eitaa logo
آیت الله هادی عباسی خراسانی
1.8هزار دنبال‌کننده
538 عکس
84 ویدیو
42 فایل
✒️پایگاه حفظ و نشر اندیشه و آثار📚 🔷حضرت آیت الله هادی عباسی خراسانی🔷 🔸دامت برکاته🔸 🟢فقیه عارف و سالک توحیدی🟢 شاگرد برجسته علامه حسن زاده آملی قدس سره الشريفة 📍 ارتباط با مدیر: @hoval_hadi 📬 ارسال نظرات: @aghavi
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 (۱) ✍ عـبـرت هاى عاشورا را مى توان بر سه گونه فكرى، سياسى و اخلاقى تقسيم كرد. و هر کدام از اینها شاخصه هایی دارند که در جای خود به آن می پردازیم. الف) ✅ انحرافات فکری بنی امیه در تاریخ عبرت آموز است. تـضـادّ مـيـان انسان ها از انديشه سرچشمه مى گيرد و فكر و انديشه است كه گاه جنگ ها بر مى انـگـيـزد. در رويـداد عـاشـورا نـيـز جـنـگ انـديـشـه هـا از سـال هـا پـيـش آغـاز شـده بـود. ريـشـه ايـن جـنـگ، در (تـفـكـّر رحـمـانـى) اهل بيت پيامبر علیهم السلام و (تفكّر شيطانى) بنى اميه بود؛ چنان كه امام صادق (علیه‌السّلام)مى فرمايد: 🌷 اِنـّا وَّالُ اَبـى سـُفـْيانَ اَهـْلُبـَيْتَيْنِ تَعادَيْنا فِى اللّهِ؛ قُلْنا: (صَدَقَاللّهُ) وَ قالُوا كَذِبَ اللّهُ (1) مـا و دودمـان ابوسفيان دو خاندانيم كه براى خدا با يكديگر دشمن شده ايم. ما مى گوييم: خدا راست مى گويد و آنان مى گويند: خدا دروغ مى گويد. ✅ بـر اساس ايـن روايـت، حـزب امـوى بـر پـايـه پـنـدار بـاطـل (دروغ گـويـى خـدا) پـى ريـزى شـده و هـمه انديشه ها و برنامه هاى حكومتى آنان از نظريه شيطانى سيراب مى گردد. 📚(1) بحار الانوار، ج 33، ص 165. @abbasi_khorasani
💠 و شاخصه های فکری آن (۲) 1ـ : ✍ ايـن بيمارى زيانبار، كه بيماران خويش را وادار به هر جنايتى مى کند، از دير باز قربانى هايى بـسـيـار گـرفـتـه است. همه سران جبهه كفر به جنون فكرى خود برتربينى دچار بوده اند و نمونه آشكار آن فرعون است كه مى گفت: اَنَا رَبُّكُمُ الاَْعْلى، نازعات/23 من پروردگارِ برترينِ شمايم. ✅ سـران بنى اميه نيز بدين جنون دچار بوده اند و هرگز به خداى واحد ايمان نياوردند و تظاهر آنـان بـه بـرخـى آداب اسـلامـى خدعه اى بيش نبوده و دين را ابزار تحكيم حكومت خويش ساخته اند؛ مثلاً يزيد خود را نماينده خدا و سلطنت را هديه اى از سوى او مى دانست. چنان كه نقل است او براى توجيح جنايات خود، اين آيه را بر زبان مى رانده است: قُلِ اللّهُمَّ مالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِى الْمُلْكَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشاءُ، آل عمران/26 بگو: بارخدايا! تويى كه فرمانروايى ! هر آن كس را كه خواهى، فرمانروايى بخشى؛ و از هر كس خواهى فرمان روايى را باز ستانى. ✅ با اين كه حكومت اموى هيچ اعتقادى به خدا نداشت، ولی جنايت هاى خود را به عهده خدا مى نهاد؛ چنانچه پس از آن كه اهل بيت امام حسين (علیه‌السلام) را به مجلس عبيداللّه آوردند، آن نابخرد نـگـاهـى بـه امـام سـجّاد(علیه‌السلام)كرد و گفت: (اين كيست ؟) گفتند: (على بن الحسين است.) گفت: (مگر عـلى بـن الحـسـيـن را خداوند در كربلا نكشت ؟!) امام سجّاد (علیه‌السلام) پاسخ داد: (من برادرى داشتم كه نـامـش عـلى بـن الحـسـيـن بـود و مـزدوران تـو او را كـشتند.) عبيد اللّه گفت: (خدا او را كشت.) 📚 تاريخ طبرى، ج 5، ص 433. @abbasi_khorasani
