فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت سیزدهم فصل چهارم)
🔸یک قهوهخانه روبروی مدرسه بود من از پنج صبح میرفتم آنجا می نشستم،کاسبان می رفتند میآمدند.
یک پیرمردی بود یک خانه خرابه بود پایین مدرسه ما یک انبارش سالم مانده بود و این مرد اینجا زندگی میکرد ولی مثل انسانهای اولیه با هیزم روزگار میگذرانید و همیشه دودی بود.
🔸ما ادبی میخواندیم یک روز در قهوه خانه با دوستان بحث میکردیم معاصر خوب است یا پروین اعتصامی و یا... این آقا مهدی هم در گوشهای نشسته بود در سکوت و کسی به او توجه نمیکرد، یکدفعه از بین بحث گفت:
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/xCL3O
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۴_قسمت_۱۳
#رسول_نجفیان
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فصل: چهارم
قسمت: سیزدهم
عنوان: رسم زمونه
مهمان: آقای رسول نجفیان
تهیه کننده و مجری: عباس موزون
🎬 بدون نیاز به دانلود در آپـــــــارات ببینیــــد
🔊 از ایران صدا بشنوید (صوتی)
⬇️ دانلود با حجم کم در کانال سروش
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۴_قسمت_۱۳
#رسول_نجفیان
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔️ @abbas_mowzoon
🆔️ @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت چهاردهم فصل چهارم)
🔸چند سال پیش دچار مشکلات شدید مالی شده بودم. هر کاری میکردیم گره کار باز نمیشد. از جایی دیگر از خودم، کارم، زندگی زده شده بودم و از بزرگی خدا که چرا گره زندگی مرا باز نمیکند.
🔸۱۳ تیرماه سال ۱۴۰۰؛ ۲۱ ذیقعده بود. بعد از بازگشت از خانه همشیره، رفتم داخل اتاق و لباسم را عوض کردم از اتاق بیرون آمدم یک توقفی کردم که دست خودم نبود. ناخودآگاه چشمم به ساعت افتاد، ۱۰ونیم شب بود در حالت نشستن یک جایی پرت شدم، با سرعت زیاد این را حس کردم، بیابان وسیع دیدم با خودم گفتم من مُردهام...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/bn1Xt
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۴_قسمت_۱۴
#علیرضا_غلامی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت چهاردهم فصل چهارم)
🔸سمت چپم کسانی را میدیدم که در حالت عذاب هستند. افرادی را میدیدم شاید یکبار دیده بودمشان. میدیدم این حق الناس به گردنش است و با اینکه میدانسته، حق الناسش را ادا نکرده...
گرمای عذابی که میکشیدند حس میکردم. عذابشان به نوع گناهشان بستگی داشت...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/ozZvb
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۴_قسمت_۱۴
#علیرضا_غلامی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
26.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت چهاردهم فصل چهارم)
🔸از اینجا به بعد دو موجود شبیه انسان از سمت چپ من از دور نزدیکم میشدند، هر چه در ذهن خودم سعی میکردم چشم در چشم نشویم نمیشد؛
من مستقیم میروم پشت سر آن مأمور، آنها هِی نزدیکتر میشدند...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/WuclF
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۴_قسمت_۱۴
#علیرضا_غلامی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت چهاردهم فصل چهارم)
🔸یک جای دیگر ایستادیم. مدتی گرفتاریهایم خیلی بهم فشار آمده بود میخواستم اقدام به خودکشی کنم. طاقت نداشتم. واقعاً خسته شده بودم.
گفت: می خواستی خودکشی کنی. گفتم: نکردم، فقط فکرش را کردم در یک آن یک مسیری را طی کردیم به یک چشم بر هم زدن دیدم دقیقاً جلوی من ۵ تا قبر هست پُر مذاب، یکی یکی برایم توضیح داد...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/MspCv
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۴_قسمت_۱۴
#علیرضا_غلامی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
31.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت چهاردهم فصل چهارم)
🔸شاید در آن بیابان به اندازه یک روز فقط راه رفتم. به سمت راست نگاه میکردم، به سمت چپ سعی میکردم چشمم نیفتد که آن دو موجود دارند نزدیک میشوند. یک جایی آن دو موجود به فاصله دو متری من رسیدند. میدانستم الان آن دو مرا میبرند.
