🍃 روشنایی امروز و فردای من
خدا را شکر که دوستت دارم.
میشود امشب در همین ابتدا التماس کنم
که هیچ گاه
سؤالِ «چه چیزی را دوست داری و از چه کسی خوشَت میآید» را
از دل و ذهنم پاک نکنی؟
شکر نعمت این سؤال
گشتن به دنبال پاسخ آن است.
میترسم گاهی که کاهلی میکنم
برای به دست آوردن پاسخ
خدا نعمت این سؤال را از من بگیرد.
خدا بدون درخواست
محبّت تو را به ما داده
ولی شرط بقای آن
پیدا کردن پاسخ کلیدیترین سؤال زندگی است:
تو چه چیزی را دوست داری و از چه کسی خوشَت میآید؟
کسانی در پی پاسخ این سؤال نیستند
روز را به شب میرسانند و شب را متصل به صبح میکنند
در حالی که بارها و بارها کارهایی کردهاند و کارهایی نکردهاند
که تو را آزرده و غم به دلت راه داده و گره در ابروانت انداخته
و حتّی ...
و حتّی ... چشمت را تر کرده و اشکت را جاری
مگر میشود تو را آزار داد
و محبّتت را در دل، دست نخورده باقی گذاشت؟
مگر میشود اشک تو را جاری کرد
و محبّت خدا داده را به عشق بدل نمود؟
هر چه قدر بیشتر فکر میکنم
بیشتر به عظمت نعمت داشتن این سؤال پیمیبرم
و ترسم برای از دست دادن این دغدغه
بیشتر از پیش میشود.
آقا!
التماست میکنم حتی برای لحظهای
فرصت اندیشیدن به این سؤال را از من نگیر.
تا امروز لحظهها که جای خودشان
ساعتها و روزها و ماههای زیادی گذشته
که من به این سؤال و پاسخش فکر نکردهام
و ماندهام چگونه عذر این همه تقصیر نزد خدا ببرم
و با چه زبانی توبه کنم برای تلف کردن این همه عمر از دست رفته.
کیست که به پاسخ این سؤال نیندیشد
و از عمرش توشهای برای قبر و قیامتش جمع کند؟!
من باید از همۀ عبادتهایی که بدون اندیشیدن به این سؤال به جا آوردهام
از صمیم جان توبه کنم
و حالا خودت بگو با گناهانی که در ظلمات غفلت از این سؤال کردهام
چه باید کرد؟
گذشته، گذشته
امروزم را در یاب آقا
تا چشم بر هم زدنی از پیجویی پاسخ این سؤال غافل نشم
شاید تنها راه جبران این گذشتۀ سیاه فقط همین باشد.
شبت بخیر روشنایی امروز و فردای من!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
https://eitaa.com/abbasivaladi
بازی با اعداد1⃣2⃣3⃣4⃣5⃣
🔶یک نفر اوستا شده، هر کدام از بچّه ها👧👦 را با یک عدد، نامگذاری میکند.
🔶 پس از آن، یک مسئلۀ ریاضی طرح میکند. پاسخ دهنده به آن مسئله، باید خیلی زود با گفتن یک کلمه مثل: من، بله، حاضر و ... خود را از جمع، جدا کند.
جدا شدن از جمع، میتواند با یک حرکت همراه باشد. مثلاً اگر همه نشسته اند، پاسخ دهنده، بلند شود.
🔶برای مثال، پنج نفر بازیکن را فرض کنید که از یک تا پنج، شماره گذاری میشوند. اوستا میگوید: «دو بعلاوۀ دو». در این جا خیلی زود، بازیکنی که شمارۀ چهار روی او گذاشته شده، باید خود را از جمع، جدا کند و بعد هم به جمع برگردد. اگر این کار به وسیلۀ او انجام نگیرد و یا این که با وقفه انجام شود، یک امتیاز منفی برای او محسوب میشود.