💠 و شاخصه های فکری آن (۳) ۲ ـ : ✍ در زمـان وقـوع حـادثـه عـاشـورا، اذهـان بـيـشـتـر مـردم نـسـبـت بـه مـسـائل بـنـيادين اسلام، مشوّش بود و خلفاى ناحق، برداشت هاى نادرست خود از اسلام را، در ذهن آنـان جـاى داده بودند. مردم، آن گونه مى انديشيدند كه حاكمان مى خواستند، نه آن گونه كه خـداونـد مـى خواست. خداوند می فرماید: (لا يَنالُ عَهْدِى الظّالِمينَ، بقره /124. عهد [امامت ] من هرگز به ستمگران نمى رسد. ✅ بـا ايـنكه يزيد و معاويه و ديگر امويان صلاحیت زمامداری مردم را نداشتند ولی سالها بر سرنوشت مردم و دين و مال و ناموس آنان حكم راندند و مردم نيز اطاعت از آنان را برخود لازم دانستند. ✅ از این رو امام حسين (علیه‌السلام) در نامه اى به مردم كوفه مى نويسد: 🌷 فـَلَعـَمْرى مَا الاِْمامُ اِلا الْحاكِمُ بِالْكِتابِ الْقائِمُ بِالْقِسْطِ الدّائِنُ بِدينِ الْحَقِّ الْحابِسُ نَفْسَهُ عَلى ذلِكَ لِلّهِ، (1) بـه جـانم سوگند! كسى شايسته امامت نيست مگر آن كس كه به كتاب خدا حكم كند، بر پا دارنده عدالت و به دين حق پايبند باشد و خويشتن را براى خدا وقف آن كند. ✅ حـضـرت فـاطـمـه صـغـرى (سلام‌الله‌علیها) هـنـگـام ورود بـه كـوفـه، اهل شهر را مخاطب ساخت و فرمود: 🌹 قـَسـَتْ وَاللّهِ قـُلُوبـُكـُمْ وَ غـَلَظـَتْ اَكـْبـادُكـُمْ وَ طُبِعَ عَلى اَفْئِدَتِكُمْ وَ خُتِمَ عَلى اَسْماعِكُمْ وَ اَبـْصـارِكـُمْ وَ سـَوَّلَ لَكـُمُ الشَّيـْطـانُ وَاَمـْلى لَكـُمْ وَ جـَعـَلَ عـَلى بـَصـَرِكـُمْ غـِشـاوَةً فـَاَنـْتـُمـْ لاتَهْتَدُونَ، (2) بـه خـدا سـوگـنـد! قـلب هـايـتـان سـنـگ و جـگـرهـايـتـان سـخـت گـشـتـه و بـر دل هـا و گـوشـهـا وچـشـمـانـتان مهر خورده و شيطان شما را فريفته و به بازى گرفته و بر ديدگانتان پرده (اى از جهل و غفلت) افكنده است. از اين رو، ديگر به راه راست در نخواهيد آمد. 📚 (1) بحار الانوار، ج 44، ص 334 ـ 335. (2) لهوف، ص 196. @abbasi_khorasani
💠 و شاخصه های فکری آن (۴) ۳ـ : ✍ خلفاى ناحق، با عملكرد و تبليغات نادرست خود، باورهاى دينى مردم را سست كرده بودند و از ايـن رو، ايمان به خدا و قيامت كه مهمترين عامل اصلاح فرد و جامعه است، به خاموشى گراييد و مـردم بـه جـاى ايـمـان بـه خـدا و تـقـويـت روحـيـّه ديـنـى، بـه طـاغـوت دل بستند: ☀️ ... وَ الَّذينَ كَفَرُوا اَوْلِيائُهُمُ الطّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ اِلَى الظُّلُماتِ، بقره/257 كـسـانـى كـه كـافـر شدند، سرپرستانشان طاغوتيانند كه آنان را از نور به سوى تاريكى ها مى كشانند. ✅ امام حسين (علیه‌السلام) پيش از شهادت، از اين حقيقت پرده بر مى دارد و مى فرمايد: 🌷 وَيـْحـَكـُمْ يـا شـِيـعـَةََّالِ اَبـى سُفْيانَ اِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دينٌ وَكُنْتُمْ لا تَخافُونَ الْمَعادَ فَكُونُوا اَحْراراً فى دُنْياكُمْ هذِهِ، (1) واى بـر شـمـا، اى پـيـروان دودمـان ابـوسـفـيـان ! گـر چـه دين نداريد و از روز بازپسين نمى هراسيد، دست كم در اين دنيا آزاده باشيد. 📗 (1) لهوف، ص 171. ‌ @abbasi_khorasani