خیلی ناامید شده بودم گفتم کارم تمام است...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/vQqb0
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۴_قسمت_۱۴
#علیرضا_غلامی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
28.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت چهاردهم فصل چهارم)
🔸به انتهای مسیر خودم رسیدم. منتظر بودم آن دو موجود مرا ببرند. به راهنمای جلویم میگفتم: کمکم کن به ایستگاه آخر رسیدم. در همین حین که قطع امید کردم، یک سکوتی حکمفرما شد. یعنی تمام خوشحالی سمت راستم و نگرانی و پریشانی افراد روبرویم و هُرم گرما قطع شد؛ حس کردم کسی پشت سرم بود...
اراده برگشتن نداشتم، یک صدای قشنگی آمد گفت: امان! امان! دخترم ضمانتش را کرده...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/IdzCJ
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۴_قسمت_۱۴
#علیرضا_غلامی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فصل: چهارم
قسمت: چهاردهم
عنوان: دخترم
مهمان: آقای علیرضا غلامی
تهیه کننده و مجری: عباس موزون
🎬 بدون نیاز به دانلود در آپـــــــارات ببینیــــد
📺 بدون نیاز به دانلود در تلوبیـــــون ببینیـد
🔊 از ایران صدا بشنوید (صوتی)
⬇️ دانلود با حجم کم در کانال سروش
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۴_قسمت_۱۴
#علیرضا_غلامی
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔️ @abbas_mowzoon
🆔️ @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت پانزدهم فصل چهارم)
🔸از اون سمت خیابون اومدم این سمت. فقط یک لحظه دیدم که یکی مثل من روی زمین افتاده و من مات...
که اون روی زمین چکار میکنه؟! اگه اون یاسره پس من کی هستم!
🔸 یه حسی داشت جدا شدنِ من، یه حس خاصی داشت معلوم بود یکی داره میکشه جدا میکنه...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/cp9O4
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۴_قسمت_۱۵
#یاسر_درخشان
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت پانزدهم فصل چهارم)
🔸یک لحظه ترسیدم که اگه بمیرم خیلی کارهای نیمه کاره داشتم.
چشم هامو گرفتم محکم. شروع کردم خوندن: بسم الله الرحمن الرحیم اللهم کن لولیک الفرج ، یا امام زمان تو به دادم برس...
🔸گیر افتاده بودم، آواره شده بودم، نمیدونستم چکار کنم.
الان دارم میرم، هیچی با دست خالی
خوندم تموم شد دیدم زیر پام سفت شد فهمیدم جایی هستم...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/wnFaH
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۴_قسمت_۱۵
#یاسر_درخشان
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت پانزدهم فصل چهارم)
🔸یکی گفت که از این ور برو، نگاه کردم دیدم قد فوق العاده بلند
صورت رو نمیدیدم اصلا، سیاه بود انگار یه لباس مشکی کلا پوشیده بودن بهش مثل لباسهای عربی بلند مشکی
🔸بعد که در رو پیدا کردم رفتم سمت نور، دیدم که نور هست یه چیز گرد ولی بدون سیم، ثابت بود.
بعد دیدم که فامیلهای من، اموات من وایساده بودن، همه در جوار این نور وایساده بودن...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/hniDZ
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۴_قسمت_۱۵
#یاسر_درخشان
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت پانزدهم فصل چهارم)
🔸من یه آدم جوشی بودم، خوش اخلاق بودم اما بعضی موقعها مشکلات ایجاب میکرد که عصبانی بشم
متاسفانه بد جوش میآوردم و این جوش آوردن.ها خیلی کار منو خراب کرد، خیلی کارهای دنیا و قیامت منو عقب انداخت.
