eitaa logo
عباس موزون
50.3هزار دنبال‌کننده
965 عکس
2.2هزار ویدیو
4 فایل
مدیرکانال: عباس موزون ✍️پیشینه: پژوهشگر نویسنده تهیه کننده کارگردان مجری تلویزیون گوینده رادیو ✍دانش ها: کارشناسی: مهندسی تکنولوژی کارشناسی: کارگردانی سینما کارشناس ارشد: مدیریت اجرایی دکتری: مدیریت رسانه دانشجوی دانشگاه تهران ☎روابط عمومی @My_net_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
12.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت هفدهم فصل دوم) 🔸مقداری که گذشت جوانی را دیدم سرتا پا مشکی پوش، صورتی کِدِر، ابروهای درهم، غضبناک نگاهم می‌کرد. در ابتدا با من حرف نمی‌زد، یک حسی می‌گفت این تجسم اعمال توست و حالا از تو طلبکار شده... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/x7jHB 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
12.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت هفدهم فصل دوم) 🔸پیش خودم گفتم اگر من سمت راست را انتخاب کنم دوباره همان راهروهای بیمارستان و شاید شوک، شاید عملی بدون بی‌حسی و بیهوشی، دوباره همان سختی‌ها و نهایت سردخانه. 🔸اگر پنجره را انتخاب کنم آن نور مهربان که مرا دوست دارد و در آغوش می‌گیرد، بدون اذیت شدن این دنیا را ترک خواهم کرد، اما می‌ترسیدم بدنم را رها کنم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/JeAtE 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
17.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت هفدهم فصل دوم) 🔸آن شخص سمت راست من ایستاده بود کنار پای من، پوست صاف و جوانی داشت و دوست داشتنی بودند. آنجا به من الهام شد که ایشان از ائمه (علیهم السلام) هستند. ایشان اصلاً به من نگاه نمی‌کرد، بسیار زیبا بودند، ردای شیری به تن داشت و خیلی جدی بود و آمده بودند برای کمک به من اتاق پر از عشق و نور بود... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/A5fqr 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
20.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت هجدهم فصل دوم) 🔸سال ۷۶ دانشگاه سبزوار پذیرفته شدم امتحانات پایان ترم بود و چون بین امتحانات فاصله بود به مشهد آمده بودم. وقتی به سبزوار برگشتم از هم اتاقی‌ها کسی نبود چون آنها امتحان نداشتند من شروع به درس خواندن می‌کنم تا برای امتحان فردا صبح آماده باشم، نقص فنی بخاری موجب نشتی شد... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/YE2s1 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
13.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت هجدهم فصل دوم) 🔸بعد از خوب شدنم از حرم می‌رفتم به خانه چون نسبت به امام رضا (علیه السلام) احساس دین داشتم، بیشتر وقتم را در حرم می‌گذراندم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/M3V4s 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
23.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت هجدهم فصل دوم) 🔸بعد از مدتی که در بیمارستان بستری بودم سال ۷۶ مصدومین زیاد بود و تخت خالی نبود تقریباً برای من در بیمارستان کاری دیگر از دستشان بر نمی‌آمد و گفتند: ایشان چه در بیمارستان چه در خانه کاری برایشان نمی‌شود کرد باید توکل کرد به خدا. 🔸فشاری که به خانواده‌ام بود را می‌دیدم، از خدا خواستم به واسطه امام رضا(ع) زودتر خوب شوم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/H6YvU 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
14.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت نوزدهم فصل دوم) 🔸سال ۶۲ بود که دوستی داشتیم در روستا به نام سید هادی مهدوی دوست همیشگی من بود خیلی با هم صمیمی بودیم، طوری که سعی می‌کردیم حداقل هفته‌ای یکبار در یک کاسه غذا بخوریم. ایشان به جبهه رفت و شهید شد، من بعد شهادتش دیگر آرام و قرار نداشتم و با اصرار کردن به خانواده عازم جبهه شدم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/hdret 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
16.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت نوزدهم فصل دوم) 🔸بعد هفده هجده ساعت که پیدایم کردند، قلبم بر اثر انجماد یخ زده بود. پرستار لیستی می‌دهد که همه مجروحان به بخش «آی سی یو» برده شوند، همه مجروحان را معاینه کردند و هر کس به بخشی که لازم بود منتقل شد. 🔸وقتی مرا می‌بردند که به معراج شهدا انتقال بدهند، لیستی را برداشتند که آن پرستار داده بود با لیست شهدای اینجا، دیدند یک نفر اضافه است... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/uPTiM 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت نوزدهم فصل دوم) 🔸در سردخانه خودم را که دیدم گفتم: خدایا اینها مرا کجا می‌برند؟ من که زنده‌ام بارها به آنها که مرا از «آی سی یو» به سردخانه می‌بردند می‌گفتم: من زنده‌ام، ولی اصلا به حرفم توجهی نمی‌کردند. 🔸وقتی بهوش آمدم تازه متوجه شدم من روحم جای دیگری بود جسمم آنجا (سردخانه) بود، آنجا تازه به خودم آمدم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/fMNBG 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فصل: دوم قسمت: نوزدهم (بخش اول) عنوان: رفاقت مهمان: آقای نقی دلدار تهیه کننده و مجری: عباس موزون 🎬 در آپـــــــارات ببینیــــد 📺 در تلوبیـــــون ببینیـد 🔊 از ایران صدا بشنوید (صوتی) ⬇️ دانلود با حجم کم در کانال سروش 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔️ @abbas_mowzoon 🆔️ @abbas_mowzoon_links