دوباره اوستا میگوید: «پنج، منهای سه». در این جا، بازیکنی که عدد دو روی او گذاشته شده، باید بیرون بیاید.
🔶مسئله هایی که توسّط اوستا بیان میشود، باید با اندازۀ معلومات بازیکنان، تناسب داشته باشد. اگر توانایی بازیکنان بالا باشد، میشود مسئله ها را ترکیب کرد. مثلاً اوستا بگوید: «پنج، منهای سه، بعلاوۀ یک» که در این صورت، عدد سه باید بیرون بیاید.
📚 بازی ، بازوی تربیت ص ۱۰۷
#بازی_بازوی_تربیت
#تربیت_فرزند
#محسن_عباسی_ولدی
http://eitaa.com/abbasivaladi
🍃حضرت انسان
خدا را شکر که دوستت دارم.
میخواهم امشب پیش خودم
چند بار این سؤال را تکرار کنم:
تو چه چیزی را دوست داری و از چه کسی خوشَت میآید؟
تو چه چیزی را دوست داری و از چه کسی خوشَت میآید؟
تو چه چیزی را دوست داری و از چه کسی خوشَت میآید؟
چه قدر این سؤال قشنگ است!
چه طور باید گذشت از کنار این سؤال؟
من گمان نمیکنم کسی راه عبور از این سؤال را بلد باشد.
درست میگویم؟
پیش خودم گاهی امتحان میکنم فراموش کردن این سؤال را.
اما؟؟
حواسم را جمع هر چیزی که میکنم
باز هم این سؤال خودش را نشانم میدهد
و به یادم میآید که تو حواسَت را دوست داری جمع چه چیزی بکنی.
میخواهم خودم را به خواب بزنم
و ببینم میشود این سؤال را فراموش کرد؟
وقتی که میخواهم خودم را به خواب بزنم
یادم میآید که تو آیا از «خود را به خواب زدن» خوشَت میآید یا نه.
مشغول حرف زدن با این و آن میشوم
تا ذهنم قدری فاصله بگیرد از این سؤال.
به ذهنم میآید که تو این قدر مشغول شدن به گفتگو با این و آن را
میپسندی یا نه.
این سؤال شده عین وجود من
مگر میشود آدم هستی خودش را فراموش کند؟
در خواب هم این سؤال، آدم را رها نمیکند
رؤیاها نیز رنگ این سؤال را گرفته.
در خواب هم دارم از این و آن میپرسم
که تو چه چیزی را دوست داری و از چه کسی خوشَت میآید.
چه قدر زندگی با این سؤال شیرین است!
از وقتی این سؤال، روی دل و روی ذهنم حک شده
از چنگال کابوسهای پیاپی نجات یافتهام.
من فقط یک کابوس میبینم: کابوس فراموش کردن این سؤال.
یک شب خواب زندگی بدون این سؤال را دیدم
هنوز هم که یاد آن کابوس میافتم، تنم میلرزد.
چه قدر سیاه و ترسناک بود زندگی بدون این سؤال!
من دوست ندارم آن کابوس را فراموش کنم
هر گاه که به یادش میافتم
بیشتر میفهمم که این سؤال چه نعمت بزرگی است.
نمیشود از دست این سؤال خلاص شد
زیرا خدا عالم را که آفرید
در جای جای آن بذر این سؤال را پاشید.
فرقی نمیکند کجا باشیم
اگر کمی از انسانیت در وجودمان مانده باشد
همه جا این سؤال را میبینیم.
باید دست از انسانیت شست
تا از دست این سؤال رها شد.
روزی اگر بنا شد انسان نباشم
تو لحظهای فرصت نفس کشیدن به من نده
و مرا قربانی خودت کن.
التماس میکنم دل به حالم نسوزان.
