فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همسر شهید طاهرنیا از شهدای مدافع حرم، پس از تحمل شش سال رنج بیماری، آسمانی شد.
فاطمه رقیۀ ۱۲ ساله و محمد حسین ۸ ساله دوباره یتیم شدند.
@abbasivaladi
سلام
بنده #عباسی_ولدی_هستم
این کانال با زحمت برخی از اعضای کانون فرهنگی آیین فطرت اداره میشه.
اما امروز به بهانۀ درگذشت همسر شهید سجاد طاهرنیا میخوام خودم مستقیم با شما حرف بزنم.
دو تا هدف دارم؛ اول این که بفهمیم چقدر مدیون شهدا و خانوادههاشون هستیم، چه زجرها و سختیها برای حفظ امنیت کشور ومقدساتمون کشیده میشه که ما خبر چندانی ازش نداریم.
دوم این که تو عالَم یک همسر شهید قرار بگیریم و فاصلۀ خودمون رو با عالم کسایی که حال و هوای خدا تو زندگیشون جاریه بسنجیم.
سعی میکنم تا شب، چند باری مزاحمتون بشم.
@abbasivaladi
سجاد طاهرنیا با همسرش در سال 1387 ازدواج میکنند و سجاد در سال 1394 در سوریه به شهادت میرسه.
سجاد وقتی داشت میرفت سوریه یه فاطمه رقیۀ چهارساله داشت و محمدحسینش میخواست به دنیا بیاد؛ اما سجاد باید میرفت.
پنج ساعت بود که اعزام شده بود و هفت روز به محرم مونده بود که محمد حسین به دنیا اومد.
روز تاسوعا بود و محمد حسین 16 روزش بود که سجاد پر کشید و رفت.
@abbasivaladi
مادر فاطمه رقیه و محمد حسین دو سال بعد از پرکشیدن پدرشون، بیمار میشه و شش سال با این بیماری میجنگه؛ اما دیروز خدا تقدیرش رو برای رفتن امضا میکنه و اونم آسمونی میشه و مهمون سجاد.
@abbasivaladi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این گفتگوی تلویزیونی با همسر شهید طاهرنیاست. حتما ببینید؛ اما اگه از اول هم نمیبینید، از دقیقه حدود 17:04 به بعد رو ببینید و فکر کنید.
@abbasivaladi
بنده عباسی ولدی هستم. خیلی از شماها با مباحث و کتابهای بنده انس دارید؛ اما امروز میخوام ببرمتون تو یه عالم متفاوت. میخوام دعوتتون کنم با همدیگه بریم سر کلاس درس یه همسر شهید بشینیم که اگر چه قبل از 40 سالگی آسمونی شد و هیچ وقت هیچ ادعایی نداشت؛ اما میتونه معلم همۀ ما بشه.
هر کسی دلش هوای یه کلاس اخلاق ویژه رو کرده، یاعلی بگه و حاضریش رو تو کلاس بزنه.
@abbasivaladi
میخوام از اوج شروع کنم. کمی باید از دودوتا چهارتاهای دنیا فاصله بگیریم. بعضی از این حرفها تو عالم زمین قابل فهم نیست. باید تو حال و هوای آسمون نفس کشید، تا فهمید.
آمادهاید؟
یکی از دوستان صمیمیشون که ایشون هم همسر شهید مدافع حرم هستند میگفتند:
«به من میگفت میدونم این مریضیم به خاطر دعاییه که کردم و چیزیه که از خدا خواستم؟»
می دونید چه دعایی کرده بود؟
@abbasivaladi
قبلش بذارید یه نکته بگم:
اهل بیت علیهم السلام به ما یاد دادن که تو معنویت به کم قانع نباشید. مقامهای بلند بالا از خدا بخواید.
این قسمت از زیارت عاشورا رو یادتون هست؟
فَأَسْأَلُ اللّٰهَ الَّذِي أَكْرَمَنِي بِمَعْرِفَتِكُمْ، وَمَعْرِفَةِ أَوْلِيَائِكُمْ، وَرَزَقَنِي الْبَراءَةَ مِنْ أَعْدائِكُمْ، أَنْ يَجْعَلَنِي مَعَكُمْ فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ، وَأَنْ يُثَبِّتَ لِي عِنْدَكُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ، وَأَسْأَلُهُ أَنْ يُبَلِّغَنِي الْمَقامَ الْمَحْمُودَ لَكُمْ عِنْدَ اللّٰهِ، وَأَنْ يَرْزُقَنِي طَلَبَ ثارِي مَعَ إِمامٍ هُدىً ظَاهِرٍ نَاطِقٍ بِالْحَقِّ مِنْكُمْ؛
پس درخواست میکنم از خدایی که مرا گرامی داشت به معرفت شما و معرفت دوستان شما، و بیزارى از دشمنان شما را روزى من فرمود که مرا در دنیا و آخرت با شما قرار دهد و استوار و بی-لغزش کند گام¬های مرا، با صدق و صفا در حضور شما.و باز از خدا درخواست میکنم مرا برساند به آن جایگاه پسندیده و پایگاه ستودنی که خاص شماست و نصیبم کند خونخواهی شما را در رکاب امامی که از رگ و ریشۀ شماست و خداوند، راهنمای اوست و ظهور کرده است که حق را آشکارا و بی¬ ترس و تقیه، میگوید و به مردمان می¬رساند.
