eitaa logo
محسن عباسی ولدی
55.9هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
349 فایل
صفحه رسمی حجت الاسلام #محسن_عباسی_ولدی متخصص | نویسنده | مدرّس 🌱 مسائل تربیتی و سبک‌زندگی‌دینی 🌐 پایگاه‌های اطلاع رسانی: ktft.ir/v 📬 ارتباط با مدیر: @modir_abbasivaladi 📱نشـانی صفحات مجازی حاج‌آقا در پیام‌رسان‌ها: @abbasivaladi
مشاهده در ایتا
دانلود
http://eitaa.com/abbasivaladi
🍃وارث عاشورا خدا را شکر که دوستت دارم. من حتّی اگر شب عاشورا هم باشد باز هم خوش‌حالم که دوستت دارم. حتّی غم عاشورا هم نمی‌تواند خوش‌حالی مرا از دوست داشتن تو کم کند. دور این خوش‌حالی حصاری کشیده‌ام که هیچ غمی را توان زدودن آن نیست. راستش این روزها حتّی بیشتر خوش‌حالم از این که دوستت دارم و سر مستم از این که سرمست بادۀ این سؤالم: «تو چه چیزی را دوست داری و از چه کسی خوشَت می‌آید». این مستی‌های تو در تو کاری می‌کند با جسمم که احساس می‌کنم دارم از تو تکه تکه می‌شوم من این تکه تکه شدن را دوست دارم. تو غمگین شدن برای عاشورا را دوست داری خیلی هم دوست داری و از کسانی که دلشان برای عاشورا خانۀ غم می‌شود خوشَت می‌آید. عاشورا امیدبخش‌ترین روز زندگی من است. هر چه قدر هم که بد باشم غم را با همۀ وجودم در روز عاشورا می‌چشم من اگر در روز عاشورا غمگین نباشم از خودم بدم می‌‌آید. پس چرا خوش‌حال نباشم وقتی که آن گونه‌ام که تو دوست داری؟ من با قطره قطرۀ‌ اشکی که می‌ریزم با سلول‌های بدنم احساس می‌کنم در دریای محبّت تو غرق شده‌ام. تو کدام اشک را بیشتر از اشک عاشورا دوست داری؟ کاش می‌شد به همۀ‌ انسان‌های عالم ترکیب این غم و خوش‌حالی را بچشانم مثل ترکیب دو شراب مردافکن است وقتی که می‌نوشم، دیگر خودم را نمی‌شناسم. من اگر به عاشورا این طور نگاه نکنم در هر عاشورایی هزار بار اگر جان بدهم باز هم کم است. عاشورا روز زندگی است چون مشغول کاری هستم که تو دوست داری. خدا را شکر که دوستت دارم و خدا را شکر که اشک‌هایم طعم تو را می‌دهند. من عادت کرده‌ام به اشک‌هایی که طعم تو را دارند تو حتماً قبول داری این حرف را اشک بر عاشورا که نشانی از تو نداشته باشد لطفی برایم ندارد. اشک‌ها وقتی که نشان تو را می‌یابند در همان آنی که روی صورتم می‌غلطند هر کدامشان دریایی می شوند برای خودشان و پاک می‌کنند هر چه آلودگی را که هست. می‌دانم تا تو بیایی خدا تو را در حصن حصین خود محفوظ نگه می‌دارد امّا چه کار کنم مگر می‌شود تو را دوست داشت و نگرانت نبود من برایت صدقه کنار می‌گذارم امّا آقای مهربان من! فردا مراقب خودت باش! شبت بخیر وارث عاشورا! https://eitaa.com/abbasivaladi
سلام امروز بنا داریم قسمت دوازدهم و سیزدهم رو با هم تقدیمتون کنیم. ✅قسمت دوازدهم توضیح یه نکتۀ خیلی مهم در بارۀ شخصیت محوریه. 👈حتما گوش کنید یا بخونید یا هم گوش کنید و بخونید و اون رو پخش کنید. ✅قسمت سیزدهم هم یه در بارۀ میلاد حضرت علی علیه السلامه. 🍀محبت خدا آبادی هر خونه‌ایه، خونه‌تون آباد! https://eitaa.com/abbasivaladi 👇👇👇👇👇