شبت بخیر حضرت انسان!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
https://eitaa.com/abbasivaladi
محسن عباسی ولدی
#بشقابهای_سفره_پشت_باممان #ماهواره #محسن_عباسی_ولدی https://eitaa.com/abbasivaladi
📡 ابعاد فروپاشی خانواده در برنامههای ماهوارهای
5⃣ارزش زدایی از مفهوم غیرت و عزت
⭕️ناموس، یکی از واژههای آشنا در فرهنگ ماست. حتّی کسانی که اهل نماز و روزه نیستند، نسبت به ناموس خود، حسّاسیت داشته و دارند.
⁉️چرا هماکنون برخی از مردان ما هیچ حسّاسیتی در قبال آرایش کردن 💄و پوشش زنندۀ همسر خود ندارند و بالاتر از این، چرا برخی از مردان، زنانشان را به این کار مجبور میکنند؟👫
به نظر شما این مرد در این که چشمهای 👀بسیاری در خیابان با نیّت لذّتجویی به همسرش نگاه میکنند، تردیدی دارد؟ دلیل اصلی، آن است که مرد، حسّاسیت خود را در قبال همسرش از دست داده است.
⁉️آیا اگر غیرت این مرد آسیب ندیده بود، راضی به این کار میشد؟
🛰یکی از اصلیترین اهداف شبکههای ماهوارهای، مبارزه با محافظ عفّت، یعنی غیرت است. اگر اینها بتوانند به این هدف دست پیدا کنند، سرباز دشمن ⚔را به سرباز خودی تبدیل کردهاند؛ یعنی مردی که در جبهۀ دشمنان آنها بوده و نمیگذاشته به اهدافشان دست پیدا کنند🛡، حالا تبدیل به سربازِ آنها شده و در مسیر از بین بردن استحکام خانواده💣 قدم بر میدارد، بی آن که بداند چه میکند و آب در آسیاب که میریزد؟
📚بشقابهای سفره پشت باممان، ص56-60
#بشقابهای_سفره_پشت_باممان
#ماهواره
#محسن_عباسی_ولدی
https://eitaa.com/abbasivaladi
♦️افزایش رقبای تربیتی
فنآوری، به سرعت هر چه تمامتر، در حال وارد کردن ابزارهای جدید به زندگی ماست که هر کدام از آنها به تنهایی مشکلات و خطرهای بسیاری را در مسیر تربیت ایجاد میکنند.
📛 هر اندازه عوامل منفی تأثیرگذار بر تربیت فرزندانمان بیشتر میشود، نیاز به وقت گذاشتن برای آنها هم بیشتر میشود.
✅ مقصود از وقت گذاشتن برای تربیت فرزندان، تنها وقتی نیست که به صورت مستقیم به فرزند، اختصاص مییابد؛
بلکه صرف وقت برای مطالعۀ کتابهای مفید 📚 هم بخشی از این وقت است.
📚من دیگر ما، کتاب اول، ص41
#من_دیگر_ما
#کتاب_اول
#تربیت_فرزند
#تربیت_رسانهای
#ناآگاهی_از_روشهای_تربیت_صحیح
https://eitaa.com/abbasivaladi
🍃دوست داشتنی من
خدا را شکر که دوستت دارم
به اندازۀ ارزشی که محبّت تو پیش خدا دارد
خدا را شکر که دوستت دارم
به اندازهای که خدا تو را دوست دارد
خدا را شکر که دوستت دارم.
دو دستی که نه، با همۀ وجودم چسبیدهام
به سؤالِ «تو چه چیزی را دوست داری و از چه کسی خوشَت میآید»
و هر لحظه دارم نفس میکشم با این سؤال.
تا وقتی که این سؤال هست، نفسهایم همه بهاری هستند.
و تا این سؤال را در آغوش کشیدهام، قلبم طرب انگیز میتپد.
من هر روز به دنبال پاسخ این سؤال هستم
و هر لحظه به آن فکر میکنم
امّا امشب میخواهم درخواستی از تو داشته باشم
اگر زیادهخواهی است
بگذار به حساب مستی طر ب آلودی که
از شراب این سؤال به وجودم دست داده.
