنکه نفاق ورزید، از هم جدا شوند. اما این بار تفصیلاً این معنا را می‌فرماید:
3️⃣ از 3️⃣: 🛎ما كاَنَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلىَ‏ مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتىَ‏ يَمِيزَ الخَْبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ مَا كاَنَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلىَ الْغَيْبِ وَ لَكِنَّ اللَّهَ يجَْتَبىِ مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاءُ فََامِنُواْ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ إِن تُؤْمِنُواْ وَ تَتَّقُواْ فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيم(179) یعنی خدای متعال سنتش این‌گونه نبوده است که مؤمنان را بر حالی مثل حال شما که پاک و ناپاکش از هم جدا نشده است، رها کند! خدا این صحنه را ساخته است(ما اصابکم...فباذن الله(166)) بله! شما از لایه پنهان امور و حوادث و آنچه در خزائن غیب الهی است بی‌خبرید ولی این خداست که هرکه از رسولانش را بخواهد برمی‌گزیند، حال که این طور است پس شما هم به خدا و به فرستاده او ایمان بیاورید که اگر چنین کنید و از این ایمان مراقبت کنید، پاداشی عظیم برای شما خواهد بود. ______________ نکات: 1️⃣ اهل ایمان نباید تصور کنند که آنچه اکنون در صحنه کشور روی می‌دهد که البته هجومی همه‌جانبه از سوی دشمنان دین و عبودیت و اهل استکبار است، خارج از تدبیر ربوبی است. بلکه عین تدبیر ربوبی است که گرچه نسبتی با نقص‌های ما دارد اما دراصل، غایتش تفکیک طیب از خبیث است( و لیعلم المؤمنین و لیعلم الذین نافقوا) 2️⃣ نفاق مراتبی دارد. برخی اهل نفاق دیگر امکان توبه ندارند و برخی دیگر امکانش را دارند. این آیات به نظر می‌رسد ناظر به کسانی است که ضرورتاً نفاقشان تثبیت نشده است لذا تعبیر نفاق را ابتدا به عمل ایشان در منتسب نموده است. و البته در قضاوت بعدی می‌فرماید که در درون به کفر تا ایمان نزدیک‌تر هستند و باز خود همین نشان می‌دهد که این کفر تثبیت نهایی نشده است. 3️⃣ این اهل نفاق مهم‌ترین مشخصه‌شان انکار نبرد کفار با اهل ایمان است. اصلاً نبرد و صحنه نبردی نمی‌بینند! البته ایشان بسیاری نارسایی‌ها و تخلفات دارند(واو در "و قعدوا" همین کثرت تخلفات را می‌‌رساند) ولی بارزترین تخلفشان قعود و عدم مقابله با دشمن است. این‌ها البته مشخصه دیگری هم دارند؛ می‌گویند پیروی از ما! و تدبیر ما! باعث نجات و عدم آسیب می‌شود. یعنی می‌گویند اگر به روش و توصیه ما عمل کنید آسیب نخواهید دید! در آیه 167 می‌فرماید: که اهل نفاق مذکور چیزی را می‌گویند که در دل قبولش ندارند: آنچه که ایشان باورش ندارند را مطابق آیات می‌توان دو چیز دانست: اینکه واقعاً صحنه قتال را دیده‌اند و می‌گویند نبردی نیست! یا اینکه نه، اگر نبرد را هم می‌دیدند باز وارد نبرد و صحنه نمی‌شدند! یعنی یا در مدعای نبرد ندیدن دچار نفاق و کذب هستند یا در مدعای تبعیت کردن مسیر مؤمنان. هر دو احتمال هم درست است. 4️⃣ تنهایی و فشار بر اهل ایمان باعث نمی‌شود میدان را خالی کنند، بلکه باعث ازدیاد ایمان‌شان می‌شود زیرا این فشارها ایشان را به خدای متعال ارجاع می‌دهد. به یادشان می‌آورد که یک معادله بیشتر برای حل مشکلات وجود ندارد؛ اینکه خدای تعالی را واقعاً تنها تکیه‌گاه و کافی برای تکیه کردن دانسته، در عمل نیز بر او توکل کنند. 5️⃣ در صحنه‌ای که این آیات ترسیم می‌کنند با چند دسته بازیگر صاحب اختیار(غیر از خدای تعالی که خود کارگردان است) مواجه هستیم: اول- اهل ایمان که خود دو دسته‌اند: شهداء که خود در تنعمشان فعال‌اند و سایر مؤمنان بازمانده در دنیا را دلداری می‌دهند که نترسند و محزون نبوده، به نعمت و فضل الهی بشارت می‌دهند. اما دیگر مؤمنان که پیش‌تر دچار قرح و ضربه شده‌اند ولی خود را جمع‌وجور می‌کنند و ندای خدای تعالی و فرستاده‌اش را لبیک می‌گویند. دوم- اهل نفاق‌ورزی که اوصافشان گذشت. سوم- دسته‌ای که به عنوان الناس از ایشان یاد کرده است و همان کسانی هستند که می‌گویند همگان علیه شما مجتمع شده‌اند. این گروه تبعاً به زعم خود نوعی دلسوزی نسبت به اهل ایمان دارند، و حتی در آنچه که می‌گویند صادق‌اند ولی نظام محاسباتی ایشان غلط است. نظامی است مبتنی بر ترس و البته منشأ این ترس، ابلیس است اما خود ایشان با کژی‌ها و ناراستی‌های پیشین و به تعبیر قرآن دوستی با شیطان، راه را بر شیطان باز کرده‌اند. حال دسته‌ای از ایشان که خود عامل ترساندن مؤمنان از دشمنان‌اند، اهل پیشی‌گرفتن در کفر و خود را به ورطه نابودی‌ انداختنند، اما باید دانست که ایشان هرگز و هرگز ضرری به دستگاه هدایت الهی نمی‌رسانند. یعنی به ایمان مؤمن و جامعه ایمانی هم بالذات نمی‌توانند آسیب وارد آورند. چهارم- دسته‌ای که توسط گروه پیشین، همگان (الناس) نامیده شده‌اند. اینان درواقع اهل کفری هستند که به هجوم و نابودی اهل ایمان کمر بسته‌اند. پنجم- ابلیس که منشأ ترساندن دوستانش است. @abbas_heidaripour
انقلابت را تنها نخواهیم گذاشت.....❤️