eitaa logo
عباس موزون
53.3هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
2.6هزار ویدیو
13 فایل
مدیرکانال: عباس موزون ✍️پیشینه: پژوهشگر نویسنده تهیه کننده کارگردان مجری تلویزیون گوینده رادیو ✍دانش ها: کارشناسی: مهندسی تکنولوژی کارشناسی: کارگردانی سینما کارشناس ارشد: مدیریت اجرایی دکتری: مدیریت رسانه دانشجوی دانشگاه تهران ☎روابط عمومی @My_net_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
10.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت بیست و هشتم فصل پنجم) 🔸از درون می‌سوختم؛ گدازه بود یعنی جگرم داشت می‌سوخت! به اندازه ی ذره ذره ی اعمالی که انجام داده بودم و باعث آزار مادرم شده بودم ماه ها یا سالها مورد فشار و عذاب قرار می‌گرفتم. جاهایی بود که حتی فکر کرده بودم و پدرم را بد قضاوت کرده بودم؛ حتی اینها را هم باید جواب میدادم و عذابش را می‌فهمیدم ... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/bbx911n 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
11.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت بیست و هشتم فصل پنجم) 🔸جایی بود که مَشکی بسیار بزرگ آویزان بود من می‌دانستم که این آب از طرف آقا امام حسین (علیه السلام) هست، یک جام آب گرفتم و خوردم و بطور کلی عطش من برطرف شد و فشار هم کمتر شد، وارد طبقه دوم شدم مَلَکی منتظر من بود صندوقچه‌ای بزرگ بود که نور از آن بیرون می‌آمد می‌دانستم که این برای نیکی هایی هست که در حق خلق خدا انجام داده بودم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/clz3040 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
11.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت بیست و هشتم فصل پنجم) 🔸وارد طبقه ی سوم شدم اینجا سرمای شدیدی تمام وجودم را گرفت و قلب من با رگهایی که به آن وصل بود منتظرم بود. چون من قلب خودم را اذیت کرده بودم، غم چیزهای نداشته ام را خورده بودم؛ برای بعضی از اعمالم ده بیست سال در آن وضعیت بودم تا قلبم راضی شود ... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/saq0yw1 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
10.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت بیست و هشتم فصل پنجم) 🔸 شخصی آنجا حضور داشت می‌دانستم آقا امیر المومنین (علیه السلام) هستند با نگاه ایشان کل سرما از بدن من رفت با نور احاطه شدم و وارد طبقه چهارم شدم. آنجا سرزمینی بسیار بزرگ با تپه های خیلی زیبا بود. این طبقه برای خویشاوندانم بود، از وقتی وارد شدم گرما تمام وجودم را گرفت. زمانیکه به طبقه پنجم رفتم متوجه شدم آنجا مخلوقاتی هستند که زنده بودند و من ناخواسته به آنها آسیب زده بودم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/qde4n0e 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
11.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت بیست و هشتم فصل پنجم) 🔸از وقتی وارد این طبقه شدم حالت سنگینی وجودم را گرفت، غم و حزن عجیبی در من بود. داری که ما جابجا میکردیم وقتی میخواستم بچرخم گوشه ی دار به درخت سیب خورد و پوستش کنده شد من باید خودم را جای آن درخت میگذاشتم، تمام نیّات من درجه بندی داشت و چقدر زیبا میشد آن کارهایی که برای کمک به دیگران بخاطر رضای خدا انجام داده بودم ... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/omq9b52 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
13.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت بیست و هشتم فصل پنجم) 🔸در انتهای آنجا درختی بسیار زیبا بود که برگهایی از نور داشت. یکی از برگهای درخت جلوی پای من افتاد و این برگ به نام من ثبت شد که اجازه ی ورود به طبقه ی هفتم را دارم. جایگاهی بود که وجود مبارک امیر المومنین (علیه السلام ) بودند و یازده نور حضور داشتند. می‌دانستم این افراد در راه رضای خدا و خیر و خوبی جان خود را فدا کرده اند و شهید شده اند، ایشان به جایگاه و مقبره ی خود در زمین وصل بودند ... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/ote5udj 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