🔸رفتیم که بریم دیدم یه تونلی هست یه تونل با دیوار کوتاه
من ترسیدم وقتی که رفتم داخل، زن و بچه خودم، پدر و مادر خودم و کسانی که داد زده بودم دیدم اونجا وایساده بودن و سر تکون میدادن و من از خجالت سر انداختم پایین...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/gdjq0
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۴_قسمت_۱۵
#یاسر_درخشان
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت پانزدهم فصل چهارم)
🔸جایی بود یواش یواش به چمن رسید، چه چمنی! به درخت رسید چه درختی! درختهای پا کوتاه پر میوه سر پایی. چه رنگهایی! واقعا چه رنگهایی!
رنگها اصلا نمیتونی (چی بگم) تصور کنی. اصلا نمیتونی تو فکرت نگه داری این رنگها کجا بود؟! انقدر خوشرنگ؟!!
🔸یک صفحه سینما باز شد من تقریباً یک سی متری با این فاصله داشتم
صفحه فیلم شروع شد و ایکاش شروع نمیشد. تمام دغدغه من همین فیلم شد...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/M6DIb
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۴_قسمت_۱۵
#یاسر_درخشان
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فصل: چهارم
عنوان: حلالیت (بخش اول)
قسمت: پانزدهم
مهمان: آقای یاسر درخشان
تهیه کننده و مجری: عباس موزون
🎬 بدون نیاز به دانلود در آپـــــــارات ببینیــــد
📺 بدون نیاز به دانلود در تلوبیـــــون ببینیـد
🔊 از ایران صدا بشنوید (صوتی)
⬇️ دانلود با حجم کم در کانال سروش
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۴_قسمت_۱۵
#یاسر_درخشان
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔️ @abbas_mowzoon
🆔️ @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت شانزدهم فصل چهارم)
🔸 دوباره شروع شد با خانمم جنجال داشتیم دعوا میکردم حرف بهش میزدم. هر دفعه جر و بحث میکردم یواش یه شوکی بهم وارد میشد.
من که نشسته بودم دستام باز بود پاهام باز بود ولی هی یواش یواش هی جمع میکردم چون هی یه فشاری یواش یواش میلی به میلی میومد جلو. وقتی میومد احساس میکردم شب اول قبرمه.
دیگه اونجا فهمیدم که مُردم دارم جواب میدم و نمیدونم چکار کنم
و این ترازوی بنده دیدم کج شد...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/7X5TK
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۴_قسمت_۱۶
#یاسر_درخشان
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت شانزدهم فصل چهارم)
🔸زن و بچههام مانتویی بودن. چادر رو کنار گذاشتن. منم که اصلاً دوست نداشتم اینا رو گذاشته بودم زیر فشار
درگیری داشتم که چرا چادر سر نمیکنید دعوا ، دعوا، دعوا ...
اونجا رو نشونم دادن که تو چرا انقدر بحث میکنی
گفت: اگر در حق تو خلاف کرده یا اگر گناه کرده، باید جرمشو بکشه، اما اگر کاری کرده که تو دوست نداری، نباید هر روز دعوا کنی یا باید جدا میشدی یا باید اینو تحمل کنی
چرا زدی؟ گفت: چرا زدی؟...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/0t3qx
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۴_قسمت_۱۶
#یاسر_درخشان
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت شانزدهم فصل چهارم)
🔸دیگه هی میرسید به آخر کار، یه روز دم امامزاده قاسم وایساده بودم دیدم یه آقایی اومد دست بلند کرد، آقا یه کمکی به ما بکن، من اونجا واقعا پول نداشتم تو کیفم. اون روز یعنی واقعاً یک هزار تومنی پونصدی تو کیفم نبود. همینطوری نگاه کردمو گفتم خدا اگه داشتم میدادم...
🔸تنها چیزی که به درد من خورد دست مردم رو گرفتن بود. حتی با خنده حتی با محبت هرجوری بود برای من اینا ثوابش بزرگ بود...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/7fciW
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۴_قسمت_۱۶
#یاسر_درخشان
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
27.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت شانزدهم فصل چهارم)
🔸آقا امامزاده قاسم دوباره اومد، آقا امامزاده قاسم اومد بغل دست من انگاری یکدفعه زیر فشار بودم باز شد.
