eitaa logo
عباس موزون
50.3هزار دنبال‌کننده
960 عکس
2.2هزار ویدیو
4 فایل
مدیرکانال: عباس موزون ✍️پیشینه: پژوهشگر نویسنده تهیه کننده کارگردان مجری تلویزیون گوینده رادیو ✍دانش ها: کارشناسی: مهندسی تکنولوژی کارشناسی: کارگردانی سینما کارشناس ارشد: مدیریت اجرایی دکتری: مدیریت رسانه دانشجوی دانشگاه تهران ☎روابط عمومی @My_net_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
11.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت بیست و هشتم فصل پنجم) 🔸می‌فهمیدم که زمین کربلا از آن بالا طبقه هفتم به پایین رفته و این فاصله را نور پر کرده است. صحنه ی کربلا تکرار می‌شد و من فهمیدم که کربلا همیشه زنده است و در حال تکرار و جریان است. آنجا حس کردم که جسمم را جا گذاشتم. زمانیکه میخواستم وارد جسمم بشوم تمام زندگیم را مرور کردم ... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/hql67ib 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فصل: پنجم قسمت: بیست و هشتم عنوان: فراز و فرود (قسمت اول) مهمان: آقای سید محمد موسوی تهیه کننده و مجری: عباس موزون 🎬 دانــــــلود بــــــا کیفیــــــت بالا از آپــــــــــــارات👇 https://aparat.com/v/onxjb54 ⬇️ دانــــــلود با حجم کم از کــــانال ســـــروش👇 https://splus.ir/abbas_mowzoon/3500 📺 مشاهده بدون نیاز به دانلود از تلوبیون👇 https://telewebion.com/episode/0xc6b1e64 🔊 دریافت فایل صـــــــوتی از ایــــــران صـــــدا👇 http://sokhan.iranseda.ir/detailsPodcast/?g=615824 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔️ @abbas_mowzoon 🆔️ @abbas_mowzoon_links
11.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت بیست و نهم فصل پنجم) 🔸من میتوانم با دروغ گفتن خودم را طوری دیگر معرفی کنم، اما آنجا اینطور نبود؛ دروغ معنی نداشت و جای کتمان کاری نبود. پدربزرگ و مادربزرگم به استقبالم آمدند به محض برقراری ارتباط کامل همدیگر را می‌فهمیدیم و زمانیکه اشتباهات و گناهان من را می‌فهمیدند خیلی خجالت زده میشدم، جلوتر رفتیم دایی ام با همان لباس خاکی سربازی اش به سمت ما آمد ... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/agl93w7 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
11.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت بیست و نهم فصل پنجم) 🔸وارد سرزمینی شدم که خیلی بزرگ و گسترده بود. انتهای آن معلوم نبود. خشک و بی آب و علف، انسانها جمع شده بودند. هرکسی در حال زار خودش بود. دیدم یک تخت بیمارستان بود مادرم روی تخت بود! به جلو خیره شده بود کاملا همدیگر را درک میکردیم، رسیدیم به رودخانه ای بسیار طغیانگر... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/vla596f 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
13.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت بیست و نهم فصل پنجم) 🔸آن سمت آب اتاقک هایی بود که تا پایین رودخانه ادامه داشت. بعضی اتاقک ها خیلی روشن بودند و انسان هایی شاد در آنجا زندگی میکردند، بعضی هم کمرنگ تر و حتی تیره که افراد در خفقان بودند مادرم آنها را میدید و عذاب میکشید. دیدم جسم مادرم از هوش رفت و تونلی از نور مادرم را برد ... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/djtce05 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
9.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت بیست و نهم فصل پنجم) 🔸من شفا گرفتم نظر و لطف خدا بود که من برگشتم. از خدا میخواهم بتوانم یاد و رضای او را نگه دارم. میخواهم به من فرصت بدهد امام زمانم(عج الله) را راضی کنم چون آنجا دیدم نامه ی اعمالم به سمع و نظر آقا امام زمان (عج الله) زیر سایه ی قرآن در طبقه ی مثبت هفت می‌رسید، آرزو دارم جلوی ایشان شرمنده نباشم و یار امام زمان (عج الله) باشم نه بار ایشان ... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/eha0t48 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