آقا!
میدانم که جوینده یابنده است
و میدانم که دنیایی از سخنان شما پیش روی ماست
و میدانم که اگر چشمانم را بلغزانم روی کلام نورانیتان
میشود پاسخ این سؤال را مثل روز، واضح و روشن پیدا کرد
امّا...
امّا اگر از تو بخواهم و التماست کنم
که خودت یک بار پاسخ این سؤال را بدهی
قبول میکنی یا نه؟
قبول داری میان خواندن تا شنیدن
فاصله از زمین تا آسمان است؟
من دوست دارم برای یک بار هم که شده
از یکی از دوستداشتنیهایت برایم حرف بزنی.
در دنیای ما رسم بر این است که معشوقها
از دوست داشتنیهایشان برای عاشقشها حرف بزنند
این حرف زدنها غوغایی به پا میکند در دل عاشقها.
معشوق از دوست داشتنیهایش میگوید
عاشق، محبّت همۀ آن دوستداشتنیها را در دلش احساس میکند
نه پس از شنیدن حرفهای معشوق
در همان حین شنیدن.
من خودم را میشناسم و میدانم
اگر از زبان تو دوستداشتنیهایت را بشنوم
در همان دم عاشق دوستداشتنیهایت میشوم.
امتحانش که خرجی ندارد.
امتحان کن!
اوّلین امتحانت هم سختترینش باشد
مثلاً از من بخواه جانم را فدایت کنم.
نه، این که سخت نیست
از من بخواه و بگو که دوست داری هر چه دارم را فدایت کنم
جان و مال و اهل و عیال و حتّی آبرو.
از این سختتر هم اگر هست راضیام.
تو مرا بنشان در برابرت
نگاهت را خیره کن به نگاهم
لبخندی بنشان گوشۀ لبت
زبان باز کن و بگو چه چیزی را دوست داری.
ناجوانمرد است کسی که حتّی برای لحظهای
تأخیر بیندازد انجام دوستداشتنیهای تو را.
منتظر مینشینم تا دعوتم کنی به خانهات
اگر خواستی قرارمان را میگذاریم در خانۀ من
اگر هم نه، چه طور است قرارمان را بگذاریم
در جایی که تو بیشتر از همه جا دوستش داری؟
قرارمان کربلا باشد خوب است؟
هر جا که تو بگویی
من فقط در انتظار قرار میایستم.
شبت بخیر دوست داشتنی من!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
https://eitaa.com/abbasivaladi
🍃یار صبورم
خدا را شکر که دوستت دارم.
من دوستت دارم.
قشنگترین جملهای که میتوانم ادا کنم.
من دوستت دارم.
طرب انگیزترین آهنگی میتوانم بنوازم.
من دوستت دارم.
مستانهترین فریادی که میتوانم بر آورم.
من دوستت دارم.
زیباترین ادعایی که میتوانم بکنم.
من دوستت دارم.
محکمترین ستونی که میتوانم به آن تکیه کنم.
من دوستت دارم.
بلندترین آسمانی که میتوانم تماشایش کنم.
من دوستت دارم.
قشنگترین نقشی که میتوانم روی دلم بکشم.
من دوستت دارم.
غلیظترین شرابی که میتوانم بنوشم.
من دوستت دارم.
تازهترین جملهای که همیشه میتوانم تکرارش کنم.
من دوستت دارم.
قدیمیترین شعری که هیچ گاه کهنه نمیشود.
من دوستت دارم.
امیدبخشترین سرمایهای که میتوانم به آن دل خوش کنم.
و خدا را شکر که دوستت دارم.
این که چرا خدا محبّت تو را در دلم گذاشته
پاسخی هم اگر داشته باشد
من از آن بیخبرم
هر چه هست، یقین دارم که تو را دوست دارم
و محبّتی که از تو به دل دارم
فضل خداست بر من.
