17.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت سیزدهم فصل سوم)
🔸در فضایی روی زمین نشسته بودم، غمگینترین حالت ممکن نشسته بودم، سَرَم روی بازویم بود، در خودم بودم، دیدم خانمی چادری با عصا دارند سمتم میآیند، نشستند و دوبار به اسم صدایم زدند گفتند: پسرم! علی جان!
قبل از اینکه خودشان را معرفی کنند، حسی میگفت بی بی دو عالم خانم فاطمه زهرا (سلام الله علیها) هستند...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/1GzpC
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۱۳
#علی_گرجیپور
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فصل: سوم
قسمت: سیزدهم
عنوان: خوشهها
مهمان: علی گرجیپور
تهیه کننده و مجری: عباس موزون
🎬 در آپـــــــارات ببینیــــد (بخش اول)
🎬 در آپـــــــارات ببینیــــد (بخش دوم)
📺 در تلوبیـــــون ببینیـد
🔊 از ایران صدا بشنوید (صوتی)
⬇️ دانلود با حجم کم در کانال سروش (بخش اول)
⬇️ دانلود با حجم کم در کانال سروش (بخش دوم)
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۱۳_بخش_۱
#فصل_۳_قسمت_۱۳_بخش_۲
#علی_گرجیپور
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔️ @abbas_mowzoon
🆔️ @abbas_mowzoon_links
20.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت چهاردهم فصل سوم)
🔸سال ۹۲ اردیبهشت ماه دخترم یک سالش بود، دختر و همسرم را به منزل مادرشان بُردم و با دوستانم تماس گرفتم شب آمدند پیش من و تصمیم گرفتیم به کوهنوردی برویم، باران خیلی شدیدی میآمد و رعد و برق بود؛ پشیمان شدم در این شرایط رفتیم.
🔸یک میله آهنی گرفته بودم به صورت تکیه گاه از آن استفاده میکردم که از سطح شیب دار بالا میرفتیم، یکدفعه فقط صدای رعد و برق را شنیدم، احساس سوختگی کردم و دیگر متوجه چیزی نشدم...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/1s6Mj
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۱۴
#احمد_رستمی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
22.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت چهاردهم فصل سوم)
🔸دیدم کُنج همان اتاقی که بستری بودم یک نوری میاد، انگار یکی میاد میگه تو باید از آنجا عبور کنی، سه کُنج دیوار باز بود و من نور میدیدم.
🔸اطرافم را دیدم که تنها نیستم، خوب که دقت کردم سمت راست یک کودکی حدود ۶_۵ ساله، سمت چپم یک خانمی بودند که لباس صورتی داشتند مقنعه سفید به سر داشتند ولی میدانستم سرش باند پیچی هست و با این خانم صحبت میکردم...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/Dvglx
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۱۴
#احمد_رستمی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
18.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت چهاردهم فصل سوم)
🔸یکی از سفرهایی که رفتم، خانمم را در امامزاده حسین(ع) قزوین که زیاد میرفتیم داشت دعا میکرد و دقیقاً متوجه کلام ش میشدم.
🔸من تجربه کردم این که میگویند برای اموات غذا و خوراکی خیرات بشه به میت میرسه و زمانیکه برگشته بودم مابین صحبت خالهام با اقوام، حرف ایشان را تأیید کردم و گفتم: آنجا آدم غذا میخورد آب میخورد
آنجا لذتهایی هست که حس میکنی...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/n7oib
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۱۴
#احمد_رستمی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
21.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت چهاردهم فصل سوم)
🔸اراده خودم نبود، باید عبور میکردم، دیدم لجنزار است، احساس میکردم یکی مثل سایه همراه من است، به من گفت: اینها تاوان کارهایشان را میدهند، با خودم میگفتم نکنه منم کارهایی کردم که الان اینجا گیر کردهام.
🔸دیگر در این مسیر متوجه شدم اتفاق افتاده برایم، اینکه گریه زاری میکنند (خانواده و عزیزانم) و متوجه حضور من نمیشوند،
فهمیدم در دنیای دیگری قرار گرفتم...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/HINyv
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۱۴
#احمد_رستمی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
22.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت چهاردهم فصل سوم)
🔸من رفیقباز بودم چند باری با خانواده م بحثم شد آنجا احساس کردم ای کاش آن توجهی که به رفیقانم می کردم به خانواده م می داشتم،آنجا پی بردم به کوچکی خودم و گفتم:خدایا مرا ببخش خدا رحم کرد و خودم را در باغ دیدم.
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/4R7pq
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۱۴
#احمد_رستمی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
21.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت چهاردهم فصل سوم)
🔸راه باز شد و رسیدم به باغ، وقتی عذرخواهی کردم به درگاه خداوند، مرا ببخشد، حالا دیگر لذت اول راه همراهم است و دیگر دلهره و ترس نیست.
🔸یک جوی آب روان درست مثل تعریف بهشت که خوانده و شنیده بودم، آب و هوای عالی، حسهایی غیر قابل توصیف،
سَرَم را داخل آب کردم آب خوردم، خرما و انار و انجیر بود، من خیلی انجیر دوست داشتم، انجیر میخوردم و هنوز مزهاش زیر زبانم هست...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/eVi95
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۱۴
#احمد_رستمی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فصل: سوم
قسمت: چهاردهم
عنوان: صعود
مهمان: آقای احمد رستمی
تهیه کننده و مجری: عباس موزون
🎬 در آپـــــــارات ببینیــــد (بخش اول)
🎬 در آپـــــــارات ببینیــــد (بخش دوم)
📺 در تلوبیـــــون ببینیـد
🔊 از ایران صدا بشنوید (صوتی)
⬇️ دانلود با حجم کم در کانال سروش (بخش اول)
⬇️ دانلود با حجم کم در کانال سروش (بخش دوم)
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۱۴_بخش_۱
#فصل_۳_قسمت_۱۴_بخش_۲
#احمد_رستمی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔️ @abbas_mowzoon
🆔️ @abbas_mowzoon_links
15.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت پانزدهم فصل سوم)
🔸به پرندگان خیلی علاقه داشتم، دوست داشتم همیشه کنار خودم باشند، ازشون نگهداری کنم، دون و آب بهشون بدم،
پرندگان رو میزدم که کنارم بمونند، ولی هیچ کدوم زنده نمیماند، یکی پرش کنده میشد، یکی پایش میشکست، یکی سرش، همه از بین میرفتند و میمُردند.
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/8DOQM
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۳_قسمت_۱۵
#حمید_جهانتیغ
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links