@abbasivaladi
حالا بگم دعای از ته دل خانم شهید طاهرنیا چی بود؟
دعای همسر شهید طاهرنیا این بود: خدایا من رو تو قیامت همخونۀ حضرت زهرا سلام الله علیها کن.
به دوستشون تأکید میکردند که همسایه نه، همخونه. میگفتند میخوام تو قیامت هم کنیز حضرت زهرا سلام الله باشم.
أَنْ يَجْعَلَنِي مَعَكُمْ فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ
@abbasivaladi
مقام محمود مقام شفاعته. تو زیارت عاشورا ما از خدا میخوایم که ما رو به این مقام برسونه: وَأَسْأَلُهُ أَنْ يُبَلِّغَنِي الْمَقامَ الْمَحْمُودَ لَكُمْ عِنْدَ اللّٰهِ
اسم همسر شهیدشون سجاد بود. دوستشون از قول ایشون نقل میکردن که می گفتن: نمیخوام همیشه آویزون آقا سجاد باشم، میخوام به جایی برسم که من دست سجاد رو تو قیامت بگیرم.
می فهمیمم این حرفها رو؟
می تونیم دغدغههامون رو با این دغدغهها کنار هم بذاریم و خجالت نکشیم؟
راستی ما به چی فکر میکنیم؟
آرزوهای ما چه چیزهایی هست؟
رومون میشه آرزوهامون رو کنار این آرزو بذاریم؟
@abbasivaladi
باید آماده بشم برای کلاس. ان شاء الله توفیق داشته باشم و بازم بتونم تا شب در خدمتتون باشم.
فعلا
یاعلی
@abbasivaladi
سلام
می دونم خیلی هاتون منتظر ادامۀ پیام ها هستید.
ان شاء الله چند دقیقه دیگه خدمت می رسم و بازم می ریم تو کلاس اخلاق همسر شهید سجاد طاهرنیا.
@abbasivaladi
همسر شهید طاهرنیا عجیب و غریب به یاد امام زمان علیه السلام بود. نه از این یادکردنهای کلیشهای؛ نه. واقعا هم خودش غرق یاد امام زمان علیه السلام بود و هم بقیه رو به یاد امام زمان علیه السلام مینداخت. همون چیزی که بین ماها کمه. حالا میخوام بعضی از پیامایی که بین ایشون و یکی از صمیمیترین دوستاش رد و بدل شده رو براتون بفرستم. این پیامها رو دوستشون در اختیارمون گذاشتن. اگه اشکمون جاری شد و حسرت خوردیم، حتما دعا کنیم. مطمئن باشید که خدا دوست داره همهمون این طوری بشیم و بیشک کمکمون میکنه.
@abbasivaladi
خوش به حال هر کسی که دنبال نشوندن لبخند روی لب امامشه!
@abbasivaladi
از این که یک شب دور هم جمع شدند و حرفی از امام نزدند، خجالت میکشند.
راستی آخرین باری که تو جمع دوستانهمون از امام زمان علیه السلام حرف زدیم کی بوده؟
کی؟ یادمون نیست؟
@abbasivaladi
این حدیث رو بخونید، بعدش حرف دارم:
رُمیله از یاران امیر المؤمنین علی علیه السلام میگوید: در زمان حکومت امیرالمومنین علی علیه السلام چند روزی تب تندی داشتم. در روز جمعه احساس کردم تبم پایین آمده است. با خود گفتم: کاری بهتر از این نمیشناسم که آبی به صورتم بزنم و پشت سر امیر مؤمنان علی علیه السلام نماز بخوانم. چنین کردم و به مسجد آمدم. هنگامی که امیر مؤمنان علی علیه السلام بالای منبر رفت، تبم برگشت. وقتی سخنان آن حضرت تمام شد و به دار الاماره بازگشت، من هم با ایشان وارد شدم. حضرت فرمود: ای رمیله! میدیدم که به خود میپیچیدی.