💠 و شاخصه های فکری آن (۵) ۴ ـ : ✍ خداوند متعال، دين خود را كامل و بى هيچ گونه كاستى به آدميان هديه كرده است و جايى براى افزودن يا كاستن و اظهار نظر ديگران در آن نگذاشته و اعلام فرموده است؛ كه دين خالص، تنها از آنِ خداست و تنها همان را مى پذيرد: ☀️ اَلا لِلّهِ الدّينُ الْخالِصُ، مائده /3 آگاه باشيد كه دين خالص تنها از آن خداست. ✅ با اين همه، همواره كسانى بوده اند كه آگاهانه يا ناآگاهانه، آنچه را در دين نبوده است، به آن نـسـبت داده اند و در دين بدعت گذاشته اند. اين كار چنان نكوهيده است كه پيامبر گرامى اسلام (صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) بدعت گذاران را (سگ هاى دوزخ) ناميده است. 🌷 « اَهْلُ الْبِدَعِ کِلابُ اَهْلِ النّارِ؛ (1) بدعت گذاران سگ هاى دوزخند. ✅ پـس از ارتـحال رسول اكرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بدعت گذارى در دين، كم و بيش آغاز شد و شيوع يافت و تا هـنـگـام وقـوع حادثه عاشورا به اوج رسيد به گونه اى كه حضرت امام حسين(علیه‌السلام) از آن به تلخى ياد كرده و مى فرمايد: 🌹 اَدْعُوكُمْ اِلى كِتابِ اللّهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ فَاِنَّ السُّنَّةَ قَدْاُميتَتْ وَ اِنَّ الْبِدْعَةَ قَدْاُحْيِيَتْ، (2) من شما رابه سوى كتاب خدا و سنّت پيامبرش فرا مى خوانم؛ چرا كه سنّت او مرده و بدعت احيا شده است. 📚 (1) ميزان الحكمة، رى شهرى، ج1، ص 381 (2) تاریخ طبرى، ج 4، ص 265-266. @abbasi_khorasani
💠 و شاخصه های سیاسی آن (۷) ۲ـ : ✍ يـكـى از اسـماى حسناى الهى، اسم شريف (حق) است. آسمان ها و زمين و دنيا و آخرت بر حق بنا شـده انـد؛ چـنان كه پيامبران و كتاب هاى آسمانى نيز به حق فرستاده شده اند؛ يعنى بنيان و مـحـور عـالم تـكـويـن و تـشريع، حق است و مشيّت الهى بر اين قرار گرفته است كه قرآن مى فرمايد: ☀️ وَ يُحِقُّ اللّهُ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ، یونس/82 و خداوند با كلمات خود، حق را ثابت مى گرداند، هر چند بزهكاران را خوش نيايد. ✅ مـؤ مـن خـردمـنـد نـيز بايد در زندگانى فردى و اجتماعى خويش روى به سوى مشيَّت الهى كند. تـاريـخ گـواهـى مـى دهـد كـه جـامـعـه و حـكـومـت عـصـر امـام حـسـيـن (علیه‌السلام)، حـق را فـداى بـاطـل مـى كـردنـد و اين عبرت، بسيار تلخ و گزنده است و انسان هاى مؤ من و غيرتمند، هرگز چـنـيـن سـتـم بـزرگـى را بـر نـمى تابند. از اين رو، امام حسين (علیه‌السلام) مشفقانه و دردمندانه درباره فلسفه قيام خونين خود مى فرمايد: 🌷 اَلا تـَرَوْنَ اِلَى الْحَقِّ لايُعْمَلُ بِهِ وَ اِلَى الْباطِلِ لايُتَناهى عَنْهُ؟ لِيَرْغَبَ الْمُؤْمِنُ فى لِقاءِ رَبِّهِ مُحِقّاً فَاِنّى لااَرَى الْمَوْتِ اِلاّ سَعادَةً وَ الْحَياةَ مَعَ الظّالِمينَ اِلاّ بَرَمًا،(1) آيـا نمى بينيد كه به حق عمل نمى كنند و از باطل دورى نمى گزينند؟! تا مؤ من حق طلبانه به سـوى پروردگارش بشتابد و من مرگ را جز رستگارى و زندگى با ستمگران را جز ننگ نمى دانم. ✅ حـق ستيزى و باطل گرايى چنان بر جامعه اسلامى حاكم گشته بود كه هيچ اميدى به تغيير آن نبود و راه چاره همان بود كه امام حسين (علیه‌السلام) به سويش شتافت. 📚 (1) لهوف، ص 138. / وقعة الطف، ابو مخنف، ص107. @abbasi_khorasani
💠 و شاخصه های سیاسی آن(۸) ۳ـ : ✍ در تاريخ اديان الهى حتى يك مورد را نمى توان يافت كه از پيمان شكنى مؤ منان راستين، به ويـژه اوليـاى الهـى در آن سـخـن رفـتـه بـاشـد و يكى از ويژگى هاى بايسته رهبران دينى، وفاى به پيمان است. در برابر، رهبران كفر، بى هيچ پروايى همواره آن جا كه منافع نارواى خـويـش را در خـطر ديده اند، پاى بر روى هر پيمان و عهدى نهاده اند. قرآن نيز به صراحت در مورد آنان مى فرمايد: ☀️ فَقاتِلُوا اَئِمَّةَ الْكُفْرِ اِنَّهُمْ لااَيْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ، توبه/12 پـس، بـا پـيـشـوايـان كـفـر پيكار كنيد كه آنان هيچ پيمانى