🍃🍁🍁🍁 ✨یه برنامه داریم برا کسایی که نگران فراموش کردن درسا بودن: ✅ هر شب یه نکته کلیدی از درسای گذشته رو می تونید به صورت عکس نوشته ببینید👇 🍃🍁🍁🍁 http://eitaa.com/abbasivaladi
#نکته هایی از درس های گذشته http://eitaa.com/abbasivaladi
http://eitaa.com/abbasivaladi
🍃مایه آرامشم خدا را شکر که دوستت دارم. خدا را خیلی خیلی شکر که دوستت دارم. از شما شنیده‌ایم که آدم برای حسین گریست نوح و موسی و ابراهیم و پیامبران برای حسین گریستند. پیامبر خدا و علی و فاطمه برای حسین اشک ریختند. پیش از آن که حسین به دنیا بیاید اشک ریختن بر او آغاز شد. به دنیا که آمد، اوج گرفتنش شروع شد به شهادت که رسید، از اوجی به اوج بالاتر رفت و هنوز هم این اوج گرفتن امتداد دارد. حسین، بی‌توقف‌ترین جریان عالم است. اینها را گفتم که بگویم به اندازۀ تک تک قطره‌های اشکی که برای حسین از آدم تا قیامت ریخته شد و می‌شود خدا را شکر که دوستت دارم. یک قطره از اشکی که بر حسین ریخته می‌شود چه اندازه ارزش دارد؟ این اشک را اگر بندۀ مقرّب خدا بریزد ارزشش چه قدر می‌شود؟ این اشک اگر از چشمان پیامبری جاری شده باشد در آسمان چه قیمتی بر آن می‌گذارند؟ حالا اگر این اشک را محبوب‌ترین خلق خدا یعنی پیامبرش ریخته باشد و باز هم محبوب‌ترین خلق خدا یعنی علی یا فاطمه ریخته باشند می‌شود قیمتی روی آن گذاشت؟ این قطره‌های اشک اگر از چشمان غمدیدۀ زینب بر چهرۀ غبارآلودش باریده باشد جز خدا چه کسی قدر و قیمتش را می‌داند؟ همۀ این اشک‌ها را بگذاریم روی هم از اشک آدم تا آخرین کسی که بر حسین اشک خواهد ریخت چه اندازه ارزش دارد پیش خدا؟ به اندازۀ ارزش همۀ این اشک‌ها خدا را شکر که دوستت دارم. من می‌دانم که با یکی از این قطره‌ها می شود جهنّمی را خاموش کرد ولی می‌دانم که نعمت محبّت تو به قدری بزرگ است که باز هم با شکری این چنین احساس می‌کنم هنوز بار شکر روی دوشم سنگینی می‌کند. آقا! یاد کربلا مرا بیشتر به یاد محبّت تو می‌اندازد و نعمت بودنش. من اگر تو را دوست نداشتم و تو می‌آمدی و لشکرت را به صف می‌کردی و دشمنانت هم به صف می‌شدند در صف لشکریان تو می‌ایستادم یا در مقابلت؟ خودت می‌دانی کابوس این خیال چه کار می‌کند با وجود من. من از این خیال وحشت دارم. التماس می‌کنم محبّتم را به خودت تا وقتی که می‌آیی و لشکرت را به صف می‌کنی برایم نگهدار. اعتمادی به من نیست. شاید محبّتت را از دست دادم. چشم امیدم به توست. مرا از این وحشت برهان. شبت بخیر مایۀ آرامشم! https://eitaa.com/abbasivaladi
❓انتخاب نادرستی کرده‌ام و حالا دو دختر دارم. زندگی یا طلاق؟ #تا_ساحل_آرامش #کتاب_اول #کتاب_صوتی #فانوس_دانایی #شناختهای_لازم_در_زندگی_مشترک ♦️پرسش های گام دوم، انتخاب نادرست. زندگی یا طلاق؟ https://eitaa.com/abbasivaladi 👇👇👇👇👇