بیشک این خدا بود که محبّت تو را در دلم گذاشت
ولی حالا که محبّتت را در دلم گذاشته
«از من چه میخواهد؟»
سؤالی است که باید در پی پاسخش باشم
پاسخش هم یک جمله بیش نیست:
«محبّت تو را در دلم گذاشت تا آنچه را تو دوست داری دوست بدارم».
زندگی در آنچه تو دوست داری خلاصه میشود
و مرگ یعنی فاصله گرفتن از آنچه تو دوست داری.
پس باید گفت که خدا محبّت تو را در دلم گذاشت
تا بروم به دنبال پاسخ این سؤال:
«تو چه چیزی را دوست داری و از چه کسی خوشَت میآید؟»
یافتن پاسخ این سؤال
یعنی شکرگزاری خدا بابت محبّتی که از تو به دلم نهاده.
آقا!
میدانم که صبوری و صبرت فرشتهها را به شگفت آورده
امّا میدانم که من هم شاگرد تنبل کلاس تو هستم
من از اندازۀ صبر تو خبر ندارم
ولی تو از میزان سستی من آگاهی
اگر حال و روز من به قدری خراب است
که حوصلهات را سر میبرم و کاسۀ صبرت را لبریز میکنم
التماس میکنم به خاطر خدا کمی بیشتر صبر کن.
آخرش پاسخ این سؤال را مییابم، خواهی دید
و لحظه لحظۀ زندگیام را با پاسخ این سؤال نفس میکشم خواهی دید.
آخرش یک روز میشوم همانی که تو دوست داری، خواهی دید.
شبت بخیر یار صبورم!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
https://eitaa.com/abbasivaladi
محسن عباسی ولدی
http://eitaa.com/abbasivaladi
🍃مرا بپذیر
آقا!
با تو که هستم، همۀ حادثهها معنا دارد.
پشت برگۀ هر حادثهای، نقشۀ راه رسیدن
به تو را کشیدهاند. هر لحظۀ زندگی من،
یک حادثه است. پس من در هر لحظه،
نقشهای دارم برای رسیدن به تو.
چه قدر خوب!
وقتی به تو فکر میکنم و دغدغهام
رسیدن به تو میشود، دیگر نقشهای
برای زندگی ندارم. تو راه را به من
نشان میدهی و من، آن را طی میکنم.
همین، بهتر است. دیگر بس است راه
بُنبست را هزار باره رفتن و برگشتن.
اگر تو مقصد من باشی، وارد راه
بیانتهایی خواهم شد که در
قدم به قدم آن، خودت حضور داری.
دیگر شکست در زندگی من، بیمعناست.
با تو بودن، پیروزی محض است.
معنابخشِ زندگی من! مرا بپذیر.
📚تا ساحل آرامش، کتاب اول، صفحه۳۹
#تا_ساحل_آرامش
#کتاب_اول
https://eitaa.com/abbasivaladi
🍃🌷🌷🌷
✅ خلاصهی #درس نود و هشتم:
چی میشه یه بار دیگه اجتماعی بودن رو تعریف کنیم؟
🍃🌷🌷🌷
☑️ بحث شکرگزاری و راههای اون، ما رو رسوند به موضوع کمک به دنیای برادرای مؤمن و از اون جا رسیدیم به مفهوم اجتماعی بودن انسان که یکی از نیازای امروز جامعۀ ماست.
✔️ اگه خوب به این بحث از نگاه دین دقّت کنیم، از خیلی از انحرافای تربیتی نجات پیدا میکنیم. این انحرافا، چیزایی نیست که بشه به راحتی از کنارش رد شد.
❗️شاید اگه بعضیا شدّت این انحرافا رو متوجّه نمیشن و قبول نمیکنن، برا این باشه که ذائقه و ملاکشون برا سنجش، عوض شده. این تغییر ملاکای سنجش، عجیب و غریب تو ماها نفوذ کرده.