🔸بعد که رفتیم جلوتر گفت: پسر گردن کلفتی نکن، هیچ چیز، هیچ چیز بهتر از مهربانی نیست، گفت با زبونت با آرومی با مردم صحبت کنی خودشون بلدن احتیاجی به گردن کلفتی نیست...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/Nq5nV
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۴_قسمت_۱۶
#یاسر_درخشان
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
29.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت شانزدهم فصل چهارم)
🔸وقتی که به هوش اومدم اول خدا رو شکر کردم. تازه فهمیدم خدا خیلی دوستم داشته. اونجا فهمیدیم که خدا خدایی کرد ولی ما بندگی نکردیم و اون روز از خدا خواستم گفتم خدایا قدرتی بده که من بندگی کنم.
🔸 خدا اینو گذاشت برای همیشه برای من؛ یک، پام شکست که سمت گناه نرم.
لگنم شکست که جای گناه نشینم. گردنم شکست که گردن کلفتی نکنم. دماغم شکست که دم دماغ خودمو نبینم فراتر رو ببینم کارو برای خدا ببینم نه برای شخص خودم. سَرَم اینجوری شد اونم بخاطر اینکه زود قضاوت نکنم فکر بد نکنم...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/681mo
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۴_قسمت_۱۶
#یاسر_درخشان
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فصل: چهارم
قسمت: شانزدهم
عنوان: حلالیت (بخش دوم)
مهمان: آقای یاسر درخشان
تهیه کننده و مجری: عباس موزون
🎬 بدون نیاز به دانلود در آپـــــــارات ببینیــــد
📺 بدون نیاز به دانلود در تلوبیـــــون ببینیـد
🔊 از ایران صدا بشنوید (صوتی)
⬇️ دانلود با حجم کم در کانال سروش
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۴_قسمت_۱۶
#یاسر_درخشان
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔️ @abbas_mowzoon
🆔️ @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 پشت صحنه فصل چهارم
یک شب از صدها شب بیداری
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#پشت_صحنه
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
27.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت هفدهم فصل چهارم)
🔸راحله سال ۹۰ دانشجوی مهندسی عمران دانشگاه نور (شمال کشور) بود. روزی که میخواست برای دادن پایاننامه به دانشگاه برود، تصادف کرد. یک ربع قبل تصادف با من (مادر) تماس گرفت که من بلیط برگشت گرفتم تا عصر خانهام.
🔸یک ربع گذشت. آقایی تماس گرفت و گفت: دخترتان تصادف کرده (سارق گوشی راحله بود)
شماره را دوباره گرفتم گفتم شما کی هستید؟!
گفت: من دارم میگم دخترتان تصادف کرده هر جا هستید خودتان را برسانید...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/w3A60
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۴_قسمت_۱۷
#راحله_خمسه
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان:
(گزیدهای از قسمت هفدهم فصل چهارم)
🔸این راحله را خیلی دوست داریم. خیلی مهربان شده. از نظر جسمی خیلی آسیب دیده بود، ۴ بار عمل چشم انجام داد. دوبار عمل بینی، فک، ۲۳ بار جراحی صورت. کارهای توانبخشی بسیار داشت. سه سال فیزیوتراپی داشت.
🔸از همان روزهای اول که از کما بیرون آمد، مشاهداتش را میگفت. همیشه وقتی من یا پدرش بودیم انگار یک نفر دیگر هم حضور داشت. یک نفر دیگر را که میدید، سلام میداد؛ میخندید و میگفت: مامان سید آمد اینجا...
🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید:
https://aparat.com/v/72jem
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
#زندگی_پس_از_زندگی
#عباس_موزون
#فصل_۴_قسمت_۱۷
#راحله_خمسه
#تجربه_نزدیک_به_مرگ
🆔 @abbas_mowzoon
🆔 @abbas_mowzoon_links