را پاس نمى دارند، باشد كه [از پيمان شكنى ]باز ايستند. ✅ پـس از آن كـه مـسـلمـانان با امام على (علیه‌السلام)بيعت كردند، معاويه به جاى پايبندى به اين عهد الهى نخستين مـخـالفـت هـا و كـيـنـه هاى خويش را آشكار ساخت و زير بار خلافت امام نرفت؛ چنان كه ناكثين و مارقين نيز از حزب اموى (قاسطين) پيروى كردند و پيمان بيعت را شكستند. همچنين معاويه پس از شـهادت امام على (علیه‌السّلام)با مكر و حيله زمينه هاى صلح امام حسن (علیه‌السلام)را فراهم كرد و امام ناچار شد آن صـلح تحميلى را بپذيرد و پيمانى با معاويه امضاكند. ✅ او در نخستين فرصت، به منبر رفت و پس ‍ از بدگويى از امام على (علیه‌السلام) و پيروان آن حضرت، به صـراحـت اعـلام كـرد كـه بـه هـيـچ يـك از مـواد پـيـمـان صـلح عمل نخواهد كرد و همه را زير پا خواهد گذاشت ! (1) ✅ در آن روزگار، خوى زشت و شيطانى پيمان شكنى به جامعه نيز راه يافته بود، چنان كه مردم كوفه پس از آن همه نامه و پيام به امام حسين (علیه‌السّلام) نه تنها به پيمان خويش وفا نكردند، بلكه با دشمن نيز هم داستان شدند و سرهاى مقدّس شهيدان را براى اميرشان هديه بردند. 📚 (1) شرح نهج البلاغه، ج 16، ص 46. @abbasi_khorasani
💠 و شاخصه های سیاسی آن(۸) ۳ـ : ✍ در تاريخ اديان الهى حتى يك مورد را نمى توان يافت كه از پيمان شكنى مؤ منان راستين، به ويـژه اوليـاى الهـى در آن سـخـن رفـتـه بـاشـد و يكى از ويژگى هاى بايسته رهبران دينى، وفاى به پيمان است. در برابر، رهبران كفر، بى هيچ پروايى همواره آن جا كه منافع نارواى خـويـش را در خـطر ديده اند، پاى بر روى هر پيمان و عهدى نهاده اند. قرآن نيز به صراحت در مورد آنان مى فرمايد: ☀️ فَقاتِلُوا اَئِمَّةَ الْكُفْرِ اِنَّهُمْ لااَيْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ، توبه/12 پـس، بـا پـيـشـوايـان كـفـر پيكار كنيد كه آنان هيچ پيمانى را پاس نمى دارند، باشد كه [از پيمان شكنى ]باز ايستند. ✅ پـس از آن كـه مـسـلمـانان با امام على (علیه‌السّلام)بيعت كردند، معاويه به جاى پايبندى به اين عهد الهى نخستين مـخـالفـت هـا و كـيـنـه هاى خويش را آشكار ساخت و زير بار خلافت امام نرفت؛ چنان كه ناكثين و مارقين نيز از حزب اموى (قاسطين) پيروى كردند و پيمان بيعت را شكستند. همچنين معاويه پس از شـهادت امام على (علیه‌السلام)با مكر و حيله زمينه هاى صلح امام حسن (علیه‌السّلام)را فراهم كرد و امام ناچار شد آن صـلح تحميلى را بپذيرد و پيمانى با معاويه امضاكند. ✅ او در نخستين فرصت، به منبر رفت و پس ‍ از بدگويى از امام على (علیه‌السّلام) و پيروان آن حضرت، به صـراحـت اعـلام كـرد كـه بـه هـيـچ يـك از مـواد پـيـمـان صـلح عمل نخواهد كرد و همه را زير پا خواهد گذاشت ! (1) ✅ در آن روزگار، خوى زشت و شيطانى پيمان شكنى به جامعه نيز راه يافته بود، چنان كه مردم كوفه پس از آن همه نامه و پيام به امام حسين (علیه‌السلام) نه تنها به پيمان خويش وفا نكردند، بلكه با دشمن نيز هم داستان شدند و سرهاى مقدّس شهيدان را براى اميرشان هديه بردند. 📚 (1) شرح نهج البلاغه، ج 16، ص 46. @abbasi_khorasani