⛔️امروز پدر و مادرای ما از این که معدّل بچّهشون بیست بشه، خیلی خوشحال میشن و از این که معدّلش مثلاً بشه شونزده، حسابی ناراحت میشن؛ ولی بچّهشون به خیلی از مفاهیم تربیتی بیاعتناست و اونا به اندازۀ یه دهم از ناراحتیای که از معدّل شونزده دارن، ناراحت نمیشن. اصلاً احساس نمیکنن که باید در بارۀ اون چیزا ناراحت بشن.
❕مثلاً بچّه رسیده به سن پونزده شونزده سالگی و اصلاً چیزی به نام زشتی حرف زدن پشت سر این و اون براش مهم نیست؛ یا این که بچّه به راحتی در بارۀ دیگران قضاوت بد میکنه؛ امّا پدر و مادر ناراحت نیستن که بچّهشون این طوریه و حتّی این اخلاقا رو طبیعی هم میدونن. بگذریم از پدر و مادرایی که این اخلاقا رو خودشونم دارن و عین خیالشونم نیست.
🔻بیاید با کمک حدیثای نورانی یه مقدار دیگه در بارۀ مفهوم اجتماعی بودن حرف بزنیم.
☑️ یه فصلی تو کتابای حدیثی هست به اسمِ «بَابٌ فی إِلطافِ المُؤمِنِ وَ إِكرامِهِ» یعنی مهربانی کردن با مؤمن و گرامی داشتن او.
🔻امام صادق علیه السلام فرمودن:
🍂کسی که به برادر مؤمنش خوشآمد بگوید، خدا تا روز قیامت به او خوشآمد خواهد گفت.
📚(الکافی، ج 2، ص 206).
✔️ منظور از مرحبا و خوشآمد گفتن، فقط یه تعارف زبونی نیست. این تعارفای زبونی که از ته دل نیست، از نگاه دین ارزش نداره که هیچی، ضدّ ارزشم هست. منظور از این خوشآمد گفتن، اون احترامیه که شما به یه مؤمن میذارید و با این جمله بهش میفهمونید که به قدری براتون عزیزه که از اومدنش خوشحالید و دارید دعاش میکنید.
🔻رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودن:
🍂بندهای از امّتم نیست که با چیزی [هر چند اندک] لطفی در حقّ برادرش کند، مگر آن که خداوند برخی از خادمان بهشتی را به خدمت او در میآورد.
📚(الکافی، ج 2، ص 206).
✔️ شاید منظور حدیث، فقط این نباشه که وقتی این مؤمن از دنیا رفت و وارد بهشت شد، خدا خادمای بهشتی رو به خدمت این بنده در میآره. چون مشخّصه که وقتی کسی وارد بهشت شد، بالأخره اون جا عدّهای از مخلوقای خدا، خدمتگزارش میشن. اگه بندهای در حقّ برادر ایمانیش لطفی بکنه، خدا تو همین دنیا خادمای بهشتی رو به خدمتش در میآره.
▫️طبق معارف دینی، اصل این که فرشته ها تو همین دنیا یه کارای ویژه برا بندههای مؤمن خدا انجام میدن، تردیدی نیست؛ امّا این که فرشتهها چه جوری تو این دنیا به این بندۀ خدا خدمت میکنن، یه حرف دیگهست؛ بلا ها رو دفع میکنن، خیرات رو به سمتش میآرن، براش دعا میکنن، استغفار میکنن یا هر کار دیگهای، اونش دیگه با خداست.
✅ چه قدر خوبه که یه بار هر چی از اجتماعی بودن شنیدیم و کنار بذاریم و ببینیم دین در بارۀ اجتماعی بودن چی گفته.
***
❓یه طرف قصّه مؤمنایی هستن که بهشون نیکی میشه. اجتماعی بودن برا اینه چه معنایی پیدا میکنه؟
⬅️ جواب این سوال رو طبق احادیث تو متن کامل درس ببینید.