11.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت بیست و نهم فصل پنجم) 🔸در شهری داشتم میرفتم که متوجه پنجره ی منزلی شدم که بخاری آنها روشن بود اما مسیر لوله بخاری بسته بود، خدا خواسته بود من آمده بودم با سختی از روی دیوار مسیر لوله بخاری را باز کرده بودم و رفته بودم آنجا بدون اینکه خودم اطلاع داشته باشم زندگی سه نفر را نجات داده بودم، این کار آنجا خیلی برای من مفید بود ... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/rkr56g6 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
8.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت بیست و نهم فصل پنجم) 🔸با مداحی درگیر شده بودم که راجع به واقعه ی عاشورا طوری داشت صحبت میکرد که خدای نکرده نعوذ بالله به بانوان بعد از عاشورا هتک حرمت شده است، من با او درگیر شده بودم و طرفدارانش هم من را کتک زده بودند، آنجا بانو رقیه (سلام الله علیها) و بانو زینب (سلام الله علیها) دست به آسمان بردند و فرمودند: خدایا این فرزند ما غیرت ما را کشید عذابش را به جان می‌خریم نگذار عذاب بکشد و من به روشنایی آمدم. 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/eaih33p 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فصل: پنجم قسمت: بیست و نهم عنوان: فراز و فرود (قسمت دوم) مهمان: آقای سید محمد موسوی تهیه کننده و مجری: عباس موزون 🎬 دانــــــلود بــــــا کیفیــــــت بالا از آپــــــــــــارات👇 https://aparat.com/v/gjrxt9w ⬇️ دانــــــلود با حجم کم از کــــانال ســـــروش👇 https://splus.ir/abbas_mowzoon/3501 📺 مشاهده بدون نیاز به دانلود از تلوبیون👇 https://telewebion.com/episode/0xc700aab 🔊 دریافت فایل صـــــــوتی از ایــــــران صـــــدا👇 http://sokhan.iranseda.ir/detailsPodcast/?g=615767 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔️ @abbas_mowzoon 🆔️ @abbas_mowzoon_links
12.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت سی ام فصل پنجم) 🔸 شخصی را دیدم که متأسفانه خودکشی کرده بود و خیلی نزار بود، تلاش میکرد جسم من را تصرف کند وارد جسمم شدم و قاطعانه به او گفتم تو اجازه نداری وارد جسم من بشوی! تونل داشت ما را به سمت پایین میبرد، هفت طبقه پایین رفتیم و همچنان نور کم میشد. محیطی که وارد شدم خیلی بوی بدی میداد، حیوانات خیلی وحشتناکی می آمدند انسان ها را می‌بردند و تکه تکه میکردند ... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/ecj8mcy 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
11.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت سی ام فصل پنجم) 🔸در طبقه منفی هشت هیچ نوری نبود، خداوند آن افراد را رها کرده بود و به حال خودشان واگذار شده بودند. از ته قلبم از همه خواهش میکنم عاجزانه دعا کنند که هیچکس به جایی نرسد که بخواهد خودکشی کند، چون خودش را نمی‌کشد بلکه به بدترین جای ممکن منتقل میکند. جایی که خدا میداند واقعا نمیتوان توصیف کرد ... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/ebc3hc7 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
10.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت سی ام فصل پنجم) 🔸به طبقه پنجم آمدم. به شکل وحشتناکی درون حوضچه ی مذابی پرتاب شدم و سخت درگیر شدم. حق شخصی را خورده بودم، وقتی وارد دهانم میشد ذوب میکرد تا از جسمم بیرون بیاید و زمانیکه از جسم من بیرون می‌آمد دوباره آن تعفن را می‌خوردم و این تکرار میشد ... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/xoy6m89 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links