💠 و شاخصه های سیاسی آن (۱۰) ۵ـ ترك امر به معروف و نهى از منكر: ✍ فـريـضـه ارزشـمـنـد (امـر بـه مـعروف و نهى از منكر) ضامن اجراى احكام اسلام و بقاى شريعت آسمانى است. قرآن مجيد در اين باره مى فرمايد: ☀️ كُنْتُمْ خَيْرَ اُمَّةٍ اُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَاءْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ، آل عمران/110 شـمـابـهترين امّتى هستيد كه براى مردم پديدار شده ايد: به كار پسنديده فرمان مى دهيد و از كار ناپسند بازمى داريد. اميرمؤ منان (علیه‌السلام)نيز درباره اهميت اين فريضه مى فرمايد: 🌷 غايَةُ الدّينِ الاَْمْرُ بِالْمَعْروفِ وَ النَّهْىُ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ اِقامَةُ الْحُدُودِ (1) نهايت دين، امر به معروف و نهى از منكر و اجراى حدود الهى است. ✅ بـا ايـن حـال، امـّت اسـلامـى پـس از ارتـحـال پـيـامـبـر گـرامـى اسـلام (صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) از ايـن اصل حياتى روى برتافت و نسبت به منكراتى كه در جامعه رخ مى داد، بى تفاوتى نشان داد؛ در بـرابـر فـسـاد و فـحشا نايستاد، خاندان پاك پيامبر را يارى نكرد و بدين سان، گرفتار سرنوشتى شد كه رسول اكرم (صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) پيش بينى كرده بود: 🌸 اِذا لَمْ يـَاءْمـُرُوا بـِمـَعـْرُوفٍ وَ لَمْ يـَنـْهَوْا عَنْ مُنْكَرٍ وَ لَمْ يَتَّبِعُوا الاَْخْيارَ مِنْ اَهْلِ بَيْتى ، سَلَّطَ اللّهُ عَلَيْهِمْ شِرارَهُمْ، (2) وقـتـى مـردم امـر بـه مـعـروف و نـهـى از مـنـكـر را بـه كـنـار نـهـنـد و از خـوبـان اهل بيت من فرمان نبرند، خداوند شرورانشان را بر آنان مسلّط خواهد كرد. ✅ حـاكـمان بنى اميه بر اثر بى تفاوتى مردم، سرنوشت كشور اسلامى را دركف گرفتند و به دلخـواه خـود، در ديـن و ثـروت و جان مردم دست بردند، و آن گاه كه تصميم گرفتند با خليفه راسـتين پيامبر اسلام (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بجنگند، نه تنها مردم مخالفت نكردند، بلكه به يارى آنان نيز شـتـافـتـنـد و امـام حـسـيـن (علیه‌السلام) را كـه براى نهى از منكر برخاسته بود، با بدترين وضع به قتل رساندند. 📚 (1) تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ج 1، ص469 (2) ، مستدرك الوسائل، ج12، ص185. @abbasi_khorasani
💠 و شاخصه های سیاسی آن (۱۱) ۶ ـ : ✍ اگـر بـگـويـيم مهمترين عاملى كه درطول تاريخ سبب گمراهى و انحراف و جنايت و خيانت آدميان گشته، (رياست طلبى) بوده است، سخن به گزاف نگفته ايم. نخستين نافرمانى، هنگامى از آفـريـدگـان سـرزد كـه مـخـلوقى گردنكش و جاه طلب به نام ابليس ‍ در برابر جايگاه والا و شايسته اى كه خداوند به حضرت آدم بخشيده بود، حسادت ورزيد و آن را براى خويش طلبيد. ✅ همه مستكبران و طاغوتيان، از جمله بنى اميه و نوكرانشان از اين بيمارى كشنده رنج مى بردند و انديشه و كردار و گفتارشان تحت تاءثير آن بوده است. نـقـل اسـت كه؛ پيش از آن كه مسلم بن عقيل از سوى امام حسين (علیه‌السلام)به كوفه رود، عبيداللّه بن زياد والى بصره بود. يزيد، عبيدالله را به ولايت كوفه نيز منصوب كرد و بدو گفت كه شتابان بـه كـوفـه رود و بـا مـسلم به مقابله پردازد. عبيدالله به محض دريافت حكم يزيد، به سوى كـوفـه حـركـت كـرد. (1) سـپس جناياتى بسيار مرتكب شد كه همه از روحيّه رياست طلبى اش بود. ✅ هـمـچـنـيـن نـقـل اسـت عـمـر بـن سـعـد پـيـش از رخداد كربلا، حكم ولايت رى را از عبيدالله گرفته بود. وقتى امام حسين (علیه‌السلام)و يارانش ‍ به كربلا رسيدند، عبيدالله، عمر را خواست و به او گفت: (نخست به كربلا برو و كار حسين (علیه‌السّلام)را يكسره كن و سپس به سر كار خويش برو.) عمر گفت: (مـرا از رويـارويـى بـا حـسـين (علیه‌السلام)معذور