💗💗💗💗💗💗 🔴حذف معیارهای متناسب با روحیّه‌های اشتباه، تا حدّ ممکن ✅ بعضی از معیارها، متناسب با روحیّه‌های اشتباه ما، شکل می‌گیرند. تا حدّ امکان باید آن روحیّه‌ها را اصلاح کرد تا در پی آن، معیارهای اشتباه در انتخاب همسر هم حذف شود. 💬داستان واره 🔸می‌گوید: پسری شهرستانی به خواستگاری‌ام آمده. 🔹می‌گویم: خیر است، إن شاء الله. 🔸می‌گوید: روحیّه‌هامان به هم می‌خورد. 🔹می‌گویم: خدا کند که هر چه صلاح است، پیش بیاید. 🔸می‌گوید: فقط یک مشکل. 🔹می‌گویم: بگو. 🔸می‌گوید: می‌خواهد در شهرستان خودشان زندگی کند. 🔹می‌گویم: به سلامت! این‌که مشکل نشد. 🔸می‌گوید: روحیّه‌ای حسّاس دارم. 🔹می‌گویم: بازتابش؟ 🔸می‌گوید: هر روز باید مادرم را ببینم. 🔹می‌گویم: خب، اشتباه است. باید اصلاحش کنی. 🔸می‌گوید: نمی‌توانم. 🔹می‌گویم: وقتی با همسرت انس گرفتی و او هم به تو محبّت کرد، تحمّل دوری‌ات دو چندان می‌شود. 🔸می‌گوید: خودم را می‌شناسم. وابستگی‌ام به مادر، بیش از این حرف‌هاست. 🔹می‌گویم: پس خوب گوش بده. اوّلاً، این را بدان که این روحیّه، نه فقط در این جا، در هر جایی که باشی، برایت مشکل‌ساز است. 🔸می‌گوید: می‌دانم. 🔹می‌گویم: ثانیاً، با توکّل به خدا و توسّل به اهل بیت علیهم السلام و مشاوره با اهل فن، تلاش کن این روحیّه را از بین ببری. 🔸می‌گوید: اگر نشد؟ 🔹می‌گویم: لطف کن، همه چیز را فراموش کن و به خواستگارت جواب منفی بده. 🔸می‌گوید: آخر... 🔹می‌گویم: مگر این‌که خواستگارت، به قدری تو را پسندیده باشد که بخواهد با این روحیۀ اشتباه تو، کنار بیاید و تواناییِ این کار را هم داشته باشد. 📚 نیمه دیگرم، کتاب اول، ص۵۱ 💗💗💗💗💗💗 https://eitaa.com/abbasivaladi
هایی از درس های گذشته http://eitaa.com/abbasivaladi
http://eitaa.com/abbasivaladi
🍃دوست من خدا را شکر که دوستت دارم. به اندازه‌ای که تو خدا را دوست داری خدا را شکر که دوستت دارم. به قدری که خدا تو را دوست دارد خدا را شکر که دوستت دارم. به اندازۀ شوقی که فرشته‌ها برای دیدن تو دارند خدا را شکر که دوستت دارم. چه قدر دوست دارم هیجان سؤالِ «تو چه چیزی را دوست داری و از چه کسی خوشَت می‌آید» را بیندازم در زندگی این و آن. زندگی با این سؤال هر چه قدر شیرین‌تر می‌شود غصّه‌ام بیشتر می‌شود از این که می‌بینم این سؤال، گمشدۀ آدم‌های زیادی است ولی کسی نیست که آن را نشانشان بدهد. کاش همه می‌دانستند که این سؤال، حتّی بی‌پاسخش راز گشودن گره‌های بسیاری است که زندگی را کلاف سر در گم کرده. چرا هنوز هم برخی خیال می‌کنند سؤال بی‌پاسخ،‌ بی‌فایده است؟! وقتی کسی به این سؤال فکر می‌کند بی‌اختیار ذهنش از دنیای خیال‌های بیهوده خالی می‌شود. ذهن‌های ما حمّال این خیال‌ها شده و زیر بار این خیال‌ها قد خم کرده به قدری که نمی‌تواند مشغول فکرهای خوب شد. تو چه چیزی را دوست داری و از چه کسی خوشَت می‌آید؟ می‌خواهم دوستانم را بر اساس پاسخ این سؤال انتخاب کنم می‌خواهم با کسی دوست باشم که تو دوست داری. باور کن اگر بگویی با دشمنم دوست شوم همین حالا با او دوست خواهم شد و اگر بگویی چشمانم را قدمگاهش کنم شک نکن که لحظه‌ای تردید نخواهم کرد که خاک پایش را توتیای چشمانم کنم و چشم‌هایم را زیر قدم‌هایش بگذارم. تو اگر بگویی جانم را فدای کسی کنم که تا همین حالا دشمنم بود و دشمنش بودم لحظه‌ای تردید نمی‌کنم. تو بگو مال و جان و آبرو و اهل و عیالم را فدایش کنم. ببین فدا می‌کنم یا نه. و اگر بگویی با کسی که دوست هستم و عمر دوستی‌ام با او به اندازۀ سنّم می‌باشد همین حالا دشمن شوم با همۀ وجودم می‌شوم دشمنش و به بند بند دلم امر می‌کنم که رنگ کینه‌اش را بگیرد اگر بگویی لبخندم را بر او حرام کنم لبی را که به او لبخند بزند، آب می‌کشم. اگر بگویی حتّی او را از نگاهم محروم کنم کور می‌کنم چشمی را که به او نگاه کند. اگر او شایستۀ مرگ بود و می‌خواستی مرا امتحان کنی فرمان بده تا خودم او را بکشم. ببین می‌کشم یا نه؟ آقا! دوستی‌ها و دشمنی‌هایم را هم سپردم به تو. هر که را بگویی دوست خواهم داشت و با هر که تو بخواهی دشمن خواهم بود ولی می‌دانم اینها همه ادعا بود کمکم کن تا این ادّعاها را لباس عمل بپوشانم. شبت بخیر دوست من! https://eitaa.com/abbasivaladi
محسن عباسی ولدی
http://eitaa.com/abbasivaladi
‍ دختری ایستاده بود زیر تیغ آفتاب داشت دستمال می‌داد به دست مردم روز چندمش بود نمی‌دانم اما رنگ تیره شده‌اش فریاد می‌زد یکی دو روز نیست که آفتاب، دست می‌کشد به روی این صورت بیش از این حرف‌هاست. هر کسی که می‌آمد و دستمالی برمی‌داشت دستی هم می‌کشید روی سر این دختر کوچک. به قدری مردم نگاهش می‌کردند و با لبخندهایشان دل این دختر را به دست می‌آوردند که من ناامید ناامید شدم از آمدن تو. شاید اگر کسی بود که اشک این دختر کوچک را دربیاورد در دم تو می‌آمدی اما هر چه نشستم جز لبخند روی لبش ندیدم. دختر بچه با لبخندش زیباست. کسی در این دیار تاب دیدن اشک دختربچه‌ها را ندارد. چه مسیری است از نجف تا کربلا در اربعین که حتی لبخند‌های دختربچه‌ها هم روضۀ‌ مکشوف است. https://eitta.com/abbasivaladi
http://eitaa.com/abbasivaladi
🌾🍃🌾🍃🌾🍃🌾🍃🌾🍃🌾 ✨مخاطبان و همراهان همیشگی سلام 🔶🔸به مناسبت سالگرد درس های اخلاقی_اعتقادی کانال، این هفته به جای درس جدید، برنامه های ویژه ای براتون داریم. با ما همراه باشید.💐💐💐 🌾🍃🌾🍃🌾🍃🌾🍃🌾🍃🌾 http://eitaa.com/abbasivaladi
🍃🍁🍁🍁 🎙قسمت دوم مصاحبه ای با استاد عباسی ولدی رو، هم می تونید بشنوید و هم در فایل pdf مطالعه کنید: 🍃🍁🍁🍁 http://eitaa.com/abbasivaladi
porseshe 5.mp3
1.32M
سؤال پنجم: یکی از ویژگیای برجستۀ مجموعۀ این درسا متنای امام زمانیه که تو انتهای هر درسی اومده؟ چرا اصرار دارید آخر هر درس یه متن امام زمانی بیارید؟ http://eitaa.com/abbasivaladi
porseshe 6.mp3
550.6K
سؤال ششم: تو سری جدید کتابا یه اتفاق جدیدی افتاد. مخاطبا دیدن که شما یه امکانی رو اضافه کردید تا اونا بتونن به وسیلۀ تلفن همراهشون بخشی از مطالب کتاب رو با صدای شما بشنون. دلیلتون برا انجام این کار چی بود؟ http://eitaa.com/abbasivaladi