#خلاصه_درس نود و هشتم
https://eitaa.com/abbasivaladi
➖➖➖🍃🌷🌷🌷🍃➖➖➖
🌷 اینم پیدیاف درس نود و هشتم، برا کسایی که دوست دارن متن کامل درس رو بخونن:
👇👇👇👇👇
098 درس نود و هشتم چی میشه یه بار دیگه اجتماعی بودن رو تعریف کنیم؟.pdf
221.4K
#درس
خلاصه درس نود و هشتم:
چی میشه یه بار دیگه اجتماعی بودن رو تعریف کنیم؟
https://eitaa.com/abbasivaladi
🍃خیال شب و روز من
خدا را شکر که دوستت دارم.
عزم کردهام که صبح تا شام و حتّی در خواب
به سؤالِ «تو چه چیزی را دوست داری و از چه کسی خوشَت میآید»
فکر کنم.
امروز حسابی ذهن و دلم مشغول این سؤال بود.
به وسعت پاسخ این سؤال که فکر میکنم
نقطهای را پیدا نمیکنم
که پاسخ این سؤال، در برَش نگیرد.
پاسخ این سؤال، یعنی همۀ زندگی.
میخواهم فکر کنم
باید از خودم بپرسم تو از چه فکرهایی خوشَت میآید
اصلاً خودت به چه چیزهایی فکر میکنی؟
میخواهم فکر بعضی از چیزها را از ذهنم بیرون کنم.
باید از خودم بپرسم تو از چه فکرهایی بدت میآید؟
میخواهم به بعضی از چیزها بیشتر از بعضی دیگر فکر کنم
باید بدانم تو به چه چیزی بیشتر از چیزهای دیگر فکر میکنی.
راستی آقا!
آدمهای دور و بر تو چه قدر اهل فکر هستند؟
اهل فکر بودن ملاکی برای انتخاب دوستان تو هست؟
چه قدر از آدمهای اهل فکر خوشَت میآید؟
میخواهم گمان کنم
باید بگردم به دنبال گمانهایی که تو دوست داری.
تو از کدام گمانها خوشت میآید
و از کدامشان بدت میآید؟
باید بدانم آیا تو همیشه خوش گمانی را دوست داری
و یا گاهی از بدگمانی هم خوشَت میآید؟
کاش شکل آدمهای بدگمان را میکشیدی
تا بدانم رنگ دلشان پیش تو سیاه است یا سفید؟
دوستشان داری یا از آنها بدت میآید؟
کار دارد سخت میشود انگار.
چه قدر وسعت دارد دامنۀ پاسخ این سؤال!
میخواهم شک کنم.
تو هم شک میکنی؟
به چه چیزی یا به چه کسی؟
تو از شک کردن خوشت میآید یا شک را دوست نداری؟
دلت با آدمهای شکّاک کنار میآید
یا که از آنها فراری هستی؟
خیال آمده به سراغم
میخواهم با او همراه شوم
تو همراه شدن با خیال را دوست داری؟
اصلاً چه قدر به خیالت میدان تاختن میدهی؟
میشود بگویی با خیالت تا به امروز کجاها رفتهای؟
آدم خیالاتی را دوست داری یا نه؟
به لطف تو و به اذن خدا
پیدا میکنم پاسخ تک تک این سؤالها را
ولی آقا! من در کنار فکر کردن به پاسخ این سؤال
خوش گمانم به لطف تو
و شک ندارم که روزی
پاسخ این سؤال را از زبان خودت خواهم شنید.
این اگر خیال هم باشد
من با این خیال خوشم.
تو که از این خیال بدت نمیآید؟
میآید؟
شبت بخیر خیال شب و روز من!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
https://eitaa.com/abbasivaladi
سلام
با قسمت یازدهم #شخصیت_محوری به خونههاتون اومدیم.
امروزم مثل هفتۀ پیش استاد یه #قصه دیگه تعریف کردن (فایلمون فقط شنیداریه).
💐ممنون که واکنش بچههاتونو در برابر قصهای که استاد تعریف کردن، برامون فرستادید.