دار.) عبيدالله گفت: (اگر حكم رى را پس دهى، تو را معاف مى كنم.) عمر سعد يك روز مهلت خواست تا در اين باره انديشه و رايزنى كند. از قضا با هـر كـس بـه رايـزنى پرداخت، او را از رفتن به كربلا نهى كرد. عمر سعد سپس نزد عبيدالله رفـت و گـفـت: (خـبـر ولايـت مـن بـر رى مـيان مردم پخش شده و درست نيست كه من بدان جا نروم .) عـبـيـدالله، كـه گـويـا از روحيّات عمر آگاه بود، گفت: (تنها در يك صورت به ولايت رى مى رسـى و آن جـنـگ بـا حـسـين (علیه‌السلام)است.) عمر سعد چون پاى فشارى عبيدالله را ديد، پذيرفت كه بـراى رسـيـدن به حكومت رى، خون پاك حسين (علیه‌السّلام)را بريزد. (2) ✅ چنين روحيّه اى در بـيـشـتـر فـرمـاندهان و كارگزاران يزيد به چشم مى خورد كه در منابع تاريخى، از آن سخن رفته است. 📚(1) لهوف، ص 109. (2) مقتل، ابو مخنف، ص 94ـ 95. @abbasi_khorasani
💠 و شاخصه های سیاسی آن (۱۲) ۷ـ : ✍ يـكـى از وظـايـف مـسـلمـانـان، بـيـزارى از دشـمنان خدا و دوستى با خدا و اولياى اوست كه آن را (تـبـرّى و تـولّى)مـى گـويـنـد. بـنـابـر اين وظيفه دينى، مسلمانان بايد در موضعگيرى هاى سـيـاسـى ـ اجتماعى خود، همواره اصل دشمن داشتن و دوستى كردن براى خدا را در نظر گيرند و روابـط فـردى و اجـتـمـاعـى خـود را بـر مـحـور آن تنظيم كنند. ✅ قرآن مجيد در چند سوره بارها از (تـبـرّى)سـخن گفته و در آياتى پرشمار، با واژه هاى (حبّ)، (ودّ)، (ولايت) و مانند آن، از تولّى يادكرده است. امام صادق (علیه‌السّلام) نيز در سخنى ژرف، اين فريضه الهى را با دين برابر دانسته و مى فرمايد: 🌷 هَلِ الدّينُ اِلا الْحُبُّ وَ الْبُغضُ (1) آيا دين، چيزى جز دوستى و دشمنى [براى خدا] ست ؟! ✅ بـا ايـن هـمه، اين اصل ارزشمند، از دهه هاى دوم و سوم هجرى به بعد فراموش شد و بلكه مى تـوان گـفـت، مـردم بـه عكس آن عمل كردند؛ به دشمنان خدا و اسلام و پيامبر(صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم)، دست يارى و دوسـتـى دادند و با دين خدا و عترت پيامبر (صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) و مؤ منان راستين به دشمنى پرداختند و عاشورا نـقـطـه اوج ايـن رفـتـار نـابـخـردانـه اسـت. ✅ سـردمـداران حـزب امـوى، ازاصـل تـولّى و تـبـرّى و مـصـاديـق آن بـه خـوبـى آگـاه بـودنـد؛ چـنـان كـه ابـن عـسـاكـر نـقـل مـى كند، روزى عمروعاص در سايه كعبه نشسته بود و در آن ميان، امام حسين (علیه‌السلام) را ديد كه بـه سـوى كـعـبـه مـى آيـد. بـه اطـرافـيـانـش گـفـت: (ايـن مـرد، امـروز نـزد اهـل آسـمـان، مـحـبـوب تـريـن فـرد روى زمـيـن اسـت.) بـا ايـن حال، آنان بر لجاجت و عناد خود نسبت به اهل بيت (علیه‌السّلام)، پاى مى فشردند. 📚 (1) مستدرك الوسائل، ج15، ص129 @abbasi_khorasani
💠 و شاخصه های اخلاقی آن (۱۳) 1 ـ : ✍ تـربـيـت درسـت ديـنـى و روابـط مـشـروع خـانـوادگـى، سـهمى بسيار ارزنده در سلامت اجتماع، آزادگـى مـردم و رونـد الهـى نـظـام حكومتى دارد. انحرافات اخلاقى، با ناموس طبيعت و شريعت ناسازگارند و بنيادهاى اخلاقى و انسانى را ويران مى كنند و هميشه ابزارى در دست حكومت هاى استبدادى بوده اند و دستگاه اموى به شدت بدان ها آلوده بوده است. ✅ بـنـا بـر گـواهى تاريخ، خانه ابوسفيان، مركز فساد و فحشا بوده و هند، همسر ابوسفيان و مادر معاويه، از زنان بد نام آن زمان بوده است و معاويه جز ابوسفيان، به چهار نفر ديگر نيز منسوب بوده كه با هند، زنا كرده بودند. (1) ✅ زيـاد بن ابيه، كه از استانداران خونخوار معاويه بوده، پدرى مشخص نداشته است. (2) فـرزند زياد، عبيدالله، نيز نتيجه زنا بوده است؛ چنان كه امام حسين (علیه‌السلام) آن دو را (ناپاك پسر ناپاك) مى خوانده است. رسوايى هاى عشقى يزيد نيز روى تاريخ را سياه كرده و لكه ننگى ديگر بر پيشانى حزب اموى نهاده است. ✅ نـقل است در روز عاشورا ده نفر داوطلب شدند و بر بدن پاك امام حسين (علیه‌السلام) با اسب تاختند. سپس نـزد ابـن زيـاد آمـدنـد و جـايـزه اى نـاچـيـز گـرفـتند. ابوعمر زاهد مى گويد، نسب آن ده نفر را بررسى كرديم، همه فرزند نامشروع بودند.(3) بى بند و بارى اخلاقى در حكومت هاى ستمگر ابعادى پر دامنه دارد و بى شمار است. مفاسد اخلاقی تنها گوشه اى از مفاسد آن روزگار است كه بايد از آن عبرت گرفت. 📚 (1) شرح نهج البلاغه ، ج 1، ص 336. (2) همان ، ج 16، ص 187. (3) لهوف ، ص 182 ـ 183. @abbasi_khorasani
💠 و شاخصه های اخلاقی آن (۱۴) ۲ـ : ✍ روابـط درسـت اقـتـصـادى از پايه هاى مهمّ اديان الهى و حكومت اسلامى و جامعه دينى است و روى آوردن بـه روابـط اقتصادى نامشروع، نشانه بيمارى جامعه و تباهى افراد است و اين بيمارى در روزگار امام حسين (علیه‌السّلام) آشكارا خودنمايى مى كند. چون امام حسين (علیه‌السّلام) در روز عاشورا كوشيد تا بـا نـصـيـحـت و موعظه سپاه كفر را از زشتكارى شان آگاه كند و از ادامه راهى كه در آن لغزيده اند، بازدارد، آنان با غوغا و جنجال، مانع رسيدن صداى امام به گوش خود شدند. 🌷 امام حسين (علیه‌السّلام)رو به آنان كرد و فرمود: كـُلُّكُمْ عاصٍ لاَِمْري غَيْرُ مُسْتَمِعٍ قَوْلى فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِنَ الْحَرامِ وَ طُبِعَ عَلى قُلُوبِكُمْ وَيْلَكُمْ اَلا تَنْصِتُونَ؟ اَلاتَسْمَعُونَ؟.(1) همه شما فرمان مرا سرپيچى مى كنيد، به سخنم گوش فرا نمى دهيد؛ زيراشكمهايتان از حرام پرشده و بر دل هايتان مهر خورده است. واى بر شما چرا ساكت نمى شويد؟ چرا نمى شنويد؟! ✅ گـرد آوردن مـال و ثـروت از راه نـامـشـروع و حـرامـخـوارى ، بـر عـقـايـد، اخـلاق و اعمال آدمى تاءثيرى بسيار زيانبار دارد و راه سعادت و خير و فلاح را بر او مى بندد و چنان او را سـرگرم دنيا و سرسپرده شيطان مى كند كه حتى حاضر نمى شود به سخنان عبد صالح و حجّت خدا گوش فرادهد و در برابر از ناپاكانى چون يزيد، عبيدالله و عمر سعد، بدون چون و چرا فرمان مى بَرَد. (1) بحار الانوار، ج 45، ص 8. @abbasi_khorasani
💠 هاى و شاخصه های اخلاقی آن (۱۵) ۳ ـ حرمتى: ✍ در آيين پاك اسلام، جان و مال و ناموس و آبروى مؤ من از حرمتى ويژه بر خوردار است و هيچ كس در هيچ شرايطى حق ندارد بدو بى حرمتى كند. 🌷 امام صادق (علیه‌السلام) مى فرمايد: لِلّهِ عـَزَّ وَ جـَلَّ فـى بـِلادِهِ خـَمـْسُ حـُرَمٍ؛ حُرْمَةُ رَسُولِ اللّهِ(صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) وَ حُرْمَةَُّالِ الرَّسُولِ وَحُرْمَةُ كِت ابِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ حُرْمَةُ كَعْبَةِاللّهِ وَ حُرْمَةُ الْمُؤْمِنِ. (1) مـمـلكـت خـداونـد بـزرگ را پـنـج حـريـم اسـت: حـريـم پـيـامـبـر(صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) و حـريـم آل پيامبر و حريم كتاب خداى بزرگ و حريم كعبه الهى و حريم مؤ من. ✅ بـا ايـن حـال، در حـكـومت بنى اميه و واقعه عاشورا حرمت همه اين حريم ها شكسته شد، به ويژه حرمت آل رسول و حضرت امام حسين (علیه‌السلام). مزدوران بنى اميه در روز عاشورا، ناسزا گويى و بى حرمتى را به اوج رسانيدند و هيچ يك از رفـتـارشـان رنـگ و بـويـى انـسـانـى نـداشت. آن گاه كه امام حسين (علیه‌السّلام) بر اثر شدت جراحات، زمينگير شد، مالك بن نسر، نزد حضرت آمد با ناسزا گويى شمشير بر سر آن حضرت فرود آورد؛ چونان كه كلاه خود را دريد و به سر مقدس رسيد.