11.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت بیست و هشتم فصل پنجم) 🔸می‌فهمیدم که زمین کربلا از آن بالا طبقه هفتم به پایین رفته و این فاصله را نور پر کرده است. صحنه ی کربلا تکرار می‌شد و من فهمیدم که کربلا همیشه زنده است و در حال تکرار و جریان است. آنجا حس کردم که جسمم را جا گذاشتم. زمانیکه میخواستم وارد جسمم بشوم تمام زندگیم را مرور کردم ... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/hql67ib 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فصل: پنجم قسمت: بیست و هشتم عنوان: فراز و فرود (قسمت اول) مهمان: آقای سید محمد موسوی تهیه کننده و مجری: عباس موزون 🎬 دانــــــلود بــــــا کیفیــــــت بالا از آپــــــــــــارات👇 https://aparat.com/v/onxjb54 ⬇️ دانــــــلود با حجم کم از کــــانال ســـــروش👇 https://splus.ir/abbas_mowzoon/3500 📺 مشاهده بدون نیاز به دانلود از تلوبیون👇 https://telewebion.com/episode/0xc6b1e64 🔊 دریافت فایل صـــــــوتی از ایــــــران صـــــدا👇 http://sokhan.iranseda.ir/detailsPodcast/?g=615824 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔️ @abbas_mowzoon 🆔️ @abbas_mowzoon_links
11.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت بیست و نهم فصل پنجم) 🔸من میتوانم با دروغ گفتن خودم را طوری دیگر معرفی کنم، اما آنجا اینطور نبود؛ دروغ معنی نداشت و جای کتمان کاری نبود. پدربزرگ و مادربزرگم به استقبالم آمدند به محض برقراری ارتباط کامل همدیگر را می‌فهمیدیم و زمانیکه اشتباهات و گناهان من را می‌فهمیدند خیلی خجالت زده میشدم، جلوتر رفتیم دایی ام با همان لباس خاکی سربازی اش به سمت ما آمد ... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/agl93w7 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
11.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت بیست و نهم فصل پنجم) 🔸وارد سرزمینی شدم که خیلی بزرگ و گسترده بود. انتهای آن معلوم نبود. خشک و بی آب و علف، انسانها جمع شده بودند. هرکسی در حال زار خودش بود. دیدم یک تخت بیمارستان بود مادرم روی تخت بود! به جلو خیره شده بود کاملا همدیگر را درک میکردیم، رسیدیم به رودخانه ای بسیار طغیانگر... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/vla596f 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
13.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت بیست و نهم فصل پنجم) 🔸آن سمت آب اتاقک هایی بود که تا پایین رودخانه ادامه داشت. بعضی اتاقک ها خیلی روشن بودند و انسان هایی شاد در آنجا زندگی میکردند، بعضی هم کمرنگ تر و حتی تیره که افراد در خفقان بودند مادرم آنها را میدید و عذاب میکشید. دیدم جسم مادرم از هوش رفت و تونلی از نور مادرم را برد ... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/djtce05 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
9.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده ای از قسمت بیست و نهم فصل پنجم) 🔸من شفا گرفتم نظر و لطف خدا بود که من برگشتم. از خدا میخواهم بتوانم یاد و رضای او را نگه دارم. میخواهم به من فرصت بدهد امام زمانم(عج الله) را راضی کنم چون آنجا دیدم نامه ی اعمالم به سمع و نظر آقا امام زمان (عج الله) زیر سایه ی قرآن در طبقه ی مثبت هفت می‌رسید، آرزو دارم جلوی ایشان شرمنده نباشم و یار امام زمان (عج الله) باشم نه بار ایشان ... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/eha0t48 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links