این هفته هم منتظر لطفتون هستیم⬇️
📌@modir_abbasivaladi
#تربیت_فرزند
https://eitaa.com/abbasivaladi
👇👇👇👇👇
🍃همه زندگی
خدا را شکر که دوستت دارم.
وقتی به نعمت دوست داشتن تو فکر میکنم
دوست دارم خودم را بکشم
ولی کاری کنم که کمی احساس کنم
شکر نعمت دوست داشتنت را به جا آوردهام
نه فقط برای این که
از بار شرمی که در پیشگاه تو و خدا دارم بکاهم.
من به نعمت دوست داشتن تو که فکر میکنم
وجودم همه میشود شوق و هیجان
باید این شوق و هیجان را نگه دارم
یا آن را تبدیل به فریاد کنم؟
این شوق و هیجان اگر در وجودم بماند
از درون متلاشی میشوم آقا!
باید کاری کنم؛ ولی راهش را بلد نیستم.
قربانت شوم!
تو هم که لطف و کرمت اندازه ندارد.
میآیم دنبال راهی بگردم که هیجانِ داشتن نعمتی را بکاهم
نعمت دیگری ارزانیام میکنی
میخواهم راه چارهای بیابم برای شوق دوست داشتن تو
مرا غرق نعمتی میکنی که توان آسمان را هم اگر داشته باشم
بار شوقش را تاب نخواهم آورد.
آخر این چه سؤالی بود که مثل خون جاری کردی در وجودم؟!
سؤالِ «تو چه چیزی را دوست داری و از چه کسی خوشَت میآید» را میگویم.
من تا به حال این گونه با هیچ سؤالی به هیجان نیامده بودم.
چه سرّی در این سؤال است که حتّی بدون پاسخ
این همه شوق در دلم به پا کرده؟!
دارم این سؤال را که هدیۀ توست به من
قیاس میکنم با سؤالهایی که
زندگی بعضیها را به تسخیر خویش کشیدهاند.
مثلاً کسی که اصلیترین سؤال زندگیاش این است که:
«مردم چه چیزی را دوست دارند و از چه کسی خوششان میآیند»
چه طور زندگی میکند؟
سؤال او همه اضطراب است و دلشوره.
با این سؤال چه با پاسخ و چه بیپاسخش
چگونه میشود طعم زندگی را چشید؟
این قیاسها هیجانِ داشتن اصلیترین سؤال زندگیام را
دو صد چندان میکند
و هنوز نمیدانم با فشار این شوق و این هیجان چه باید کرد!
چه قدر دوست داشتم
و چه قدر التماس کردم
که تو در لحظه لحظۀ زندگیام جاری شوی
و چشم بر هم زدنی از تو غافل نشوم.
التماسهایم به ثمر نشست
تو یادم دادی که چگونه تو را همیشه به یاد داشته باشم.
با وجود این سؤال حالا اگر بخواهم دنبال راهی بگردم
باید بگردم دنبال راهی برای فراموش کردن تو
تا این سؤال هست، نمیشود تو را فراموش کرد.
چگونه سپاس بگویم تو را
که این گونه یادت را در لحظههای زندگیام جاری کردی؟!
شبت بخیر همۀ زندگی!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
https://eitaa.com/abbasivaladi
🔰در دوران پس از عقد به سر میبرم. با شوهرم رابطۀ خیلی خیلی خوبی دارم. امّا وقتی خبر ازدواج دختران آشنایان را با پسران خیلی مؤمن میشنوم، به شدّت افسرده میشوم...
❓احساس عدم کفویت در دوران عقد
#تا_ساحل_آرامش
#کتاب_اول
#کتاب_صوتی
#فانوس_دانایی
#شناختهای_لازم_در_زندگی_مشترک
♦️پرسش های گام دوم، عدم کفویت در دوران عقد
https://eitaa.com/abbasivaladi
👇👇👇👇👇