عرض کردم: «بله» و داستان خود را بازگو کردم و این که چه چیز باعث شد که به نماز بروم.
حضرت فرمود: رمیله! هیچ مؤمنی مریض نمیشود مگر این که ما هم به بیماری او، بیمار میشویم! و هیچ مؤمنی غمگین نمیشود، مگر این که ما به غم او محزون میشویم! و هیچ مؤمنی دعا نمیکند، مگر این که ما به دعای او آمین میگوییم و ساکت نمیشود مگر این که برایش دعا میکنیم.
عرض کردم: یا امیرالمؤمنین! فدایت شوم، این حالت شما مربوط به کسانی است که در این محل و در پیرامون شمایند. آیا شما کسانی را هم که در اطراف زمین هستند میبینید؟
حضرت فرمود: ای رمیله! هیچ مؤمنی در شرق زمین و غرب آن نیست که از نگاه ما پنهان باشد.
(بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج1، ص 259)
@abbasivaladi
خوندید؟ حالا آمادهاید که یه پیام خیلی عجیب و غریب براتون بفرستم؟ هر کدوم از این پیامها معنای دقیق اون چیزیه که مدتها ازش حرف زدم: ما باید عالممون رو عوض کنیم. در عالمی که توش هستیم، خیلی از مفاهیم معنوی معنا نداره و فقط در حد شعار باقی میمونه.
به پیامی که میفرستم خوب دقت کنید. این پیام کسیه که شش سال درگیر سرطان بوده. زجر کشیده. به مریضی و به خوب شدنش از زاویۀ امام نگاه می کنه.👇👇
@abbasivaladi
چند نفرمون تا حالا به درد و مریضی از این زاویه نگاه کردیم؟ خوش به حال هر کسی که واقعا این طوری نگاه کرده!
@abbasivaladi
گفتم دوستشون هم همسر شهید مدافع حرم هستن. نزدیک سالگرده همسر دوستشون که میشه باز هم یاد امام زمان علیه السلام رو وسط می کشن.
@abbasivaladi
دربارۀ قرض دادن صحبت میشه و ایشون به دوستشون میگن پولی رو به کسی قرض دادم. دوستشون میگه: «انشاءالله واست چند برابر بشه»
حالا جواب ایشون رو بخونید.
@abbasivaladi
بذارید این وسط یه نکته بگم. میدونید الان که بعضیها حس رها شدن گرفتند، حال و هواشون داره آسمونی میشه، دارن خودشون رو بررسی میکنند و فاصلهشون رو با عالم همچین آدمهایی میسنجند، شیطونم دست به کاره؟ شروع میکنه به وسوسههایی که اجازه نده ما تو این حال بمونیم؛ مثل این که بله حالا ایشون هنری نکرده که به این رتبه رسیده، منم اگه شرایط ایشون رو داشتم شاید به این رتبه حتی بالاتر میرسیدم، و هر فکر و خیال دیگهای که اجازه نده من استفاده خودم رو ببرم و یه قدم به خدا و امامم نزدیک بشم.
@abbasivaladi
اهل شمال بودند. یکی از این گوسفندا برای ایشونه. ببینید چه قشنگ دربارهش حرف میزنن:
یکی از این گوسفندها مال منه پارسال عید خریده بودم برای عید قربان.... اما پارسال کوچیک بود گذاشتیم امسال بررگ بشه قربانی کنیم... انشالله
نذر ظهور امام🤲❤️
@abbasivaladi
برای دوستشون یه فیلم از سرسبزیهای شمال میفرستن و بعدش این پیام رو میدن
@abbasivaladi
از وقتی شروع کردم به نوشتن دربارۀ همسر شهید، همین طور داره پیام میآد.
این یکی از پیامهاست!
به این میگن برکت.
طرف از دنیا رفته اما داره ما رو ادب میکنه.
@abbasivaladi
حتما باید خجالت بکشیم! حتما باید احساس حقارت بکنیم! نذاریم شیطون گولمون بزنه. همون طوری که گفتم مطمئن باشید که تو این حالی که داریم، سراغمون میاد. یا با غافل کردنمون یا با آموزش توجیه تراشی.
ایشونم یکی بود مثل همۀ ما؛ اما هستیشون رو گره زدن به امام، حالا کمتر از بیست و چهار ساعت از رفتنشون، این طوری تو وجود همهمون ولوله به پا کردند.
جا نداره به خاطر دغدغههامون، ناراحتیهامون، خوشحالیهامون، آرزوهامون و.... خجالت بکشیم و احساس حقارت کنیم؟
@abbasivaladi