(2) ✅ شـمـربـن ذى الجـوشـن در كشاكش نبرد، به خيمه امام حسين (علیه‌السّلام) هجوم آورد و با نيزه آن را دريد و فـريـاد زد: (آتـش بـيـاوريـد تـا اهـل ايـن خـيـمـه را بسوزانم !) آنان پس از كشتن امام و اصـحـابـش، پيكرهاى پاكشان را مثله كردند، لوازم انفرادى آنان را بـه غـارت بـردنـد.(3) ✅ ايـن حـرمـت شـكـنـى در حـالى صـورت مـى گـرفـت كـه سپاهيان يزيد خود را مسلمان و پيرو آيين مـحـمـد(صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) مـى دانـسـتـند. سنان بن انس در كنار پيكر غرقه به خون امام از اسب پايين آمد و با نهادن شمشير بر گلوى آن حضرت، با گستاخى گفت: (به خدا سوگند مى دانم كه تو پسر پـيـامـبـرى و پـدر و مـادرت بـهـتـريـن مـردم بودند و سرت را از بدنت جدا مى كنم !) و چنين نيز كرد.(4) 📚 (1) بحار الانوار، ج 24، ص 186. (2) لهوف، ص 172. (3) همان، ص 174. (4) همان، ص 176. @abbasi_khorasani
💠 و شاخصه های اخلاقی آن (۱۶) ۴ـ : ✍ رحـم آوردن بـر زنـان و كـودكـان و مـعـاف كـردن آنـان از جـنـگ و كـشـتـار، يـكـى از اصـول آيـيـن جـوانـمـردى اسـت. ولى در واقـعـه كـربـلا ايـن اصـل نـيـز نـاديـده گـرفـتـه شـد و گـرگـان بـنـى امـيـه زن و كـودك را نـيـز در مـعـركـه به قتل رساندند. ✅ قـاسـم و عـبـدالله، فـرزنـدان امـام حـسـن (علیه‌السّلام) بـودنـد كـه هـمـراه اهـل بـيـت امـام حـسـيـن (علیه‌السّلام) در كـربـلا حضور داشتند و به سبب علاقه به امام حسين (علیه‌السّلام)، هر يك در مـقطعى از جنگ خود را به ميدان رساندند تا از آن حضرت دفاع كنند، ولى به گونه اى فجيع بـه دسـت مـزدوران بـنـى امـيـه بـه قـتـل رسـيـدنـد در حـالى كـه هـنـوز بـه سـن بـلوغ نرسيده بـودنـد.(1) ✅ امـويـان حـتـى بـه كـودك شـيـرخـوار امـام حـسـين (علیه‌السّلام) نيز رحم نكردند. نـقـل اسـت كـه آن حضرت در آخرين لحظه ها به خيمه ها نزديك شد و به خواهرش ‍ حضرت زينب (سلام‌الله‌علیها) فـرمود: (فرزند كوچكم را بياور تا با او وداع كنم !) وقتى كودك را آوردند، امام او را در آغـوش گـرفـت، حـرمـلة بـن كـاهـل، تيرى به گلوى كودك زد و آن را پاره كرد. امام (علیه‌السّلام) مشت خويش را زير خون گلوى كودك گـرفـت و سـپس آن را به آسمان پاشيد و از بى عاطفگى و درندگى دشمن به خدا پناه برد و عـرض كـرد: چـون در مـنظر تو چنين مصيبتى روى داد تاب آوردم. امام باقر(علیه‌السلام) در اين باره مى فـرمـايـد: (از خـون طـفـل شـيـرخـوار، قـطـره اى بـه زمـيـن نـچـكـيـد.) (2) ✅ طـبـرى نـقـل كـرده اسـت كـه همسر يكى از شهيدان كربلا بر بالين شوى شهيدش حضور يافت، خاك و خـون را از چـهـره اش زدود و گـفـت: (بـهـشـت بر تو گوارا باد!) چون شمر بن ذى الجوشن اين مـنـظـره را ديـد، غـلامـى را فـرمـان داد كـه آن زن را بـه قـتل برساند. او نيز عمودى بر سر آن بانوى باوفا كوبيد، سرش را شكافت و بدين سان، او در كنار پيكر همسر شهيدش ‍ به شهادت رسيد.(3) 📚 (1) ابصار العين فى انصار الحسين، ص 72 ـ 74. (2) لهوف ، ص 169. (3) تاريخ طبرى ، ج 5، ص 438. @abbasi_khorasani